
وَمَا لَكُمْ لَا تُقَاتِلُونَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَالْمُسْتَضْعَفِينَ مِنَ الرِّجَالِ وَالنِّسَاءِ وَالْوِلْدَانِ الَّذِينَ يَقُولُونَ رَبَّنَا أَخْرِجْنَا مِنْ هَذِهِ الْقَرْيَةِ الظَّالِمِ أَهْلُهَا وَاجْعَلْ لَنَا مِنْ لَدُنْكَ وَلِيًّا وَاجْعَلْ لَنَا مِنْ لَدُنْكَ نَصِيرًا * * * شما را چه شده که در راه خدا و [رهایی] مردان و زنان و کودکان مستضعف [ی که ستمکاران هر گونه راه چاره را بر آنان بسته اند] نمی جنگید؟ آن مستضعفانی که همواره می گویند: پروردگارا! ما را از این شهری که اهلش ستمکارند، بیرون ببر و از سوی خود، سرپرستی برای ما بگمار و از جانب خود برای ما یاوری قرار ده. * * * بدون کشته شدن سرنوشت بیهوده است / شهید اگر نتوان شد بهشت بیهوده است
قلعهنويي به محض حضور در محل تمرين با امير عرب، يکي از معاونان باشگاه
به شوخي و خنده پرداخت و پس از آن فرزندان پژمان نوري و اميرحسين صادقي را
به گوشهاي از زمين فراخواند و با آنها به بازي پرداخت. قلعهنويي به آنها
ميگفت که اگر بتوانيد توپ را از من بگيريد جايزه خوبي نزد من داريد. صحنه
بازي قلعهنويي با دو کودک براي هواداران بسيار جالب توجه بود.
اما در ادامه سرمربي استقلال که بسيار پرنشاط به نظر ميرسيد با شنيدن کري
خواني بازيکنان در بازي سپکتاکرا به سمت آنها رفت و از نيکبخت خواست تا
جاي خود را به او بدهد تا در گروه اکبرپور و قاضي مقابل تيم صادقي و پژمان
نوري و آرش برهاني قرار بگيرد. چند دقيقه از اين بازي پرتماشاگر نگذشته بود
که بازيکنان پا را فراتر گذاشته و براي قلعهنويي کري ميخواندند.
در يکي از صحنهها پژمان نوري خطاب به سرمربي تيم گفت: «اميرخان فکر نميکني براي بازي با ما کمي پير شدهاي؟»
اين جمله هافبک استقلال واکنش قلعهنويي را در پي داشت. سرمربي آبيپوشان
به او گفت: «اگر به سن من برسي خانهنشين خواهي شد چه برسد که بتواني
سپکتاکرا بازي کني.»
اين جواب سرمربي استقلال باعث خنده تمام بازيکنان شد و بازار کري خواني را داغتر کرد.