در آن لحظه هیچکس در کوچه نبود و نمیتوانستم کمک بخواهم. علی به زور من را به داخل خانه کشاند و به زیرزمین برد. در آنجا هرچه گریه کردم، فایدهای نداشت و او آزادم نکرد و چند دقیقه بعد با حمله به من، مرتکب تجاوز شد.»
این دختر در ادامه شکایت خود گفت: «در حالیکه در زیرزمین خانه محبوس بودم و نمیدانستم چه بلایی سرم خواهد آمد، در یکبار دیگر باز شد و این بار علی به همراه یکی از دوستانش که او را هم از قبل دیده بودم و میدانستم از اراذل و اوباش است، داخل آمدند. این بار دوست علی میخواست به من تعرض کند اما خیلی خواهش و التماس کردم و او از این کار منصرف شد و اجازه داد از خانه بیرون بروم.»
کبری بعد از تشکیل پرونده مقدماتی به پزشکی قانونی معرفی شد و متخصصان این سازمان تعرض به وی را تایید کردند. به این ترتیب تجسسها برای جمعآوری مدارک علیه علی و دستگیری او آغاز شد. ماموران با بررسیهای نامحسوس فهمیدند، علی از مجرمان سابقهداری است که بیشتر اتهاماتش ایجاد مزاحمت برای دختران جوان است. از سوی دیگر، فاش شد او از اشراری است که اهالی محل از دستش به ستوه آمدهاند با این وجود وی خانه مجردیاش را به پاتوقی برای تبهکاری تبدیل کرده است. اینگونه بود که عملیات دستگیری متهم طرحریزی شد و او روز 19 شهریور همان سال در یک باشگاه ورزشی بازداشت شد. علی در بازجوییهای اولیه به تعرض به کبری اقرار و دوستش را نیز به پلیس معرفی کرد. ماموران در ادامه همدست علی را دستگیر کردند. وی گفت: «علی به کبری تعرض کرد ولی من دلم برای آن دختر سوخت و کاری با او نداشتم و بیگناه هستم.»
سرانجام پرونده در اختیار شعبه 77 دادگاه کیفری استان تهران به ریاست قاضی ساعی قرار گرفت. در این جلسه دختر جوان همان اظهارات اولیهاش را تکرار کرد و گفت، خواستار مجازات متهم است. علی نیز ادعای بیگناهی کرد. در نهایت هیات قضات برای تصمیمگیری وارد شور شدند و با توجه به دلایل و مدارک موجود علی را گناهکار شناختند و در رای خود نوشتند این متهم به دلیل آدمربایی به 10 سال حبس و به دلیل تجاوز به عنف به اعدام محکوم میشود. بعد از آن پرونده با اعتراض علی در اختیار قضات شعبه ششم دیوانعالی کشور قرار گرفت و آنها بعد از بررسی مدارک اعلام کردند، رای صادره قانونی و قابل اجراست. به این ترتیب علی یک گام دیگر به مرگ نزدیک شد.