کد خبر: ۱۴۱۲۴
زمان انتشار: ۱۰:۲۸     ۲۴ خرداد ۱۳۹۰
بولتن نيوز: حامد کلاهداري کارگردان جواني است که اگر چه مدت زيادي از حضورش در سينماي حرفه‎اي به‎عنوان کارگردان نمي‎گذرد، اما با ساخت دو فيلم بلند خود توانسته نظر‎هاي زيادي را به خود جلب کند. «شکلات داغ» اولين تجربه سينمايي اين کارگردان بود که با وجود بهره‎گيري از بازيگران با سابقه سينما، نتوانست موفقيت چنداني کسب کند. او بعد از اين تجربه به‎سراغ ساخت فيلم جنجال‎برانگيز «پايان نامه» رفت تا به گفته خودش اولين فيلم سينمايي در ژانر سياسي را در ايران توليد کند. از آن‎جا که اين روز‎ها شاهد اکران عمومي اين فيلم هستيم، خالي از لطف نديديم که نشستي با اين کارگردان جوان داشته و درباره فيلم جديدش با او صحبت کنيم.



تا جايي‎که اطلاع داريم، ساخت فيلم «پايان‎نامه» را بر مبناي يک دغدغه شخصي عنوان کرده‎ايد. اين دغدغه که اتفاقا خيلي هم از آن صحبت کرده‎ايد، از کجا شکل گرفته و چرا براي ساخت دومين فيلم بلند خود، به سينماي سياسي روي آورده‎ايد؟

اين دغدغه‎اي که به آن اشاره کرده‎ام نشات گرفته از زماني بود که اولين جرقه‎‎هاي ساخت فيلم در ذهنم زده شد. در سال 88، به‎واسطه انتخابات رياست‎جمهوري، ما روز‎هايي را تجربه کرديم که مهمترين رويداد‎هاي سال‎‎هاي اخير را رقم زد. انتخاباتي که در اين سال برگزار شد يک اتفاق بسيار مهم در تاريخ سياسي ما به‎حساب مي‎آيد و ماجراهاي روز‎هايي بعد از آن به نوعي کشور را تکان داد و اين نکته خيلي جالب بود که فيلم‎سازان ترسوي ما، هيچ‎کدام جرأت نکردند در اين رابطه فيلم ساخته و به اين حوادث بپردازند. نپرداختن به اين روز‎ها فقط ترسو بودن فيلم‎سازان ما را نشان مي‎دهد و چيز ديگري نيست. مگر مي‎شود درباره رويدادي که در 10 سال اخير سابقه نداشته است، فيلمي نساخت و حرفي نزد؟ همين باعث شد که به‎سراغ سوژه‎اي بروم که کسي درباره آن حرف نزده است. دغدغه‎اي که بار‎ها از آن ياد کرده‎ام، به‎خاطر اين بود که احساس مي‎کردم چيز‎هايي اين وسط بود که ناديده گرفته شد و من دوست داشتم در اين فيلم مطرح شود. اين را هم بگويم که من شخصا آدم سياسي نيستم، اما در ماجرايي که به آن پرداخته‎ام سعي کرده‎ام که با شناخت کافي پيش بروم. و چون اين روزها را کاملا مي‎شناسم، کاملا موشکافانه عمل کرده‎ام و حس مي‎کنم که فيلم کاملا بي‎طرفانه صحبت مي‎کند و سعي نکرده يک‎جانبه از جناح خاصي دفاع کند. اما به‎طور حتم من خط فکري خاص خودم را دارم و قطعا فيلم به‎سمت خط فکري من سوق پيدا کرده است.


چيزي‎که در اين فيلم مطرح شده، برخاسته از يک ديد هنرمندانه صرف نيست و به نوعي در فيلم مسائلي مطرح مي‎شود که مي‎توان آن‎ها را به‎نوعي افشاي يک جريان پشت پرده تلقي کرد. اين‎جا دو فرضيه به ذهن مخاطب متبادر مي‎شود؛ اول اين‎که اين مسأله صرفا يک تحليل شخصي است و دوم اين‎که شما مي‎خواهيد رازي را فاش کنيد. براي شما کداميک از اين دو فرضيه صحت پيدا مي‎کند؟

قصه اصلي فيلم زاييده تخيل نويسنده است و مستند نيست، اما بستري که داستان در آن روايت مي‎شود، بستري واقعي است. داستان خيلي ساده است، چهار دانشجو مي‎خواهند به استادشان پايان‎نامه تحويل بدهند که اين بک‎گراند داستان حوادث در روز‎هاي بعد از انتخابات است.


البته بک‎گراند نيمه اول فيلم به اين صورت است و در نيمه دوم فيلم ماجرا کاملا فرق مي‎کند.

بله کاملا درست است. بالأخره من هم مثل خيلي از آدم‎ها، از اين ماجرا‎ها برداشتي داشتم و نظر شخصي‎ام را عنوان کرده‎ام، در اين ميان از يک‎سري چيز‎ها مطلع بودم، در مواردي هم تحقيق انجام داده و اطلاعاتي جمع‎آوري کرده‎ام چون مي‎خواستم حرفي که در فيلم ارائه مي‎دهم، اشتباه نباشد. به‎همراه تهيه‎کننده براي تحقيق و کسب اطلاع به جا‎هاي زيادي رفتيم تا وقتي که فيلم نمايش داده مي‎شود و مخاطبان آن را مي‎بينند، بتوانيم از گفته‎هاي‎مان دفاع کنيم. پس بهتر است جواب سئوال‎تان را به‎طور خلاصه اين‎طور بگويم که آن‎چه که در فيلم مطرح شده، بخشي به‎نظرات من بر‎مي‎گردد و بخشي هم به تحقيقاتي که در اين زمينه انجام داده‎ايم.


متأسفانه در سينماي ما يک سري مفاهيم و عبارات معنا پيدا نکرده‎اند که يکي از آن‎ها همين فيلم سياسي است. ما فکر مي‎کنيم که اگر فيلمي بسازيم که به‎هر قيمتي يک سري حرف‎ها مطرح کند، حتي اگر از يک ساختار هنرمندانه نيز برخوردار نباشد، فيلم سياسي است و جالب اين‎جاست که هر‎کس هم به ساختار نامناسب اين آثار خرده بگيرد، بلافاصله برچسب مخالفت با آن جريان سياسي مي‎خورد. براي شما سينماي سياسي چه معنايي دارد؟

قبل از اين‎که بدانيم سينماي سياسي چه مولفه‎‎هايي دارد، بايد بگويم که اصلا سينماي سياسي در کشور ما جايي ندارد. فيلم سياسي حتما بايد دنباله‎رو يک خط فکر سياسي باشد. متأسفانه ما فيلم اجتماعي را با فيلم سياسي اشتباه مي‎گيريم. مثلا ابراهيم حاتمي‎کيا فيلم اجتماعي مي‎سازد و مي‎گويد فيلم اجتماعي ساخته‎ام، اما اصرار مي‎کنيم که فيلمش سياسي است. کدام فيلم سياسي؟ در کدام فيلم مستقيما به جناح خاصي اشاره کرده يا از شخصي نام برده است؟ سينماي سياسي بايد صراحتا به سياست بپردازد.




به سياست يا مصاديق سياست؟

يعني چه؟ چه تفاوتي براي اين دو قائل هستيد؟


پرداختن به مصاديق سياسي، فيلم را تاريخ مصرف‎دار مي‎کند، فيلم به‎راحتي برچسب مي‎خورد، اما اصل سياست ماندگار است و در نهايت به مخاطب بينش مي‎دهد تا در مواجهه با مصداق‎‎هاي سياسي بتواند از اين بينش کمک بگيرد.

من هنوز هم نفهميدم که اين دو مقوله چقدر با هم تفاوت دارد؟


يک وقتي سياست، اصول سياسي و هر آن‎چه که در اين حوزه قرار دارد، سوژه ساخت فيلم قرار مي‎گيرد. در مقابل گاهي فيلمي ساخته مي‎شود که وقايع سياسي و افراد سياسي سوژه فيلم هستند. همان‎طور که گفتم در اين حالت فيلم تاريخ‎مصرف‎دار مي‎شود و حتي ممکن است که ديده نشود.

خب با اين توضيح بايد بگويم که من گونه اول را فيلم سياسي نمي‎دانم، چون قائل به اين هستم که فيلم سياسي، بايد در نهايت صراحت حرفش را بيان کند. فيلم‎سازي که خط فکري سياسي نداشته باشد، نمي‎تواند فيلم سياسي بسازد و آن‎چه که ساخته مي‎شود، فيلم اجتماعي است.


فيلم پايان‎نامه را تاريخ مصرف‎دار نمي‎داني؟

فيلم پايان‎نامه به‎دليل اين‎که داستان مجزايي دارد که اين داستان في‎النفسه جذابيت‎‎هاي خودش را دارد، تاريخ مصرف‎دار نيست.




اما به‎نظر فيلم‎نامه پايان‎نامه با پيش فرض اين‎که مخاطبان اين فيلم در جريان حوادث بعد از انتخابات بوده‎اند نوشته شده، هرچند که به‎عنوان بستري براي روايت درام اصلي نيز استفاده شده، اما بالأخره يک پايه آن بر اساس داشته‎‎هاي مخاطب در اين مورد قرار گرفته است.

يک عنصر مهم در تصميم‎گيري براي ساخت هر فيلم، تهيه‎کننده است و در اين رابطه ما جميع نظرات را در نظر مي‎گرفتيم. کارگردان زور دارد و اتفاقا زورش هم زياد است، اما نمي‎توان زور تهيه‎کننده را ناديده گرفت. من اعتقاد داشتم که اين فيلم خيلي بيشتر از اين بايد به حوادث بعد از انتخابات بپردازد، اما با توجه به جميع نظرات، به همين حد بسنده شد.


در ابتداي صحبت به دوپاره بودن فيلم اشاره کردم. در نيمه اول، انتخابات و حوادث پس از آن، در بک‎گراند است، اما در نيمه دوم اين حوادث مسأله اصلي فيلم مي‎شود و موضوع رساندن پايان نامه به حاشيه مي‎رود. برخلاف اين محتوا از لحاظ ساختاري يک رويکرد متفاوت مي‎بينيم؛ در 10 دقيقه اول که شخصيت‎‎ها معرفي مي‎شوند، تصاويري صريح از حوادث بعد از انتخابات داريم، اما در نيمه دوم که قرار است اين ماجرا به‎صورت مسأله فيلم دربيايد، فضا کاملا انتزاعي مي‎شود و در مقاطعي حتي هيچ آکسسواري در صحنه نمي‎بينيم.

قرار بود ما در ابتداي فيلم، مخاطب را به اين ديد برسانيم که وقايع دارد در زمان انتخابات مي‎گذرد، مضاف بر اين‎که ماجراي کل فيلم در يک صبح تا شب اتفاق مي‎افتد. پس ما صبح را به نشان دادن حوادث پس از انتخابات اختصاص داديم و شب هم مثل همه شب‎‎هاي آن روز‎ها که اتفاق خاصي رخ نمي‎داد، خالي از اتفاق بود؛ و به‎نظر من حتي خالي بودن خيابان‎‎ها در انتهاي فيلم کاملا منطقي بود.


البته در يک شرايط عادي اين‎طور است، در سکانس‎‎هايي که چپ شدن ماشين و شليک گلوله داريم، هيچ عکس‎العملي از محيط ديده نمي‎شود و اين کمي غيرعادي است...

مي‎خواهم اين را بدانم که اگر ساعت 3 صبح در خيابان حجاب يک گلوله شليک شود، چقدر طول مي‎کشد تا اولين نفر به آن‎جا برسد؟ مطمئن باشيد که زمان زيادي لازم است. البته من فکر مي‎کنم که منظور شما اين است که مثلا بد نبود که يک ماشين نگه دارد و ببيند که چه اتفاقي افتاده است، ولي اين را بايد بگويم که چون من مي‎خواستم حوادث به‎گونه‎اي باشد که در نهايت به کمدي تبديل نشود، بايد شرايط مخاطب در ايران را هم در نظر بگيريم. مخاطب ما به ديدن سينماي گانگستري عادت ندارد و برايش عادي نيست که بخواهد چنين فيلمي را در سينما ببيند در حالي‎که چنين اتفاقاتي در واقعيت رخ مي‎دهد، اما مخاطب به تصوير سينمايي‎اش عادت ندارد. برخي از دوستان که فيلم را ديده بودند انتقاد داشتند که مگر اين‎جا آمريکا است که در خيابان به همين راحتي گلوله شليک مي‎شود؟ من جواب دادم که پس اين‎همه آدمي که مردند چطور کشته شدند؟ با چه وسيله‎اي کشته شدند؟ اين‎ها واقعي است، اما بيننده ما به ديدن اين نوع سينماي گانگستري آن هم از نوع سياسي‎اش عادت ندارد.


نقش نويسنده در اين ميان چه بود؟

نويسنده ما کمي هاليوودي فکر مي‎کند و به شخصه در برخي جا‎هاي فيلم با او اختلاف‎نظراتي داشتم، چراکه او براي توضيح يک واقعه، به گزيده‎گويي و کم‎گويي بسنده مي‎کند و مثل فيلم‎‎هاي هاليوودي به مخاطب اطلاعات عرضه مي‎کند، در حالي‎که من اين‎طور فکر نمي‎کنم. درباره اين‎که چرا فيلم در نيمه دوم ماجراي سياسي‎اش را از دست مي‎دهد، تعمدي در کار بوده و خواستيم که از ماجراي سياسي فاصله بگيريم. البته مي‎خواستيم در تيتراژ پاياني از اين استفاده کنيم که مثلا رسانه‎‎هاي خارجي اين چهار نفر را به‎عنوان کشته‎شدگان حوادث انتخابات معرفي مي‎کنند. حتي اين صحنه را گذاشتيم، ولي نهايتا پشيمان شديم...


يک‎جا‎هايي فيلم خيلي هاليوودي مي‎شود و حتي در جايي مي‎بينيم که شخصيت منفي مثل ترميناتور خودش را مداوا مي‎کند! فيلم مي‎توانست يک فيلم سياسي باشد، اما در نيمه دوم که فضاي اکشن و هاليوودي بر آن حاکم مي‎شود و شخصيت‎‎ها و فضا کاملا انتزاعي است، نمي‎توان مطمئن بود که يک فيلم سياسي ديده‎ايم.

ما نخواستيم که خيلي گل درشت بگوييم که آقاي فرهودي کيست و يا اين‎که به کجا وصل است، ما در کل فيلم يک ديالوگ گل درشت داشتيم که دو تا ترور انجام دهيم که من از اين هم پشيمان هستم. اتفاقا به‎نظر من حرف‎‎هايي را که بايد بگوييم، کامل بيان کرده‎ايم در دقيقه 40 تا 50 فيلم که اين‎ها وارد ويلا مي‎شوند، من چند تا ديالوگ گذاشته‎ام که مخاطب بفهمد که فرهودي کيست و به چه آدم‎‎هايي وابسته است و حتي در يک قسمتي به آقازاده‎‎ها و مسئولاني که پشت اين ماجرا‎ها هستند و آن را حمايت مي‎کنند نيز اشاره کرده‎ايم و اين را به مخاطب فهمانده‎ايم که اگرچه دست خارجي‎‎ها در اين مسائل دخيل است، اما تا آقازاده‎‎ها و مسئولان گردن کلفت به آن‎ها کمک نکنند، هيچ اتفاقي در اين مملکت رخ نمي‎دهد. ماجراي اين فيلم همين است که ما هم خيلي ظريف به آن پرداخته‎ايم. ديگر چه بايد مي‎گفتيم؟


ولي من روي اين قضيه اصرار دارم که ارزش‎گذاري روي آدم‎‎هاي اين فيلم از نوع سياسي نيست، بلکه از نوع آدم خوب و آدم بد کلاسيک است؛ اين ديگر فيلم سياسي محسوب نمي‎شود. به‎رغم زمينه‎سازي که در نيمه ابتدايي فيلم به‎وجود آمد، زماني‎که موقع نتيجه‎گيري فرامي‎رسد، يکباره همه چيز به حال خودش ر‎ها مي‎شود و قبول کنيد که جذابيت اوليه فيلم، به‎دليل گير افتادن در فضاي هاليوودي، در نيمه دوم آن زائل شده است.

به من بگوييد که علي اوسيوند که در اين ميان جان روزبه را نجات مي‎دهد کيست؟


ما فقط يک بک گراند از او داريم که به وزارت اطلاعات وابسته است.

خب در نهايت همين آدم موفق مي‎شود که جان يک نفر را نجات بدهد و اين نشان مي‎دهد که بالأخره وزارت اطلاعات توانست با ورود به موضوع، حداقل جان يک‎نفر را نجات دهد و اين يعني يک پايان سياسي.


بازهم فيلم سياسي مي‎سازي؟

ممکن است، اما فيلم بعدي‎ام يک کار کمدي - اجتماعي است.

نشريه پنجره
نظرات بینندگان
نام:
ایمیل:
انتشاریافته:۵
در انتظار بررسی: ۳
* نظر:
ارسال نظرات
ناشناس
IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF
۱۱:۴۸ - ۲۵ خرداد ۱۳۹۰
۱۴
۱
خيلي ها به خاطر پول اعتقاداتشان را مي فروشند. ذهن هم مي تواند فاحشه باشد. اگر امروز ددولت ما اصلاح طلب بود كلاهداري فيلمي در راستاي اهداف اصلاح طلبان ساخته بود.
پاسخ
ناشناس
IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF
۲۳:۵۶ - ۲۵ خرداد ۱۳۹۰
۱۱
۳
کلاهداری کوچولو نون به نرخ روز خور که می خواد خودشرو مطرح کند و این بهتریت زمان است
پاسخ
ناشناس
IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF
۱۰:۳۹ - ۰۸ تير ۱۳۹۰
۱۰
۲
سولاخ دعا رو خوب گير آوردي بچه.
پاسخ
ناشناس
IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF
۲۱:۱۳ - ۲۰ تير ۱۳۹۰
۱۱
۴
ژانر سیاسی چقدر مسخره ..........
حامد کلاهداری =مفت خور کوچک
هنوز خیلی مونده
پاسخ
هانتر
IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF
۱۷:۴۷ - ۱۵ آبان ۱۳۹۲
۱
۹
آفرين پسر عالي بود نظرت وشاهكاره فيلمت
پاسخ
جدیدترین اخبار پربازدید ها