دفاع حسین شریعتمداری از افشاگریهای مستند روزنامه کیهان در یادداشتی با عنوان «خانه را جستجو کنید ! » را می خوانید:
شخصی
را حکایت کردهاند که با عصبانیت و به گلایه میگفت؛ این همسایههای ما،
آدمهای عجیب و غریبی هستند؛ هر وقت چیزی را گم میکنند و یا از منزل آنان
چیزی دزدیده میشود، انگشت اتهام را بهسوی من دراز میکنند و سراغ اشیاء و
اجناس به سرقت رفته خود را در خانه ما میگیرند! به او گفتند؛ چاره کار
آسان است.
این دفعه اگر تو را متهم کردند، به آنها اجازه بده که
خانهات را بگردند تا مطمئن شوند که دزد نیستی و دیگر تو را متهم نکنند و
طرف گفت؛ این کار را کردهام ولی از شانس بد، هر وقت برای جستجو به خانهام
آمدهاند، چیزی را که گم کرده بودند در خانه من یافتهاند!
بعد از
انتخاب آقای دکتر روحانی به ریاست جمهوری اسلامی ایران و تاکید چند باره
ایشان که وامدار هیچ حزب و گروهی نیست و خود را رئیس جمهور همه ملت
میداند، دو رخداد به طور همزمان اتفاق افتاد.
از یکسو مدعیان
اصلاحات و اصحاب فتنه آمریکایی- اسرائیلی 88 که با رأی حداکثر 7 درصدی خود
قصد مصادره آراء رئیس جمهور منتخب را داشتند، در اجرای پروژهای که علیه
ایشان تدارک دیده بودند با دشواری غیرمنتظرهای روبرو شدند و از سوی دیگر،
مواضع رسما اعلامشده آقای روحانی، مخصوصا تاکید ایشان بر آموزههای اسلامی
و انقلابی که با مواضع ضد انقلابی اصحاب فتنه تفاوت یکصد و هشتاد درجهای
داشت، برخی از تردیدهای اولیه در باره احتمال گرایش رئیس جمهور منتخب به
جریان بدنام مورد اشاره را برطرف کرد و نشان داد که ایشان برخلاف انتظار
اصحاب فتنه در پی خدمت به اسلام و انقلاب و نظام است.
در پی این دو
رخداد بود که اصحاب فتنه 88 تعدادی از وزارتخانههای حساس و کلیدی را به
عنوان سهم خود از کابینه دکتر روحانی نشانه رفتند و شماری از اصحاب
نشاندار فتنه را برای تصدی وزارتخانههای مورد اشاره نامزد کرده و تلاش
گستردهای را به منظور سرپوش گذاشتن بر خیانت آنان آغاز کردند.
اینجا
بود که کیهان با توجه به شناخت و اشراف خود بر جریان فتنه و اسنادی که از
خیانت آنان در اختیار داشت، اطلاعرسانی درباره این جریان آمریکایی-
اسرائیلی را وظیفه خود دید و طی چند یادداشت و گزارش مستند از چهره واقعی
آنان پرده برداشت.
افشاگریهای مستند کیهان همانگونه که انتظار
میرفت به جای روبرو شدن با پاسخهای منطقی و مستدل اصحاب فتنه، با انبوهی
از فحاشی و ناسزاگویی سازماندهی شده فتنهگران داخلی و حامیان بیرونی آنها
روبرو شد.
نکته درخور توجه این که در میان حجم انبوه و گسترده
ناسزاهایی که اصحاب فتنه و حامیان بیرونی آنها حواله کیهان کرده و میکنند
حتی یک نمونه- تاکید میشود حتی یک نمونه- نمیتوان یافت که در آن دلیل،
سند و یا شاهد و قرینهای برای انکار اسناد مورد اشاره و استناد کیهان
ارائه کرده باشند.
چرا؟! پاسخ روشنتر و گویاتر از آن است که نیازی
به استدلالهای پیچیده داشته باشد. سران و عوامل فتنه 88 با اعتماد به مثلث
آمریکا، اسرائیل و انگلیس که مدیریت فتنه را برعهده داشتند و با اطمینان
از حجم انبوه امکانات مالی، تبلیغاتی و تدارکاتی که تحت مدیریت این مثلث به
میدان آورده شده بود، براندازی جمهوری اسلامی ایران را قطعی و کار نظام را
تمام شده تلقی میکردند و از این روی، پرده نفاق را کنار زده و آشکارا به
صحنه آمده بودند، دقیقا به همین علت، اسناد فراوان و غیرقابل انکاری از
وطنفروشی و خیانت خویش باقی گذاردهاند و امروزه همین اسناد آشکار و از
پرده برون افتاده است که به آنها اجازه نمیدهد هویت واقعی خود را پنهان
کنند.
آیا اصحاب فتنه و سران و عوامل آن میتوانند دستکم دو بار
ملاقات پنهان با جرج سوروس صهیونیست و یکی از سردمداران تابلودار کودتاهای
مخملی را انکار کنند؟ و یا چگونه میتوانند اجرای بی کموکاست فرمول
کودتای مخملی را که از بیرون به آنان دیکته شده بود، از نگاه تیزبین مردم
پنهان بدارند؟!
کیهان در جریان فتنه 88 تمامی مراحل آن، از جمله،
تشکیل کمیته صیانت از آرا، انتخاب رنگ، ادعای تقلب در انتخابات و آشوبهای
خیابانی، پیشنهاد رفراندوم و... را از قبل پیشبینی و اعلام کرده بود، حتی
چند روز قبل از انتخابات 22 خرداد 88 تیتر اول خود را به این هشدار اختصاص
داده و نوشته بود «آخرین پرده سناریوی افراطیون، آشوب پس از شکست» است. آیا
تمامی این مراحل بدون کموکاست اتفاق نیفتاد؟!
کیهان که غیبگو
نبوده و نیست، پس چگونه توانسته بود تمامی مراحل یاد شده را از قبل
پیشبینی کند؟! پاسخ آن است که اصحاب فتنه 88 دقیقا مطابق فرمول کودتاهای
مخملی که از قبل به آنان دیکته شده بود عمل میکردند و در نهایت، خود را
پیروز ماجرا تلقی میکردند.
آیا اصحاب فتنه که این روزها دم از
ایران و نظام و مردم میزنند میتوانند حضور پیدرپی مسئولان عالیرتبه-
تاکید میشود مسئولان عالیرتبه و نه ماموران عادی- صهیونیست، سرویسهای
اطلاعاتی «سیا» و MI6 انگلیس در ایران را که به دعوت آنها و برای آموزش
فتنهگران به کشور آمده بودند، انکار کنند؟!
آیا «جان کین» مسئول
برجسته سرویس اطلاعاتی MI6 انگلیس و رئیس مرکز مطالعات دموکراسی لندن-CSD-
دو بار با دعوت شما به ایران نیامده و برای اصحاب فتنه کارگاه آموزشی دایر
نکرده بود؟!
آیا ریچارد رورتی، مامور برجسته CIA به دعوت سران فتنه
وارد ایران نشده و پروژه موسوم به «ائتلاف سفید» یعنی ائتلاف همه گروههای
مخالف نظام زیر یک تابلوی واحد را پیشنهاد نکرده بود؟ درباره حضور «تیموتی
گارتن اش» از رهبران صهیونیست کودتاهای مخملی و تشکیل چندین نشست آموزشی
برای مدعیان اصلاحات و مخصوصا حزب مشارکت چه میفرمائید؟!
آیا
«مایکل ایگناتیف» رهبر لیبرالهای پارلمان کانادا و عضو وابسته به CIA برای
آموزش و ارائه راهبردهای انتخاباتی میهمان فتنهگران نبود؟ آیا حضور
«یورگن هابرماس» و ملاقاتهای وی با عوامل فتنه آمریکایی- اسرائیلی 88 را
انکار میکنید؟! درباره حضور «آدام میچنیک» رهبر کودتای مخملی لهستان،
«آگنش هلر» صهیونیست و رهبر کودتای مخملی مجارستان، «الکساندر اسمولار»
رهبر جنبش همبستگی لهستان و مامور رسمی CIA چه نظری دارید؟
آیا
دعوت از آنها و برپایی نشستهای آموزشی با آنان قبل از انتخابات 88 را
میتوانید انکار کنید؟! مگر «جان هیک» تئوریسین انگلیسی برای پیشبرد پروژه
کودتای مخملی به ایران نیامده و با سران و عوامل فتنه آمریکایی- اسرائیلی
88 جلسات پیدرپی نداشته است؟!
«فرح کریمی» عضو شاخه نظامی گروهک
منافقین که بعدها به تابعیت هلند و عضویت حزب صهیونیستی سبزها درآمد، برای
مشاوره درباره کودتای مخملی به ایران نیامده و با اصحاب فتنه ملاقاتهای
مفصل نداشته است؟!
درباره حضور هاله اسفندیاری مدیر مرکز
خاورمیانهای بنیاد وودرو ویلسون و همسر شائول بخاش- عضو کمیته بیکر کاخ
سفید- و تابع رژیم صهیونیستی، کیان تاجبخش نماینده رسمی بنیاد سوروس، رامین
جهانبگلو از عوامل CIA و کارشناس کودتاهای مخملی و جلساتی که با اصحاب
فتنه داشتهاند چه میفرمائید؟! و... راستی مگر نه اینکه، تعداد فراوانی از
همکاران و همراهان فتنه آمریکایی- اسرائیلی 88 هم اکنون به آمریکا، انگلیس
و برخی کشورهای اروپایی پناهنده شده و امروزه آشکارا از اهداف براندازانه
فتنه 88 سخن نمیگویند؟!
آیا آقای حسین بشیریه که مدعیان اصلاحات از
او با عنوان تئوریسین برجسته یاد میکنند عضو رسمی بنیاد NED سرویس
اطلاعاتی CIA نبوده و هم اکنون رسما به آمریکا پناهنده نشده است؟ درباره
عطاءالله مهاجرانی- وزیر ارشاد اصلاحات- علیاصغر رمضانپور معاون فرهنگی
آقای مسجدجامعی، مزروعی، کدیور و... که امروزه تمامی آنها در خدمت
سرویسهای اطلاعاتی اروپا، آمریکا و اسرائیل هستند چه نظری دارید؟! و...
آنچه
به آن اشاره رفت، فقط مشتی از خروارها و اندکی از بسیارهاست که کمترین
تردیدی درباره وطنفروشی اصحاب و عوامل فتنه باقی نمیگذارد.
اکنون
سؤال این است که آیا فتنهگرانی با هویتهای یاد شده و ماهیتهای از پرده
برون افتاده میتوانند در صحنه سیاسی و اجتماعی ایران اسلامی صاحب نقش و
مسئولیت باشند؟!
آیا هنوز هم شبکه عنکبوتی و مشترک اصحاب فتنه و
مثلث آمریکا، اسرائیل و انگلیس میتوانند به کیهان اعتراض کنند که چرا
جماعت یاد شده را وطنفروش و ستون پنجم دشمنان بیرونی معرفی میکند؟!... و
در این باره گفتنیهای فراوان و مستند دیگری نیز هست.
پيامدهاي
تصميم اخير وزراي خارجي اتحاديه اروپا مبنی بر اعلام شاخه نظامي حزب ا...
لبنان در ليست سياه تروریست ها،عليرضا رضاخواه را بر ان داشت تا در مقاله
ای با عنوان«اروپا؛ اتحاديه اي براي پيمانکاري»برای ستون یادداشت روز روزنامه خراسان این طور بنویسد:
روز
دوشنبه 28 عضو اتحاديه اروپا در بيانيهاي اعلام کردند که شاخه نظامي حزب
ا... لبنان را در ليست سياه اين اتحاديه قرار خواهند داد. پروژه درج نام
حزب ا... در ليست گروه هاي تروريستي حدود يک ماه گذشته و به دنبال پيروزي
استراتژيک مقاومت در القصير همزمان با طرح آن توسط کشورهاي حاشيه خليج فارس
در شوراي همکاري توسط دولت انگلستان در اتحاديه اروپا آغاز شد.
مخالفت
برخي کشورهاي عضو اتحاديه باعث شده بود تا پروژه با بن بست مواجه گردد. با
اين حال با ورود آمريکا و رژيم صهيونيستي به خط فشار بر کشورهاي مخالف اين
طرح، بالاخره اين طرح به تصويب رسيد. بهانه اروپايي ها براي قرار دادن
شاخه نظامي حزب ا... در ليست گروه هاي تروريستي انفجار سال گذشته در يک
اتوبوس در بلغارستان ميباشد که در جريان آن چند صهيونيست کشته شدند.
رژيم
صهيونيستي حزب ا... لبنان را مسئول اين انفجار دانسته است. اين در حالي
است که هنوز هيچ دادگاهي در داخل و خارج از بلغارستان چنين اتهامي را ثابت
نکرده است.مخالفان اين طرح عمدتا از کشورهايي هستند که نيروهاي نظامي آنها
در قالب نيروهاي يونيفل در لبنان فعاليت ميکنند.
شکاف و اختلاف
بين اعضاي اتحاديه اروپا باعث شد که اين کشورها تنها با قرار دادن شاخه
نظامي حزب ا... در ليست ترور موافقت کنند. در يادداشت پيش رو تلاش مي شود
تا به پيامدهاي تصميم اخير وزراي خارجي اتحاديه اروپا در 2 سطح داخلي و
خارجي با تاکيد بر قدرت مالي ، نظامي و سياسي حزب ا... لبنان پرداخته شود.
سطح بين الملل
با
تصويب اين مساله در اتحاديه اروپا از اين پس اعضاي حزب ا... که در خاک
قاره سبز زندگي مي کنند قادر به واريز کمک هاي نقدي خود به اين سازمان
نيستند و البته ديپلمات هاي اروپايي هم حق ديدار با هيچ کدام از اعضاي شاخه
نظامي حزب ا... را نخواهند داشت. البته اين اتفاقي جديد براي حزب ا...
لبنان محسوب نمي شود. وزارت خزانه داري آمريکا در آگوست سال 2012 ، حزب
ا... را به اتهام آنچه که حمايت از دولت بشار اسد در سوريه خوانده بود در
ليست گروه هاي حامي ترور قرار داده است. پيش از آن نيز آمريکا از سال 1995
تا به امروز نام حزب ا... را در ليست سياه خود قرار داده است.
واقعيت
اين است که حزب ا... در اروپا حضور خاصي نداشته که از اين بعد چنين تصميمي
بر اين حضور تاثيرگذار باشد. اين تصميم اتحاديه اروپا هيچ تاثيري بر قدرت
نظامي و يا مالي حزب ا... ندارد زيرا اين حزب نه حساب مالي در اروپا دارد و
نه امکانات نظامي خود را از اين اتحاديه تهيه مي کند علاوه بر اين که
ماهيت بسياري از چهره هاي نظامي حزب ا... لبنان بر اتحاديه اروپا پوشيده
است.
از منظر سياسي نيز از آنجايي که حزب ا... لبنان از يک سو يکي
از ساختارهاي اساسي جامعه لبنان است و از سوي ديگر نقش و نفوذ غير قابل
کتماني در تحولات منطقه خاورميانه دارد؛ چنان چه اروپا بخواهد اين سازمان
را محدود سازد در حقيقت محدوديتي براي نقش آفريني خود در عرصه ديپلماتيک
ايجاد کرده است.
شايد از همين رو است که تنها يک روز پس از اين
تصميم" آنجلينا ايخهورست" سفير اتحاديه اروپا در لبنان با اشاره به اينکه
تصميم اتحاديه در درج شاخه نظامي حزب ا... هر شش ماه مورد تجديد نظر قرار
مي گيرد، گفت: اين اتحاديه با دولت متشکل از حزب ا... همکاري خواهد کرد.
البته
از آنجا که هيچ تفکيک حقيقي ميان شاخه نظامي و سياسي حزب ا... وجود ندارد،
اين خطر هميشه وجود دارد که قوانين اين چنين به عنوان دستاويزي براي نقض
حقوق بشر و سرکوب مخالفان در داخل اتحاديه اروپا به کار رود. به راحتي مي
توان يک مخالف سياسي يا مدني را به اتهام ارتباط با شاخه نظامي حزب ا...
لبنان دستگير کرد و مورد بدترين شکنجه ها قرار داد، اتفاقي که در اتحاديه
اروپا مسبوق به سابقه است.
در سطح داخلي
برخي
از تحليل گران معتقدند تصميم اخير اتحاديه اروپا در قرار دادن نام حزب
ا... لبنان در ليست سياه تلاش براي سنگين کردن کفه ترازو در صحنه داخلي
لبنان به سود جريان 14 مارس مي باشد. ايشان در تاييد اين تحليل خود عنوان
مي دارند؛ نجيب ميقاتي در واکنش به موضع اتحاديه اروپا در کمال تعجب و
ناباوري اعلام کرد که جامعه لبنان با همه عناصر تشکيل دهنده آن نسبت به
التزام به مشروعيت بين المللي و حفظ بهترين روابط با دولت هاي اتحاديه
اروپا اصرار دارد.
ميقاتي در حالي اين موضع را اعلام مي کند که
وزراي حزب ا... در کابينه موقت او هنوز حضور دارند . ميقاتي به نخست وزير
بعدي چراغ سبز نشان داده است تا حضور وزراي حزب ا... در دولت آينده را وتو
کند. براي چنين چراغ سبزي بهترين دليل را اتحاديه اروپا به دولت آينده داده
است و آن اين که حضور نمايندگان حزب ا... در دولت بعدي به معناي قطع
ارتباط لبنان با جامعه بين الملل است.
اما واقعيت اين است که لبنان
ساختار طايفي دارد و در تمامي ساختارهاي حکومتي کشور لبنان معمول است که
اين ترکيب هاي طايفي رعايت مي شود. واقعيتي که در پيمان طائف و توافق دوحه
به وضوح قابل رويت است. کنار گذاشتن حزب ا... به عنوان نماينده جريان شيعي
در اين کشور از تحولات سياسي امري تقريبا محال به نظر مي رسد. به همين دليل
است که عدنان منصور وزير خارجه لبنان در واکنش به اقدام اروپاييان تصريح
کرد حتي فکر کردن به حذف حزب ا... از دولت ديوانگي است.
دست بالاي
مقاومت در لبنان در کنار تقويت کمي و کيفي جامعه شيعه در اين کشور باعث شده
است هرگونه تغيير در ساختار سياسي لبنان به تقويت جايگاه شيعيان و حزب
ا... لبنان بينجامد. در عرصه نظامي و مالي نيز از آنجا که حزب ا... ريشه در
جامعه لبنان دارد چنين تحريم هايي نه از عزم مقاومت در مقابله با
اشغالگران صهيونيست مي کاهد نه سياستهاي اين حزب را در سوريه مخدوش مي
سازد، همچنين عدم وابستگي جريان مقاومت به شبکه مالي جهاني مانع از تاثير
پذيري آن از تحريم هاي اين چنيني مي گردد.
تصميم اخير وزراي خارجه
اتحاديه اروپا در تروريست خواندن حزب ا... در حالي صورت مي گيرد که تنها
چند روز پيشتر پارلمان اروپا با انتشار گزارش جديدي تشريح کرد که چگونه
گروه هاي وهابي و سلفي مستقر در خارج از خاورميانه در حمايت و تجهيز نظامي
گروه هاي شورشي سراسر جهان دست دارند. اين گزارش که در ژوئن سال جاري
ميلادي با درخواست دبيرکل سياست خارجي پارلمان اروپا تهيه شده است، صراحتا
بر نقش عربستان سعودي در حمايت ايدئولوژيک و تامين مالي اين گروهها تاکيد
مي کند.
و جالب اين که همزمان سياستمداران اروپايي اقدام به تجهيز
سلفي ها و وهابي هاي تکفيري به سلاح هاي مرگبار در سوريه کرده و براي حمايت
از ايشان در صحنه بين المللي سينه چاک مي کنند. لذا پوچي و بي اثري تصميم
اخير اتحاديه اروپا در تروريست خواندن حزب ا... را مي توان در چارچوب گزارش
ها و بيانيه هاي ضد و نقيض اين اتحاديه تفسير کرد. اتحاديهاي که شان
سياسي خود را در حد يک پيمانکار سياسي در عرصه بين الملل پايين آورده است،
گاه براي خوشايند اعراب ، گاه براي خوشايند صهيونيست ها و گاه آمريکا
بيانيه صادر مي کند.
سيدجواد سيدپور در مقاله ای با عنوان «تورم سخت و پول آسان نفت»برای ستون یادداشت روز روزنامه تهران امروز این طور نوشت:
ميگويند
تورم مالياتي است كه فقرا به اغنيا ميپردازند، اگر اين كلي را با اين
كليت باور كنيم و اگر گزارش تورم 76 سال گذشته را كه بانك مركزي منتشر كرده
مبنا قراردهيم بهطور متوسط در طول اين 7 دهه، سالانه فقراي ايران 20 درصد
ماليات به ثروتمندان دادهاند وهمين براي تحليل دلايل شكاف طبقاتي و
افزايش فاصله فقير و غني كفايت ميكند.
بررسي جدول 76ساله تورم در
ايران نشان ميدهد كه تورم دردي مزمن در ساختار اقتصاد ايران است و اگر چه
در برخي سنوات تورم پايين نزديك به صفر هم داشتهايم اما با اين حال هيچ
دولتي نتوانسته است معضل تورم را بهصورت ساختاري و براي هميشه حل كند.
دولتها در برخي مواقع توانستهاند تورم را بهصورت نسبي و مقطعي به كنترل
خود درآورند ولي پس از گذشت يكي دو سال دوباره عنان تورم از دست دولت خارج
شده و گاه تا مرز 50 درصد هم پيش رفته است.
اگر از ابر تورم سال
1322 كه ناشي از پيامد اشغال ايران در جنگ جهانی دوم است، چشمپوشي كنيم و
تورمهاي ديگري مانند تورم 49درصدي سال74 را هم ناديده بگيريم، تورم
درايران اغلب دو رقمي و بهطورميانگين حدودا 20 درصد بوده است كه چنين
تورمي از نظرمعيارهاي جهاني تورم بالايي به حساب ميآيد. تورم استاندارد
حدود 3 درصد و تورم قابل قبول هم زير 10 درصد است. تورم بالاي 20 درصد هم
از جمله تورمهاي سنگين به حساب ميآيد كه پيامدهاي منفي زيادي را براي
اقتصاد به همراه دارد.
تورمهاي بالاي 20 درصد نشانهاي از ابتلاي
اقتصاد به ركود تورمي است كه درعلم اقتصاد بدترين بيماري محسوب ميشود.
همچنين بررسي اين جدول نشان ميدهد كه ايران بخصوص از دهه 60 و 70 ميلادي
كه ناگهان با افزايش درآمد نفتي روبهرو شده با تورمهاي سنگينتري مواجه
شده است و از اين دهه تاكنون نتوانستهايم از شر اين تورمهاي سنگين رهايي
پيدا كنيم. به نظر ميرسد نفتي شدن اقتصاد ايران و دسترسي آسان دولت به پول
نفت نقش مهمي را در بالا بردن پايه تورم در ايران از دهه50 شمسي به اين سو
داشته است و هنوز هيچ دولتي نتوانسته است ايران را از بيماري تورم نفتي
نجات بدهد.
به همين موازات هم ميتوان نتايج تورمهاي پي در پي در
اقتصاد ايران را ملاحظه كرد. رشد و رونق دلالي به جاي شغلهاي موثرتر و
درعوض ركود توليد و صنعت كشاورزي از جمله پيامدهاي مستقيم تورمهاي بالاي
20 درصد است. ركود تورمي خودبهخود به كاهش اشتغال وافزايش فقر و شكاف
طبقاتي منجر ميشود و درهمان حال كه برخي افراد دلال ازسودهاي بادآورده به
واسطه تورم سنگين بهره ميبرند، درسوي ديگرطبقات متوسط و متوسط به پايين
بيشترين سختيها را متحمل ميشوند.
جالب اينجاست كه در دهههاي
گذشته همه دولتها از تورم بهعنوان درد مزمن يادكرده و عزم خود را هم
براي ريشه كن كردن تورم ابراز كردهاند اما درپايان كارشان، كارنامه چندان
قابل قبولي نداشتهاند.
هيچ دولتي نتوانسته است تورم را با كمتر از
10 درصد به دولت بعد ازخود تحويل دهد كه نشانه عدم تلاش جدي دولتها براي
ريشه كني تورم است. تورم در دنياي امروز به مانند بيماري كشنده است كه
بهرغم خطرناك بودن كاملا مهار شده و راههاي درمان آن شناخته شده است
آنهم يك راه حل بيشتر ندارد؛ برابر كردن هزينه و درآمد كشور، دوري از
درآمدهاي رانتي و اتكاي دولت به درآمد مالياتي براي تامين هزينههاي جاري.
در
ايران اما اين راه بهخاطر هزينههايي كه دولتها احساس ميكنند برايشان
به همراه دارد، چندان مورد توجه دولتها نيست و در عوض ترجيح ميدهند پول
نفت را كه آسان به دست ميآيد، تام و تمام خرج كنند. تا اين پول آسان هست
شايد راندن تورم درايران به زير 10 درصد هم آرزويي سخت بيش نباشد.
در ادامه مقاله امروز روزنامه رسالت را به قلم محمود فرشيدي وبا عنوان«پشتوانه الهي دولت ها» می خوانید:
نظام
مردم سالاري ديني ، به عنوان ارمغان الهي و الگوي حكومت در دوران معاصر،
برجستگي هاي خاص خويش را دارد ، برجستگي هايي كه بايد از آنها به عنوان
نعمتهاي الهي ياد كرد و بر آن شكر گزار بود ، از مهمترين آنها ، نعمت
ولايت فقيه است كه اسم اعظم موفقيت هاي جمهوري اسلامي ايران در مقابله با
نظام سلطه جهاني و نيز حل مشكلات داخلي است و قدر اين نعمت آنگاه بيشتر
شناخته مي شود كه اوضاع كشورهاي جهان ، خصوصا اوضاع آشفته كشورهاي اسلامي
مورد توجه قرار گيرد.
قدرت ولايت فقيه از آنجاست كه شاخه اي از
ولايت پيامبر گرامي اسلام (ص) و ائمه اطهار(ع) مي باشد و لذا امروز جهانيان
شاهد آن هستند كه قدرت ولايت فقيه بر ديگر كشورهاي اسلامي نيز پرتو افكنده
و موجب دلگرمي و موفقيت روز افزون مسلمانان مي شود . در عرصه داخلي نيز
ولايت فقيه همواره مستحكم ترين تكيه گاه دولتها طي سالهاي بعد از انقلاب
بوده است . در دورههاي اخير، دولت ها با بهره گيري از باور عميق مقام معظم
رهبري به اسلام و راه امام ، تجربيات 35 ساله معظم له در امور اجرايي
كشور و تحليل عميق ايشان از تاريخ ايران و جهان ، كشور را اداره و در حد
ظرفيت خود از اين پشتوانه الهي كسب فيض كرده اند.
تمسك به ريسمان
الهي در پرتو ولايت فقيه است كه به دولت ها جرأت مي دهد تا قاطعانه و بدون
هيچ واهمهاي در عرصه جهاني از حقوق ملت ايران دفاع كنند و در عرصه داخلي
نيز اين حمايت در موارد لازم گره گشاي مشكلات اجرايي و ضامن استمرار حمايت
مردم از دولت هم ميباشد.
چندان كه تمام دولت هاي پس از پيروزي
انقلاب ، به كمك دريافت مجوز اختيارات خاص و نيز تقويت پايگاه مردميشان
توسط ولايت فقيه ، توانسته اند دوران خدمت خويش را به پايان برسانند و
اهميت اين تكيه گاه معنوي ، در مقايسه با ظهور و سقوط دولتها در ديگر
كشورها روشن مي شود كه در برابر فشار بيگانه يا افكار عمومي پناهگاهي
ندارند.
واپسين روزهاي خدمت دولت دهم و در آستانه استقرار يازدهمين
دولت نظام مقدس جمهوري اسلامي ايران ، با روزهاي پر بركت ماه رمضان تقارن
يافته است و مقام معظم رهبري از انتقال قدرت در اين ايام ، با تعبير «عيد»
ياد كردند ، عيدي كه پاداش صبر و توكل ملت ايران است و بايد به شكرانه آن
با « توبه « و «انابه» به درگاه خداوند تبارك و تعالي ، توسل جست.
روز
يكشنبه، ساعاتي قبل ازافطار و در فضايي سرشار از معنويت ، رجال ،شخصيت
هاي عالي و كارگزاران نظام اسلامي با حضور رئيس جمهور و رئيس جمهور منتخب ،
دور شمع وجود مقام معظم رهبري حلقه زدند تا مقدمات انتقال قدرت از دولت
كنوني به دولت آينده فراهم گردد. به پاسداشت زحمات رئيس جمهور كنوني،
ايشان گزارش مبسوطي از فعاليتهاي دولت نهم و دهم ارائه داد.
مقام معظم رهبري در اين ديدار با تحليلي عميق و نگاهي كلان ، واقعيات كشور در شرايط كنوني را ياد آور شدند كه عبارت است از:
موقعيت
كم نظير جغرافيايي ايران از نظر سياسي ، تاريخ و تمدن كهن و افتخار آفرين
ايران قبل و بعد از اسلام ، ثروتهاي سرشار طبيعي و منابع و استعدادهاي
برجسته نيروي انساني، سلطه سياسي ، تحقير و ضربات سخت ملت ايران از دشمنان
طي دويست سال گذشته ، بيداري ملي در سه مقطع مشروطيت ، نهضت ملي شدن نفت و
انقلاب اسلامي كه در دو مورد اول به شكست انجاميد و در مقطع سوم ، غرب را
شكست داد، پيشرفت هاي چشمگير ايران در عرصه سياست داخلي ، خارجي ، علمي و
فرهنگي و بالاخره مواجهه ايران با جبهه معاند نظام سلطه جهاني كه درنوع
خود در دنيا بي نظير است .
روشن است كه اشاره به واقعيات قدرت آفرين
ملت ايران و نيز يادآوري پيشينه تجاوز طلبي بيگانگان ، خطوط كلي نقشه راه
را براي دولت يازدهم ترسيم كرده و از طرفي نقشه دشمن را در تعريف واژه
تعامل خنثي مي كند تا تعامل را به معناي دست برداشتن ملت ايران از مسير
پيشرفت و عدالت و استقلال خويش تفسير نكند و با عزمي راسخ و بي اعتنا به
اخم دشمن ، راه پر افتخار خود را ادامه دهد و از طرف ديگر دولت جديد ، حل
مشكلات اقتصادي و پيشرفت علمي كشور را به عنوان مهمترين اولويت هاي كاري
خود قرار دهد.
بي ترديد با حركت در اين مسير و با پشتوانه رهنمودهاي
حكيمانه و حمايت هاي كريمانه رهبري از دولت يازدهم كه پشتيباني ملت را نيز
به دنبال دارد ، دولت آقاي روحاني موفق خواهدشد كارنامه اي درخشان از
خدمت به مردم را در پايان دوران مسئوليت خويش ارائه دهد.
روزنامه جمهوری اسلامی (پنجشنبه) ستون سرمقاله امروز خود را به «تحلیل سیاسی هفته»اختصاص داد و نوشت:
بسمالله الرحمن الرحيم
ماه
ضيافت الهي و رمضان المبارك به نيمه رسيد در حاليكه سرمايه زندگي به سرعتي
باور نكردني سپري ميشود و شايد تنها چيزي كه در اين ميان تسلاي دل
غارتزدگان و سرمايه از كفدادگان باشد، پاداشي است كه در قبال آن بدست
ميآورند. ايكاش كه پاداش همه روزهداران مومن در اين ماه، مصونيت از آتش
جهنم و كسب رضوان الهي باشد.
با اين وصف دو هفته از اين ماه پر خير و
بركت را پشت سر گذاشتيم ولي نيمه ديگر اين ماه كه شبهاي قدر و ايام شهادت
موليالموحدين اميرالمومنين علي عليهالسلام در آن واقع است هنوز پيش روي
ماست و اميد آنكه اين گنج پربها را قدر بدانيم و آنرا بيحاصل از دست
ندهيم.
اين ماه پرفضيلت كه به نيمه ميرسد، قمر منير آن، درخشان
ميشود و گويي همه جا آئينهدار طلعت بيمثال كريم اهلبيت، حضرت امام حسن
مجتبي عليهالسلام ميشود. خوشا به حال كساني كه در اين ماه،سفرههاي
احساني به نام اين باب رحمت يزدان ميگشايند و به تاسي از اين امام كريم،
نيازمندان را دستگيري كرده، به ياري مستمندان شتافته و دست افتادگان را
ميگيرند و قطرات اشك از گونه نمناك افراد بيبضاعت پاك ميكنند.
در
اين هفته جمعي از مسئولان و كارگزاران نظام با رهبر معظم انقلاب ديدار
كردند. ايشان در اين اجتماع، درخصوص اولويتهاي كنوني كشور تأكيد كردند:
مسؤولان كلان و سياستگذاران و همه مسؤولان كشور بايد در شرايط فعلي، تمركز و
توجه خود را بر دو اولويت اصلي يعني مسئله اقتصاد و پيشرفتهاي علمي قرار
دهند.
حضرت آيتالله خامنهاي تحويل مسئوليتهاي اجرايي را فرصتي
مبارك براي استمرار جهت گيريهاي منطبق بر قرائت حضرت امام خميني(رض) در
مسائل مختلف كشور خواندند و با تبيين واقعيات تاريخي و كنوني كشور فرمودند:
"در اعمال شخصي و همچنين امور مربوط به مديريت كشور، چند عنصر اساسي و
اصلي دخيل هستند كه اولين عنصر، انتخاب جهت درست و حفظ جهت گيري صحيح است.
اگر جهت گيريها، غلط انتخاب شود تلاشهاي مضاعف، نه تنها ما را به نتيجهاي
نميرساند بلكه از اهداف دور ميكند".
ايشان در تشريح جهت گيريهاي
صحيح در مديريت كشور تصريح كردند"جهت گيريهاي صحيحي كه امام مشخص كرده است
بايد در سياستهاي كلان و خرد مديريتي كشور، نقش برجسته و اساسي ايفا
كند."حضرت آيتالله خامنهاي، همچنين مقاطع تحويل مسئوليتها و دولتها را
مقاطعي خوب و مبارك خواندند و افزودند: ورود عناصر، ديدگاهها، ابتكارات و
سلايق جديد به "ميدانِ جابجايي قدرت" فرصت بزرگي است كه بايد از آن بخوبي
استفاده كرد. لذا مجموعه، عناصر و گروهي كه با فكرها و ابتكارات جديد وارد
ميدان ميشوند بايد با استفاده از كارهاي انجام شده، بناي رفيع كشور را
بالاتر ببرند.
رهبر انقلاب اسلامي بر لزوم عزم راسخ مردم و مسئولان و
متزلزل نشدن آنان در مواجهه با مشكلات و دشمنيها تأكيد و خاطرنشان كردند:
مسئولان نبايد بهيچوجه در مقابل اخم و ترش رويي دشمن در عرصههاي سياسي،
اقتصادي و تبليغاتي دچار تزلزل شوند.
در هفته جاري قوه قضائيه و
مقننه عليه مصوبه تخلف 74 هزار ميلياردي دولت براي تسويه بدهيهاي خود به
بانك مركزي مصوباتي ارائه كردند. رئيس ديوان عدالت اداري از ابطال مصوبه
دولت خبر داد كه در هيات عمومي اين ديوان به اتفاق آرا و بدون راي منفي و
با راي قاطع 60 قاضي مغايرت آن با قوانين اعلام شد.
اين تخلف از
آنجا آغاز شد كه دولت براي تسويه بدهيهاي خود به بانك مركزي، اين بانك را
موظف به مصوبهاي كرد كه براساس آن نرخ دلار 2500 تومان تعيين شد و
مابهالتفاوت آن نسبت به ارز 1226 تومان يعني 1274تومان در هر دلار رادر 58
ميليارد دلار ارزي كه دولت در سال 1391 به بانك مركزي فروخته بود، ضرب
كرده و به عدد 74 هزار ميليارد تومان رسيد و بدين ترتيب، بدهي دولت را به
بانك مركزي تهاتر نمود.
اين نحوه تسعير داراييهاي دولت براي جبران
بدهيها به بانك مركزي،علاوه بر حركت خلاف دولت در روزهاي پاياني عمر
خود، بيانگر بازيچه بودن بانك مركزي و بياختياري مجمع عمومي و مديران اين
بانك است كه بايد براساس قانون،مستقل از دولت عمل كنند.
اين قبيل
حركتهاي خلاف قانون دولت براي سرپوش گذاشتن بر عملكرد مالي و اقتصادي خود
به همراه ارائه آمارهاي غلط اقتصادي باعث شد كه صداي اعتراض كارشناسان
اقتصادي و نمايندگان مجلس هم بلند شود و آنها نيز در مصوبهاي دو فوريتي،
اين اقدام دولت را باطل كنند. بدينترتيب اينكه وضعيت بدهي دولت به بانك
مركزي بابت هدفمندي يارانهها و... به كجا خواهند انجاميد و چگونه محاسبه
خواهد شد، امري است كه دستگاههاي حسابرسي و نظارتي بايد به دقت آنرا پيگيري
كنند.
اين هفته در بررسي رويدادهاي بينالمللي به چهار مورد كه از
اهميت بيشتري برخوردار بودند ميپردازيم. ادامه پيروزيهاي ارتش سوريه،
تظاهرات ضدنژادپرستي در آمريكا، اقدام خصمانه اتحاديه اروپا عليه حزبالله
لبنان و حادثه حمله به 2 زندان در عراق، رويدادهايي بودند كه بخش عمده
خبرها و گزارشهاي رسانهها را به خود اختصاص دادند.
در سوريه، اين
هفته نيز نيروهاي ارتش پيشرويهاي قابل توجهي داشتند كه در جريان آن دهها
نفر از شورشيان و تروريستها كشته شدند. جبهه مخالفان دولت سوريه روز به روز
درحال تحليل رفتن است و همين مسئله، متحدان بينالمللي شورشيان را نيز به
شدت به نگراني و يأس دچار ساخته است.
اكنون، دولتهاي غربي و عربي
حامي مخالفان دولت سوريه، به پيروزي نيروهاي دولتي و تثبيت نظام سوريه
اعتراف ميكنند و بسياري از آنها درحال بررسي اين موضوع هستند كه مواضع خود
را با شرايط جديد هماهنگ سازند و به بقاي رژيم بشار اسد به عنوان يك
واقعيت تن دادهاند. اين هفته، اعتراضات در آمريكا به تبرئه جانبدارانه
قاتل يك نوجوان سياه پوست اوج گرفت و دهها شهر اين كشور صحنه تظاهرات سياه
پوستان و بعضاً، سفيدپوستاني بود كه به دستگاه قضايي ناعادلانه آمريكا
معترض بودند.
تظاهر كنندگان با رد حكم دادگاه، خواستار تغيير فضاي
حاكم در اين كشور كه در آن حقوق سياه پوستان به رسميت شناخته نميشود،
تاكيد كردند. اعتراضات ضدنژادپرستي در آمريكا بار ديگر اين واقعيت را پيش
چشم جهانيان قرار داد كه برخلاف تبليغات دولت و دستگاههاي تبليغي آمريكا،
سياه پوستان در آمريكا همچنان از ظلم، تبعيض و تحقير رنج ميبرند و حقوق
اين قشر از مردم، كه 12 درصد جمعيت آمريكا را تشكيل ميدهند آشكارا توسط
سفيدپوستان نژادپرست پايمال ميشود و دادگاههاي اين كشور نيز كه بايد از
مظلوم دفاع كنند در كنار ظالم قرار ميگيرند.
اين هفته، اتحاديه
اروپا پس از تلاشهاي فشرده چند دولت عضو، سرانجام اقدام خصمانه خود عليه
حزبالله لبنان را جامه عمل پوشاند و شاخه نظامي اين جنبش را در فهرست به
اصطلاح تروريستي خود قرار داد. اين اتحاديه درحالي به اقدام مذكور دست
يازيد كه بسياري از اعضاي آن راضي به اين تصميم نبودند و براساس گزارشهاي
منتشره، تحت فشار اعضاي مداخله گر و استعمارگر به آن رأي دادند.
اين
درحالي است كه خود اروپاييها نيز اعتراف كردهاند اين اقدام نميتواند
ضربهاي مؤثر به حزبالله وارد كند و اين جنبش به آن حد قدرتمند است كه
آثار و تبعات اين تصميم را خنثي خواهد كرد.
تصميم اتحاديه اروپا در
مورد قرار دادن نام حزبالله لبنان در فهرست گروههاي تروريستي از چند سال
قبل توسط جناحي در داخل اتحاديه اروپا دنبال ميشد. اين جناح حامي رژيم
صهيونيستي است و از قدرت گرفتن حزبالله خشمگين بوده است.ولي آنچه اين
دولتها را به اجرايي كردن طرح خصمانه خود عليه حزبالله واداشت، پيروزيهاي
دولت سوريه در مقابل شورشيان بود كه گفته شده است، حزبالله نيز در اين
پيروزيها سهم داشته است.
با اينحال، اين تصميم اتحاديه اروپا، بيش
از آنكه به اعتبار حزبالله لطمه بزند رسوايي براي خود اتحاديه اروپا خواهد
بود چرا كه جهانيان و حتي افكار عمومي اروپا، ادعاي سردمداران اتحاديه
اروپا را درحالي كه خود اين اتحاديه علناً از تروريستهاي بينالمللي و به
خصوص، تروريستها در سوريه حمايت ميكند، نميپذيرند.
افكار عمومي
دنيا، برخلاف تصورات و ادعاي چند دولت اروپايي، بزرگترين تروريست منطقه را
رژيم صهيونيستي ميدانند كه اروپاييها با بيشرمي و گستاخي از آن حمايت
ميكنند و سياستهاي خود را برپايه جلب رضايت اين رژيم تروريست تنظيم
ميكنند.
اين هفته، در حمله تروريستهاي القاعده به دو زندان بزرگ در
اطراف بغداد، علاوه بر آنكه دهها نفر از ماموران كشته شدند، صدها نفر از
زندانيان نيز متواري گرديدند كه گفته ميشود در ميان فراريان، اعضاي ارشد
القاعده و سركردگان تروريستهاي ساير گروهها وجود داشتهاند.
دولت عراق برخي نيروهاي امنيتي را مقصر در اين حادثه قلمداد كرده و تلاش براي دستگيري فراريان را آغاز نموده است.
حادثه
اخير را نيز بايد در چارچوب توطئهاي دانست كه براي ضربه زدن به دولت نوري
مالكي تدارك ديده شده است و هدف از آن بيكفايت جلوه دادن دولت تحت حاكميت
شيعيان ميباشد. جبهه مشتركي كه در آن طيفي متنوع، از بعثيها گرفته تا
گروههاي تكفيري و سياسيون زياده خواه وجود دارند، در اجراي يك نقشه
ناجوانمردانه به هر جنايتي دست ميزنند تا دولت نوري مالكي را كه دولت
قانوني، منتخب و برآمده از رأي اكثريت مردم عراق ميباشد زمين بزنند و ساقط
كنند ولي اين توطئهها تاكنون حاصلي نداشته است.
مهدي نصرتي در مطلبی با عنوان«هفت توفيق اجباري دولت آينده»برای ستون سرمقاله امروز روزنامه دنیای اقتصاد به برشماری فرصتها و اميدهاي پيشروي دولت آينده پرداخته و نوشت:
هفته
گذشته، به بررسي هفت مشكل اقتصادي داخلي پيشروي دولت آينده پرداختيم.
اينك با نگاهي به نيمه پرليوان به بررسي فرصتها و اميدهاي پيشروي دولت
آينده ميپردازيم، هر چند كه عمده اين فرصتها از جنس توفيق اجباري هستند:
۱-
امكان نقد شدن: يكي از موهبتهايي كه دولت در هشت سال اخير تا حدود زيادي
از آن محروم بود، امكان نقد و سوال از عملكرد اقتصادي بود.
فضاي نه
چندان مناسب رسانهاي به گونهاي بود كه حتي پرسش و ترديد درباره آمارهاي
اقتصادي دولت نيز، تحمل نميشد تا چه رسد به نقد عملكردها و رويهها.
اقدامات جزئي و عادي دولت در گزارشهاي اغراقآميز صدا و سيما و ساير
رسانهها پوشش داده ميشد و فرصتي براي انتقاد و اعلام خطر درباره برخي
سياستها و اقدامات مخرب وجود نداشت.
دولت آينده از اين توفيق
اجباري برخوردار است كه زير ذرهبين رسانهها باشد. موضوعي كه هرچند به
ظاهر چندان خوشايند نيست، ولي موهبتي بزرگ براي دولت آينده است تا از نظرات
طيفهاي گوناگون جامعه و دريافت بازخوردهاي صحيح بهرهمند شود.
۲-
عدممطالبه نفت بر سر سفره: اگر شعارهايي چون حضور نفت بر سر سفره مردم تا
هشتسال پيش داراي جذابيت و اقبال عمومي بود، اما خوشبختانه ديگر پيامد اين
شعارها براي مردم مشخص شده است. دولت اين فرصت را دارد كه با استفاده از
روشهاي علمي و تجربيات جهاني و به دور از اين نوع شعارها به پيادهسازي
سياستهاي خود بپردازد.
۳- آشتي با علم اقتصاد: روحيه غربستيزي
دولت فعلي موجب شده بود دستاوردهاي علمي غرب در حوزه اقتصاد نيز نفي شود.
كار به جايي رسيده بود كه رييس وقت سازمان برنامه سابق، رسما اعلام ميكرد
رابطهاي بين نقدينگي و تورم وجود ندارد و اين اصل بديهي اقتصاد را نفي
ميكرد! دولت آينده ميداند كه علم و تجربه چند صد ساله بشر را نميتوان
ناديده گرفت.
۴- تجربه دور بودن از قدرت: دولتمردان فعلي، به قدري
موضوعاتي چون پيشرفتهاي اقتصادي را در تريبونهاي عمومي تكرار كرده بودند و
به قدري بازتاب سخنان خود را در رسانهها شنيده بودند كه خود نيز باور
كرده بودند كه كشور به لحاظ اقتصادي واقعا در شرايط رشد و پيشرفت قرار
دارد. اين موضوع را در برخوردهاي نزديك و شخصي با اين افراد ميتوان حس
كرد. دولتمردان آينده از اين توفيق اجباري برخوردار بودهاند كه هشت سال به
دور از قدرت و در بطن جامعه و اقتصاد نتايج سياستهاي دولت را از نزديك
لمس كنند.
۵- شفاي بيماري هلندي: براي يك دهه، بهرغم تورم بالا در
اقتصاد، نرخ ارز با فشار درآمدهاي نفتي پايين نگاه داشته شده بود و تقويت
مصنوعي ارزش پول ملي، موجب تشديد بيماري هلندي شدهبود. دولت بعدي حداقل از
اين جهت خوششانس است كه پتانسيل نرخ ارز تا حدود زيادي در دولت قبلي
تخليه شده است و توليدات داخلي و صادرات در موقعيت رقابتي قرار دارند.
۶-
نيروهاي كارشناسي جوان: وضعيت نامناسب بخش خصوصي در سالهاي اخير باعث شد
عملا امكان چنداني براي اشتغال نيروهاي تحصيلكرده (به ويژه در حوزه علوم
انساني) در بخش خصوصي وجود نداشته باشد و بخشي از اين نيروها جذب
دستگاههاي دولتي شدند (البته بسياري نيز كشور را ترك كردند) از اين حيث
دستگاههاي دولتي داراي پتانسيل عظيمي به لحاظ نيروهاي كارشناسي هستند
هرچند كه در اين سالها كمتر مورد توجه مديران «اتوبوسي» قرار گرفتهاند.
۷-
خواست عمومي براي روابط بهتر با دنيا: پارادايم فكري دولت كنوني، نفي
وضعيت فعلي دنيا و اصرار بر تغيير مديريت دنيا بود، اما جاي چنين
نظريههايي در انديشكدهها و پژوهشكدهها است و نه در عرصه روابط عملي با
دنيا. اكنون همگان ميدانند كه سياست خارجي، عرصه ماجراجويي و آزمايشگاه
نظريههاي ناپخته نيست.