به گزارش خبرنگار جامعه فارس، در راستای بحث تحقق سبک زندگی ایرانی و اسلامی باید نوح حجاب و پوشش در جامعه را نیز مدنظر قرار دهیم و در این بین دولت و نهادهای اجرایی وظایفی دارند.
در مقالهای که در پورتال شورای فرهنگی اجتماعی زنان منتشر شده است تلاش شده است تا با تبیین راهکارهای نهادینه کردن حجاب در میان افراد جامعه راهحلی عملی برای این موضوع پیشنهاد دهد.
نوع پوشش زن و مرد، در هر جایگاهی، محصول نهادهای اجتماعی گذشته است. نهادهای اجتماعی، علاوه بر تأمین نیازهای اساسی انسانها، رفتار آنها را براساس الگوهای اجتماعی سازمان یافته و نسبتاً پایدار تعیین میکنند.
این نهادها به فعالیتهای افراد جامعه نظم بخشیده و راهحلهایی برای مشکلات کنش جمعی ارائه میکنند؛ به طور مثال، از طریق ایجاد یک ساختار نسبتاً ثابت برای تعامل انسانها، عدم اطمینان را در زندگی آنها کاهش میدهند.
نهادهای اجتماعی حد و مرز انتخابهای افراد را تعیین و محدودیتهایی را بر افراد جامعه تحمیل میکنند که آزادی کنش را محدود کرده و به این ترتیب موجب ساختار مند شدن رفتارها و روابط افراد میشود و فرصت طلبی را کاهش میدهد. در این شرایط عدول از هنجارها تنبیه شده و به رعایت هنجارها پاداش داده میشود. بنابراین هنجارهای نهادی، علایق در هم تنیدة منفی یا مثبت را ایجاد میکنند.
در این مقاله آمده است: وقتی حجاب استاندارد در جامعه نهادینه شود، انتقال حجاب به نسل بعدی طی مراحل جامعهپذیری و بعد از آن، پایداری حجاب در طول زمان و مقاومت حجاب در برابر تغییر را افـزایش مـیدهد (cf. Zucker, 1977).
وقتی حجاب در اذهان جامعه رسوبگذاری شد، در طی نسلها در بین اعضای جامعه پایدار مانده و در مدت مدیدی در طول زمان جاودانه میشود، یعنی دارای «گستردگی» و «عمق»میشود. شناسایی عوامل تأثیرگذار بر فرآیند رسوبگذاری، برای درک آن، بسیار با اهمیت است.
برای مثال همیشه عدهای وجود دارند که با حجاب مخالفت کنند و ممکن است از ذی نفعان کلیدی باشند. حتی اگر حجاب با مخالفت مواجه نشود، فقدان نتایج و پیامدهای ملموس و مطلوب حجاب در جامعه، ممکن است رسوبگذاری را به تدریج تحلیل برد.
رابطه ضعیف بین حجاب و پیامدهای مطلوب، گسترش و حفظ حجاب را تحت تأثیر قرار میدهد. ازاینرو نهادینه شدن کامل و مطلوب حجاب در اذهان جامعه، به مقاومت کمتر گروههای مخالف، حمایت فرهنگی مداوم، حمایت گروههای طرفدار و رابطه مثبت و قوی بین حجاب و پیامدهای مطلوب آن (پاداشها) بستگی دارد. این موارد، حجاب را در طول زمان جاودانه میکند. به این منظور لازم است مکانیزمهای شناختی و هنجاری برای نهادینه سازی کامل حجاب در جامعه فعال شوند.
در جامعه کنونی، حجاب به عنوان الگویی از رفتار اجتماعی است که بیش از سایر الگوها در معرض ارزشیابی انتقادی، تعدیل و حتی حذف، از جانب عدهای قرار دارد. الگوهای رفتاری، بر حسب آنکه تا چه حد در سیستم اجتماعی ریشه دارند، عینیتر و برونیتر بوده و برحسب ثبات، پایداری و قدرت تعیینکنندگی رفتار، متفاوت خواهند بود.
* جوانان و پذیرش حجاب
عدهای از کسانی که از حجاب استاندارد عدول میکنند، جوانان هستند. جوانان معمولاً از «مسأله جدید بودن» رنج میبرند (cf. Singh, et al, 1986). مسأله جدید بودن، به عدم آگاهی در مورد چگونگی حضور مناسب اشاره دارد و این که چگونه فعالیتهای مستمر گذشته را انجام دهند، زیرا تجربیات آموزنده قبل را ندارند.
جوانان در همه زمینهها با چالشهای بیشتری در مورد مشروعیتشان مواجه هستند، چون جامعه شناخت و اطمینان کافی به آنها ندارد. هر چقدر شناخت و اعتماد مردم و نهادها به جوانان بیشتر باشد، مشروعیت(مقبولیت) آنها نیز بیشتر میشود. در مراحل اولیه زندگی، مردم از جوانان شناخت کافی ندارند و نمیتوانند به آنها اعتماد کنند.
هویت شخصی جوان، برآیند تعامل هویت ذهنی او با هویت عینی جامعه است. جوانان از طریق انطباق با «دیگران مهم»، هویت خویش را باز مییابند و هویتی منسجم و موجّه کسب میکنند.
جوانان خود را به صورتی درمیآورند که مورد تأیید «دیگران مهم» قرار بگیرند. هویت جوان ثابت و ساکن نیست، بلکه در تعامل دیالکتیکی با جامعه، متبلور میگردد، رسوبگذاری میشود، تغییر میکند و حتی از نو شکل میگیرد.
جوانان از لحاظ ذهنی این هویت را در جامعه کسب میکنند. وقتی هویت عینی، جنبه ذهنی پیدا میکند، رابطه متقارنی بین واقعیت عینی و ذهنی برقرار میشود. آنچه در بیرون واقعی است با آنچه در درون واقعیت دارد، متناظر است و برعکس. البته این تقارن کامل نخواهد بود، هیچ جوانی قادر نیست تمام چیزهای عینیت یافته در جامعه را درونی سازد. از طرف دیگر همواره عناصری در هویت ذهنی وجود دارد که از هویت اجتماعی ناشی نمیشوند.
در دوران جوانی برای هر فردی مجموعه از پیش تعیین شدهای از مقررات نهادینه شده وجود دارد که فرد باید این مقررات را همانگونه که هستند، بپذیرد و انتخاب دیگری ندارد؛ یعنی فرآیند درونیسازی مقررات عینی، اجتناب ناپذیر است. علاوه بر کسب هویت، حفظ این واقعیت ذهنی نیز برای فرد مهم است. فردی که خود را به عنوان شخصی مهم و سازنده میشناسد، تنها در صورتی میتواند هویت یادشده را حفظ کند که جامعه این هویت وی را به طور مرتب تأیید کند.
جوانان به طور روزمره و مستمر نیازمند تأیید صریح «دیگران مهم» هستند؛ یعنی آنها به نوعی هویت علاقهمند هستند که هم تأیید و هم تقویت شود. برای تأیید و تقویت هویت، استفاده از عبارات مذهبی، حجاب خاص و حتی ظاهر خاص، تقویت و حفظ شعائر و مراسم مذهبی، شرکت در مراسم مذهبی هفتگی و مراسم خاص امتیاز آور، در جامعه اهمیت دارد.
به این ترتیب باید تدبیری اندیشید که پذیرش حجاب از سوی آنها با تأیید افراد مهم مواجه شود و این امر نیازمند این است که الگوهای اجتماعی جوانان در جامعه از قبیل مسئولان و شخصیتهای هنری خودشان به نوعی مروج اسلام و حجاب در جامعه باشند و دختران و پسران جوان با دیدن آنها دچار دوگانگی در پذیرش یا رد حجاب نشوند.