سرویس سیاسی پایگاه 598 - "نمی توانیم با جهان قهر باشیم و به تکامل فکر کنیم" این سخن را حجت
الاسلام والمسلمین هاشمی رفسنجانی در دیدار با جمعی از استادان دانشگاه های
کشور بیان کرد. وی سیاست قهر با جهان را اندیشه ای افراطی خواند که مخل
شعار استقلال خواهی مردم در همه مراحل انقلاب اسلامی بوده است. رمز گشایی
از این سخنان مبهم تنها بر عهده شخص ایشان است زیرا باید پرسید که آیا این
نظام اسلامی بوده که با جهان قهر کرده است؟ و اصولا آیا منظور ایشان از
جهانی که با آن قهر هستیم چیست؟
مبنای سیاست خارجی جمهوری اسلامی در تمام دولتها بر پایه روابط دوستانه
متقابل و احترام به حقوق ملتها بوده است. دیپلماسی فعال ایران در شرق آسیا،
آسیای مرکزی، آمریکای لاتین، آفریقا و کشورهای حوزه بالکان نشان از میل
روز افزون نظام اسلامی به برقراری ارتباط مثبت در عرصه بین المللی دارد.
اما نظام همواره با چالش های سیاسی در عرصه بین الملل از سوی آمریکا و
برخی دول غربی مواجه بوده است. از همان روزهای آغازین انقلاب آمریکا اقدام
به اعمال تحریم های گسترده علیه ایران کرد و از همان زمان سعی در همراه
کردن جامعه جهانی با خود علیه ایران داشت. نمونه بارز آن را می توان در جنگ
تحمیلی مشاهده کرد که تمامی قدرتهای منطقه ای و بین المللی با قرار گرفتن
در برابر ایران و حمایت های گسترده مالی و نظامی از عراق پنجه های خود را
بر صورت این ملت کشیدند و نشان دادند که تمایل آنها به قهر و دشمنی بسیار
بیشتر از صلح و آشتی است.
این روند تقابل کشور های مستبد و زورگوی جهانی همچنان ادامه یافت تا داستان
پرونده هسته ای به میان آمد و این بار نیز مانند گذشته تمامی دشمنان
ایران، به این بهانه که ایران به دنبال سلاح اتمی است شانتاژ بزرگ رسانه ای
و تبلیغات عظیم ضد ایرانی را در جهان کلید زدند و تمام تلاش خود را تا به
امروز برای متوقف کردن فعالیت های اتمی ایران به کار بستند. این در حالی
بود که آژانس انرژی اتمی سازمان ملل بارها سالم بودن فعالیت های ایران را
تایید کرده و در گزارش های متعددی به عدم انحراف ایران از برنامه های صلح
آمیز هسته ای اشاره کرده است اما با این حال هرگز آمریکا و کشورهای غربی
دست از سر ایران بر نداشته و همواره در تلاش بودند تا قطعنامه های متعددی
را علیه ایران به تصویب رسانده و کشورهای ضعیف تر را نیز با توسل به زور و
فشار های سیاسی مجبور به همراهی با خود می کردند.
اما سوال اینجاست چرا ایران همواره مورد بغض کشور های مستبد جهانی قرار
گرفته و چرا سالیانه در آمریکا و برخی کشورهای غربی برای مبارزه با ایران
بودجه مخصوصی اختصاص داده می شود؟
به نظر می رسد این روحیه استقلال طلبی و ظلم ستیزی که از ارکان اسلامی
اندیشه سیاسی امام خمینی(ره) بوده و همواره به عنوان شاخص حرکتهای سیاسی
ایران در عرصه بین المللی بوده باعث این همه بغض و کینه نسبت به ایران شده
است.
جناب هاشمی! ایران هرگز با جهان قهر نکرده است بلکه این برخی دول غربی و
مرتجع منطقه هستند که هر کدام به اغراض مختلف در برابر ایران ایستاده اند.
ای کاش بیشتر توضیح می دادید که منظور شما از اینکه نباید با جهان قهر
باشیم چیست؟ آیا منظورتان دست برداشتن از اصول ثابت نظام اسلامی مثل مبارزه
با اسراییل، حمایت از مظلومان جهان و یا کوتاه آمدن از عزت و شرف ملی است؟
و یا این که منظور شما آن است که تمام جهان تنها آمریکا و همپیمانان غربیش
است که ما باید دست از عقاید و اصول خود برداریم تا آنها راضی شده و ما به
قهر با آنها شناخته نشویم؟!!
آنچه واضح است شناخت ریئس مجمع تشخیص مصلحت نظام از ماهیت درگیر های غرب با
ایران اسلامی است. ایشان بهتر از خیلی ها می دانند که این کشورهای غربی
بودند که با ما قهر کردند و ما هرگز به هیچ کشوری پشت نکردیم مگر آنکه
رابطه با آن کشور برخلاف خطوط قرمز اساسی نظام بوده باشد. و باز هم ایشان
بهتر از هرکسی می دانند که مشکل غرب با ایران نه پرونده هسته ایست و نه
حقوق بشر و نه حتی فلسطین بلکه مشکل آنها با مدل حکومتی ایران و اندیشه های
اسلام سیاسی امام خمینی(ره) است.
حال چرا اینگونه سخن می رانند و سعی می کنند تا سیاست های نظام را در این
چالش های بین اللملی زیر سوال ببرند؟ سوالی است که جواب آن را باید در
راستای پروژه احمدی نژاد ستیزی که از سوی ایشان و دوستانش پیگیری می شود
بررسی کرد. این گونه سخنان کنایه هایی به دولت احمدی نژاد است تا مانند
گذشته تمام کاسه ها را بر سر دولت بشکنند. در حالی که غافل از آنندکه با
این نقدها، تیغ تیز تبر خود را بر اندیشه های سیاسی امام (ره) و اصول اساسی
انقلاب وارد می آورند. زیرا معنای پرهیز از قهر با جهان، کوتاه آمدن از
مواضع درست و اصولی نظام از اول انقلاب تا به حال است. این سخنان به معنای
پس گرفتن تمام آرمانها و شعار هایی است که برای آنها انقلاب شد و برای آنها
جنگیده شد و برای آنها کشته داده شد.
این سخنان هاشمی در حاتلیست که امام (ره) هرگز تکامل و پیشرفت را در قهر و
آشتی با چند دولت زورگوی غربی نمی دانست ایشان اگر مانند هاشمی قهر و آشتی
مستکبران را مهم ارزیابی می کرد، هرگز از اقدام دانشجویان پیرو خط اما در
تصرف لانه جاسوسی آمریکا دفاع نکرده و هرگز پیشنهاد مک فارلین را رد نمی
کرد. اگر لبخند و اخم کشور های مستبد جهانی برای امام مهم بود هرگز به
صراحت نمی گفت اسراییل باید نابود شود و آمریکا را شیطان بزرگ نمی خواند.
به نظر می رسدسخنان امروز هاشمی، فرسنگها از آرمانهای امام(ره) دور بوده و
کاملا مخالف نگاه رهبری معظم انقلاب به عرصه بین المللی است .
جالب تر اینجاست که شب گذشته رهبر انقلاب در دیدار مسئولین و کارگزاران
نظام به بحث تعامل با دنیا اشاره کرده و فرمودند: " در تعامل با دنیا، هنر
این است که بتوانید راه خود را ادامه دهید بدون آنکه طرف مقابل بتواند مانع
حرکت شما بشود و اگر تعامل با دنیا منجر به برگشت از مسیر شود، یک خسارت
است." همچنین ایشان نسبت به خطر تعامل بی حساب و کتاب با دنیا نیز اشاره
کرده و فرمودند: " ما همواره معتقد به تعامل با دنیا بوده و هستیم اما نکته
مهم در تعامل با دنیا، شناخت طرف مقابل و درک اهداف و شگردهای اوست زیرا
اگر او را به درستی نشناسیم، پشت پا خواهیم خورد." با کمی تامل در سخنان
رهبر انقلاب در میابیم که نگاه ایشان در عرصه بین المللی چقدر با نگاه جناب
هاشمی متفاوت است.
نگاه رهبری انقلاب دقیقا منطبق با جهت گیری های اساسی انقلاب و اندیشه
سیاسی امام (ره) است و از همین روست که ایشان خطاب به مسئولین فرمودند: "
مسئولان نباید به هیچ وجه در مقابل اخم و ترش رویی دشمن در عرصه های سیاسی،
اقتصادی و تبلیغاتی دچار تزلزل شوند."
به راستی شاید آقای سید حمید روحانی که مدتهاست خاطرات ایشان را نقد کرده و
فراموش کاری جناب هاشمی در افکار امام و تاریخ انقلاب را به ایشان یاد آور
شده، درست گفته است که آقای هاشمی هرگز امام را نشناخته و نخواهند شناخت!