در این زمینه و در این یادداشت تنها به دو نمونه که مشتی است نشانه خروار اشاره میکنم.
دکتر افشار و همسرش کنار هم نشستهاند. برادر دکتر افشار و دکتر ملکی ـ همکار دکتر افشار ـ و تنی چند از پزشکان شاغل در ساختمان پزشکان دعوت شدهاند و در منزل دکتر افشار حضور دارند. خانم شیرزاد و پدر و مادر دکتر افشار هم از دیگر حاضران هستند.
حالا وقت این است که نکته اول نمایان شود. با نگاهی به این ترکیب میتوان به راحتی متوجه شد که تعدادی از حاضرین در این جلسه با نازنین نامحرم هستند. طبق معمول برخلاف سبک زندگی اسلامی، لباس شخصیت زن ـ نازنین ـ که میزبان این جلسه است در زمانی که با همسرش در منزل تنها است با زمانی که در این جلسه و همراه با چند نامحرم حضور یافته تفاوتی ندارد!
این دقیقاً همان نکتهای است که با توسل به منطق ماکیاولی هدف وسیله را توجیه میکند مسئولان و برنامهسازان به راحتی از کنار آن میگذرند، غافل از آنکه نتیجه نهادینه شدن این نوع رفتار که پوشش یک زن در حریم خصوصی و عمومی تفاوتی ندارد در طولانی مدت همانی میشود که امروز جامعه ما تنها در یک مورد از تبعات آن با معضل بدحجابی دست و پنجه نرم میکند و به آن مبتلا است.
و اما نکته دوم درباره رد و بدل شدن هدایا بین حاضرین در جلسه به نازنین است. اگر بپذیریم که بر اساس اصول مسلم روانشناسی و به نحو اولی بر طبق توصیه ائمه معصومین علیهم السلام به ویژه حضرت علی علیه السلام، هدیه دادن سبب ایجاد محبت است آن وقت چگونه باید این نکته را توجیه نماییم که رسانه دینمدارمان جلسهای را به تصویر بکشد که مردان نامحرم برای همسر یک فرد هدایایی میآورند و در حالی که مردی با همسرش در این جلسه حاضر شده، هدیه را مرد به همسر دکتر افشار تقدیم میکند؟!
آیا عرف جامعه ما میپذیرد که مردی نامحرم برای همسر فردی، یک شال یا روسری هدیه ببرد و بگوید من این شال را برای شما به عنوان هدیه گرفتهام و آن زن هم این شال یا روسری را به راحتی استفاده کند؟ چند درصد مردان در جامعه اسلامی چنین رفتاری را در قبال همسرشان میپسندند؟
نکته عجیبتر آنکه به بهانه طنز ـ و البته نه طنز بلکه تنها خنداندن! ـ به راحتی مردان نامحرم در این جلسه همسر یک فرد را دیوانه خطاب میکنند و مرد ـ دکتر افشار ـ این توهینها را که با خریدن کتاب به عنوان هدیه با عنوان «یادداشتهای یک دیوانه» تکمیل میشود تنها مینگرد و انگار نه انگار که به همسرش توهین شده است! آیا عرف جامعه ما چنین است؟!
ممکن است برخی با مطالعه چند سطر فوق با خود بگویند این مسائل در برابر مشکلات عدیده جامعه ما از حیث اقتصادی، اجتماعی و غیره ارزش پرداختن ندارد یا پرداختن به این گونه مسائل در دنیای امروز که زوایای مدرنیته در اسرع وقت رنگ میبازد و پستمدرنیسم جای آن را میگیرد و بلافاصله خود نیز کهنه میشود تا جای خود را به شیوه مدرن دیگری دهد نشانه پسرفت و با پیشرفت در تضاد است.
این فکر همانی است که مبنای اباحهگری و تسامح و تساهل میشود و خروجی آن ساخت مجموعهای است که در آن مجازیم به نام طنز و به کام خنده هر کاری بکنیم و بعد در همان رسانه ساعتی بعد در شبکه یک، یک کارشناس مذهبی نظیر حجت الاسلام شهاب مرادی یا سرکار خانم دکتر فرهمندپور بیاوریم و دور یک میز بنشانیم و در برنامهای با عنوان «پارک ملت» از تغییر سبک زندگی در ایران به سوی سبک زندگی غربی و سکولار ابراز نگرانی کنیم، غافل از آنکه ساعتی قبل از شبکه دیگری ـ شبکه سه ـ با دست خودمان راه ترویج سبک زندگی غربی و غیردینی را ترویج کردهایم!