یکی از بحثهای روز در باب مهدویت بیان نشانهها درباره ظهور و نیز آخرالزمان است که در ادیان مختلف به آنها اشاره شده است. از این رو و به سبب حساسیت موضوع گفتگویی با حجتالاسلام سلیمیان عضو هیأت علمی پژوهشکده مهدویت و آیندهپژوهی انجام شده است که توجه علاقهمندان را به آن جلب میکنیم.
برای شروع بحث لطفاً بفرمایید "علائم آخرالزمان" به چه معناست و آیا تعبیرهای دیگری نیز هست؟
پیش از هر سخن مناسب است اشاره ای کنم به اینکه افزون بر اصطلاح «علائم
آخرالزمان» که به معنای نشانههای دوره آخرالزمان است در فرهنگ مسلمانان،
اصطلاحات مشابه دیگری نیز است مانند «اشراط الساعة» (نشانههای در آستانه
رستاخیز) «ملاحم و فتن» (جنگها و فتنهها)
گرچه اصطلاحات بیشتر به نشانه های قیامت و آستانه آن اختصاص دارد، ولی از بررسی روایاتی که زیر این عنوانها در کتابهای حدیث نقل شده است، برمیآید که مضمون این روایات، مطالب مشترک بسیاری با روایات آخرالزمان دارد و بسیاری از علائم، در هر دو دسته از روایات ذکر شده است، با وجود اشتراک در مضمون روایات یاد شده، این مطلب مسلم است که در همه ادوار تاریخ مسلمانان، مسأله آخرالزمان به صورت آشکاری از مسأله قیامت جدا دانسته شده است. به عقیده مسلمانان، قیامت پس از فنای این عالم مادی واقع میشود، ولی دوره آخرالزمان، قسمت پایانی زندگی در دنیاست.
مشخصاً چه نشانههایی به عنوان نشانه های آخرالزمان مطرح شده است؟
در آخرالزمان، پدیدههای فراوانی پیشبینی شده است، که بیشتر به دوره
پایانی آن (آستانه ظهور حضرت مهدی عجلاللهتعالیفرجهالشریف) مربوط
میشود.
این نشانهها در دو بخش زندگی فردی و اجتماعی قابل بررسی است:
نخست زندگی فردی: شاخصترین نمود تحوّل در زندگی فردی را میتوان در
چگونگی دینداری، ناامیدی و سرخوردگی انسانها و… دانست. که برخی روایات در
وصف پارهای مردان آخرالزمان آنان را نسبت به انجام امور دینی بی مبالات و
بی پروا معرفی کرده است. همان گونه که برخی زنان این دوران را انسانهایی
آلوده دامن و بی تعهد به امور اخلاقی شناسانده است.
دوم زندگی اجتماعی: زندگی در دوران آخرالزمان، با سختیهای فراوانی همراه
است؛ این سختیها به ویژه در عرصه فرهنگی به گونههایی شکل خواهد گرفت که
برخی از این قرارند:
ـ رواج نافرمانی و رویگردانی از خداوند در بخشی از آخرالزمان و مخالفتها با دستورات الهی
ـ دوری از دین و دینداری. روز بهروز عوامل فراوانی، گوهر تابناک دین را
در هالهای از غبار و غفلت فرو میبرد، از ایــن رو در جوامع انسانی دین،
رو به کمرنگشدن میرود و خرافهها و انحرافهای گوناگونی،
گریبانگیر آن میشود. البته اینگونه نیست که همه انسانها در مسیر باطل گام بردارند؛ بلکه بسیاری نیز به سبب ویژگیهای شخصیتی و آگاهیهای دینی، از نجات یافتگان این مرحله خواهند بود.
از پیامدهای دو ویژگی یاد شده به فراگیر شدن ستم در زمین، هرج و مرج و فتنههای بزرگ، اختلاف شدید مردم یأس و ناامیدی مردم و احساس بیپناهی در مردم میتوان اشاره کرد.
وی در ادامه در پاسخ به این پرسش که در حوزه اقتصادی چه نشانههایی برای این امر وجود دارد؟ ادامه داد:
از لحاظ اقتصادی عموم مردم، با فاصله گرفتن از آموزههای دینی و یاد
خداوند، در زندگی سختی به سر خواهند برد. البته در نگاه نخست به نظر میرسد
جوامع انسانی رو به رفاه و آسایش میروند؛ اما بخشهای زیادی در لایههای
آشکار و پنهان جامعه، همچنان با فقر و نداری دست به گریبان هستند. ضمن
اینکه رفاه اقتصادی فقط به معنای انباشت ثروت و پول نیست.
وی در پاسخ به این پرسش که آیا نشانه های آخرالزمان را در تحولات سیاسی نیز میتوان جستجو کرد ابراز داشت:
بله، میتواند در عرصه سیاسی نیز نقش مهمی داشته باشد که در اینجا به بعضی از این امور اشاره میکنم.
نخست وقوع نزاعها و درگیریهای بسیار: در برخی از روایات به صورت ویژه
این درگیریها را در عرصه سیاسی مورد توجه قرار دادهاند. از این رو یکی از
نشانههای آخرالزمان، اختلافها و درگیــریهای فـــراوان میان گروهها و
احزاب معرفی شده است. برخی روایات، به ظهور فرقههای گوناگون اشاره کرده که
در آخـرالزمان پدید آمده، موجب اختلافهای بسیار خواهند شد.
دیگر حکومتها (عمر حکومتها، مرگ زمامداران): در پارهای از روایات گفته شده در دوران آخرالزمان، حکومتها مجال چندانی پیدا نخواهند کرد. در این دوران، ستم و بیداد به اوج خود میرسد و بیشترین ظلم از ناحیه حاکمان به مردم است و در روایات اشاره شده خداوند، ستمگران را به زودی بازخواست و سرنگون خواهد کرد.
و البته ستم فقط در مصادیق اجتماعی و اقتصادی نخواهد بود بلکه یکی از عرصه
های بیداد، ظلم فرهنگی به جامعه حقیقت خواه است که با گسترش زمینه های
بیبندوباری، عرصه هدایت و کمال را بر آنها تنگتر میکند.
ادیان الهی و غیر الهی درباره سرانجام سرنوشت انسان چه نظری دارند؟
ادیان الهی به طور عام آخرالزمان را در دو بخش معرفی کرده نخست دوران
تاریک تباهی و پس از آن دوران نور و بندگی. عقیده به ظهور «نجات دهنده» در
آخرالزمان و امید به یک «آیندهای روشن» ـ که در آن، نگرانیها و هراسها
مرتفع گردد و تاریکیها از پهنه گیتی برچیده و ریشه ظلم و جهل و تباهی
برکنده شود ـ یک اعتقاد عمومی است که همواره بین بیشتر ملتها و ادیان وجود
داشته و در بخش دوم این دوران محقق میشود.
در تمام فرقهها و مذاهب اسلامی نیز، کم و بیش سرانجام سعادتمند بشر پیشبینی شده است. و در این زمینه آیات و روایات فراوانی در منابع اهل سنت و شیعه وارد شده است.
پیشوایان معصوم با الهام از وحی الهی و سرچشمههای آن، پیوند موعود و آخِرالزمان را به روشنی بیان کردهاند:
رسول اکرم(ص) فرمود: «دنیا به انجام نمیرسد؛ مگر اینکه امت مرا مردی رهبری کند که از اهلبیت من است و به او مهدی گفته میشود.»
به نظر شما بهترین راه در امان ماندن از فتنههای آخرالزمان کدام است؟
در کوتاهترین سخن میتوان گفت چنگ زدن به ریسمان هدایت الهی که همانا
آموزه های مکتب نورانی اهلبیت علیهمالسلام است و حرکت در مسیر آن
بزرگواران که همه دیگران، بیراههاند، و راه به جایی نمیبرند.
آینده روشن