به گزارش خبرنگار مهر، در بخش دوم نشست نقد و بررسی مجموعه "نابرده رنج"
سام درخشانی درباره ویژگیهای نقش عماد و بازی در این مجموعه صحبت کرد.
*خبرگزاری مهر - گروه فرهنگ و هنر: آقای بذرافشان فیلمنامه "نابرده رنج" قبل از کلید زدن کامل نوشته شده بود؟
-
علیرضا بذرافشان، کارگردان: سی و سه قسمت از سی و شش قسمت کامل نوشته شده
بود. البته سیناپس سه قسمت پایانی را داشتیم، اما دیالوگها نوشته نشده بود
و سر صحنه آن را به نگارش در آوردیم، چون فرصت نبود. خانم خسروآبادی سر
کار دیگری بود و من هم کارگردانی میکردم؛ به همین دلیل سر صحنه همراه
بازیگران برای قسمتهای پایانی به تعامل رسیدیم و فیلمنامه نوشته شد. باید
تاکید کنم به فیلمنامه کاملی رسیدیم. سکانسها کامل طراحی شد و بعد از
تمرین بازیگران عین دیالوگها را میگفتند.
*اولین مواجهه بازیگران با متن چطور بود؟
-
سیاوش طهمورث بازیگر: قبل از پاسخ دادن به این سئوال بهتر است توضیحی
درباره این مسئله بدهم که آیا خوب است نویسنده هنگام نگارش به بازیگری فکر
کند یا نه؟ معتقدم اگر کاراکتری در متن بر بر مبنای یک بازیگر نوشته شود،
کار اشتباهی است، چرا که کارگردان هر چند بر بازیگر اشراف دارد، اما آن
چیزی از او میشناسد که تا به حال در کارهای بازیگر دیده است، اما توانایی
ذاتی و خلاقیتهای دیگر او را نمیداند. وقتی کارگردان متن را بنویسد و بعد
به بازیگری پیشنهاد بازی بدهد، مسلماً به خلاقیت بازیگر اعتماد میکند نه
به کاراکتر و سابقه کاری که از او میشناسد. بهترین کار این است که بازیگر
بعد از نوشته انتخاب شود.
*شما کارهای قبلی آقای بذرافشان را دیده بودید؟ او را میشناختید؟
-
طهمورث: من آقای بذرافشان را نمیشناختم. در جاهایی او را دیده بودم، اما
او را نمیشناختم. وقتی اولین بار به دفتر رفتم و آقای بذرافشان را دیدم،
گفتم او چقدر جوان است! چطور میخواهد متنی که برایم تعریف شده و خیلی عظیم
است این کارگردان جوان آن را به سرانجام برساند.
بعد از صحبت با آقای
بذرافشان نقش را پذیرفتم و زمانی که متن را میخواندم و هنگام بازی نظرم را
درباره نقش منوچهر دادم. بازیگر نباید چیزی که به او پیشنهاد میشود چشم
بسته قبول کند. باید نظر بدهد، اما دخالت نکند. گرچه نظر کارگردان و
نویسنده نهایی است، اما شما به عنوان بازیگر نظرتان را باید بدهید،
کارگردان و نویسنده شما را قانع میکنند یا شما آنها را قانع میکنید.
به
هر حال مسیر خوبی است، ولی اگر چشم بسته قبول کنید شما مثل یک عروسک
میشوید که در اختیار کارگردان قرار گرفته و او شما را همچون عروسکگردان
میچرخاند. باید بازیگر نظرش را برای بهبود نقشش بدهد، چون در ساختار اثر
موثر است.
- درخشانی: طی چند سال گذشته "نابرده رنج" از معدود
فیلمنامههایی بود که من خواندم و میدانم مثل این فیلمنامه نبوده و جای
هیچ گونه بحث و نظری نداشت. به همین دلیل بعد از مطالعه فیلمنامه و توضیحی
که برای نقشام داده شد تصمیم گرفتم بازی کنم و جای هیچ سئوالی برایم
نگذاشت.
فقط معتجب بودم که چرا این نقش به من پیشنهاد شده است و تا
بخشهایی از کار برایم سئوال بود که شاید ما اشتباه فهمیدیم، حتی وقتی برای
کامبیز نقش را توضیح داده بودند و من فیلمنامه را میخواندم مرتب از او
میپرسیدم مطمئن هستی من عماد هستم؟ مطمئن هستی تو اسد هستی؟ و او هم چند
بار گفت بله تو نقش عماد را بازی میکنی و من هم اسد. در واقع آقای
بذرافشان جسورانه تصمیم گرفته بود نقشها را برعکس بسپارد و کلیشهها را
بشکند.
در مجموع این مسئله برای من و کامبیز جذاب بود، چون میخواستیم
کلیشه نقشهای خودمان را بشکنیم. سالها مد شده بود که کامبیز نقش لاتهای
پایین شهر را بازی میکند و من هم نقش بچههای بالای شهر و دکتر، به همین
دلیل برایم جالب بود که نقش عماد به من پیشنهاد شده بود. علاوه بر آن
فیلمنامه قوام خوبی داشت و نشان میدهد نویسندگان درام را به خوبی
میشناسند و قصه از جایی شروع میشد که خیلی خوب بود. در مجموع همه چیز
برای بستن این قرارداد خوب بود.
*درباره نقش عماد هم به کارگردان پیشنهاد میدادید؟
-
درخشانی: روزهای اول این جسارت وجود نداشت، چون رفاقت و آشنایی از قبل
نبود و من هم خیلی با نقش درگیر نشده بود، به همین دلیل برای نزدیک شدن به
نقش بیشتر تمرکز را روی حرفهای آقای بذرافشان گذاشته بودم که هم نویسنده
بود و هم کارگردان و اشراف زیادی هم به کار داشت. حرف او ملاک بود؛ ولی به
مرور زمان با اشراف به نقش آقای بذرافشان ما را رها میکرد تا نظراتمان را
بدهیم و ما هم برای بهبود نقش پیشنهادهایمان را میدادیم.
*آقای
بذرافشان تمام بازیهای سام درخشانی یک طرف، اما بازیاش در مجموعه "نابرده
رنج" واقعاً دیدنی است. چطور حاضر به این ریسک شدید، چرا که کمتر
کارگردانی چنین کاری میکند و از سوی دیگر ممکن بود نقشهای عماد و اسد در
نیاید؟
- بذرافشان: باید به تواناییهای یک بازیگر اعتماد کنید، نه به
سابقه تصویری آن بازیگر. کارهایی که از بازیگر دیدهاید باید به شما کمک
کند که آیا این بازیگر توانا است یا نه؟ اگر خیلیها جرات ندارند نقشی را
به بازیگری بدهند که تا به حال بازی نکرده است، این بیجراتی کارگردان
است.
اگر کارگردان به بازیگر اعتماد دارد چه خوب است برای فرار از
کلیشهها جابجاییهایی انجام بدهد. به نظرم اگر این جابجایی هم انجام
نمیدادیم به نظرم اتفاق بدی نمیافتاد. مثلاً عماد را کامبیز و اسد را
درخشانی بازی میکرد؛ باز هم مشکلی پیش نمیآمد؛ چرا که آنها بازیگران
توانمندی هستند یا اگر آقای طهمورث نقش منوچهر را بازی نمیکرد و نقشی
دیگری به او میدادیم مسلماً میتوانست خیلی خوب بازی کند، چون تواناست.
گرچه
خیلیها به من گفتند که ریسک بزرگی کردم و حتی سام درخشانی هم این نظر را
دارد، اما خودم نام این کار را ریسک نمی گذارم. من عادتی دارم و این است که
وقتی نقشی را مینویسم، میدانم سه تا چهار بازیگر هستند که میتوانند آن
نقشها را خوب بازی کنند. این یعنی هر نقشی که بنویسم. وقتی شما اینطور فکر
کنید حال برایتان فرقی نمیکند که کدام یک از آن بازیگران نقش را بازی
کردند. من برای نقشهای عماد و اسد این جابجایی را انجام دادم تا کلیشهها
را بشکنم.
*با نگاهی به نقش عماد متوجه میشویم این شخصیت با وجود اینکه
بدجنسیهای خودش را دارد و از سوی دیگر لوده بازیهایش، اما تعادل حفظ شده
و شخصیت به لودگی نیفتاده است. چطور شد به این تعادل رسیدید؟
درخشانی:
برای رسیدن به شخصیت عماد کاملاً به فیلمنامه متعهد بودم. شخصیتها تفکیک
شده بودند و هر کس نوع گویش خودش را داشت. هیچ کس مثل دیگری حرف نمیزد.
ممکن بود تکیه کلامهای مثل هم داشته باشند، اما نوع گویششان و استفاده از
آنها فرق میکرد. شخصیتپردازی خوب حرف اول را در فیلمنامه "نابرده رنج"
میزد. چون وابسته به فیلمنامه بودم و بر این اساس جلو میرفتم، میدانستم
دارم چه کار میکنم.
وقتی ضبط سکانسهای مناطق جنگی شروع شد کامبیز کمی
درباره نقش من نگران بود و میگفت شخصیت تو یکدفعه عوض شد و من هم به او
این اطمینان را دادم که نگران نباشد، چرا که شخصیت کاملاً درست جلو میرود.
مسلماً وقتی فردی در محله قدیمی خودش حضور دارد و کنارش دو نوچه هستند با
زمانی که در جنگ است و خبری هم از نوچههایش نیست رفتارهایش تغییر میکند.
شما وقتی پشت میز کارتان هستید یک طور برخورد میکنید و در خانه طور دیگر.
رفتار ظاهری شما عوض میشود، ولی شخصیتتان خیر. کاراکتر عماد هم خوب شکل
گرفته بود و بر اساس موقعیتهای مختلفی که قرار میگرفت تغییرات به همراه
داشت.
*آیا تکیهکلامهایی در طول کار پیشنهاد میدادید که به تاثیرگذاری نقش کمک کند؟
درخشانی:
چون خودمان آدمهایی بانمک هستیم، خیلی نمک کار را زیاد
میکردیم!(میخندد) اما هرگز این تکیه کلامها به لودگی نرسید. با توجه به
اینکه اکثر بچهها همسن و سال بودند کار مشورتی شده بود. من و کامبیز مرتب
در طول راه و خانه با یکدیگر درباره نقش صحبت میکردیم و به جملاتی که
میگفتیم فکر میکردیم. آقای بذرافشان، نویسنده، استاد طهمورث و .. هم در
کنارمان بودند و اگر چیزی اضافه میشد که خوب نبود اصلاح میشد.
در
نهایت از فیلتر خود آقای بذرافشان که بزرگترین سانسورچی مجموعه بود،
میگذشت.(میخندد) حتی گاهی در اجرای اول تکیه کلامهایی میگفتیم که آقای
بذرافشان هم میخندید، اما بعد میگفت از کار در بیاورید، چون به سمت لودگی
میرفت. وقتی شبها مینشینم کار را میبینم با خود میگویم هدایت این همه
آدم چه کار سختی بوده است. من فقط مسئولیت کار خودم را داشتم، اما واقعاً
آقای بذرافشان زحمت کشید، در مجموعه "نابرده رنج" هر یک از بازیگران متفاوت
بازی کرد و هدایت آنها کار دشواری بود.