انتخابات 92 این امید را برای همه دلسوزان ایجاد کرد که بعد از چند دوره رقابتها بر پایه حب و بغض، رفتارهای معقول و توسعه یافته تقویت خواهد شد اما متأسفانه چند اقدام میرود تا این فضا را تحت تأثیر قرار دهد.
از یک سو حلقه اول اطرافیان رئیس جمهوری که بهظاهر سکوت پیشه کرده است، حرکت تخریبی خود را که از مدتها قبل با استفاده از ابزارهایی چون "پایداری" نسبت به کاندیداهای دارای برنامه و عملکرد اصولگرایان آغاز کرده بود، شدت بخشیده است البته از این برنامه تخریبی دومین کاندیدای پرطرفدار اصولگرا نیز بیبهره نبوده است. (اولی را با حمله و دومی را با منتسب کردن به خود)
در این برنامه غیرآشکار تخریبی ممکن است آقای احمدینژاد نگاهش به پیروزی اصلاحطلبان نباشد، هرچند میتوان نسبت به این احتمال تردید جدی داشت اما آنچه را میتوان قطعی دانست، اینکه ریاستجمهوری کنونی، نگاهش به شکست اصولگرایان است تا بهزعم خود ثابت کند در سال 84 صرفاً با اتکا به اصولگرایان از دو جبهه قدرتمند اصلاحطلبان و حلقه اول رئیس جمهور مورد حملات شدید تبلیغاتی واقع شدهاند. نظرسنجیها اثبات میکند که در یک فضای غیراحساسی و منطقی انتخاباتی این جریان از اقبال بسیار خوبی برخوردار است و تاکنون جایگاه اول و دوم را در همه نظرسنجیها به خود اختصاص داده است.
اما از دیگر سو حرکتی که بهنام اصلاحطلبی در حذف آقای عارف صورت گرفت، هم بهلحاظ شکلی و هم از نظر محتوایی بسیار قابل تأمل بود. این اقدام یک بار دیگر اثبات کرد که نیروهای تندرو در این جریان قدرت تحرک بیشتری دارند زیرا توانستند نامزد بابرنامه را بهنفع کاندیدای هیجانگرا از صحنه خارج سازند.
اینکه چگونه و با چه ابزارهای غیرمعقولی کاندیدایی از اصلاحطلبان کنار گذاشته شد که با داشتن برنامه میتوانست فضای سیاستورزی جامعه را یک گام به جلو ببرد، بحثی است که در آینده بیشتر مورد تأمل واقع خواهد شد اما تن دادن عقلای این جریان به این امر، یک سؤال جدی را پیشِروی آنان قرار میدهد و آن اینکه آیا اصلاحطلبان در رویکرد به قدرت توسعه سیاسی را مدنظر دارند یا خیر و بهطور کلی فهم آنان از توسعه سیاسی چیست؟
ارحجیت دادن برنامهمحوری بر قدرتمحوری آن هم با اتکا به شیوههای عوامگرایانه چگونه قابل توجیه خواهد بود؟ بهویژه از سوی کسانی که بهدرستی به نقد عوامگرایی میپرداختند. اگر کمترین اصلاحاتی مدنظر بود، میبایست نامزد هیجانگرا بهنفع کاندیدای برنامهمحور حذف میشد.
خوشبختانه برخی نیروهای معقول اصلاحطلب منتقد و معترض به چگونگی چنین حذفی (هم بهلحاظ شکلی و هم بهلحاظ محتوایی) واکنش شایستهای از خود بروز دادند، بهعنوان مثال روزنامه اعتماد تیتر اول خود را به این جمله اختصاص داد: "قالیباف خیر الموجودین است" این بدان معناست که دستکم جماعتی در آن طیف برنامهمحوری را بر هیجانگرایی برای جذب آرا ترجیح میدهند ولو اینکه کاندیدای برنامهمحور در طیف مقابل باشد.
در شرایطی که دو جریان تندرو (حلقه نزدیک به رئیسجمهور و نیروهای جنجالی اصلاحطلب) همت خود را معطوف به تخریب فضای تعقلی نمودهاند، وظیفه نیروهای دلسوز در همه جناحهای فکری متعلق به این مرز و بوم چیست؟
آیا باید اجازه داد تا تجربهشدهها مجدداً تجربه شوند؟ مردم در مناظره سوم کاندیداها بهوضوح شاهد بودند که چگونه کمترین انتقاد، تندخویی کاندیداهایی را که بر نامزد دارای برنامه غلبه دارند، برانگیخت. با چنین ویژگیهایی آشکار و ناگفتههای فراوان دیگر که بر نیروهای باسابقه سیاسی پوشیده نیست، چگونه قادر خواهیم بود در مسیر توسعه سیاسی گامی مؤثر برداریم؟
تسنیم