کد خبر: ۱۴۲۵۵
زمان انتشار: ۱۴:۰۰     ۲۶ خرداد ۱۳۹۰
قطره ای از اقیانوس کمالات حضرت علی علیه السلام؛
فؤاد جرداق مسيحى مى‏گويد: «هرگاه دشوارى‏هاى زندگى به من روى آورند، چون بخواهم از رنج روزگار آسوده شوم به آستان على عليه السلام از اندوه خود پناه مى ‏برم، زيرا او پناهگاه هر ماتمى است، او بر ستمكاران همچون رعد، و بر شكست‏ خوردگان ياورى دلسوز و مشفق است‏». شبلى شميل، ماترياليست معروف مصرى مى‏ گويد: «على عليه السلام بزرگ بزرگان جهان، و تنها نسخه منحصر به فردى است كه در گذشته و حال، شرق و غرب جهان، نمونه‏اى مانند او را نديده است‏».

پایگاه 598 علي شعباني/ در كيفيت ولادت امیرالمومنین(عليه السلام) وارد است كه چون درد زائيدن، مادرش فاطمه را گرفت، فاطمه بخانه خدا پناه آورده، با ابتهال پرده‏هاى خانه را گرفت، و تقاضاى سهولت زائيدن نمود، و نظرى به آسمان افكند و گفت:اى پروردگار من، من بتو ايمان آورده‏ام!و بهر پيغمبرى را كه فرستاده‏اى!و بهر كتابى كه نازل فرموده‏اى!و تصديق نموده‏ام بفرمايشات ابراهيم خليل كه اين خانه را بنا كرده است!

بارالها بحق اين خانه، و بحق بنا كننده اين خانه، و بحق اين فرزندى كه در شكم دارم و مونس من است، و با من سخن مى‏گويد، و يقين دارم كه از آيات عظمت و جلال توست، اينكه آسان كنى بر من ولادت مرا.














عباس بن عبدالمطلب و يزيد بن قعنب كه شاهد قضيه بودندمی ‏گويند: ديديم كه ديوار خانه (در موضح مستجار) شكافته شد و فاطمه از آن داخل بيت‏شد، و از ديده نهان گرديده و شكاف خانه بهم آمد، و هر چه ما خواستيم در خانه را بگشائيم و از حال فاطمه اطلاع حاصل كنيم ميسر نشد، دانستيم كه اين يكى از آيات و اسرار خداست.

اين قضيه در مكه انتشار پيدا كرد، و زنها با يكديگر از اين خبر گفتگو می ‏كردند تا پس از سه روز همان نقطه از ديوار شكافته شد و فاطمه بنت اسد فرزند خود على را بر روى دست گرفته بخود می باليد و فخر می ‏نمود، و می ‏گفت: كيست مانند من كه چنين پسرى در داخل كعبه بزايد[1].

درباره اميرالمؤمنين(عليه السلام) كه معلوم است‏ سررشته‏ دار معارف حقه و صاحب لواى حمد و پيشقدم در مراحل توحيد بوده‏اند، خداوند آن حضرت را در خانه خود و حرم خود در كعبه بدنيا آورد بعد از آنكه نور مقدس او را از آدم تا حضرت ابوطالب، در اصلاب نسلا بعد نسل حفظ فرمود.

*****

جورج سجعان جرداق مسيحى می ‏گويد: «در پيشگاه حقيقت و تاريخ برابر است چه اين مرد را بشناسى و چه نشناسى! زيرا حقيقت و تاريخ گواهى می ‏دهد كه او عنصر بی ‏پايان فضيلت، شهيد و سالار شهيدان، نداى عدالت انسانى، و شخصيت جاودانه شرق است.

اى جهان چه می ‏شد اگر همه نيروهايت را در هم می فشردى، و در هر روزگارى شخصيتى مانند على عليه السلام با آن عقل، و قلب، و زبان، و شمشير، نمودار مى ‏كردى؟

ماذا عليك يا دنيا لو حشدت قواك فاعطيت فى كل زمان عليا بعقله و قلبه و لسانه و ذى فقاره‏»؟!


فؤاد جرداق مسيحى می ‏گويد: «هرگاه دشواری‏هاى زندگى به من روى آورند، چون بخواهم از رنج روزگار آسوده شوم به آستان على عليه السلام از اندوه خود پناه می ‏برم، زيرا او پناهگاه هر ماتمى است، او بر ستمكاران همچون رعد، و برشكست‏ خوردگان ياورى دلسوز و مشفق است‏».


شبلى شميل، ماترياليست معروف مصرى مى‏ گويد: «على عليه السلام بزرگ بزرگان جهان، و تنها نسخه منحصر به فردى است كه در گذشته و حال، شرق و غرب جهان، نمونه‏ اى مانند او را نديده است‏».


دشمنان ولايت و اهل بيت ‏با تمام قوا كوشيدند تا آثار طهارت را از روى زمين بردارند. راويان حديث ولايت را در هر گوشه و كنار جهان، در زير هر سنگى به دست می ‏آوردند می ‏كشتند، اسم على و نام على هم جرم بود، يكسره توده امت را به بربريت و جاهليت قبل از اسلام يعنى به اسلام منهاى عرفان، اسلام منهاى معنى و معنويت، اسلام بدون ربط با عالم ملكوت، پيغمبر بدون على بن ابيطالب، قرآن بدون محتوى و تفسير و بيان سوق دادند. تا جائى كه چون مردى را كه نامش على بود، نزد حجاج بن يوسف ثقفى آوردند و حجاج از نام او پرسيد، گفت: پدر و مادرم مرا عاق كردند كه نام مرا، على گذاردند.

................................

(1). غاية المرام‏» ص 13 از كتاب «امالى‏» شيخ طوسى
نظرات بینندگان
نام:
ایمیل:
انتشاریافته:۱
در انتظار بررسی: ۰
* نظر:
ارسال نظرات
ناشناس
IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF
۱۴:۳۹ - ۲۶ خرداد ۱۳۹۰
۰
۰
مولای ما نمونهء دیگر نداشته است
اعجاز خلقت است و برابر نداشته است

وقت طواف دور حرم فکر می کنم
این خانه بی دلیل ترک برنداشته است

دیدیم در غدیر که دنیا به جز علی
آیینه ای برای پیمبر نداشته است

سوگند می خورم که نبی، شهر علم بود
شهری که جز علی در دیگر نداشته است

طوری ز چارچوب در قلعه کنده است
انگار قلعه هیچ زمان در نداشته است

یا غیر لافتی صفتی در خورش نبود
یا جبرِِییل واژهء بهتر نداشته است

چون روز روشن است که در جهل گمشده است
هر کس که ختم نادعلی بر نداشته است


این شعر استعاره ندارد برای او
تقصیر من که نیست برابر نداشته است
پاسخ
جدیدترین اخبار پربازدید ها