به گزارش 598، پیام فروتن در ادامه یادداشت خود در خبرآنلاین نوشت: اما یکی از مهمترین ویژگیهای بسیار مثبت این مجموعه که آن را برای مخاطب ملموستر ساخته است، عبور از برخی رسوم و کلیشههای جا افتاده و رایج در سیما است. رویکردی که در دو سه قسمت اخیر این سریال پررنگتر شده است و طبیعتا آن را دیدنیتر کرده است.
- طبق یک دستورالعمل - نوشته شده یا نانوشته - بیان جملات عاشقانه و محبتآمیز میان دو جنس مخالف در تلویزیون، تقریبا ناممکن و بعید بوده است. تماشاگران سریالهای سیما کمتر شاهد جملاتی نظیر "دوستت دارم" بودهاند. حال این جمله را زنی به شوهرش و بالعکس میگوید یا پدری به دخترش یا ... به هر حال این عبارت و جملاتی مستقیم از این دست، تقریبا از دیالوگهای ممنوعه سیما و از خطوط نارنجی آن بودهاند. اما مجموعه مادرانه آگاهانه از این خط عبور کرده و سکانسهای جذاب، دیدنی و ملموسی را به وجود آورده است. حتی اگر شکل اجرای این سکانسها نیز خیلی حرفهای نبوده باشد، نوع آشناییزدایی که صورت گرفته بازهم این سکانسها را تماشایی کرده است. نگاه کنیم به سکانسی که مهدی سلطانی، مستقیما و موکدا به دخترش میگوید که دوستش دارد و از او میخواهد که در کنارش باقی بماند. صحنههایی به شدت قابل درک و دیدنی از تلاش یک پدر برای از دست ندادن تنها دخترش.
- اما شاید بتوان دیدنیترین سکانس این مجموعه که در همین راستا خلق شده است را سکانس عذرخواهی اردلان در میان اعضاء هیئت مدیره مدرسه رها دانست. سکانسی که دیالوگهای آن به هیچ وجه از سوی مخاطب قابل پیشبینی نبود و مخاطب اصولا انتظار اظهار عشق اردلان به مریم را در این لحظه نداشت. آنچه این سکانس را جذاب ساخته نوع آشناییزدایی است که نویسنده و کارگردان در همین سکانس از مخاطب تلویزیون کرده است. تقریبا در هیچ سریالی نمیتوان رد پای اظهار عشق یک مرد به یک زن را بدین صورت و در میان جمع دنبال کرد. واقعیتی که در زندگی روزمره برخی از ما وجود داشته و دارد و بسیار دیدهایم؛ اما در تلویزیون ما کمتر مجال و اجازهای برای به تصویر کشیدن داشته است. آنچه این سکانس را قابل ستایش ساخته است، نمایش صداقت و عشقورزی آدمهاست. آدمهایی که لزوما سیاه مطلق نبوده و دارای عواطف و احساسات انسانی هستند. از سوی دیگر و مهمتر آن که این سکانس و صحنههایی از این دست وارد حوزه فرهنگسازی عمومی نیز میشوند . این گونه صحنهها به مخاطبانشان یادآوری میکنند، میتوان از عشق گفت و از احساسات زیبای انسانی. میتوان اسیر خودسانسوری نشد و این گونه عواطف را سرکوب نکرد. میتوان آن ها را صادقانه و از صمیم قلب افشا کرد. میتوان شرمگین نبود و در میان جمع نیز با خود و احساسات خود یک رنگ و روراست بود؛ که چیزی برای خجالت کشیدن وجود ندارد.
وجود چنین صحنهها و دیالوگهایی در سریال مادرانه است که آن را دیدنی کرده است. ضعفهای این مجموعه همچنان به قوت خود باقی هستند. ضعفهایی نظیر انتخاب نادرست برخی بازیگران همچون پدر مریم زمان که از نظر سنی چندان به قاعده به نظر نمیرسد. یا عدم تفتیش و بازرسی منزل نایب از سوی پلیس، بعد از کشته شدن او و ...
با این حال سریال مادرانه به واسطه عبور از برخی خطوط نارنجی غیرمنطقی و نابجا، توانسته است به جذابیتهای متعددی دست یابد. جذابیتهایی که به احتمال بسیار تا انتها باقی خواهند ماند.