کد خبر: ۱۵۵۸۳
زمان انتشار: ۱۰:۵۱     ۱۹ تير ۱۳۹۰

محسن رضايي فرمانده اسبق سپاه پاسداران طي يادداشتي كه در سايت شخصي وي منتشر شده، نوشت:

خرمشهر را به لطف خداي متعال آزاد كرده بوديم و براي حمله به بصره آماده مي‌شديم كه اسرائيل به جنوب لبنان حمله كرد. نمي‌توانستيم در مقابل حمله اسرائيل بي‌توجه باشيم. هم از اين جهت كه حمله ما به بصره همزمان با حمله اسرائيل به بيروت ما را در كنار اسرائيل در افكار مردم عرب قرار مي‌داد و هم اينكه از طرف ديگر سكوت در مقابل آنها با افكار و عقايد ما سازگاري نداشت.

موضوع در شوراي‌عالي دفاع طرح شد. قرار شد تيمي به سوريه رفته، چاره‌انديشي كنيم. فرماندهان لشگرها را زير نظر گرفتم، مناسب‌ترين فرمانده را احمد متوسليان ديدم. چهره‌اي آرام و خونسرد داشت. وقتي يك سال قبل به مريوان رفتم و به او گفتم خودش را براي تشكيل يك تيپ رزمي آماده كند، با نگاهي باور نكردني و ذوق زده به من گفت: يك تيپ. گفتم آره. خيلي خوشحال شد. آن موقع سپاه، سازمان رزمي خاصي جز چند گردان نداشت.

تشكيل تيپ كار بزرگ و خارق‌العاده‌اي بود. به هر كسي نمي‌توانستم بگويم كه تيپ درست كند. در اين رابطه هم با كسي مشورت نكردم. البته آن موقع فرماندهان اصلي جنگ كه عمدتا در جنوب مستقر بودند، ايشان را نمي‌شناختند و نمي‌توانستند درباره توانايي‌هايش به من مشورت بدهند.

نهايتا تصميم گرفتم كه ايشان با كمك حاج همت و آقاي شهبازي بيايند به جنوب و يكي از تيپ هاي سپاه را سازمان بدهند. هر سه به جنوب آمدند و با كمك يكديگر تيپ محمد رسول‌الله را از استان تهران تشكيل دادند و در عمليات‌هاي فتح‌المبين و بيت‌المقدس شركت كردند. از بهترين نيروهاي ما شدند. كمتر از يك سال يك تيپ رزمي بسيار قدرتمند را شكل داده بودند.

حالا پس از يك سال دوباره او را صدا زده بودم. گفتم: احمد آماده‌اي به جنوب لبنان بروي؟ گفت: واقعا؟ گفتم: آري. گفت: يعني واقعا برويم و با صهيونيست‌ها بجنگيم؟ سال‌ها آرزو مي‌كردم كه چنين فرصتي برايم حاصل شود.

وقتي كه آمادگي او را ديدم، بيشتر راغب شدم كه خود او را به لبنان بفرستيم؛ لذا احمد متوسليان براي رفتن به جنوب لبنان انتخاب شد. قبل از رفتن به دمشق قراري با رهبر انقلاب كه آن موقع رئيس جمهور و رئيس شوراي عالي دفاع بودند، داشتم. احمد را هم با خودم بردم. پس از صحبت‌هايي كه با معظم‌له داشتم، گفتم تصميم گرفته‌ايم كه آقاي احمد متوسليان فرمانده آن تيپي باشد كه براي دفاع از مردم لبنان به سوريه و بعد هم بيروت برود.

وقتي رهبر انقلاب براي ايشان دعا كرد و احمد متوجه شد كه ابلاغي كه به او شد، واقعي است، دست‌هايش را بالا برد و خدا را شكر كرد. بيرون كه آمديم مي‌گفت تا لحظاتي قبل هنوز فكر مي‌كردم اعزام من به بيروت جدي نيست...

نظرات بینندگان
نام:
ایمیل:
انتشاریافته:
در انتظار بررسی: ۰
* نظر:
جدیدترین اخبار پربازدید ها