کد خبر: ۱۶۴۴۴۷
زمان انتشار: ۱۳:۲۶     ۲۰ شهريور ۱۳۹۲
شهردار واقعی شهر گناوه در مأموریتی که برای یکی از عملیات‌ها رفته بودیم، حضور داشت. توی جبهه هم دلش می‌خواست واقعا شهرداری کند و به وضع اردوگاه برسد به خصوص کمک به رزمندگان کند.

به گزاش 598 به نقل از فارس، کار که برای خدا باشد فرقی نمی‌کند چه کسی چه کار می‌کند. مهم نیت است و انجام عمل. رزمندگان در جبهه‌ها فقط کارشان جنگیدن و کشته شدن و کشتن نبود آنها در مدتی که کنار هم بودند نمونه‌ای کامل و زیبا از زندگی اجتماعی را نیز به نمایش گذاشتند.

آنجا برایشان فرق نمی‌کرد که چه پست و مقامی دارند یا از چه طبقه اجتماعی هستند. هر کسی هر کاری از دستش بر می‌آمد با همه وجود انجام می‌داد. عشق محبتی که آنها نسبت به هم داشتند شاید در پشت جبهه به نزدیکترین افراد خانواده‌شان نداشتند. موضوعی که جنگ ما را بین تمام جنگ‌های دنیا بی‌نظیر کرده است همین زوایایی است که شاید خیلی هم به آن پرداخته نشده باشد.

آنچه می‌خوانید خاطره عبدالکریم نیسنی است که خاطره جالبی را از شهردار گناوه تعریف کرده است: 

                                                              ***

در یکی از اردوگاه‌ها (احتمالا اردوگاه جراحی)، تعداد چشمه‌های توالت صحرایی با توجه به نیروهایی که تازه آمده و یا در رفت و آمد به اردوگاه بودند، کم بود.

شهردار شهر گناوه هم آنجا در مأموریت بود، توی جبهه هم دلش می‌خواست واقعا شهرداری کند و به وضع اردوگاه برسد به خصوص کمک به رزمندگان کند.‌ یک روز صبح پای منبع آب، آفتابه توالت‌ها که کم بودند چندتا سالم آنجا را ردیف کرد و پر از آب، به بچه‌ها می‌گفت خیالتان راحت باشد، شما بدون آفتابه وارد دستشویی شوید بعد خودش می‌رفت، آفتابه پر آب را پشت گونی درب توالت به بچه‌ها می‌رساند و آفتابه خالی بقیه را می‌گرفت. خیلی با حوصله تا نفر آخر بعد خودش می‌رفت.

او ثابت کرد نه تنها شهردار یک شهر نیست بلکه توی جبهه می‌شود حق شهروندی را به جا آورد.

در آخرین روز مأموریت یکی از بچه‌ها خودش را به آقای شهردار رساند، تفنگش را داد دست او گفت: «نمی‌شه به جای من تفنگدار باشید من آفتابه دار. آخه من هم دلم می‌خواهد یک روز آفتابه گردان اینجا باشم».

نظرات بینندگان
نام:
ایمیل:
انتشاریافته:
در انتظار بررسی: ۰
* نظر:
جدیدترین اخبار پربازدید ها