مشرق،
حجتالاسلام حسن روحانی در سخنرانی خود در مراسم بزرگداشت شهدای هفتم تیر
در تیرماه 91 خاطره ای از حادثه 6 تیر و سوء قصد به جان آیت الله خامنه ای
بیان کرد.
وی این حادثه را اینگونه روایت کرد: آن روزی که در
انتخابات مجلس شورای اسلامی در اسفند 1358، گروهکها احساس ناامیدی کردند و
در هیچ حوزه انتخابی رأی نیاوردند، انتقام از مردم آغاز شد. همانطور که
میدانید، در بسیاری از حوزههای انتخابیه سراسر کشور، منافقین کاندیدا
داشتند، ولی هیچکدام رأی نیاوردند. اینها بیش از یکسال آن همه تبلیغات
مسموم در سراسر کشور به راهانداخته بودند و تصورشان این بود و به
اربابانشان هم قول داده بودند که محبوبترین چهرهها در میان مردم هستند و
در همه جا رأی لازم را خواهند آورد، اما هیچکدام از کاندیداهای آنها به
مجلس راه پیدا نکردند. عصبانیت از همین نقطه شروع شد. آن زمان که فهمیدند
مردم به آنها پشت کردهاند، انتقام از مردم شروع شد.
رئیس گروهک
نفاق با کمک بنیصدر در اواخر سال 1359 به پاریس رفت و با مقامات غربی
ملاقات کرد و دستورالعملهای دشمنان انقلاب را دریافت کرد و هماهنگیها به
وجود آمد. بعد از آن سفر بود که کار ترور در سطح وسیع آغاز شد.
زمانی
که مجلس شورای اسلامی تصمیم گرفت تا در برابر رأس نفاق بایستد و کسی را
که به ناروا، پست ریاست جمهوری آن زمان را در دست گرفته بود، پای میز بحث
طرح عدم کفایت سیاسی بکشاند، صبح روز شنبه 30 خرداد در کازیو همه
نمایندگان، یک پاکت قرار گرفته بود. درون پاکت، نامهای از منافقین بود که
رسماً نمایندگان مردم را تهدید به ترور کرده بودند که اگر رأی به عدم کفایت
بنیصدر بدهید، تبعات خطرناک آن را هم باید برعهده گیرید. پیدا بود طراحی
گستردهای از سوی غرب و توسط این گروهک انجام شده بود. روز 31 خرداد، روزی
بود که مجلس شورای اسلامی با رأی قاطع به عدم کفایت سیاسی بنیصدر رأی داد،
که بلافاصله بحران و ترور هم در کشور شروع شد. عصر روز قبل (30 خرداد) هم
منافقین در تهران به کشتار پرداخته بودند تا جلوی کار مجلس را بگیرند، ولی
این تهدیدات کارگر نبود و مجلس کار سرنوشتساز خود را به خوبی انجام داد،
گرچه بهای سنگینی هم پرداخت کرد.
اولین
فاجعه، حادثه 6 تیر 1360 و سوء قصد به جان امام جمعه محترم تهران و
نمایندة امام در شورای عالی دفاع آن زمان، یعنی حضرت آیتالله خامنهای
بود، که خوشبختانه خداوند اراده کرده بود تا جان رهبری آینده را حفظ کند.
من بعدها پزشک و جراح متخصصی که معالجه ایشان را برعهده داشت، ملاقات کردم.
او به من گفت از نجات جان ایشان مأیوس بودیم و بازگشت سلامت ایشان از لحاظ
پزشکی بسیار بعید بود. ولی زمانی که دیدیم نبض برگشت و جریان خون به تدریج
طبیعی شد، فهمیدم که ایشان حتماً باید مسئولیت بزرگی را برعهده گیرند که
سلامت ایشان ناباورانه برگردانده و جان ایشان حفظ شده است. این اراده حق
بود که این ذخیره برای بعد از امام، برای نظام و کشور بماند تا بتواند این
پرچم را بر دوش گیرد و راه امام را ادامه دهد و ما را در فراز و نشیب حوادث
تاریخی در مسیر صحیح انقلاب رهنمون شود.
این اراده حق بود که این ذخیره برای بعد از امام، برای نظام و کشور بماند
تا بتواند این پرچم را بر دوش گیرد و راه امام را ادامه دهد و ما را در
فراز و نشیب حوادث تاریخی در مسیر صحیح انقلاب رهنمون شود.
روحانی
در ادامه سخنرانی خود با اشاره به اینکه فاجعه هفت تیر در شرایطی رخ داد
که برخی از چهرههای کنونی نظام از افراد دائم الحضور در جلسات حزب بودند
گفت: اما آن روز برخی همچون من به دلیل مسافرت به استان دیگر و برخی به
دلیل دیرتر رسیدن، موفق به حضور نشده بودند.
وی افزود: منافقین همان
روز سه بار به منزل بنده زنگ زده بودند و به خانوادهام اعلام کرده بودند
که «به فلانی تأکید کنید که برای جلسه امشب حتما خودش را هر جا هست
برساند.» نسبت به دیگر دوستان هم به همین ترتیب عمل کرده بودند، تا تعداد
شهداء در این فاجعه بیشتر شود. میخواستند به اربابان خود در 8 تیر اعلام
کنند که از انقلاب چیزی باقی نمانده است.
دکتر روحانی تصریح کرد:
حادثه 7 تیر تلخیهای زیادی داشت اما نتیجه نهایی آن پیروزی بزرگ جبهه حق
در برابر خط التقاط و الحاد و نفاق بود و در روز 9 تیر ماه سال 60 در تشییع
جنازه این شهیدان بود که همه تبلیغات چند ماهه منافقین از بین رفت. اگر
بگویم که خون شهدای هفتم تیر تنها وسیلهای بود که خط نفاق را کور کرد،
سخنی به گزاف نگفتهام.
- ایثار و فداکاری و شهادت بود که انقلاب را از انحراف به چپ و راست تضمین کرد
حسن
روحانی در ادامه این سخنرانی خود با اشاره به حادثه هفتم تیرماه اینگونه
سخنان خود را ادامه می دهد که: در فاجعه هفتم تیر، ما خسارت بزرگی کردیم،
اما در برابر آن، اصل انقلاب و ساختار جدید نظام تثبیت شد. ابر سیاه و
تاریکی که بر کشور سایه افکنده بود، موج تبلیغات دروغین منافقین و منحرفین
که افکار جوانان ما را به انحراف کشانده بود، بدون کربلای سرچشمه تهران و
خون این شهیدان زدودنی نبود. آن ایثار و فداکاری و شهادت بود که انقلاب را
از انحراف به چپ و راست تضمین کرد.
- امروز پرچم ضدیت با امریکا و ضدیت با استکبار در ایران اسلامی در اهتزاز است
امروز
در تمام دنیا، اگر کسی بگوید پرچم اسلام در کجا در قله اهتزاز است،
بیتردید نام ایران برده میشود. اگر امروز گفته شود پرچم ضدیت با امریکا و
ضدیت با استکبار کجا در اهتزاز است، نام ایران برده میشود. اگر گفته شود
تنها کشوری که در آنجا پرچم عدم مشروعیت نظام صهیونیستی در اهتزاز است،
کجاست؟ نام ایران برده میشود، اگر گفته شود در کجای دنیا، پرچم حمایت
واقعی از فلسطین و آزادی قدس شریف در اهتزاز است، نام ایران برده میشود.
اگر گفته شود پرچم مقاومت و ایستادگی یک ملت در برابر همه قدرتهای
استکباری کجا در اهتزاز است، نام ایران برده میشود. اگر گفته شود در کجا
از روز اول پیروزی انقلاب تا امروز، مردمسالاری حاکم است، نام ایران برده
میشود.
- باید همه مسئولین فدای مردم شوند و مردم فدای اسلام شوند
در
اینجا تأکید میکنم تا روزی که مردم در کنار نظام باشند، این نظام حفظ
میشود. باید مردم در کنار انقلاب باشند. باید همه مسئولین فدای مردم شوند و
مردم فدای اسلام شوند تا بتوانیم از همه خطرات و تهدیدات عبور کنیم. مقام
معظم رهبری هم تصمیمات بزرگی در سالهای اخیر اتخاذ کردهاند تا تصدیهای
غیر ضرور و گاهی مضرّ دولت قدم به قدم به مردم واگذار شود. سیاستهای کلی
اصل 44 قانون اساسی، برای همین منظور تصویب و ابلاغ شد تا امور اقتصادی به
مردم واگذار شود. دولت قادر نیست اقتصاد کشور را اداره کند. باید امور
اقتصادی به مردم واگذار شود.
- ما میتوانیم از مشکلات بزرگ عبور کنیم
تا
اقتصاد و امور فرهنگی و اجتماعی به مردم واگذار نشود و تا دولت تبدیل به
هدایتگر و نظارتگر نشود و دست از تصدیگری برندارد و تا همه امکانات برای
حضور مردم در صحنه نباشد، ما با مشکل مواجه خواهیم بود. اگر مردم در صحنه
باشند و مردم در کنار رهبری باشند ـ که بحمدالله مردم معتقد و گوش به فرمان
هستند ـ و همه دست به دست هم بدهیم، میتوانیم از مشکلات بزرگی که امروز
پیش روی ماست، عبور کنیم.
- ما پرچم ضد امریکا و اسراییل را به اهتزاز درآوردیم/ کشور ما نیاز به انقلاب فرهنگی دارد
مردم!
ما پرچم ضد استکبار و ضد امریکا و اسراییل را به اهتزاز درآوردیم، باید
پرچم اخلاق و عدالت را هم به اهتزاز درآوریم. باید پرچم اتحاد و وحدت واقعی
را هم به اهتزاز درآوریم تا بتوانیم در برابر توطئههای دشمن بایستیم و از
پیچ و خمها عبور کنیم. در سالهای اخیر، شاهد ضربه اساسی به اخلاق،
انسجام و وحدت ملی و شایستهسالاری بودیم. ما نیاز به انقلاب فرهنگی داریم.
باید اخلاق اجتماعی و تقوای سیاسی بر کشور حاکم شود. فلسفه بعثت پیامبر
اسلام و انقلاب اسلام، اخلاق بود. پیامبر فرمود: «بعثت لأتم
مکارمالاخلاق.» باید به هدف بعثت برسیم.