به گزارش مجله شبانه باشگاه خبرنگاران، حمید
ابراهیمی را این روزها در سریال تلویزیونی «هوش سیاه» در نقش داریوش
میبینیم؛ مردی که عینکی با فریم سیاه به چشم زده و همیشه یک کتاب در دست
دارد. او سعی دارد از طریق جمشید کاظمی (کیکاووس یاکیده) از زندان فرار
کند، اما خیلی حرفش پیش کاظمی خریدار ندارد، اما داریوش دست از تلاش
برنمیدارد و سعی میکند هر طور شده اعتماد جمشید کاظمی را جلب کند.
بازی
ابراهیمی به نوعی باعث شده مخاطب سر در گم باشد که آیا او خلافکار است یا
با پلیس همکاری میکند. حمید ابراهیمی علاقهمند است نوع بازیاش به
گونهای باشد تا مخاطب دست او را نخواند. او بیش از این که بازیگر سینما و
تلویزیون باشد، بازیگر تئاتر است.
چهار نمایشنامه با نامهای آوای
باد، سیاریحون، پندار زنده گفتار مرده و ته خط از او به چاپ رسیده است.
حمید ابراهیمی با بازی در سریال «صاحبدلان» به مردم معرفی شد و بعد از آن
در مجموعههای متعددی ازجمله مثل هیچ کس، گاوصندوق، تا صبح، فرات و یه
تیکه زمین نقشآفرینی کرد. او فروردین امسال، دیپلم افتخار بهترین بازیگر
نقش مکمل مرد را از جشنواره فیلمهای پلیسی مسکو برای تلهفیلم «تعبیر
خواب» دریافت کرد.جام جم با او درباره سریال هوش سیاه 2 به گفتوگو نشست.
چه نقشهایی بیشتر برایتان جذابیت دارد و شما را برای حضور در یک کار ترغیب میکند؟
من
همیشه به دنبال نقشهایی هستم که جای کار داشته باشد. از ایفای نقشهای
یکنواخت و تخت لذت نمیبرم، به همین دلیل آنها را نمیپذیرم. از سوی دیگر،
پول یا شهرت دغدغهام نیست. آنچه برایم اهمیت دارد این است که بتوانم نقشم
را بدرستی ایفا کنم تا مخاطب از دیدن آن لذت ببرد. به همین دلیل علاقهمند
هستم نقشهایی را بازی کنم که پیچیدگیهای خاص خودش را داشته باشد. این
اتفاق هم در سریال تلویزیونی هوش سیاه 2 افتاد و نقش داریوش را دوست داشتم.
علاوه
بر نقش، دیگر عوامل مجموعه هم برایم اهمیت دارد. اینکه با گروهی که کار
میکنم تا چه میزان راحت هستم. طبیعی است علاقهمند هستم با کارگردان
حرفهای کار کنم. بنابراین برایم مهم است که کارگردان اثر چه کسی است، چه
سابقهای و چقدر به کارش اشراف دارد. خوشحالم با مسعود آبپرور در سریال
هوش سیاه2 همکاری کردم. در مجموع تعامل خوبی با یکدیگر داشتیم.
با
توجه به اینکه در سری اول سریال هوش سیاه بازی نداشتید، آیا قبل از بازی
در سری دوم، این سریال را دیدید تا با فضای کار آشنا شوید؟
نه،
متاسفانه به دلیل مشغله کاری موفق نشدم سری اولش را ببینم، حتی قبل از پخش
هوش سیاه 2، سری اول این سریال در دو قسمت خلاصه و پخش شد که متاسفانه
این بخشها را هم ندیدم.
برایتان دشوار نبود در سریالی بازی کنید که در سری اول آن بازی نکرده بودید و شناختی نسبت به آن نداشتید؟
با
توجه به اینکه قصه سری دوم این سریال مستقل است و ربطی به سری اول ندارد،
بنابراین مشکلی برای من به وجود نیامد. از سوی دیگر وقتی قرار شد من در
هوش سیاه2 بازی کنم، فیلمنامه کامل نشده بود، حتی برخی سکانسهای نوشته شده
در فیلمنامه هم زمان تصویربرداری تغییر میکرد، بنابراین خیلی از اتفاقات
در زمان تصویربرداری رخ میداد.
من همیشه سعی میکنم نقشم را کاملا
درک و بعد آن را بازی کنم. در زمان ایفای نقش حساسیتهای زیادی دارم و برای
آن کم نمیگذارم. با توجه به توضیحاتی که از قبل مسعود آبپرور در ارتباط
با نقش داریوش به من داد، تلاش کردم نقش را متفاوت بازی کنم. در مجموع
نخواستم نقش داریوش شبیه نقشهای دیگر باشد. خدا را شاکرم که بنا به گفته
مخاطبان هوش سیاه این اتفاق افتاده و داریوش شبیه زندانیهایی نیست که
تاکنون در آثار دیگر دیده شده است.
سخت
نبود نقشی را تحلیل و بازی کنید که از سرنوشت او آگاه نیستید؟ گرچه
کارگردان کلیت کار را به شما توضیح داده، اما وقتی فیلمنامه آماده نباشد،
از فراز و نشیبهای نقش هم خبر ندارید.
طبیعی است خیلی سخت
است، اما مسعود آبپرور قبل از کار تعریف کاملی از شخصیت داریوش به من داده
بود. یعنی میدانستم شخصیت داریوش از کدام نقطه شروع میشود و کجا تمام
میشود. همین چارچوب تعریف شده از سوی آبپرور باعث شد خطی را برای خودم
ترسیم کنم و بعد بر اساس آن جلو بروم.
در این موقعیت سعی میکنم
نقش را به گونهای ایفا کنم که قافیه را نبازم و در اینباره حساسیت زیادی
دارم. خوشبختانه در قسمتهای پخش شده از سریال هوش سیاه2 قافیه را نباختم.
امیدوارم این موفقیت تا پایان بازیام در این سریال ادامه پیدا کند.
چطور
با وجود حساسیتهایی که برای پذیرش نقش دارید، باز هم حاضر میشوید بازی
در آثاری را بپذیرید که فیلمنامه آن کامل نوشته نشده است؟
تصمیم
دارم دیگر بازی در آثاری را که فیلمنامه آنها کامل است بپذیرم، چون وقتی
کاری پخش میشود، بیننده بازی بازیگر را ارزیابی میکند و کاری با تغییرات
فیلمنامه یا آماده نبودن آن هنگام تصویربرداری ندارد.
متاسفانه
آماده نبودن فیلمنامه در این روزها دیگر رایج شده است. طبیعی است همه عوامل
چه آنها که پشت دوربین هستند و چه بازیگران، علاقهمند هستند فیلمنامه
آماده باشد تا با خیال راحت کار کنند و بعد در نهایت هنگام کار، تغییرات
جزئی اعمال شود. مطمئن هستم مسعود آبپرور و دیگر عوامل سریال تلویزیونی
هوش سیاه 2 هم علاقهمند بودند با فیلمنامه کامل تصویربرداری را آغاز کنند،
اما همانطور که اشاره کردم کامل نبودن فیلمنامه این روزها رایج شده است و
عوامل هم بناچار کارشان را شروع میکنند تا فیلمنامه آماده شود.
آماده
نبودن فیلمنامه نهتنها در سریالهای تلویزیونی، بلکه در تلهفیلمها هم
رایج شده است، اما من با وجود پیشنهادهای زیادی که در ارتباط با بازی در
این نوع تلهفیلمها دارم، به دلیل آماده نبودن فیلمنامه آنها را
نمیپذیریم.
نقش شما در سریال
تلویزیونی هوش سیاه 2 این گمانه را برای مخاطب به وجود میآورد که داریوش
همکار پلیس است. زمان بازی از چه تمهیدی برای انتقال این حس به مخاطب
استفاده کردید؟
تلاش میکنم هر نقشی را به نوعی بازی کنم که
مخاطب دست مرا نخواند و درباره نقش نظرات مختلفی داشته باشد و دربارهاش
فکر کند. دلم نمیخواهد نقش را تخت و یکنواخت بازی کنم، چون در این صورت
برای بیننده هم جذابیت ندارد. باید نقش را طوری اجرا کرد که مخاطب او را
باور کند.
همیشه سعی میکنم نقشی را که به عهده دارم با توجه به
درسهایی که از استادان و تجربههای گذشته آموختهام، بازی کنم. قرار نیست
چیزی را به رخ مخاطب بکشم، بلکه سعی میکنم شخصیت را خلق کنم. در این صورت
مخاطب هم با انگیزه کار مرا دنبال میکند. هر چه نقش باورپذیرتر باشد،
برای مخاطب جذابیت بیشتری خواهد داشت.
مسعود آبپرور این اجازه را به شما میداد تا شخصیت داریوش را آن طور که میخواهید اجرا کنید؟
خوشبختانه
آبپرور، کارگردان سختگیری نیست. او این لطف را نسبت به من داشت و اعتماد
کرد. در واقع او اجازه داد نقش داریوش را آزادانه جلوی دوربین ایفا کنم.
بنابراین من هم تلاش کردم با بهرهگیری از آموختهام و بخشهایی از
فیلمنامه که آماده بود نقش داریوش را خلق کنم.
داریوش
کلاهش را کج میگذارد، عینک خاصی به چشم زده و در اکثر مواقع یک کتاب در
دست دارد. پیشنهاد این ویژگیها از طرف خودتان بود یا در فیلمنامه نوشته
شده بود؟
پیشنهاد خودم بود. همان طور که آبپرور به من
اعتماد داشت، من هم سعی کردم توقع او را برآورده کنم، به همین دلیل برای
متفاوت شدن نقش داریوش این ویژگیها را برای نقش داریوش انتخاب کردیم.
البته من ادعایی ندارم، اما همیشه سعی خودم را میکنم تا نقشم را بدرستی و
البته متفاوت ایفا کنم.
فضای
زندان و لباس زندانیها در سریال هوش سیاه 2 بشدت مثل سریالهای خارجی است،
حتی بخشهایی از این سریال ناخودآگاه مخاطب را به یاد سریال فرار از زندان
میاندازد. با توجه به اینکه فضای این زندان و شخصیتها با واقعیت فاصله
دارد به نظرتان با مخاطب ارتباط برقرار کرده یا نه؟
درباره
اینکه مخاطب با سریال ارتباط برقرار کرده یا نه، نمیتوانم قضاوت کنم، اما
معتقدم ایرادی ندارد به سمت فضاهای جدید هم برویم. به هر حال مسعود
آبپرور علاقهمند بود شکل دیگری از زندان را به مخاطبان نشان بدهد.
من
هم وقتی روزهای اول کار، لباس مخصوص زندانیان را پوشیدم برایم جالب بود.
احساس کردم چقدر این لباس خارجی است، اما بعد از گذشت چند روز برایم عادی
شد. به هر حال این سلیقه کارگردان است و او خواسته است این طور به موضوع
نگاه کند. باید قبول کنیم موضوعات داستانی که بتوان راجع به آنها سریال
ساخت در جهان محدود است که براساس آنها تاکنون آثار زیادی ساخته شده است.
به نظر من ایرادی ندارد اگر ما هم به زندان از زاویه جدید نگاه کنیم.
ساختارشکنی
در تئاتر هم انجام میشود، حتی در هنر تعزیه هم گاهی شاهد ساختارشکنی
هستیم و ایرادی هم ندارد. قرار نیست هر قصهای را که کار میکنیم کاملا
ایرانیزه کنیم. اشکالی ندارد اگر بخشی از کارها هم تخیلی و فانتزی شوند. من
فضای سریال هوش سیاه را دوست دارم و زمان کار مشکلی با آن نداشتم.