به گزارش 598 به نقل از بولتن نیوز، چند روز پیش، جمعی از اعضای شورای مرکزی انجمن اسلامی دانشکدۀ پردیس کشاورزی دانشگاه تهران با آقای صانعی دیدار داشتند که حرفهای تأمل برانگیزی در آن گفته شد. حرفهایی از جنس مقدسسازی و اسطوره پروری سران فتنه، آن هم از سوی افرادی که دائماً جمهوری اسلامی را به خاطر انجام چنین کارهایی لعن و نفرین میکنند.
در ابتدای این دیدار و برای موجّه و مسلمان نشان دادن چهرۀ فتنه، صانعی به آغاز ماه رمضان و لزوم استفاده از معنویات ویژۀ آن اشاره کرده و ناامیدی به رحمت الهی را گناه کبیره عنوان میکند. شنیدن چنین حرفهایی از افراد معلومالحالی چون صانعی، انسان را یاد تذکر امام علی (ع) میاندازد که فرمودند: کلام حقی است که از آن استفاده ناحقی شده است. افسوس از چنین مباحث و گفتارهایی که بازیچۀ دست مزوران دوران قرار گرفته و خیال میکنند میتوانند با قرآن به نیزه کردن، سیاهی رفتارهایشان را که به چهرۀشان افتاده پنهان سازند.
بعد از این تذکر اخلاقی، نوبت به بیاخلاقی کردن مجدد وی رسیده و برای ظالم نشان دادن نظام جمهوری اسلامی، رگباری از تهمتهای تکراری و هزار بار گفته شده و حتی یکبار اثبات نشده از زبان او جاری شد. در قسمتی از این سخنرانی، صانعی به لزوم پیروی از ائمه در مقابله با ظلم اشاره کرده و میگوید: «معیار در این مسأله این است که با کسانی که به حق مردم ظلم میکنند و حقوق اساسی و شهروندی مردم را نادیده میگیرند، نفاق دارند و استبداد میورزند، نهتنها دروغ میگویند بلکه اصلاً بنا دارند راست نگویند، باید با همه این افراد و جریانات مبارزه فکری و مدنی بهصورتهای مختلف و مناسب انجام گیرد.»
ای کاش آقای صانعی قبل از اینکه به کیفیت مبارزه با ظلم میپرداختند، به سمت آینه رفته و نگاهی به چهرۀ خویش کرده تا شاید میتوانستند رد پای ظلمهایی که از ناحیۀ وی و هم پیالهگانش به اسلام و انقلاب و جمهوری اسلامی شده را ببینند. دریغ از افرادی که خودشان رطب خورده و منع رطب دیگران میکنند. دریغ از افرادی که خودشان به حقالله و حقالناس ظلم کردهاند ولی دیگرانی را که بریّ از ظلم کردناند، انذار میدهند که ظلم نکنید. باید از ایشان پرسید چه کسی ظالم است؟ نظام یا کسانی که به بهانه تقلب در انتخابات کشور را هشت ماه به آتش کشیدند؟ به بیت المال و اموال مردم حمله کردند و آنان را به آتش کشیدند، با پاره های سنگ به سوی زنان حمله ور شدند، علم و بیرق هیئات حسینی را پاره و آتش زدند و در روز عزای حسین (ع) کف و سوت زدند و... ؟! آیا این افراد که آقای صانعی از آنان دم می زند حقوق شهروندی را نادیده گرفته به آن تعرض کردند یا مردمی که به هر دلیلی در انتخابات به کس دیگری جز کاندیداهای این جریان رای دادند؟ چرا حامیان فتنه سبز به حقوق شهروندی حداقل 26 میلیون انسان تعرض کرده و آن را پایمال کردند؟
در ادامۀ این نشست آقای صانعی به بحث امنیت در جامعه اشاره میکند و برای اینکه از دیگر دوستانش عقب نماند که این روزها دائماً بر طبل وجود بیامنیتی در ایران میکوبند، به برخی حوادث پس از انتخابات سال 88 توسل جسته و میگوید: «آیا اینکه صدها نفر از نخبگان ملت از مرد و زن، استاد و دانشجو و عالم و غیرعالم زندانی میشوند، آن هم با محرومیت برخی از آنها اگر نگوییم همه آنها از حقوق اولیه زندانی، این امنیت است؟ اینکه اشخاص باتقوا و مدیر و مدبّری همچون جناب آقای کروبی و زبدهالسادات و الکرام آقای مهندس موسوی با خانوادههایشان در حصر خانگی آن هم حصری که از جهت محرومیت بسیاری از حقوق اولیهشان تقریباً با سلول برابر است، به سر میبرند، این امنیت است؟ این که به کسی که روزی رئیسجمهور یک ملت بوده، در مراسم ختم یکی از بستگانش به او حملهور میشوند، آیا این امنیت است؟»
تعجب است از ذهنهایی که به این زودی گذشته را فراموش میکنند و یادشان میرود که چه افرادی دو سال پیش، خواب آرام را بر مردم حرام کردند و به بهانههای واهی و بیدلیل، امنیت را از مردم گرفتند. از آقای صانعی بعید است که به خاطر نداشته باشد اوباشی که ایشان را مرجع خویش مینامیدند و در «لباس» دانشجو و به قول ایشان نخبه، چگونه در خیابانها راه را بر مردم بسته و مزاحم نوامیس ایشان شده و چندین نفر از بندگان خدا را راهی بیمارستان و حتی گورستان کردند. جالب است که در این شرایط، اینگونه افرادی با کارنامههای معلوم و واضح در ایجاد اغتشاش و ناامنی، فریاد وااسلامای امنیت و آزادی سر میدهند. کسانی که ریشۀ برخی از اتفاقات ناگوار این روزها را باید در تشنجات ایجاد شده در اعمال آنها دانست، با گستاخی فراوان سینه سپر میکنند و توپ را به زمین دیگران میاندازند، به این خیال که مردم نمیفهمند و گول نیرنگشان را خواهند خورد. اما پر واضح است که دفاع ایشان و هم کیشانشان از خانهخرابکنهایی که به علت براندازی نظام در حبساند بهترین دلیل است بر ناحق بودن گفتارشان.
جالبی ماجرا در این است که از شیخ کروبی به عنوان فردی مدیر و مدبر و از موسوی یه زبدهالسادات و الکرام نام برده می شود. یعنی کسی که ضعف مدیریتی و بی لیاقتی او در پست هایی چون ریاست بنیاد شهید بر همگان معلوم است و حتی توانایی چرخاندن حزب وابسته به خود را هم ندارد می شود فردی مدیر و مدبر! و یا آن یکی که این همه ظلم در مدت این دو سال به مردم و کشور ایران انجام داده و دست دوستی به دشمنان قسم خورده این کشور چون آمریکا و اسرائیل و انگلیس داده می شود زبدهالسادات و الکرام! خنده دار است نه؟
اما این افاضات به همین جا ختم نمیشود و در انتهای نشست مزبور، صانعی دست به شبیهسازی سران فتنه با امامان شیعه میزند و حبس خانگی آنها را با زندانیشدنهای ائمه یکی میشمرد: «همه شما و تمام نخبگان جامعه وظیفه دارید کسانی را که در معرض فریب خوردن هستند، آگاه کنید، اما باید توجه داشت که این مسئله باید در چارچوب مدنی و در جهت اصلاح جامعه و با تمسک به سیره ائمه(علیهم السلام) باشد؛ مطمئن باشید اگر با این نیت و با این روش به دنبال انجام وظیفه در جهت احقاق حقوق خود و جامعه باشید، نتیجه خواهید گرفت»
وی در ادامه میگوید: «مبارزه با ظلم در زمان ائمه(علیهم السلام) از زمان امیرالمؤمنین و حضرت زهرا(سلام الله علیهم اجمعین) آغاز و تا زمان امام حسن عسکری(علیه السلام) ادامه داشت. در تمام این دوران، فشار به حدی بود که حتی برخی ائمه(علیهم السلام) در خانه خود در حصر بودند و حتی زمانی که از دنیا میرفتند، اجازه نمیدادند جنازه شریفشان در قبرستان دفن شود و لذا جبراً در خانه ملکی خود مدفون میشدند... با همه این اوصاف و علیرغم همه سختیها و مرارتها، مبارزه با ظلم و استبداد تا زمان امام حسن عسکری(علیه السلام) ادامه داشت و اگر تفاوتی دیده میشود، در سبک مبارزه است که یکی از این راهها مبارزه منفی بود.»
لطفاً انصاف به خرج دهید و بین مشقتهای زندان بزرگانی چون امام هادی (ع) و امام حسن عسگری (ع) با حبس خانگی موسوی و کروبی مقایسه کنید. علت زندانیشدن ائمۀ ما که حفظ دین و برقراری عدالت بود کجا و علت حبس سران فتنه که از بین بردن میراث اسلام بود کجا؟ شرایط حبس ائمۀ اطهار (ع) که پر از رنج و شکنجه بود کجا و در خانه ماندن سران فتنه کجا؟ مظلومیت امامان عزیز ما که با اینگونه یکیسازیها همچنان ادامه دارد کجا و ظلم سران فتنه که با اسطورهکردن خویش سرایت تاریخی پیدا میکند کجا؟ یعنی هر کسی که در زندان و یا در حبس گرفتار شد دارای خصوصیتی چون العیاذ بالله ائمه اطهار است؟ آیا «علت» های در حبس شدن اشخاص مهم نیست؟ اگر این طور است پس شخصی چون این «وایکینگ نروژی» که بیش از 80 نفر را کشته و حال گرفتار حبس شده است نیز دارای نستجیر بالله خصوصیتی چون ائمه است!
در هر صورت، بینش و بصیرت مردم مسلمان و انقلابی ما آنقدر بالا هست که فرق اصل و فرع را تشخیص دهند و فریب تزویر زبیریان زمان را نخورند. هرچند خواص و نخبگان مردود مملکت ما در تلاشاند تا چهرهای ملکوتی و مقدس از خویش بجا بگذارند، اما مردم ما ابراهیمگونه بت و اسطورۀ کذایی ایشان را شکسته و خواهند شکست و با وجود تلاشگران اجرای قرآن، ارزشی برای قرآنهای روی نیزه قائل نخواهند شد.
سید مجتبی نعیمی