کد خبر: ۱۳۴۴۴۶
زمان انتشار: ۰۹:۴۱     ۲۸ ارديبهشت ۱۳۹۲
سوژه های خبری پایگاه ۵۹۸ از گوشه و کنار کشور:
پایگاه 598 در نظر داردکه باانتشار اخبار ازسوژه های خبری رسیده به این پایگاه از گوشه و کنارکشورمان، بسته های خبری رامنتشر نماید. خبرنگار ما این هفته به روایت سوژه هایی از آخرین تحرکات جریان های سیاسی در انتخابات و بررسی مسائل اجتماعی وسیاسی روز کشور پرداخته است.
پایگاه 598 در نظر دارد که با انتشار اخبار از سوژه های خبری رسیده با این پایگاه از گوشه و کنار کشورمان، بسته های خبری را برای اطلاع بیشتر خوانندگان از اخبار کشور منتشر نماید. خبرنگار ما این هفته با پیگیری اخبار رسیده این چنین روایت نمود:



* با خبر شدیم که در بازپخش جدید مستند فعالیت های شهرداری تهران از شبکه آی فیلم  تغییراتی در محتوای قرائت شده لحاظ گردیده است که در طول مستند که با صدای مهران رجبی تهیه شده بارها از عبارت مدیریت جهادی به عنوان یکی از شعار های محمدباقر قالیباف استفاده می شود.

این در حالی است که در ماه های گذشته این مستند چند بار از شبکه های رسانه ملی پخش گردیده بود که در آن عباراتی با مضامین مدیریت جهادی وجود نداشت.

*همزمان با نزدیک شدن به روزهای پایانی اعلام نتایج احراز صلاحیت کاندیداهای انتخابات ریاست جمهوری مطلع شدیم که تلاش هایی برای برگزاری دیدارهای مشترکی بین طلاب و روحانیون با اسفندیار رحیم مشایی در حال پیگیری می باشد. در همین خصوص تعدادی از طلاب قمی با ثبت نام روحانیون در حال رایزنی برای دیدار طلاب با آقای مشایی در روزهای آینده می باشند.

*با تشدید فعالیت ها برای تشکیل ستادهای انتخاباتی حجت الاسلام هاشمی رفسنجانی، شخصیت ها و چهره های گوناگونی از طیف های سیاسی مختلف به عنوان مسئولین استانی ستاد های انتخاباتی آقای هاشمی انتخاب گردیده اند.

به عنوان نمونه یکی از فرمانداران اسبق قم(اصولگرا) به عنوان مسئول ستاد آقای هاشمی در قم و همچنین یکی از اعضای حزب منحله مشارکت به عنوان مسئول ستاد ایشان در یزد انتخاب شده است.

* شنده ایم که بعد از ثبت نام حجت الاسلام هاشمی رفسنجانی در موارد گوناگونی شاهد پیوستن برخی از اعضای ستادهای آقای قالیباف در استان ها به ستادهای آقای هاشمی بوده ایم که در همین مورد در هفته گذشته تعدادی از اعضای اصلی ستاد آقای قالیباف در یکی از استان های غربی به ستاد آقای هاشمی نقل مکان نموده اند که قرابت فکری برخی از اعضای ستاد این دو کاندیدا در نوع خود قابل تامل می باشد.

* مطلع شدیم که یکی از پایگاه مقاومت بسیج در شیراز در ابتکاری نو اقدام به تحویل گرفتن تجهیزات ماهواره ای از اهالی منطقه فعالیت و اهدای گیرنده های دیجیتال شبکه های سراسری به صورت رایگان به ساکنین نموده است که این طرح ابتکاری تا کنون با استقبال بالایی روبرو گردیده است.

* خبرهای رسیده به ما حکایت از  اعزام جمع کثیری از مسئولان ارشد قم به تایلند جهت شرکت در  برنامه ی فرهنگی پیرامون  افتتاح بقعه ای به نام شیخ احمد قمی(ره) و ساخت مسجد برای شیعیان تایلند را دارد که سفر تعداد بالای مدیران به همراه نزدیکانشان به تایلند از بودجه های شهری قم تامل برانگیز می باشد.

* یکی از موسسات جهادي  با نام خادم الشهدا در راستاي حركت هاي جهادي بنا دارد که اردوهای جهادی خود را در  منطقه زلزله زده بشاگرد در استان هرمزگان برگزار نماید که این حضور آن هم در فصل تابستان و با توجه به گرمای منطقه قابل تقدیر می باشد.

* با خبر شدیم که جلسه فعالین ستادهای مردمی دکتر سعید جلیلی با حضور ایشان جهت بیان شیوه های تبلیغاتی و راهبردهای انتخاباتی و مرامنامه فعالیت های تبلیغاتی ستادهای دکتر جلیلی امروز در تهران برگزار می گردد.
نظرات بینندگان
نام:
ایمیل:
انتشاریافته:۲۷
در انتظار بررسی: ۰
* نظر:
ارسال نظرات
میلاد
POLAND
۱۰:۲۲ - ۲۸ ارديبهشت ۱۳۹۲
۰
۰
فقط در مورد آگهی شلوار زنانه من متوجه نشدم کجاش بد و غیر اخلاقی یا زننده هست؟ اینکه تو این گرانی ها قسطی میده؟ یا چون پسوند زنانه داره؟!!!!!!
پاسخ
حامد
IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF
۱۱:۱۳ - ۲۸ ارديبهشت ۱۳۹۲
۳۷۸
۳۶۲
همش انتقاد به آیت الله هاشمی خسته نشدید که کسی به شما محل نمی زاره !
پاسخ
غلامعلی
IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF
۰۸:۲۷ - ۳۱ ارديبهشت ۱۳۹۲
بین انتقاد و خبر فرق است از زمین تا آسمان
ارش
IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF
۱۹:۲۷ - ۳۱ ارديبهشت ۱۳۹۲
قاليباف بودجه شهرداري (بيت المال)راصرف هزينه تبليغ ميكند
مهدي
IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF
۱۰:۲۹ - ۰۳ خرداد ۱۳۹۲
چرا محل نميذاره؟
داريم استفاده ميكنيم...
درضمن انتقاد ها مفيد و خبرهاي درست بايد رسانه اي بشن تا مردم اگاه بشن...
ناشناس
IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF
۱۴:۱۴ - ۲۸ ارديبهشت ۱۳۹۲
۰
۰
سلام
سایت عصرایران در تیتر اصلی مطلبی زده آیا منظورش آیت ا... مصباح یزدی است یا نه با این عنوان:

جریان انحرافی کی و چگونه متولد شد؟
وقتی ولی فقیهی که پیش روی ملت ایران حاضر است و تاکید می‌کند کسی از رای من در انتخابات ریاست جمهوری خبر ندارد، چه دلیلی داشت علمای طراز اول در صدد کشف رای امام زمان (عج) در انتخابات ریاست جمهوری برآیند و آن را برای مردم هم بازگو کنند؟
پاسخ
منتظر313
IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF
۱۴:۳۳ - ۲۸ ارديبهشت ۱۳۹۲
۰
۰
خطاب به شماها دوستان عزیز
رهبری یک اشاره کردند مه رئیس جمهور باید دارای هدف جهادی باشد پس چرا تعلل دارید.
ما خونمان را واسه رهبر میدهیم.
میگوییم از تو به یک اشاره از ما به سر دویدن.
هدف جهادی از بین کاندیداها قالیباف هست هرچند تا حدودی با ما اختلاف دارد ولی رهبر از ما خواستند و حکم است.
دوستان واقعی لبیک یا خامنه ای
پاسخ
ناشناس
IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF
۱۶:۰۷ - ۲۸ ارديبهشت ۱۳۹۲
۲۲
۴۸
پوستر دکتر جلیلی با شهدای هسته ای در وبلاگ آماده است.
www.saeed-jalili-ker.blogfa.com
پاسخ
ناشناس
IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF
۱۶:۰۷ - ۲۸ ارديبهشت ۱۳۹۲
۲۳
۵۷
پوستر دکتر جلیلی با شهدای هسته ای در وبلاگ آماده است.
www.saeed-jalili-ker.blogfa.com
پاسخ
حسن نوروزی
IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF
۱۸:۵۵ - ۲۸ ارديبهشت ۱۳۹۲
۰
۰
دکتر سعید جلیلی چگونه می اندیشد؟

http://avardgahe-ma.blogfa.com/post-190.aspx
پاسخ
حسن نوروزی ـ منتشر نشده
IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF
۱۹:۳۲ - ۲۸ ارديبهشت ۱۳۹۲
۰
۰
مأموريت ها و ويژگي هاي رئيس جمهور مطلوب
استاد سيد محمدمهدي ميرباقري

اشاره:
اين گفتار، متن سخنراني استاد سيد محمدمهدي ميرباقري در جمع دانشجويان دانشگاه صنعتي اصفهان است كه در اوایل اردیبهشت 1392 ارائه شده است.

مقدمه
بحث درباره مأموریت ها و رسالت های ریاست جمهوری در دهه چهارم انقلاب اسلامی است كه به اجمال تقدیم مي شود.

1ـ مأموريت دستگاه ریاست جمهوری، تابع مأموریت انقلاب اسلامی

تحليل مأموریت دستگاه رياست جمهوري در دهه چهارم، تابع درک از مأموریت انقلاب اسلامی است. بدترین نوع تحریف انقلاب اسلامی این است که ما این انقلاب را مثبت تعریف کنیم ولی به گونه ای آن را کوچکتر از مأموریت حقيقي اش بشناسیم یا بشناسانیم. این که این انقلاب، ضداستبدادی یا ضداستعماری است جای تردید ندارد ولی دست آورد انقلاب اسلامی بیش از اينهاست. تنها انقلاب حقیقی ای که بعد از رنسانس در جهان اتفاق افتاده انقلاب اسلامی است. و انقلاب حقيقي دیگری بعد از رنسانس نداریم.

ـ تجدد به دنبال حاكميت ايدئولوژي مادي بر سبك زندگي بشر

آنچه در دوره رنسانس اتفاق افتاد که بعدها در قالب انقلاب کبیرفرانسه، اکتبر روسیه و امثال آنها ظهور پیدا کرد چیزی جز برنامه ریزی برای حاکمیت یک ایدئولوژی مادي بر مناسبات زندگی بشر در مقیاس جامعه جهانی نيست. اين ایدئولوژی مرکب از اومانیسم، لیبرالیسم و راسیونالیسم است. اومانیسم به معنای انساني که ادیان تعریف می کنند و به او کرامت می بخشند نيست، بلكه این معناست که انسان محور ارزشهاست و هیچ ارزشی ورای خواست و اراده او وجود ندارد؛ همه ارزش ها بر مدار خواست انسان دیده می شوند. اين ايدئولوژي راه رسیدن و راه حل معضلات را منقطع شدن از آموزه های قدسی وحیانی می داند و پیشنهاد زمینی شدن و غیرقدسی شدن را می دهد و عقلانیت ابزاری را جایگزین وحی می کند و بر آزادی انسانها به ویژه آزادی از تقیدات معنوی تأکید می کند. بعد از تلاش برای تثبیت اين ايدئولوژي، فلسفه هاي متناسب با آن و دانش هايي تولید شدند و انقلاب علمی اتفاق افتاد و به دنبال آن، انقلاب صنعتی که یک فرآیند اجتماعی است، محقق شد. این فرآیند جریان تجدد را شکل داد و آرام آرام از مرزهای جغرافيايي غرب عبور کرد. سرآغاز عبور اين ايدئولوژي از مرزها به وسیله محصولات تکنولوژیک بود و به تدریج فرهنگ و ایدئولوژی خودش را هم صادر و جهانی کرد و سبک زندگی مشترکی در جامعه جهانی به وجود آورد و امروز اقوام و ملیت ها و مذاهب مختلف در پوشاک و خوراک و مسکن و ازدواج و تشکیل خانواده و اشتغال و تحصیل و امور دیگر، تقریبا با رویه مشابه و یکسان عمل می کنند و این رویه هم رو به افزایش است که همان سبک و شیوه زندگی مدرن در مقابل شیوه های کهن یا ـ به اصطلاح ـ سنتی است. البته تقسیم بندی سنت و تجدد، جامع نیست بلکه ما حق و باطل داریم و هر دو هم سنت و تجدد دارند؛ یعنی هم حق، دوران گذشته دارد و هم باطل. هم حق با آینده نگری همراه است و هم باطل، این که همه ارزشها را در تجدد و نوآوری تعریف کنیم و همه گذشته ها را یک کاسه در مقابل تجدد فرض کنیم، تحلیل غلطی است که شاید ریشه در مثل فلسفه هگل دارد.
پس جریان تجدد ایدئولوژی و فلسفه ها و علم و تکنولوژی خود را تولید کرده و طبیعتاً متناسب با آن سبک زندگی فراهم آورده و بعد از مرزهای جغرافیایی خودش عبور کرده و تدریجاً مرزهای سایر فرهنگ ها را هم مورد تهدید قرار داده و در آنها نفوذ کرده است. این جریان که حیات انسان را زمینی کرده، و سعی می کندارتباط انسان را با مفاهیم معنوی و قدسی منقطع نماید و معنویت را به حوزه خصوصی می سپارد و کالای جایگزین برای آن ایجاد می کند. البته از دل این جریان هم ایدئولوژی های متفاوتی ظهور پیدا کرده اند که برترین و غالب ترین آن، جریان لیبرال دموکراسی است.

ـ انقلاب اسلامی انفجار فطرت¬ها علیه جریان تجدد

در مقابل اين جریان، اگر ما بخواهیم یک انقلاب را در جهان نام ببریم که از چنگ این جریان رها شده و حرکت جدیدی را به راه انداخته، انقلاب اسلامی است. این انقلاب که توانسته آن طلسم سکوت و تک صدایی حاکم بر جهان در حوزه سیاست، فرهنگ، اقتصاد را شکسته است. اینها در جنگ اول و دوم جهانی از سلاح اتمی هم برای حاکم کردن این سکوت بر جامعه جهانی استفاده کردند و هر صدایی را با تهدید خاموش نمودند. حتی در حوزه دانش هم دانش های موازی را تحمل نکردند. فرض کنیم اگر از فرضیه تکامل دفاع کردند در واقع این دفاع بیش از آن که یک دفاع فرهنگی باشد یک دفاع سیاسی بود؛ چون این اندیشه در خدمت جریان تجدد قرار گرفته بود اما انقلاب اسلامی یک موج معنوی است که از اعماق باطنی دنیای اسلام و از اعماق باطنی جامعه انسانی و در یک جغرافیای خاص، ظهور پیدا کرد و آن جریان تک صدایی و آن راهی را که غرب به عنوان تنها راه سعادت بشر معرفی می کرد که زمینی شدن و بریدن از انبیاء الهی است را شکست و در مقابل آن، راه جدیدی را معرفی کرد. از منظر انقلاب اسلامی مي توان همراه با معنویت، به سعادت و رفاه و امنیت و آزادی هم رسید هیچ ضرورتی ندارد از برای رسیدن به آزادی، عدالت و امنیت از معنویت و توجه به خدای متعال و غیب عالم غافل شويم و راهمان را از انبیاء جدا کنیم. از شعارهای مهمی که در دوران تجدد داده شده همین است كه سعی کردند دوگانگی هایی ایجاد كنند و بگویند یا آزادی یا دین، یا عدالت یا دین، یا رفاه یا دین! مثلاً از شعارهاي مارکسیست ها اين بود كه می گفتند: یا طرفدار عدالت هستيد یا طرفدار دین و نمی توانيد طرفدار هر دو باشید. انقلاب اسلامی این دوگانه ها را اسقاط کرده و مدعي است كه هیچ ضرورتی ندارد یا عدالت یا دین، یا آزادی یا دین، یا پیشرفت یا دین، یک طرف را انتخاب كنيم. امام (رضوان الله تعالی علیه) در پیامی که به گورباچف دادند و پایان دوره کمونیسم و مارکسیسم را اعلام فرمودند، هشدار دادند که دلیل شکست مارکسیسم، مبارزه بی دلیل با خداست و این همان چیزی است که غرب هم به آن مبتلاست كه مبارزه بی دلیل با خدا به انفجار فطرت ها بر علیه جریان تجدد منتهی مي شود و در واقع، انقلاب اسلامی انفجار فطرت ها بر علیه جریان تجدد است.
اگر انقلاب اسلامی را این گونه تعریف کنیم و آن را متعلق به یک جغرافیای خاص و در مقیاس ملی ندانیم، باید اهداف بزرگتری برای آن ترسیم کنیم. آنچه معمار انقلاب اسلامی می دید و با بصیرت بیان می کرد این بود که انقلاب اسلامی یک انقلاب فراملی است؛ يعني گر چه بار آن را یک ملت به دوش کشیده است ولی اهدافی فراتر از مقیاس ملی دارد و فقط به دنبال تأمین منافع يك دولت ـ ملت که در دنیای مدرن تعریف شده، نیست؛ بلکه انقلابی است مربوط به دنیای اسلام و جامعه جهانی كه دنبال ایجاد جریاني در مقابل جریان مدرن، برای احیای معنویت در جهان و ایجاد یک تمدن جدید است. این نگاه بر تحليل مأموریت انقلاب اسلامی اثر گذار است. بعد از اینکه این مأموریت را تعریف کردیم آن وقت بايد ديد كه این مأموریت را چه کسانی می توانند به دوش گیرند. اگر ما انقلاب اسلامی را تنها داراي مأموریت ملی تعريف كنيم، مأموریت دولت هایی که سر کار می آیند معطوف به همین مقیاس خواهد بود و بیش از این نخواهد بود. اما اگر انقلاب اسلامي معطوف به دنیای اسلام و جامعه جهانی است كه ایدئولوژی دیگری را در مقابل ایدئولوژی مدرن مطرح کرده و تک صدایی را در جهان شکسته و راه جدید را پیش روی بشریت باز کرده و در واقع، انقلابي در مقابل انقلاب غرب است، طبیعتاً مأموریت ملت و مسئولين را در این مقیاس باید تعریف كنيم. این نكته مهم اولین مسئله ای است که در همه رویکردهای سیاسی باید به آن توجه داشت.
البته اين نگاه به انقلاب اسلامي، يك واقعيت است؛ انقلاب اسلامی از مرزهای خودش عبور کرده و بر منطقه و دنیای اسلام و بلکه بر فرآیندهای جهانی هم اثر داشته است؛ هر چند برخي از همراهان انقلاب، برخی از این نكات را دیرتر از دشمنان ما می فهمند! در همان اوائل انقلاب اسلامی که «برژنف» که در صدر هیئت رئیسه شوروی بود و از بزرگان تاریخ شوروی هم به حساب می آمد در مقابل حضور کشتی های امریکا در خلیج که قبلاً به شدت موضع می گرفت، نرمش به خرج داده بود. وقتی از او پرسيدند که چرا نرمش به خرج می دهي؟ گفته بود: این انقلابی که در منطقه اتفاق افتاده برای ما از آنچه فکر می کنیم بسیار مخاطره آمیز تر است. یعنی اگر بتوان انقلاب اسلامی را با غرب هم مهار کرد ما باید اين كار را انجام دهيم. بنابراین، معادلات عيني جهان عوض شده است. امروز نظریه پرداز برخورد تمدن ها، هانتینگتون، که یکی از تئوریسین های بزرگ شورای روابط خارجی آمریکاست، در مقابل نظریه پایان تاریخ که مدعي بود كه بشر به نقطه نهایی تاریخ رسیده و جنگ های ایدئولوژیک تمام شده و لیبرال دمکراسی حاکم بر جهان شده است، می گوید که ما در دوره برخورد تمدن ها هستیم. به نظر مي رسد هانتیگنتون این واقعيت را از فروپاشی شوروی متوجه شده بود و خوب می فهمید كه فروپاشی شوروی فقط محصول جنگ سرد چهل ساله غرب نیست، بلكه این سرعت فروپاشی در این زمان، بیشتر مستند به انقلاب اسلامی است. شوروی قبل از انقلاب اسلامی پرچم دار عدالت خواهی در جهان بود و همه مبارزات عدالت خواهانه حتی آنجا که این مبارزات توسط مذهبی ها دنبال شد رنگ و بوی مارکسیستی داشت و شوروی و کشورهای بلوک شرق از آنها حمایت می کردند؛ مثلاً کوبا و برخي از كشورهاي اين بلوك، در برخي از کشورهای جهان لشکر داشتند و از مبارزات عدالت خواهانه دفاع می کردند ولی از سال 58 و بعد از اشغال لانه جاسوسی، هیچ مبارزه عدالت خواهانه ای که زیر چتر کمونیست ها در جهان اتفاق بیفتد نمی بینیم؛ بلکه همه مبارزات عدالت خواهانه، مبارزات مذهبی دینی و اسلامی هستند و انقلاب اسلامی حتی در دنیای مسیحیت هم تحرک ایجاد کرد. این جابه جایی پرچم عدالت خواهی موجب فروپاشی شوروی شد؛ يعني موجب شد که اقتدار سیاسی بلوک شرق کاهش پیدا کند و وقتي این اقتدار سیاسی در موازنه تغییر کرد و فروپاشی اين ابرقدرت به وجود آمد.
امروز مقاومت سوریه، در حقيقت، امتداد مقاومت انقلاب اسلامی است و اينكه روسيه به ميدان آمده از يك منظر، برای این است که این پیروزی به اسم انقلاب اسلامی ایران تمام نشود و دنیا نفهمد که همه یک طرف ایستاده اند و مقاومت در منطقه در طرف ديگر و و خط مقاومت، بر اراده امریکا و اروپا و اعراب متحجر و سکولاریست های منطقه مثل ترکیه، غالب شده است. در گذشته، سفیران اين ابرقدرت ها، رئیس جمهور كشورها را عوض می کرد، ولي امروز خود اوباما صریحاً مي گويد كه بشار اسد بايد برود و بعد از چند سال فشار و جنگ، چنين اتفاقي نمي افتد! یک وقتي اینها کشتی خود را كه حرکت می دادند دولت ساقط می شد، اما امروز همه قوای خود را به منطقه آورده اند و می خواهند دولت سازی کنند، اما در مقابل انقلاب اسلامی عاجز مانده اند. اينها خيلي مهم است.
پس اين يك واقعيت است كه انقلاب اسلامي از مرزهای خود عبور کرده و تمدن اسلامی را دوباره فعال کرده است. این انفجاری که در دنیای اسلام اتفاق افتاده، مرزهای تمدني غرب را تهدید می کند و اين جنگ نرم از درون، سنگرهای آنها را تهدید می کند لذا احساس خطر می کنند و این قدر سرمایه گذاری می کنند. هرگاه بخواهيم قدرت خودمان را بفهمیم بايد ببینیم دشمن چقدر روی آن سرمایه گذاری می کند. آنها در سال 2001 براساس پیش بینی و يا راه حلی که هانتینگتون طراحی کرده بود حمله به دنیای اسلام را شروع کردند و با این شعار که ایران محور شرارت است به افغانستان و عراق حمله كردند و مي خواستند به سراغ ايران بيايند و در اين راه، سرمایه گذاری كلان اقتصادی و يا ایدئولوژیک كردند و حتي روی مبانی خودشان پا گذاشتند؛ چون استعماری که مي خواست در قالب مدرنيته و دموكراسي ظهور پیدا کند نبايد لشکرکشی و اردوکشی نظامی کند، اما مجبور به اردو کشی شدند. آنها دیگر نمی تواند از دموکراسی در جهان دفاع کنند. چه کسی می تواند با هجومی که آنها به افغانستان و به عراق بردند و در طول ده سال بیش از یک میلیون نفر از مردم عراق را کشتند چه کسی می تواند از این جنگ ها دفاع کند و از توسعه دموکراسی و دموکراسی سازی در جهان دم بزند. اینها در واقع، ایدئولوژی خود را از بین بردند. فوکویاما در زمينه بحران اقتصادی غرب تحلیل و اعتراف خوبي داشت که گفت: بحران اقتصادی غرب، ناشی از شکست ایدئولوژیک غرب است. وقتی ایدئولوژی غرب در جهان حاکم باشد و ارزش هایی را که آنها ارزش می دانند ديگران هم ارزش بدانند و مثل آنها زندگی کنند آن وقت، غرب می تواند جهان را اداره كند و ضعف و فقر اقتصادی خود را با صادر کردن به کشورهای دیگر بپوشاند. وقتی این تبعیت، از بین رفت بحران های اقتصادی به مرزهای خودشان بر می گردد.
پس انقلاب اسلامی چنين مأموریت و چنين جايگاهي دارد. اگر بخواهیم مأموريت انقلاب اسلامي را براساس اندیشه مهدویت تعبیر كنيم به فرموده امام راحل (رض) انقلاب مردم ايران نقطه شروع انقلاب بزرگ جهان اسلام به پرچمدارى حضرت حجت- ارواحنافداه- است. انقلاب اسلامي می خواهد عالم را برای تحقق عصر ظهور و تجلی حقیقت و توحید و ولایت در عالم، آماده کند.
انقلاب اسلامی امروز به یک جریان قدرت در موازنه جهانی تبدیل شده که اثرگذار است و در همه فرآیند های جهانی و به خصوص در فرآیندهای منطقه ای حضور دارد. 5+1 كه پنج قدرت دارای سلاح اتمی و حق وتو و برنده های جنگ جهانی به اضافه بزرگترین اقتصاد اروپا يعني آلمان، یک طرف میز می نشینند و یک جانباز جنگ تحمیلی هم طرف ديگر می نشیند و آنها نمی توانند نظر خود را به ما تحمیل كنند؛ یک موقع مقام معظم رهبری (مدظله) فرموده بودند که دارای سلاح اتمی نیستیم چون اساساً مفهوم قدرت را عوض کرده ایم. وقتی قدرت به «ابزار» تعریف می شود ما باید دنبال ابزار برتر باشیم اما وقتی مفهوم قدرت عوض می شود پنج کشور ابرقدرت که دارای سلاح اتمی هستند یک طرف می نشینند و ایران هم طرف ديگر می نشیند و آنها نمی توانند رأی خودشان را تحمیل کنند. وقتی مفهوم قدرت را در جهان تغییر دادیم، قدرت به معادلات قبلی تعریف نمی شود؛ لذا یک طرف میز در خاورمیانه انقلاب اسلامي است و طرف ديگر، اعراب، اسرائیل، ترکیه و اقمار آن و حتی بعضی از نهضت های اخیر منطقه، همه جریان سلفی گری و القاعده، اروپا و امریکا و چین و ... هستند!

ـ رويكرد صحيح در پيشبرد آرمان جهاني انقلاب اسلامي

با اين نگاه، باید توجه داشته باشیم که چگونه باید مسائل خود در جهان از قبيل مسائل اقتصادی را حل كنيم. اگر دنبال پیشرفت هستیم پیشرفت چگونه اتفاق می افتد؟ آيا بايد فرآیند توسعه كه غرب تعریف کرده، را طی كنيم؟ در اينجا رویکردهایی وجود دارد. یک رویکرد که خیلی سخیف است و قابل اعتنا نیست اين است كه مي گويند كاري با مسائل منطقه ای نداشته باشيم و سرمان به لاک خودمان باشد. اينها مثل چند قرن قبل فکر می کنند و نمی دانند که معنی مرز عوض شده است. وقتی غرب از طریق جو برای شما اطلاعات می فرستد و همه مرزهای اطلاعاتی شما را شکسته و ... و وقتی آمریکا خلیج فارس را خلوت خانه خودش می داند، معنا ندارد فقط به مرزهای جغرافيايي خودمان اكتفا كنيم. اگر مي خواهيم از مرزهای خود مراقبت كنيم باید در سوریه يا در آمریکای لاتین حضور پیدا کنیم. امروزه مفهوم مرز مثل گذشته نیست که وقتي شهرها مي خواستند در مقابل مهاجمین مقاومت كنند دور خود حصار مي كشيدند يا روستاييان براي فرار از دست اشرار، قلعه درست می کردند و به داخل آن می رفتند. اينها خیال می کنند مرزباني در دنياي امروز شبيه هزار سال قبل است. امروز امریکا برای حفظ مرزها و امنیت ملی خود در خاور میانه حضور پیدا می کند و كشور ما در عراق و افغانستان و لبنان و سوریه سرمایه گذاری می کند اما برخي ساده انديشان می گویند كه بايد به ملت خودمان بپردازیم! اساساً سؤال همين است كه اگر بخواهیم به ملت خودمان بپردازیم چگونه باید بپردازیم؟ شدنی نيست که مرزهای خود را ببندیم و مسائل خود را حل كنيم.
برخي ديگر مي گويند كه برای حل مسائل باید در چارچوب همین معادلات جهانی حرکت کنیم، منتها سعی كنيم که در معادلات جهانی سهم تأثیر خود را در موازنه بالا ببریم. مگر چین و ژاپن يا ترکیه این کار را نمی کنند. چه لزومی دارد که برای بهبود و اصلاح مسائل خود زیر میز جامعه جهانی بزنیم! بلكه بايد اين بازی جهانی را بپذيريم و سعی کنیم كه سهم تأثیر خود را افزایش دهيم.
طرفداران این رویکرد توجه نمی کنند که انقلاب اسلامی حرف جدیدی دارد و راه جدید آورده است. برخي از اينها كشور ما را با ترکیه مقایسه می کنند و آن را الگو می بینند و خیال می کنند كه هوشمند هستند كه اين مقايسه و کشف الگو را انجام مي دهند! برخي هم در گذشته، كشور ما را با مالزی مقایسه می کردند. یکی از همین کاندیداها در گذشته در جلسه اي گفت كه مهاتیرمحمد و نخست وزیر ما با هم به مسئوليت رسيدند اما مهاتیر محمد چه کرد و ايران چه كرد!! در حالي كه ايشان توجه نمی کند كه مالزي كاري نكرد جز اينكه قمری حول امریکا و اروپا درست کرد و اقتصاد و فرهنگ خود را وابسته به آنها نمود و هویت خود را به تبع آنها تغییر داد و غرب یک شبه توانست آن را مصادره کنند و به قول خود مهاتیرمحمد كه بعد از بحران گفت: محصول چهل سال تلاش ما را در دوهفته بردند! ترکیه امروز هم همين گونه است که ملتمسانه می خواهد كه جزو اتحادیه اروپا شود و یکی از دلايلي که اروپا، تركيه را نمی پذیرد اين است كه هنوز فرهنگ كشور تركيه، رشد یافته نیست.
انقلاب اسلامي با اين كشورها متفاوت است. اثر حركت انقلاب اسلامي در موازنه جهانی اين بود كه شوروی دچار فروپاشی شد و قطب دوم هم خود را در معرض تهدید می بیند و با تمام وجود، جنگ نظامی، فرهنگی، سیاسی و اقتصادی را بر علیه ما دامن می زند و میلیاردها دلار خرج می کند. هزینه ای که غرب در طول سی سال گذشته بر علیه ایران کرده، به مراتب بیش از هزینه ای است که در کل دوران جنگ سرد بر علیه بلوک شرق کرده است. بر علیه شوروی فقط یک رادیوی داشت، اما بر علیه کشور ما صدها کانال ماهواره ای، اینترنت و ... وجود دارد.
بنابراین اینکه سعی كنيم که در معادلات جهانی سهم تأثیر خود را در موازنه بالا ببریم، نتيجه اش این خواهد شد كه آنها جایگاه ما را در موازنه تعریف می کنند نه اينکه خودمان بتوانیم تعریف کنیم. اینکه ترکیه كمي رشد می کند به خاطر پيشرفت انقلاب اسلامی است كه غرب در مقابل، حاضر می شود که به این قبيل از كشورها باج دهند.
اگر واقعاً بفهمیم كه خدای متعال، پرچم دفاع از اسلام، معنویت، عدالت و توحید را به جمهوري اسلامي داده است، باید این پرچم را به دست گیریم و براي گسترش اسلام در جهان فداکاری کنیم. ملت ما این را می فهمند كه اگر به مسائل ملی خود هم فکر کنیم حتماً باید در موازنه جهانی مسائل را حل کنیم. جمهوري اسلامي در موازنه جهانی حتماً نباید تعاریف حاکم بر جهان را بپذیرد؛ چون اگر تعاریف را بپذيرد، معنای آن، این است که معادلات حاکم بر جهان را قبول می کنیم منتها می خواهیم ذیل آن معادلات، نقش خود را تغییر دهیم؛ مثل آنچه سکولاریست های دنیای اسلام می گویند يا طرفداران مدرنیته اسلامی در کشور ما كه ادعا می کنند معادلات جهانی محترم است و بايد در همین معادلات، سهم تأثیر خود را افزایش دهیم. انقلاب اسلامي بايد معادلات جهانی و تعاریف حاکم بر جهان را به هم بزند. تا این تعاریف را به هم نزنیم به آزادی، کرامت و عدالت نمی رسیم. براساس این تعاریف، همین وضعيت که هست ادامه پیدا خواهد کرد؛ حداکثر این است قدرت مند می شویم و یک امریکای دیگر يا یک استعمارگر دیگر يا ... به وجود مي آيد. اما انقلاب اسلامي مي خواهد مفاهیم جدیدی بر معادلات جهانی حاکم كند. انقلاب اسلامي باید مسائل جهانی و مسائل ملی را در ارتباط با جهان حل كند.
اگر جمهوري اسلامي در منطقه تثبیت شود و به قدرت اول منطقه تبديل شود، بي تردید تحريم اقتصادی برداشته خواهد شد؛ یعني ما با همین میزان اقتدار، محاصره را مي شكنيم و آنها نمی توانند ما را محاصره کنند. در سال گذشته صادرات ما به کشورهای منطقه 90 میلیارد دلار بوده كه تقریباً تنه به درآمد نفت می زند؛ با اینکه امریکا و اروپا ما را محاصره کرده و تحریم کرده اند. معنای آن این است که كشور ما به اندازه ای که در موازنه، قدرت پیدا می کند مرزهای آنها و انحصار آنها را می شکند.
انقلاب اسلامی امروز در گردنه بسیار مهمی قرار گرفته است. غرب با تمام وجود فهمیده كه امر، بین بود و نبود است و با تمام وجود تلاش می کند که ما نباشیم. امروز سه جريان در مقابل ما قرار دارند: يكي غرب، دوم، ارتجاع منطقه ای و سوم، جریان ترکیه و سکولاریست ها که منفعل از تمدن غرب اند. کار غرب همین است که سکولاریست ها را به هم پیوند دهد و نخ تسبیح یک جریان منطقه ای را درست کند. امروز ترکیه هم از جبهه النصره در سوریه كه اعلام پیوستگی به القاعده كرده، دفاع می کند؛ يعني همانها كه مثل اردوغان دنبال دموکراسی و توسعه هستند از النصره و القاعده دفاع می کنند و اروپا و امریکا هم از اينها به شدت حمایت می کنند تا جبهه مقاومت در منطقه نباشد. ما در چنین شرایطی هستیم. ما نمي توانيم در مفابل غرب كوتاه بياييم. روزی یک خط در میان بر علیه ما تجمع می کردند و مي گفتند كه حقوق بشر در ایران نقض شده است، اما وقتی یک سنگر را گرفتیم و مرز را آن طرف انرژی هسته ای بردیم، حال، روی اینها خیلی مانور نمی دهند سراغ انرژی هسته ای رفته اند. اگر آنجا مقاومت نکنیم و از حقوق خود دفاع نكنيم، قدم به قدم بايد عقب نشيني كنيم؛ آنها به کمتر از نابودی و استعمار مطلق ما قانع نمی شوند تا آنجا كه از همه ایدئولوژی و دینمان دست برداریم و با دین جهانی و جهانی سازی همراه شويم.

2ـ ضرورت هماهنگی دستگاه ریاست جمهوری با آرمان جهانی انقلاب اسلامی

حال سخن این است كه اگر می خواهیم در این مرحله اساسی، رئیس جمهوری انتخاب شود كه سکان امور اجرایی کشور را به عنوان شخصیت دوم به دست بگیرد، نبايد دنبال حل مسائل جهانی از طریق برتری موازنه باشیم و در چارچوب سازش با غرب حرکت كنيم. این رويكرد، حتماً شکست می خورد. راه حل ديگر كه اخیرا پیدا شده و آن راه حل را من نسبت نمی دهم ولی احتمال دارد را هم نقل می کنم: اگر کسی بگوید كه ما می خواهیم مقاومت کنیم و موازنه را تغییر دهیم و سنگرها را فتح کنیم همان گونه که امام (رض) گفتند، ولی از طریق یک اطلاعات غیبي و ارتباطات پنهانی با حضرت بقیه الله، حرکت می کنیم؛ یعنی جایگزین دستگاه تعقل و فقاهت و تعبد به وحی، ارتباطات پنهانی و غیبی را مطرح كنند و از آن طريق بخواهند مسائل جهانی را حل و فصل كنند. این حرف ها، خیال انگیزی است، اوهام، موهومات و توهمات است. با «توهم» که نمی توان کشور را اداره کرد. بزرگی به خاطر یک جریان سیاسی خدمت امام (رض) آمده بودند. امام (رض) گفته بودند: با خواب که نمی شود کشور اداره کنید. ما باید از طریق همین عقلانیت دینی و دستگاه فقاهت و با تأمل، کار را پیش ببریم؛ مسیری هم که باید طی کنیم این است که باید در این دهه از انقلاب اسلامي، موازنه جامعه جهانی را تغییر دهیم و در داخل هم باید الگوی جدیدی از زندگی اجتماعی را که در آن عدالت و پیشرفت همراه هم باشند و مشاعاً پیش بروند محقق كنيم و الگوی جدیدی را پیش روی جهان قرار دهیم. امروز همه نهضت های منطقه، چشم امیدشان به ماست. آنها می پرسند كه انقلاب اسلامي چه راه جدیدی در مقابل الگوهای غربی ارائه مي دهد. ما باید در این زمینه به شدت تلاش کنیم که الگوهای جدیدی را پیش روی جامعه جهانی قرار دهیم و در كنار تلاش های بین المللی، مدل جدید و سبک جدیدی از زندگی در چارچوب فرهنگ اسلام را نشان دهيم. این مأموریت خاص اين دوره از انقلاب ماست و ما هم باید دنبال چنین رئیس جمهور و چنین دولتی باشیم.
يكي از پيام هاي امام (رض) كه مي تواند نگاه ما را به خصوصيات رييس جمهور طراز انقلاب اسلامي متوجه كند پيام ايشان به مهاجرين جنگ تحميلي است. ايشان در دوم فروردین سال 1368 در پيام خود خطاب به مهاجرین جنگ تحمیلی فرمودند:
«مسئولان ما بايد بدانند كه انقلاب ما محدود به ايران نيست. انقلاب مردم ايران نقطه شروع انقلاب بزرگ جهان اسلام به پرچمدارى حضرت حجت- ارواحنافداه- است كه خداوند بر همه مسلمانان و جهانيان منت نهد و ظهور و فرجش را در عصر حاضر قرار دهد. مسائل اقتصادى و مادى اگر لحظه‏اى مسئولين را از وظيفه‏اى كه بر عهده دارند منصرف كند، خطرى بزرگ و خيانتى سهمگين را به دنبال دارد. بايد دولت جمهورى اسلامى تمامى سعى و توان خود را در اداره هرچه بهتر مردم بنمايد، ولى اين بدان معنا نيست كه آنها را از اهداف عظيم انقلاب كه ايجاد حكومت جهانى اسلام است منصرف كند.
مردم عزيز ايران كه حقاً چهره منوّر تاريخ بزرگ اسلام در زمان معاصرند، بايد سعى كنند كه سختيها و فشارها را براى خدا پذيرا گردند تا مسئولان بالاى كشور به وظيفه اساسى‏شان كه نشر اسلام در جهان است برسند و از آنان بخواهند كه تنها برادرى و صميميت را در چهارچوب مصلحت اسلام و مسلمين در نظر بگيرند. چه كسى است كه نداند مردم عزيز ما در سختى هستند و گرانى و كمبود بر طبقه مستضعف فشار مى‏آورد، ولى هيچ كس هم نيست كه نداند پشت كردن به فرهنگ دوَل دنياى امروز و پايه ريزى فرهنگى جديد بر مبناى اسلام در جهان و برخورد قاطع اسلامى با امريكا و شوروى، فشار و سختى و شهادت و گرسنگى را به دنبال دارد و مردم ما اين راه را خود انتخاب كرده‏اند و بهاى آن را هم خواهند پرداخت و بر اين امر هم افتخار مى‏كنند. اين روشن است كه شكستن فرهنگ شرق و غرب، بى شهادت ميسر نيست. من بار ديگر از مسئولين بالاى نظام جمهورى اسلامى مى‏خواهم كه از هيچ كس و از هيچ چيز جز خداى بزرگ نترسند و كمرها را ببندند و دست از مبارزه و جهاد عليه فساد و فحشاى سرمايه دارى غرب و پوچى و تجاوز كمونيزم نكشند كه ما هنوز در قدمهاى اول مبارزه جهانى خود عليه غرب و شرقيم. مگر بيش از اين است كه ما ظاهراً از جهانخواران شكست مى‏خوريم و نابود مى‏شويم؟ مگر بيش از اين است كه ما را در دنيا به خشونت و تحجر معرفى مى‏كنند؟ مگر بيش از اين است كه با نفوذ ايادى قاتل و منحرف خود در محافل و منازل، عزت اسلام و مسلمين را پايكوب مى‏كنند؟ مگر بيش از اين است كه فرزندان عزيز اسلام ناب محمدى در سراسر جهان بر چوبه‏هاى ‏دار مى‏روند؟ مگر بيش از اين است كه زنان و فرزندان خردسال حزب اللَّه در جهان به اسارت گرفته مى‏شوند؟ بگذار دنياى پست ماديت با ما چنين كند ولى ما به وظيفه اسلامى خود عمل كنيم».
رئیس جمهور باید از اين مقوله باشد و اين گونه بينديشد؛ در غیر این صورت، مناسب جمهوري اسلامي نيست؛ شاید برای بورکینافاسو، بولیوی، اندونزی و ترکیه و .... خوب باشد اما براي جمهوري اسلامي، خیر. این گفتمان را باید در انتخابات احیا كرد.

3ـ شاخصه ها و خصوصيات رييس جمهور مطلوب

س: شاخص های زیادی برای ریاست جمهوری از افراد مختلف مطرح شده است. اگر بخواهیم اولويت بندی کنیم، مهم ترين شاخص رييس جمهور چيست؟
ـ شاخصه اصلي و فرعي كانديداي اصلح رياست جمهوري
ج: شاخص های متعددی قابل طرح است اما مهمترین شاخص، همدلی با حضرت امام (رض) و مقام معظم رهبری (مدظله) در آرمان های اساسی انقلاب است. کسی که نمی خواهد جامعه ما را به سمت بر غلبه تصمیم گیری های نظام کفر در موازنه جهانی ببرد، به درد رئیس جمهوری کشور ما نمی خورد. کسی که بخواهد در سازمان ملل به اروپایی ها مشق دموکراسی بدهد و حرف های قرن نوزدهم آنها را چه در حوزه سیاست، چه حوزه اقتصاد و چه حوزه فرهنگ بلغور کند به درد ما نمی خورد. ما که نمی خواهیم مشق دموکراسی به جهان بدهیم و حرف های قرن نوزدهم آنها را مطرح كنيم و خوب درس پس دهیم! پس مهمترین شاخص رييس جمهور این است که ظرفیت انقلاب و ادبیات انقلاب و اقتدار نهفته اسلام و جمهوری اسلامی را بفهمد. دومین مسئله، توجه به واقعیت هاست؛ یعنی او باید ظرفیت جامعه اسلامی هم در نظر بگیرد و دنبال عدالت باشد تا فشارها بر یک طبقه وارد نشود.
س: بعضی از جریان ها با ادبیات انقلاب اسلامی و تابلوی پیشرفت و ولایت مداری جلو می آیند. جدا از این ادعایی که می شود چگونه نگرش طرف را بفهمیم؟
ج: اگر عقبه فکری اینها روشن و در اختیار است بايد از طريق مطالعه و تجزیه و تحلیل ديد كه اين عقبه فکری، عقبه فکری امام (رض) و مقام معظم رهبری (مدظله) است یا خير؟ كسي که لیبرالیسم اقتصادی را در ایران نهادینه کرده و مي توان به او گفت كه پدر لیبرالیسم اقتصادی در ایران است نمی تواند ادعاي پيشرفت و ولايت مداري كند.

ـ طرفداران «مدرنيته اسلامي» به درد مديريت اجرايي نمي خورند

س: در کتاب جریان شناسی فتنه 88 از رويكرد «مدرنيته اسلامي» سخن گفته اید. سؤال اين است كه هر چقدر جریانات پیرامون را نگاه می کنیم بیشتر در این دسته جا مي گيرند. ما چه کنیم؟
ج: اینها به درد اداره جمهوری اسلامی نمی خورند. اگر مجبور هستید، حداقل بهترین آنها را پیدا کنید. اینها کسانی هستند که معتقدند مدرنیته خوب و بد دارد؛ خوب ها را می گیریم و بدها را کنار می گذاریم؛ به همین راحتی! به تعبیر دیگر می گویند علم و تکنولوژی و ساختارهای اقتصادی غرب خوب است اما اخلاق آن بد است. یعنی وجهه غالب تمدن غرب را مثبت می بینند و می خواهند همان را اینجا پیاده کنند و حتی می خواهند ژاپن اسلامی و چین اسلامی بسازند!
البته جوانان بايد قله های علم را فتح کنند و این قله ها را به نفع اسلام مصادره و در جهاز هاضمه انقلاب اسلامی هضم کنند. به عنوان تشبيه، کود حیوانی را در پای بوته هندوانه می ریزیم كه به هندوانه خوردنی تبدیل می شود. جهاز هاضمه انقلاب اسلامی باید مثل این گیاه آن کود را هضم کند و به هندوانه تبدیل کند؛ آن وقت قابل مصرف می شود و خروجی آن، عقلانیت جدید و فناوری نویی خواهد شد.
بايد توجه كنيم این که کسی در حوزه زندگی شخصی خود دیندار است و نماز شب و نماز جمعه و نماز جماعت او ترک نمی شود کافی نیست كه رئیس جمهور شود؛ نه اینکه اينها لازم نیست، بلكه شرط کافی نیست. هر وقت خواستید امام جماعت انتخاب کنید او را انتخاب کنید و پشت سر او نماز بخوانید اما نمي توان کشور را به دست او داد.
س: در کتاب کالبد شکافی فرهنگی فتنه 88 اولویت را روی فرهنگ قرار دادید در صورتی که ما برای تحلیل فتنه، تحلیل های مختلف اخلاقی، عدم رعایت تقوا و ... هم از اساتید و صاحب نظران کشور دیدیم. چرا شما اولویت را روی تحلیل فرهنگی قرار دادید؟
ج: همه آن تحليل ها در جای خود درست است اما اختلافات جبهه اصولگراها، بیشتر فرهنگی است تا اخلاقی؛ گرچه مسائل اخلاقی هم وجود دارند و در انتخابات آينده هم باید حتماً سعی كنيم كه مسائل اخلاقی رعایت شود ولی بیشتر باید کالبدشناسی آن و ریشه های عمیق این اختلاف در رفتارها و خط مشی ها را به دست بیاوریم و آن فرهنگ است.

ـ ولایت مداری ریيس جمهور به معناي پي گيري برنامه تحقق استراتژي رهبري

س: ... بازتعریف ولایت مداری در جایگاه ریاست جمهوری چیست؟ آیا ولایت مداری در ساختارها با ولایت مداری عمومی که ما داریم متفاوت است؟
ج: سنگین تر است. البته ولایت را بايد درست تعریف کنیم. یکی از بدترین تهاجم ها به ولایت، تعریف بد آن است كه اثر تخريبي دارد. برخي می گفتند اگر فقیه گفت همسرت را طلاق بده، من بدهم؟ این چه دفاع غلطی از ولایت مطلقه است؟ بايد بگويند اگر فقیه گفت: بروید بجنگید و پای این جنگ خون و مالتان را بدهید و ما تا آخرین نفر و تا آخرین منزل و تا آخرین قطره خون بایستیم و كشته شويم، شهید هستيم؟ بگويند: امام رضوان الله تعالی علیه یک جنگ هشت ساله را پیش برده با دویست و اندی هزار شهید و معادل آن، مجروح و جانباز و .... و این همه فشار اقتصادی، سیاسی و فرهنگی وارد شده است، اما همه آنها حجیت دارد.
اگر رئیس جمهور بخواهد ولایت مدار باشد بايد استراتژي رهبري به عنوان استراتژیسین نظام را به برنامه تبدیل کند. این كار، همان التزام به امر رهبري است. نبايد تبعیت از ولايت را به گونه اي معنا كنيم که احساس شود مردم همه سفیه اند و احتیاج به قیم دارند، بلكه اتفاقاً ولایت مربوط به عقلاست. وليّ سلمان، امیرالمومنین (ع) بود. « إنّ حديثنا صعب مستصعب لا يحتمله إلاّ ملك مقرَّب أو نبي مرسل أو عبد امتحن اللّه‏ قلبه للإيمان». این مربوط به ابراهیم خلیل، موسای کلیم، جبرئیل، سلمان و ... است كه عقلای حقیقی بودند و نبايد خيال كرد كه زود نوبت به ما مي رسد.

ـ جنگ اقتصادي؛ مهم ترين ضلع برنامه رييس جمهور مطلوب

س: گفته شد كه یکی از ویژگی هاي رئیس جمهور این است که ساختارهای موجود را قبول نکند و به سمت برهم زدن و تكامل ساختارهای موجود برود. اولویت های طرح های تحولی ریاست جمهوری چیست؟ چه چیزهایی را باید متحول کند؟
ج: به نظر می آید در شرایط کنونی، ضلع مهم جنگ ما با غرب، جنگ اقتصادی است؛ پس بايد دنبال این باشيم که موازنه اقتصادی را تغییر دهيم. اگر پول آمریکا محور باشد پول ما با تصمیمات آنها سبک و سنگین می شود. اگر به هر نسبتی پول امریکا را از محورو معیار بودن خارج كنيم پول ما تقویت می شود. واضح است كه در جنگ اقتصادی وقتی پول محور در جهان، پول رقیب ماست پوک کردن پول ما در معادلات آنها تعریف می شود. بايد اين معادله را شکست و بدون شکستن آن معادله، بعيد است کسی بتواند پول را سنگین كند.

ـ ضرورت توانايي رييس جمهور براي مديريت نظام كارشناسي و دستگاه مشاوره

س: آیا شخص رئیس جمهور خود در عرصه پیشرفت باید کارشناس ارشد یا ایده دهنده اصلی باشد یا مجموعه ای از کارشناسان را مدیریت کند؟
ج: حتماً باید قدرت مدیریت کارشناسانی که می خواهند در مقیاس تصمیم گیری های کلان نظر دهند را داشته باشد ولی نسبت به موضوع تصمیم گیری خودش باید متخصص باشد؛ يعني نمی توان یک آدم خام را انتخاب كنيم و کارشناس ها به او مشاوره دهند. کارشناسان تصمیم گیرنده نیستند ولي تصمیم سازند و نقش آنها از تصمیم گیرنده ها مهم تر است. رييس جمهور هم باید بتواند دستگاه تصمیم سازی را مدیریت کند که خروجی آن به نفع تمدن اسلامی تمام شود و هم اینکه بتواند در موضوع کار خود تصمیم کارشناسانه بگیرد. کسی که به موضوع کار خودش مسلط نیست نبايد رييس جمهور شود.. مثلاً کسی که می خواهد ولی فقیه جامعه شود حتماً لازم نیست بداند كه ترکیب آسفالت این خیابان چگونه باید باشد تا مقاومت در مقابل میزان فشار و رفت و آمد ماشين ها در این خیابان را داشته باشد. اين كار مربوط به کارشناس های دیگری است. ولی در موضوع کار خودش که تعیین استراتژی حرکت نظام است حتماً باید متخصص باشد نه اينكه به دست متخصص ها بسپارد. البته معنی متخصص بودن این نیست که کار بدون نظام تخصص پیش برود. مثل بيماري كه شورای پزشکی درباره عمل جراحی او نظر مي دهد ولو یک دکتر مسئولیتش را آخر به عهده می گیرد.
برای حل مشکلات نیاز به ساختارسازی و نهادسازی هم داریم و رييس جمهور بايد قدرت هماهنگ سازی دستگاه های کشور و نهاد سازی را داشته باشد. حتماً نباید مسائل را از طریق بحران حل كند؛ یعنی باید در روال همدلی و همفکری مسئله را حل کند ولو این که نیاز به بر هم زدن ساختارها و ساختارسازی جدید باشد.

ـ ناسازگاري تكنوكراسي با تمدن سازي ديني

س: رابطه تکنوکراسی با این الگوی پیشرفت انقلابی چيست؟ آیا با هم نسبتی دارند و می توانند سازگار باشند؟
ج: تکنوکراسی به مفهوم مدرن به گرایش به حاکمیت تکنیک و عقلانیت ابزاری تعريف مي شود. اگر کسی حاکمیت عقلانیت ابزاری بر مناسبات اجتماعی و برنامه ریزی را بپذیرد و بر طبق اقتضائات تکنولوژی عمل کند و بخواهد ارزش های اسلامی را هم رعایت کند بیشتر در دسته طرفداران «مدرنیته اسلامی» می گنجد. اگر بخواهد تفکر اسلامی را به تبع تکنوکراسی تغییر دهد که در دسته اول طرفداران تجدد و تغییر معرفت دینی جامعه قرار خواهد گرفت. بنابراین تکنوکراسی به مفهوم مصطلح آن، با تمدن دینی به راحتی قابل جمع شدن نیست.
ـ نسبت تعهد و تخصص
س: تخصص مهمتر است یا تعهد؟
ج: هر دو. متغیر اصلی، ایمان است ولی ایمان بدون کارشناسی راه خودش را پیدا نمی کند و کارشناسی هم بدون ایمان هدف دینی را دنبال نمی کند. نکته مهم تر این است که این تقسیم بندی، رهزن است. ایمان لازم است و ایمان باید در تخصص جاری شود و تا وقتي ایمان به تخصص تبدیل نشود در صفحه مناسبات اجتماعی کارا نیست. تخصص هم اگر ایمانی نباشد دینی نیست. پس نبايد بگوييم: ایمان خوب است و تخصص هم خوب است و اینها را بايد به هم ضمیمه و سنجاق کنيم تا کار، درست شود. این غلط است. نه ایمانی که از دل آن، کارشناسی تولید نشود کارآمد است و نه کارشناسی غیردینی به درد اسلام می خورد.در واقع، باید نسبت بین اینها را از نو تعریف کنیم
س: انتخاب کدام ارجح است؛ فرد دارای توان در اجرا یا نگرش؟
ج: اولاً رييس جمهور حتماً باید کسی باشد که جهت گیری هاي او متناسب با برتری اسلام در جهان و برتری جمهوری اسلامی در موازنه منطقه ای و جهانی باشد. ثانیاً حتماً دنبال حل مسائل داخلی بر محور موازنه باشد. اینها شاخصه سیاسی، فرهنگی، اقتصادی دارند كه بايد در جاي خود به عنوان نظام شاخصه مورد بحث قرار گيرد.

4ـ ضرورت بازتعريف الگوي رقابت اخلاقي در انتخابات

نکته پایاني اين است كه غیر از این که باید شاخص هایی را در دولت و ریاست جمهوری داشته باشیم، بايد اخلاق انتخاباتی را از نو تعریف کنیم. اگر بخواهيم كه یک حماسه سیاسی درست شود شرطش این است که حضور در انتخابات برای تأمین یک پیروزی ملی باشد نه پيروزی گروه یا شخص یا جناح خاص، و این می طلبد که مبنای رقابت، همدلی و همفکری و همکاری باشد. جناح هایی که در انتخابات حضور پیدا می کنند همه شان دنبال پیروزی ملی باشند و رقابت را به گونه ای طراحی كنند که به پیروزی ملی ختم شود؛ در اين صورت، از دل آن حتماً یک حماسه سیاسی پیدا می شود و حتماً در آن بر همدلی و همفکری تأکید می شود.
یکی از مهمترین شاخصه های اخلاقی انتخابات، حسن ظن مؤمنین به یکدیگر است. امروز متأسفانه رابطه ای که بین جريان هاي انقلابي برقرار است خیلی بد است و هر جناحی می خواهد بگوید كه دیگری پاک نیست. در این نوع رقابت که همه دنبال غلبه خودشان هستند و نه غلبه ملی و دنبال تطهیر خودشان هستند و دیگران را تخریب می کنند حماسه ملی خلق نخواهد شد. حماسه ملی وقتی خلق می شود که همه رقابت ها برای پیروزی ملی باشد و اساساً انگیزه رقابت همین باشد. این انگیزه باید تبدیل به مدل رقابت و اخلاق رقابت شود.
پاسخ
حسن نوروزی ـ منتشر نشده 2
IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF
۱۹:۳۶ - ۲۸ ارديبهشت ۱۳۹۲
۰
۰
الزامات تحقق حماسه سياسي و اقتصادي
عباس معلمي

مقدمه
هدف از انتخاب شعار سال که از سوي مقام معظم رهبري (مدظله) انجام مي‏شود اين است که مجموعه فعاليت‏هاي نظام در سال حول آن شعار شکل گيرد و يا فعاليت‏هاي جديدي در اين زمينه شروع شود و در سال‏هاي بعد استمرار يابد. ايشان با توجه به شرايط داخلي و خارجي موضوع خاصي را به عنوان شعار سال بر مي‏گزينند تا اينکه مجموعه نظام، فعالان نظام و مردم، متوجه آن شعار باشند و آن سال، نقطه شروعي براي رفع يک ضعف از حکومت و نظام يا مردم باشد و يا اينکه جهشی در يک زمينه اتفاق بيفتد و گامي به پيش برداشته شود.
بديهي است کشور ما يک جزيره مستقل و بي ارتباط با ساير كشورهاي جهان نيست و ارتباط ما با ساير کشورها مثل ارتباط دو کشور عادي نيست. يک تفاوت عمده در اين ارتباط وجود دارد که اگر به آن توجه شود معناي شعار سال بهتر درک مي‏شود. در جهان امروز در مجموع، دو بينش و دو مکتب يا دو گرايش وجود دارد که يکي گرايش خداپرستانه و ديگري، گرايش مادي است. اين دو بينش در طول تاريخ درگيري‏هايي با يكديگر داشته‏اند که بعضاً به پيروزي مقطعي اين جناح يا آن جناح منجر شده و اين نزاع، تا رنسانس ادامه پيدا کرده است. در رنسانس به يك عبارت کودتايي بر عليه مذهب انجام گرفت و سعي شد که عقلانيت بشري خود بنياد جاي کليه اموري که مذهب، متکفل آن بود را پر و کالاي جانشين معرفي کند. اين عقلانيت تلاش کرد در اخلاق، عبادات، آرامش فردي، روابط اجتماعي و ... دستورالعمل بدهد و سنگرهايي را در حذف دين فتح نمايد و به تدريج، اين بينش از غرب به کل جهان سرايت پيدا کرد و حتي به کشورهاي اسلامي و شيعي مثل ايران هم رسيد و زندگي فردي، خانوادگي و اجتماعي مردم را کم و بيش تحت تأثير خود قرار داد. انقلاب اسلامي يک پدافند و يا آفند جديد از طرف «مؤمنان متدين» به «گرايش مادي» بود و باعث شد که توجه به معنويت و خداپرستي و گرايش به دين در ايران و بلکه در همه دنيا زنده شود يا گسترش يابد. حتي در برخي از کشورهايي که حکومت و مردم آنها اعلام مادي گرايي مطلق کرده بودند تأثير خودش را گذاشت و گرايش به معنويت در آن جا نيز از نو رواج پيدا كرد.
پس موضوعاتي که مقام معظم رهبري (مدظله) به عنوان شعار سال انتخاب مي‏کنند به اين فضا ربط دارد. ايشان به کرّات سخنراني‏ها پرچمدار ماديگرايي يعني آمريکا به اتفاق چند کشور قلدر اروپايي را مشخصاً معرفي و ترفندهاي آنها را افشا مي‏کنند در آن طرف، هم آنها کاملاً انقلاب اسلامي را زير نظر دارند و در اين سي و چند ساله هر کاري که از دستشان برآمده براي زمين گير کردن و از بين بردن اين انقلاب و تغيير حکومت انجام دادند و بحمدالله شکست خوردند.
بنابراين اگر در چند سال گذشته بحث جهاد اقتصادي يا اصلاح الگوي مصرف، طرح شده، به يك لحاظ براي اين است که ما بتوانيم امور اقتصادي مان را به گونه‏اي برنامه ريزي و هدايت کنيم که قدرت مقاومت در مقابل حمله دشمنان و نفي و مسدود کردن سبيل کفار بر مسلمين را پيدا کنيم؛ يعني به عبارتي نسبت به آنها دست برتر را داشته باشيم و محتاج غرب نباشيم. وقتي ايشان وقتي تعبير جهاد را مطرح مي‏کنند بر معناي واژه توجه ويژه دارند؛ جهاد، ناظر به يک درگيري و جنگ است که دو طرف دارد؛ يک طرف آن انقلاب اسلامي است و طرف ديگر، مستکبرين جهان هستند. هم چنين در جهاد براي خدا بودن، خستگي ناپذيري توجه زير نظر گرفتن عمل و عكس‏العمل دشمن و ايثار و از خودگذشتگي وجود دارد.

1ـ الزامات حماسه¬سازي سياسي

در شعار امسال (حماسه سياسي و حماسه اقتصادي) اولين واژه‏اي که جلب توجه مي‏کند «حماسه» است. حماسه معناي دليري، دلاوري و پهلواني در يک کار سخت که از عهده مردم عادي بيرون است را مي‏دهد. تفاوت حماسه با فعاليت معمولي اين است که در آن، تلاش مضاعف که احتياج به جوانمردي، دلاوري و ايثار است وجود دارد. بنابراين وقتي ايشان مردم را به حماسه سياسي و حماسه اقتصادي دعوت مي‏کنند انجام فعاليت سياسي يا اقتصادي متداول که در کشور و در همه دنيا انجام مي‏شود مورد نظر نيست؛ خواسته رهبري يک شورآفريني جديد و جهاد بزرگ است که از مجاهدان راه خداوند و پهلوانان و دلاوران انتظار مي‏رود؛ هم در سياست و مسئله انتخابات و هم عرصه کار اقتصادي.

ـ نقش حضور حداکثري مردم در انتخابات

انتخابات رياست جمهوري محل ظهور حماسه سياسي است. در اين انتخابات هم، آنچه بيش از همه مورد نظر مقام معظم رهبري است حضور حداکثري مردم است که هم بركات داخلي و هم آثار خارجي دارد. در چند سال گذشته هم وقتي ايشان به تحليل انتخابات سال 1388 مي‏پرداختند اشکال بزرگ فتنه را اين ديدند که يک عده‏اي به خاطر غرور، هوي و هوس خود، حماسه‏اي را که مردم در آن سال با رأي بالا و حضور بسيار مطلوب خود به وجود آوردند لکه‏دار کردند و عده‏اي را به سطح خيابان‏ها کشيدند و آن وضعيت را به وجود آوردند كه به حمدالله با حضور حماسي مردم در 9 دي ختم به خير شد.
حضور حداکثري چند معنا و لازمه دارد که در كلام رهبر معظم انقلاب هم بارز است؛ اگر مردم پاي صندوق حضور يابند فراي از اينكه به چه کسي رأي مي‏دهند، مهم ترين پيام حضورشان اين است که نظام و ساختار آن را پذيرفته اند؛ ولو اينکه سلايق مختلفي دارند و بعضاً ممکن است اين سليقه‏ها کاملاً با هم متضاد و متغاير باشند اعلام اين پذيرش طمع دشمنان خارجي را به نسبت داخل کم مي‏کند زيرا همان گونه که رهبري نيز بارها فرموده‏اند در مردم سالاري ديني و در نظام جمهوري اسلامي بعد از خداوند و پيامبر اکرم (ص) و ائمه اطهار (ع)، تکيه گاه اصلي حکومت، مردم هستند. بنابراين دشمن هم در همين سالها سعي کرد که بين مردم و حکومت فاصله بياندازد مثلا وقتي از تحريم‏هاي فلج کننده و شکننده سخن مي‏گويند به خاطر اين است که مردم را به سطح خيابان‏ها بکشانند و در مقابل حکومت قرار دهند.
مشارکت بالا، در داخل هم بركات فراواني دارد. وقتي مردم در فعاليتي که در آن، بالاترين مدير اجرايي کشور تعيين مي‏شود، شرکت مي‏کنند، طبيعي است که آن دولت با قدرت و حمايت بيشتر مشغول به کار مي‏شود و مردم هم با يک چنين حکومتي دلبستگي بيشتري پيدا مي‏کنند و آن را محصول فعاليت خودشان مي‏دانند بنابراين، اقداماتي که بايد انجام شود را با دل و جان مي‏پذيرند و همکاري مي‏کنند.

ـ نقش قانون¬مداري و اخلاق¬مداري

قانون مداري، هم قبل از انتخابات، هم در حين انتخابات و هم بعد از انتخابات موضوعيت دارد. قبل از انتخابات کانديداها و طرفداران آنها و مردم عادي و دستگاه‏هايي که مسئول اين کار هستند بايد فعاليت‏هايشان مبتني بر قانون باشد. اگر ملاک همه قانون باشد شاهد تبليغات نا به جا و افتراها و تخريبها نخواهيم بود و هر کسي فقط کانديداي مورد نظر خود را تبليغ مي‏کند و محاسن او را مي‏گويد و نقطه قوت‏ها و برجستگي‏هاي او را شرح مي‏دهد و مردم هم نامزدي را که به نظرشان مفيد‏تر مي‏آيد انتخاب مي‏کنند. در روز انتخابات هم اگر تخلفي بروز پيدا نکند، سلامت انتخابات تضمين مي‏شود و اعتماد عمومي به نظام بيشتر مي‏شود. بعد از انتخابات هم قانون مداري موضوعيت دارد؛ به اين معنا که همه، نتيجه انتخابات را بپذيرند و اگر هم شک و شبهه و اعتراضي دارند از طريق قانوني عمل کنند و به مراجع قانوني رجوع نمايند. اگر اين معنا شکل گرفت آن وقت آن انتخابات، حماسه مي‏شود.
اخلاق مداري هم در کنار قانون مداري قابليت توجه دارد. قانون، مرز حقوق را معين مي‏کند اما اخلاق، فراتر از قانون است اخلاق در نيت‏ها و زمينه رفتارها حضور دارد. معناي رعايت اخلاق مي‏تواند اين باشد که رقيبان را و تلاش¬هاي گذشته مسئولان و غائبيني که قدرت دفاع از خودشان ندارند را نبايد آشكار، ضمني، تلويحي، كنايه‏اي تخريب کرد. اگر کسي مي‏خواهد توانايي‏هاي خود را اعلام كند و يا نامزد مورد نظر خود را برتر و اصلح معرفي نمايد، لازمه‏اش تخريب گذشتگان و موجودين نيست. اين که بخواهيم روي ديگران فشار بياوريم که خميده شوند تا نامزد مطلوب ما بلندقد بنمايد، اخلاق مدارانه نيست، اين ضد اميد و نشاطي است که رهبري مي‏فرمايند. مقام معظم رهبري براي ارزيابي سال 1391 در مدخل کلام سخنراني اول سال فرمودند:
«ما كه به عملكرد خودمان و برنامه‌ي گذشته و آينده‌ي خودمان نگاه مي‏كنيم، نگاهمان بايد واقع‌بينانه باشد؛ ارزيابي ما ارزيابي درستي باشد. بعضي از مردمِ خود ما وقتي به اوضاع كشور نگاه مي‏كنند، فقط ضعفها را مي‌بينند؛ گراني را مي‌بينند، افت توليد در برخي از واحدهاي توليدي كشور را مي‌بينند، فشارهاي دشمنان را مي‌بينند. اين نگاه، نگاه ناقصي است. بنده نگاه متفاوتي دارم. من وقتي به اوضاع كشور و اوضاع ملتمان نگاه مي‏كنم، يك ميدان عظيم پرچالشي را مشاهده مي‏كنم كه ملت ايران در اين ميدان، به رغم دشمنان، سربلند و پيروز ظاهر شده است».
ايشان ليستي از پيروزي‏ها و نقاط قوتي که در سال گذشته پيدا شده بود را طرح کردند و به کل کشور و نظام نسبت دادند. بنابراين، کسي که کانديد مي‏شود همين گونه رفتار کند؛ يعني مزيت‏ها و قوت‏هاي نظام را برشمارد، حتي اگر که اين قوت ها، محصول فعاليت جريان، گروه و شخصي باشد که مطلوب ما نيست. در اين صورت، او مي‏تواند ديدگاه معتدل تري را ارائه کند و عادلانه‏تر رفتار کند. در اين صورت در مردم، اميد و نشاط ايجاد مي‏شود و مي‏فهمند که ما طي سي و چند سال گذشته، در 8 سال جنگ دفاع مقدس که تقريباً همه دنيا با ما مي‏جنگيدند، در محاصره اقتصادي و توطئه‏هاي ديپلماتيک و ساير اتفاقاتي که افتاده در عين حالي که با دشمن‏هاي بزرگ و کوچک و با بيش از نيمي از کشورهاي دنيا درگير بوده‏ايم و هر روز، جنگ به شکل خاصي ادامه داشته است پيروزي‏هاي زيادي در بخش توليد علم بومي و تکنولوژي‏هاي مدرن و بخش‏هاي سياسي و نظامي و ... به دست آورده‏ايم که بعضاً قابل تصور نبوده است که چنین تحولی بتواند در ايران پا بگيرد.
در بين رجال سياسي کسي که در خودش اين صلاحيت را مي‏بيند که کشور را در شرايط موجود اداره کند و نسبت به سايرين احساس برتري مي‏کند نامزد شود اما چنانچه کساني را بهتر از خودش مي‏داند کنار برود تا مردم راحت‏تر بتوانند به گزينه نهايي نزديک شوند.
در اين انتخابات، مردم هم وظايفي دارند؛ آنها غير از اين که پاي صندوق¬ها حضور پيدا مي‏کنند، بايد گزينه اصلح را بيايند و انتخاب کنند. يعني درست است که صرف حضور حداکثري مردم براي کشور مفيد است، ولي اين فعاليت مفيد، وقتي مفيدتر و پرثمر‏تر مي‏شود که به انتخاب گزينه اصلح بيانجامد. لذا هرکس وظيفه دارد اگر خودش مي‏تواند تحقيق کند و اصلح را بيابد و برگزيند و اگر هم نمي‏تواند، با افراد ذي صلاح مشورت نمايد.
مطبوعات و احزاب و سايت‏ها و ... هم در پيدايش حماسه وظايفي دارند که البته اين وظايف، مي‏تواند محدود به بحث انتخابات نباشد. آنها بايد توجه کنند که اگر کسي نيست که از حق خودش دفاع کند يا فضايي براي دفاع وجود ندارد متعرض او نشوند. در اسلام، تهمت و غيبت گناه بزرگي است. متأسفانه بعضي‏ها فکر مي‏کنند اگر از يك نفر غيبت كنند کار خيلي قبيحي است، ولي در عرصه سياسي اشکال ندارد که نسبت به جريانات و اشخاص و ... هرچه که به ذهن رسيد به زبان آورند. مي‏گويند «العهدة علي الراوي»! چنين چيزي در اسلام نداريم اين مطلب مربوط به غيبت و تهمت نيست. اگر غيبت و تهمت در امر خانوادگي و در امر فردي گناه بزرگي است که هست در امر اجتماعي گناه آن افزون‏تر است. ما بايد مشي خود را هم اصلاح کنيم و در موضع گيري‏ها اخلاق و قانون را رعايت کنيم؛ به ويژه رعايت شخصي که امکان دفاع از خود در اين مجلس و محفل را ندارد.
رأي نياوردن در يك انتخابات دليل عدم شايستگي کانديدا نيست؛ حتي ممکن است کسي که رأي نياورده شايسته‏تر از کسي باشد که رأي مي‏آورد، ولي بايد پذيرفت که بالاخره ساز و کاري براي انتخابات در نظر گرفته شده و بايد به آن ملتزم بود و نه تنها تسليم نتايج باشيم، حتي بعد از آن، بايد براي اعتلاي کشور و رشد دينداري در کل جهان و ... با رئيس جمهور منتخب يا نماينده مجلس يا عضو شوراي شهر همکاري کنيم و به پيشرفت آنها کمک کنيم.
البته رعايت اخلاق مراتب بالاتري هم چون ايثار و از خودگذشتگي براي حفظ دين، كشور، انقلاب و حتي آبرو و موقعيت مؤمنان (ولو خاطي) دارد كه از حوصله اين مقاله بيرون است.

ـ ضرورت توجه به اثر بين المللي حماسه سياسي

همانگونه که مقام معظم رهبري هم فرمودند چشم‏هاي بسياري در دنيا به فعاليت‏هاي ما دوخته شده است؛ برخي به دشمني و برخي به دوستي. ما دشمناني جدي داريم که پيشروي نظام اسلامي را شکست خودشان به حساب آورند. امروز اقتدار ابرقدرتها با انقلاب اسلامي ايران شکسته شده است و روز به روز از قدرت آنها کاسته مي‏شود و مشکلات نظامشان به داخل كشور خود آنها بر مي‏گردد؛ زیرا به ميزاني که يک ابرقدرت، اقتدار سياسي خود را از دست مي‏دهد به قدرت فرهنگي و اقتصادي‏اش هم لطمه وارد مي‏شود و قدرت صادرات ضعف و فقر خود به ساير کشورها و بهره‏مندي از توان آنها را از دست مي‏دهد. لذا ضعف‏ها به داخل کشور خودشان بر مي‏گردد و آنها را محدودتر مي‏کند؛ يعني مثلاً در نظام طبقاتي غرب فاصله طبقاتي بيشتر مي‏شود و همان شکاف نود و نه درصد و يک درصدي پيش مي‏آيد. مشکلات اقتصادي که هم اكنون ابرقدرتها درگير آن هستند، از اين قبيل است. به همين علت اثر انتخابات محدود به داخل نيست، اثر بين‏المللي دارد؛ پس بايد حامي نظام بود و از آن حمايت كرد و سختي ها را تحمل كرد؛ چون طبيعي است که جنگ سياسي و اقتصادي هم مثل جنگ نظامي سختي‏هايي دارد و ممکن است در اين جنگ، لطمه‏اي هم به ما وارد گردد. بايد دانست که اين مشکلات، هزينه پيشرفت اسلام در جهان و هزينه پيشرفت معنويت در جهان است؛ مثل پولي است كه در صندوقي ريخته مي‏شود که زمان جنگ براي جمع آوري کمک‏هاي مردمي در بعضي از مساجد قرار مي‏دادند يا مي‏چرخاندند و مردم در آن پول مي‏ريختند و آن پول، صرف هزينه‏هاي جنگ مي‏شد. همان گونه که در آن زمان در آن صندوق‏ها پول مي‏ريختيم و آن هزينه را پرداخت مي‏کرديم بايد بپذيريم که جنگ اقتصادي و سياسي هم هزينه دارد و ما بايد اين هزينه‏ها را بپردازيم تا اسلام رشد کند و اين حکومت برقرار باشد. البته بحمدالله مردم در اين زمينه‏ها خيلي خوب عمل کرده‏اند و متوجه این قبیل اقدامات هستند.
ما در دنيا دوستاني هم داريم که خيره به اين انقلاب هستند؛ بعضي از اينها در بيداري اسلامي خود از انقلاب ما الگوبرداري کرده اند. اين بيداري حتي در بعضي از کشورهاي غيرمسلمان هم مؤثر بوده و مردم آنها، حکومت‏هاي وابسته را پس مي‏زنند و از حاکمان خودشان، توقع رفتاري مثل حاکمان جمهوري اسلامي دارند؛ يعني انتظار دارند که مردمي زندگي کنند و مردمي رفتار کنند. دست نشانده و تسليم ابرقدرت‏ها نباشند چشم اميد اينها به کشور ماست. اگر ما به جاي دموکراسي، از مردم سالاري ديني سخن مي‏گوييم، الگو مردم سالاري، در انتخابات نمايش داده مي‏شود. بنابراين، مقياس اثرگذاري نقشي که ما در اين انتخابات ايفا مي‏کنيم از سطح شهري و استاني و ملي فراتر است و تأثير بين المللي دارد. حتي در بعضي از کشورها که قدرت در دست مردم مسلمان نيست، افرادي زندگي مي‏کنند که با پيروزي ما خوشحال مي‏شوند و از بعضي از موضع گيري‏هاي ما درس عبرت مي‏گيرند و اميدوار مي‏شوند و پاي بندي شان به تدين و دين خودشان بيشتر مي‏شود. اين‏ها را مي‏توان از طريق همين حماسه سياسي تقويت كرد و براي بسياري از کشورهاي مسلمان، ايجاد اميد و نشاط نمود و به آنها گفت که مي‏توان خارج از چارچوب مناسبات ابرقدرتها در دنيا زندگي کرد و از حق خود دفاع نمود، ايستاد و پيشرفت کرد. به عبارت ديگر، مي‏شود حکومتي وابسته به هيچ کدام از اين ابرقدرتها نباشد، و سي و چندين سال بدون وابستگي فعاليت کند و به پيروزي‏هاي بزرگ هم دست يابد؛ مقايسه کنند و ببينند کشوري که در اين سي و چند سال به اين ابر قدرت‏ها وابسته بوده، به کجا رسيده است. اينها يک الگوسازي است که ما مي‏توانيم از طريق ایجاد همين حماسه سياسي در کشور خودمان محقق كنيم و صرفاً به موضع گيري‏هاي خرد و مسائل کوچک محدود نشويم و دریابیم که هر مسئله‏اي، در کل کشور و در کل نظام و بالاتر از آن در کل جهان آثاری دارد و لذا بايد از سطح بينش‏هاي قبيله‏اي و شهرستاني و فاميلي و ... عبور کرد.

2ـ الزامات حماسه¬سازي اقتصادي

بخش دوم شعار سال، حماسه اقتصادي است. حماسه اقتصادي ادامه شعارهاي چند سال قبل در زمينه جهاد اقتصادي، اقتصاد مقاومتي و ... بوده است. در جهاد حتماً دشمن وجود دارد در جهاد حتماً خستگي ناپذيري، ايثار، عدم اسراف و .. وجود دارد و مهمتر اينکه در بحث جهاد، براي خدا بودن مطرح است. حماسه اقتصادي تکرار و استمرار همان معناست که همگان اعم از توليدکننده، توزيع¬کننده و مصرف کننده بايد نسبت به آن همت گمارند.

ـ حماسه اقتصادي «مصرف¬کننده»

جهاد و حماسه اقتصادي اين گروه اسراف نكردن و مصرف نكردن کالاي خارجي است. اين حماسه، ادامه همان شعار حمايت از توليد ملي و سرمايه ملي است. مصرف کننده بايد با حمايت از توليد ملي و مصرف کالاي داخلي، کشور را از وابستگي به قدرت‏هاي مادي بيرون بياورد. به عنوان مثال، در مسئله بنزين، ابرقدرت‏ها يکي دو بار متوجه اين شدند که ما محتاج واردات بنزين هستيم و آن را مورد هدف قرار دادند و اگر مسئولين و مردم در اين زمينه همکاري نکرده بودند کشورمان در همين مسئله، متوقف مي‏شد يا مجبور مي‏شد در مقابل دشمنان كوتاه بيايد. در ساير موارد نيز همينطور است. بنابراين مصرف کننده بايد به سمت کالاي داخلي برود هرچند مصرف کالاي داخلي براي او هزينه‏هايي داشته باشد، و يا احياناً در مواردي کالاهاي خارجي مرغوبيت بيشتري داشته باشد يا مثلاً محصولات خارجي ارزان‏تر باشد (مثل جنس‏هاي چيني). بايد بپذيريم که به عنوان مصرف کننده هم در حال جهاد اقتصادي و حماسه اقتصادي هستيم و هزينه پيشرفت کشور را مي‏پردازيم؛ يعني به خاطر خدا و به خاطر اينکه نظام جمهوري اسلامي و نظام ايماني محتاج ساير کشورها نباشد و کمبودي احساس نکند و ضعفي در آن رخنه نکند، کالاي ايراني مصرف مي‏کنيم. بايد به اين فکر کرد که تا وقتي، توليد کننده، تجربه بيشتري پيدا نکند و تيراژ توليداتش بالا نرود، امکان بالا بردن کيفيت همراه با ارزان شدن محصول را ندارد.

ـ حماسه اقتصادي «توزيع کننده»

جهاد و حماسه اقتصادي «توزيع کننده» اين است که از توزيع کالاي خارجي به ويژه کالاي قاچاق اجتناب کند. کسي که کالاي قاچاق وارد مي‏کند حقوق مردم و حقوق گمرکي و حقوق دولت را پرداخت نکرده است. دولت و ملت در جمهوري اسلامي يكي هستند و اگر کسي حقوق گمرکي را پرداخت نکرده باشد. حق بيت المال و حق مردم را نپرداخته است. توزيع کننده بايد شريک جرم کسي که به حقوق بيت المال تجاوز کرده و عوارض نداده، نشود و به قول قديمي‏ها مرکّب در دوات ظلمه نريزد. وارد کردن کالايي که وارداتش ممنوع است، به توليد داخلي ضربه مي‏زند؛ لذا با توزيع نكردن آن به جهاد اقتصادي و حماسه اقتصادي کمک مي‏شود. البته ممکن است توزيع کننده دچار يک خسران و زياني هم بشود و بعضاً کالايي ايراني او به اندازه کالاي خارجي، مشتري يا سود نداشته باشد ولي بايد اين را به حساب جهاد و حماسه¬سازي بگذارد.

ـ حماسه اقتصادي «توليدکننده»

اما جهاد «توليد کننده» اين است که سد سبيل کفار بر مسلمين نمايد، سعي کند براي مصنوعاتي که کشور را به خارج وابسته كرده است جايگزين توليد كند هر چند توليد آن به اندازه توليد يک كالاي متداول، سود نداشته باشد، و يا هزينه‏هاي اضافي به او تحميل شود. بايد اين کارها را به عنوان جهاد در نظر گرفت و فکر كرد اگر در اينجا سود کمتري مي‏برد و هزينه‏اي بر او تحميل مي‏شود و مشکلاتي را تحمل مي‏کند به خاطر حماسه‏سازي اقتصادي است و به خاطر اين است که راه دوستان خدا در جامعه ره رو داشته باشد و راه دشمنان خدا مسدود شود.

ـ حماسه اقتصادي «سرمايه¬گذار»

سرمايه گذار، هم مي‏تواند در حماسه‏سازي اقتصادي مشارکت کند و هم مي‏تواند سرمايه خود را در سيستم توزيع و در خريد و فروش آني و وهله‏اي قرار دهد و کالايي را که در بازار کمياب است و مردم به آن احتياج دارند بخرد و ذخيره کند و هنگام احتياج مردم، با قيمت گزاف بفروشد. يك انسان متعهد بايد از سرمايه خود در خدمت به کشور و کمک به خودکفايي ملي بهره ببرد. سرمايه دار بايد ببيند با موضع‏گيري خود در اين جنگ اقتصادي در کجا ايستاده است؛ آيا به اسلام و مردم خدمت مي‏کند يا از پشت به آنها خنجر مي‏زند و فشاري را که دشمن مي‏آورد مضاعف مي‏سازد؟ سرمايه گذار بايد لوازم دنيايي و برزخي و آخرتي کار خود را بداند و توجه کند که همکاري با دشمني که با اسلام در جنگ است، او را در چه جبهه و موقعيتي قرار مي‏دهد؛ بنابراين بايد سرمايه خود را در جايي به کار برد که به سود کشور و به سود اسلام تمام شود و منجر به بي نيازي کشور از بيگانگان شود. البته منظور از بي نيازي اين نيست که ايران با هيچ کشور و قدرت ديگري داد و ستد نداشته باشد و به خودکفايي مطلق برسد؛ نه چيزي را صادر و نه چيزي را وارد کند! غيرممکن است که بتوان همه مايحتاج کشور را در داخل توليد کرد و از جهان به كلي جدا شد. بحث اين است که نبايد در مبادله، دست پايين را داشت، طرفين بايد در موضع واحدي باشند و يا حتي کشور ما دست برتر را داشته باشد. به عنوان مثال، کشور ما محتاج است که نفت بفروشد و غرب محتاج است که نفت بخرند. در اين مبادله اگر دست پايين‏تر را داشته باشيم و ساختار اقتصادي ما ساختار معيوبي باشد و... آنها مي‏توانند حساب کنند که ما تا چه مدت در برابر نفروختن نفت مقاومت داريم، پس ذخاير استراتژيک درست كنند و مدتي از آنها استفاده کنند تا ما را در فشار قرار دهند. مثل آن برهه‏اي که به اندازه چهل ـ پنجاه روز نفت ذخيره کردند و بعد قيمت نفت را آن قدر پايين آوردند تا به بشکه‏اي 5 تا 7 دلار رسيد. اما يک وقت هم ما مي‏توانيم با كاهش سقف توليد و كم شدن ذخائر آنها قيمت نفت را به 120 دلار و حتي بيشتر برسانيم.
پس کشور ما بايد به مرحله‏اي برسد که محتاج خريد يا فروش نباشيم؛ بايد سيستم اقتصادي خود را به گونه‏اي طراحي کنيم که از موضع قدرت، مبادله کنيم، نه از موضع ضعف. يعني حيات ما به يك يا چند معامله گره نخورد.

ـ حماسه اقتصادي «مسئولين»

جهاد و حماسه اقتصادي براي مسئولين هم معنا دارد. جهاد مسئولين اين است که کشور را از چنگال معادلاتي که به نفع دشمنان است بيرون بياورند. مثال بارز اين جهاد و حماسه، در همين بحث اقتصاد است. مسئولين بايد کشور را از اقتصاد تک محصولي و متکي بر نفت عبور دهند تا مجبور نباشيم حتماً نفت بفروشيم و پول نفت را به ارز تبديل کنيم و به وسيله آن، مايحتاج کشور را خريداري و در داخل توزيع کنيم. اگر اين ساختار را تغيير ندهيم هميشه محتاج هستيم و اين نقطه ضعفي است که دشمن از آن سوء استفاده مي‏کند. نه تنها ساختار کشور بر اين اساس شکل گرفته است که نفت استخراج کند و بفروشد. بلكه ساختار بودجه ريزي، ساختار اداري و ساختار اقتصادي نيز مبتني بر تمرکز است که تمرکز دهنده هم يک تشکيلات بزرگ دولتي يا وابسته به دولت و ارز نفتي است. اگر اين ساختار اصلاح نشود هميشه گرفتار خواهيم بود هر چند نخواهيم نفت بفروشيم؛ چون همه فعاليت‏هاي کشور محتاج پولي است که در دست دولت و قدرت‏هاي اقتصادي متمرکز است.
مسئولين، متفکرين و نخبگان کشور بايد ساختار جديدی، طراحی و محقق کنند. شايد اگر ما به سمت بنگاه‏هاي کوچک برويم که به وسيله توان و سرمايه‏هاي علمي، تجربي و اجرايي مردمي اداره مي‏شود، گره‏هايي باز مي‏شوند امکان اختراع و اکتشاف افزايش پيدا مي‏کند. امروز نظام «متمركز اقتصادي وابسته» يك معضل است گاهي کالاي خاصي، تنها در دست سه چهار نفر است و سر منشأ محدودي دارد و دشمن هم، به نظام متمرکز ما که تقريبا الگوبرداري شده از الگوي آنهاست به خوبي واقف است و مي‏داند که کدام نقطه را هدف قرار دهد تا کل سيستم اقتصادي فلج شود. ولي اگر همان گونه که در جنگ‏هاي نظامي، الگوي جنگ‏هاي نامتقارن را ابداع کرده‏ايم و واحدهاي کوچکي به وجود آورده‏ايم که لازم نيست حتماً همه دستورالعمل‏هاي را از مرکز بگيرند، بلکه يک طراحي ويژه شده است که اگر دشمن بخواهد از هر نقطه مرزي نفوذ پيدا کند با يک فرماندهي چابك و کوچک وارد عمليات مي‏شوند و دشمن را زمين گير مي‏کنند، در ساختار اقتصادي کشور و در جنگ اقتصادي نيز بايد به چنين جايي برسيم؛ يعني بايد مبتني بر نيروهاي مردمي و ساختارها و تشکيلاتي که مردم بتوانند آنها را با توان مالي، علمي و تجربي خود اداره کنند كشور را اداره كنيم اگر انديشمندان، متفکرين و مسئولين توانستند چنين سازماني را تعريف و سپس محقق کنند آن وقت نظام ما از چنگال حمله‏هاي اقتصادي دشمن رهيده و مي‏تواند انقلاب خود را با قدرت پيش برد.

ـ حماسه اقتصادي «رسانه¬ها»

يکي از مهمترين وظيفه¬ها در حماسه اقتصادي، بر عهده رسانه هاست. رسانه‏ها با شعارهايي که طرح مي‏کنند و با افشاگري‏هاي و با رهنمودهاي خود مي‏توانند در مردم، اميد و نشاط ايجاد کنند. آنها اگر پيروزي‏هاي بزرگ کشور ولو عامل اين پيروزي‏ها افرادي باشند که هم حزب آنها نيستند، را بزرگ کنند، به ايجاد اميد و نشاط اجتماعي و خلق حماسه کمک کرده اند. وقتي متخصصان ايراني زيردريايي و هواپيماي بدون سرنشين ساختند و پهبادهای پيشرفته آمريکا را به اسارت گرفتند و رمزگشايي کردند يا وقتي دانشمندان ما سفينه به فضا فرستادند و در انرژي اتمي به پيشرفت‏هاي بزرگ رسيدند و يا در سدسازي، راه سازي، ساخت مسکن، داروسازي، توليد روبات و ... رکورد زدند را بزرگ کنند، به اميدافزايي و نشاط آفريني در کشور کمک کرده‏اند و حتي بر ملت‏هاي مسلمان ديگر هم اثر مي‏گذارد و آنها را هم تشويق به حرکت مي‏کند؛ برایشان ملموس خواهد شد که کشوري که عدم وابستگي خود را به غرب و شرق اعلام کرده است، به پيشرفت‏هاي بزرگي نائل مي‏شود؛ لذا آنها هم به فکر استقلال مي‏افتند. هرچه گستره پذيرش پيام‏هاي انقلاب در خارج بيشتر شود در داخل هم راحتي بيشتري پدیدار مي شود؛ يعني حتي اگر به فکر دنياي خودمان هم باشيم بايد اين کار را انجام دهيم. و محدوده عملکرد دشمن را کوچکتر كنيم؛ هرچه کشورهاي بيشتري از زير چنگال ابرقدرتها خارج شوند قدرت عملکردشان نسبت به ما هم تضعيف مي‏شود.
بنابراين عدم تخريب، عدم بزرگ نمايي مشکلات و عدم کينه توزي‏هايي که اصل نظام را زير سوال مي‏برد کمک به تحقق حماسه سياسي و حماسه اقتصادي است.
در پايان قابل تذکر است که براي به وجود آمدن حماسه‏هاي سياسي و اقتصادي بايد فعاليت‏هاي فرهنگي خاصي محقق شود بايد فرهنگ اسراف نكردن، مصرف کردن کالاي داخلي، فرهنگ بي نيازي، فرهنگ رهايي از چنگ دشمن، فرهنگ ايثار و ... در جامعه نهادينه شود تا توليد کننده و توزيع کننده و مصرف کننده و سرمايه دار در مسير حماسه اقتصادي گام بردارند. هم چنين براي تحقق حماسه سياسي بايد فرهنگ شود که پيروزي خودمان را در تخريب ديگران نبينيم يا براي دسترسي به يک موهبت يا پيروزي وهله‏اي يک خط کلي را زير سوال نبريم و به حکومت لطمه نزنيم. تا زماني که در فرهنگ اجتماعي خود اين تغييرات را ندهيم حماسه به وجود نمي‏آيد.
پاسخ
حسن نوروزی ـ منتشر نشده 3
IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF
۱۹:۴۰ - ۲۸ ارديبهشت ۱۳۹۲
۰
۰
بد و بدتر در بداخلاقي سياسی
عباس معلمي

مقدمه
مقام معظم رهبری (مدظله) بارها تذکر داده‏اند كه اصل اختلاف سلیقه و يا اختلاف روش، چندان مهم نیست ولي حل نشدن آن بر اساس قانون و کشاندن این اختلافات به مردم، مشکل دارد. اين مسئله به آنجا رسيد كه ايشان در ماه‏های اخیر دو سخنراني مهم ارائه فرمودند و تصريح كردند كه اگر كسي در کشور ایجاد اختلاف كند خائن است. تذكر دوم ایشان هم در مورد بداخلاقی هايي بود که در مجلس اتفاق افتاد. مسئولين كشور و جريان هاي سياسي و رسانه‏ها بايد از این كلام درس بگيرند و آن را سرلوحه كارهاي خود قرار دهند.
این ماجرا هرچند موجب ضررها و مشكلاتي در محیط اجتماعی شد ولی حسن بزرگی هم داشت و آن اينكه مردم يك بار ديگر متوجه شدند که ولی فقیه با مشخصاتی که قانون اساسی و فرهنگ و مکتب ما آن را در رأس حکومت و تشكل اجتماعی قرار داده است، چه کارکردی دارد. اگر چنین شخصیتی در رأس كشور نبود، شايد ایران نيز مثل مصر مي‏شد که با اينكه تازه انقلاب آن به پيروزي رسيده است عده‏ای به طرفداری رئیس جمهور و عده‏ای ديگر به مخالفت او تظاهرات مي‏كنند و درگیر و کشته می‏شوند و کسی نیست که مشكل را حل کند! ولی در کشور ما اگر بین مردم يا مسئولین هم اختلافاتی پیدا شود مقام بالاتري وجود دارد که آن را حل می‏کند. این مقام هم به دليل ویژگی‏های دینی، اخلاقی، دانشی و رفتاری كه دارد، نظراتش برای مردم دلنشین، نافذ، حجت و فصل الخطاب است و مردم و مسئولین آن را خواهند پذیرفت و جامعه آرام می‏شود. به نظر مي‏رسد كه مردم در این ماجرا و در راهپيمايي 22 بهمن و ... تبعیت خود را نسبت به ولی فقیه نشان دادند و آنها كه به این نقش کم توجه بودند شايد آگاه شدند.

ـ ضرورت پرهیز رسانه‏ها از دامن زدن به اختلافات گروهها و مسئولين

اما مطلب مهمی كه در حوادث اخير از آن غفلت مي‏شود این است که برخي از اشخاص و رسانه‏ها از قبيل نشریات، سایت‏ها، وبلاگ‏ها و حتي رسانه ملي به نحوي عمل مي‏كنند كه گویا مقام معظم رهبری (مدظله) فقط به اختلاف سران اشکال كرده‏اند درحالی که ایشان نفرموده‏اند كه کسی که اختلاف ایجاد می‏کند اگر از سران باشد خائن است و اگر از اشخاص ديگر، رسانه‏ها يا جريان‏ها باشد، بي اشكال است. البته روشن است که شخصی که مقام بالایی دارد وقتي وارد اختلاف مي‏شود، لطمه‏ای که به کشور می‏زند سنگین است؛ اما اينگونه نیست كه اگر مسئولین رتبه‏های پایین تر مثل نمایندگان مجلس یا وزرا یا شهرداران و استانداران و رده‏های پایین تر این کار را انجام دهند، بی اشکال باشد. ممکن است تنش كمتري ایجاد كند اما او هم مشمول فرمايشات رهبري است. هم¬ چنين اگر سخنرانی در صحبت خود یا روزنامه‏ای با زدن تیترهاي جنجالي ایجاد اختلاف کند و به تنش‏ها دامن بزند و ايجاد يأس كند، آن هم مخاطب فرمايش رهبري خواهد بود. اساساً بايد دقت کنیم که چرا مقام معظم رهبري بروز اختلافات را بد مي‏دانند؟ برای اینکه جامعه را دو بخش می‏کند و رو در روی يكديگر قرار مي‏دهد و در مردم التهاب و تنش ايجاد می‏کند. ايشان در ديدار با مردم غيور تبريز فرمودند كه: «يکى از حقوق اساسى مهم مردم اين است كه در آرامش روانى و در امنيت روانى زندگى كنند؛ در كشور امنيت اخلاقى برقرار باشد».
متأسفانه گاهي مسئولین نسبت به يكديگر بداخلاقی مي‏كنند و یا کار غلطي انجام مي‏دهند اما از طرف ديگر، سخنران ها، رسانه‏ها و مطبوعات و پايگاههاي خبري هم آنها را برجسته مي‏كنند و در مقياس وسيعي پوشش و در معرض ديد مردم قرار مي‏دهند و یک دسته را به عنوان موافق و دسته ديگر را به عنوان مخالف مطرح مي‏كنند و حاشيه هايي هم به مسئله اضافه می‏كنند اين ماجرا مانند آن است که کسی جرقه‏ای را بزند و آتشي را به غلط برافروزد، اما عده‏ای ديگر روی این آتش محدود، بنزین بپاشند و عده‏ای هم هیزم يا دینامیت و باروت درون اين آتش بریزند. اينها هم در آتش‏افروزي بی‏گناه نيستند. بعضی از اصحاب مطبوعات كه ادعای طرفداری از مقام معظم رهبری می‏كند و خود را جزو سرداران جنگ نرم به حساب مي‏آورند آیا به این مطلب فکر كرده‏اند كه با يك مقاله يا سرمقاله یا تيتر جنجالي دودستگي و تنش ايجاد مي‏كنند؟ آيا اين كار مصداق خيانت نيست و يا لااقل كمك به خائنان محسوب نمي شود؟
برداشت از صحبت رهبری كه ايجاد اختلاف فقط از ناحيه مسئولين، بد است، صحيح نيست. هر كسي در همان سطحی که ایجاد اختلاف مي‏كند و جامعه را به قطب‏بندی مي‏كشاند و به اصطلاح ديو و دلبر درست مي‏كند و افراد را رو در روی هم قرار مي‏دهد، كار او نيز مصداق كلام رهبري است.

ـ ضرورت تبعيت از رهبري در اصلي و فرعي كردن امور (تبعيت در مقام ارزشگذاري)

به نظر مي‏رسد اكر مضمون فرمایشات رهبری در جمع مردم تبریز را تجزیه و تحلیل کنیم، متوجه خواهيم شد كه چگونه باید عمل کنیم. در آن سخنراني ايشان ابتدا از مردم تشکر كردند و فرمودند که اگر صدها بار از این مردم تشکر بشود جا دارد. بخش دوم را ايشان به دشمنان بیرونی و در كل به آمریکا و قدرت‏های استکباری، اختصاص دادند و مواضع آنها در بحث هسته‏ای و... را باز كردند و توضیح دادند كه مخالفت آنها با ما از کجا ناشی مي‏شود و مواضع ما نسبت به آنها چه باید باشد. بخش اعظم فرمايشات ایشان در بخش دوم بود. مقام معظم رهبری در آخر هم چند جمله در مورد بداخلاقی‏ها بيان فرمودند.
اگر رسانه‏اي که مدعي پيروی از فرمايشات رهبری است و می‏خواهد براساس فرمایشات ایشان در جامعه حرکت ایجاد کند، چند جمله آخر را به «اصل» تبديل کند و مباحث اصلی ايشان را «فرعی» قلمداد نمايد و به تعبيری اصل و فرع سخنان رهبری را عوض کند، ديگر نمی‏تواند مدعی عمل در خط رهبری باشد. حتی در همان چند جمله هم مقام معظم رهبری فرمودند که: «بنده‌ى حقير هم از دو جهت ناراحت شدم: هم خودم در مقابل اين قضايا احساس تأثر مي‏كنم؛ هم به خاطر ناراحتى مردم، انسان احساس تأثر ميكند». همچنين فرمودند که: «توقع بنده از مسئولين اين است كه حالا كه رفتار دشمن شدت پيدا كرده است، شما هم رفاقتهايتان را با هم شدت بدهيد و بيشتر با هم باشيد». يعنی ايشان بحث را دوباره به آرامش مردم و خطر دشمن برگرداندند؛ پس مقام معظم رهبری، مسئله اصلی را توجه به ترفندهاي دشمن خارجی و آرامش مردم مي‏دانند و اگر به مسئولین اشکال می‏كنند بخشی از اشکال به نقض این دو مورد بر می‏گردد؛ به اینکه چرا مردم را ناراحت کردند و يا به حمله‏های دشمن کم توجه مي‏باشند.
بر این اساس، هر نشریه یا سایت یا سخنران و يا صاحب تریبون و ... كه مدعی حركت در خط رهبری است باید مثل ایشان رفتار كند و تقدّم و تأخرهای رهبری را تغییر ندهد، و امتیازدهی‏های رهبری به مسائل داخلی و خارجی را دگرگون نکند. اگر مقام معظم رهبری خطر یک مسئله‏ای را بزرگ و خطر مورد دیگر را كم عنوان کردند و یا حُسن کسی را زياد و اشکال او را ناچيز دانستند، كسي نباید جای زياد و كم را عوض کند.
برخی مدعی‏اند که ما می‏خواهیم جاده صاف کن رهبری باشیم، در حالي كه معلوم نيست رهبری بخواهند از همان جاده‏ای که آنها صاف می‏کنند عبور کنند. بعضی از آقايان که مدعی طرفداری از رهبری هستند، گاهی می‏خواهند رهبری را به جایی بکشانند و يا در موقعیتی قرار دهند که ايشان تمایلی برای ورود به آن عرصه‏ها ندارند و نمی‏خواهند در این زمینه‏ها موضع گیری كنند. این معنا از جاده صاف کنی صحيح نیست. رهرو باید درست پشت سر رهبری حرکت کند؛ نه یک قدم جلوتر و نه عقب تر. کسی که عقب می‏ماند يا تقدّم پیدا مي‏كند در واقع از خط رهبری جدا مي‏شود. این اشتباه است که کسی خود را همعرض رهبری بداند و براي جامعه تعيين تكليف كند. در تاریخ امامت ما، زمان‏هايي بوده است که دو یا سه امام، همزمان حیات ظاهري داشته‏اند مثل زمانی که پیامبر اعظم (ص)، امام علی (ع)، امام حسن (ع) و حضرت ابا عبدالله (ع) در قید حیات بودند اما هيچگاه بيش از يك امام در مسائل اجتماعی تعیین تکلیف نمی‏کرد مثلاً امام حسن (ع) در زمان اميرالمؤمنين آن چنان تسليم و ساکت بودند كه بعضي فكر مي‏كردند كه ايشان نمي‏توانند صحبت كنند! همچنين در زمان پیامبر(ص)، امام علی (ع) تسليم محض بودند. این رابطه یک معصوم با معصوم دیگر است در حالي كه در مقام غیرمعصوم به طریق اولی باید از رهبر و پرچمدار اسلام تبعیت داشت. پس، کسی نباید فکر کند که هم عرض با رهبری است. هر چند نظرش با رهبری يکی باشد؛ چنین چیزی در فرهنگ ما نیست. همه باید تابع رهبری باشند و گام به گام پشت سر ايشان حرکت کنند. بنابراين، هر جا که ايشان میزانی را براي خطری تعيين کردند سخنران، روزنامه‏نگار، وبلاگ‏نویس یا مسئول سایت و يا هر عنصر سياسي و اجتماعي به همان اندازه بايد ارزشگذاری کنند. مثلاً مقام معظم رهبری مرتباً متذکّر بحث فتنه هشتاد و هشت مي‏شوند و تصریح می‏کنند که اين فتنه، انحراف بزرگی بود و پيوسته مردم و گروهها را به این فتنه یادآوری می کنند. اما برخی که خودشان را تابع رهبری می‏دانند گروهها و افراد دیگری را در عرض فتنه گران هشتاد و هشت مطرح می‏کنند در حالي كه مستندی از فرمايشات مقام معظم رهبری ندارند که مثلاً غیر از فتنه گران هشتاد و هشت، گروه يا ماجراي ديگری را هم عرض آن مطرح کرده باشند. وقتی مقام معظم رهبری با ایمان، تقوا و تیزهوشی فراوان و اطلاعات گسترده و ... خطری را به عنوان خطر اصلی معرفی می‏کنند، نبايد به موازات این خطر اصلی، خطرات دیگری را بزرگ کرد و ارزشگذاری ایشان را منقلب نمود. این در خط رهبری بودن، نیست. اگر کسی مدعی پیروی واقعی از رهبری است به موضع گیرهای شخص ايشان در زمان حضرت امام (ره) مراجعه کند و ببیند همین آقایی که ما مفتخریم که سرباز او هستیم خود وقتی سرباز امام (ره) بود چگونه عمل کرد؛ همان زمانی که بنی صدر مصاحبه مطبوعاتی داشت و ایجاد اختلاف می‏کرد و عده‏ای هم در سخنرانی‏های خود يا تيتر روزنامه‏ها بر آتش مي افزودند در حالي كه حضرت امام (ره) دعوت به آرامش می‏كردند، مقام معظم رهبری هم در خطبه‏های نماز جمعه، به صراحت یا اشاره يا کنایه به اختلاف نمي‏پرداختند تا مثلاً جاده صاف کن امام باشند. بنابراین کسی که تابع ایشان است باید از ايشان درس بگیرد و مثل ایشان عمل کند و معبر دیگری در کنار خط رهبری باز نکند.
وقتی حضرت امام (ره) درباره برخی بزرگان مثل مرحوم طالقانی، شهید دستغیب يا ساير شهدای محراب و ... سخن می‏گفتند ملاک و معیار بود و نشان می‏داد که ویژگی و برجستگی‏های آن شخصیت چيست. امام (ره) بیجا از کسی تعریف نمی‏كردند حتی اگر او شهید محراب باشد. لذا از پیام حضرت امام (ره) مي‏توان منزلت آن شخصیت را درک کرد. موضع گيری مقام معظم رهبری نسبت به افراد مختلف هم همینگونه است. به هر حال، کسی که مدعی اطاعت از رهبری است باید ارزشگذاری اش مانند رهبری باشد؛ نه اینکه ارزشها یا ضد ارزشهایی را از پيش خود به وجود بياورد و بعد آسمان ریسمان ببافد و آنها را مهم جلوه دهد يا به سخنان رهبری بچسباند.
به نظر مي‏رسد متأسفانه عوامل فتنه هشتاد و هشت توانسته‏اند در صف مدافعین نظام رخنه كنند و آنها را نسبت به هم بدبین نمايند و در جناح اصول گرایی اختلاف ایجاد كنند؛ و یا اختلاف کوچک را برجسته كند تا به جای اينکه افراد متوجه فتنه گران باشند متوجه رفقا و هم گروهي و هم جبهه‏اي خودشان شوند و با آنها مقابله کنند تا فضای تنفس برای فتنه گران باز شود. در انتخابات گذشته مجلس یا در انتخابات ریاست جمهوری در پيش می‏بینیم که جناح طرفدار انقلاب از فتنه گران بازی خورده و دچار چنددستگی شده و نمی‏تواند خود را منسجم کند. کسی که مدعی کار سیاسی است بايد به سابقه این اختلافات رجوع کند و روزنامه‏های چند سال اخیر را ورق بزند تا متوجه شود که فتنه‏گران چگونه توانستند بر خلاف نظر مقام معظم رهبری که خطر اصلی داخلی را فتنه گران معرفی می‏كردند و انگشت اشاره را به طرف آنها گرفته بودند، اختلافات را به داخل جبهه خودی انتقال دهند و آنها را چند دسته کرده تا هر کسی هم جناح خود را اصل فتنه و اصل خطر بداند و فتنه گران، فراغ بال پیدا كنند. دامن زدن به این قبیل اختلافات، با خط رهبری منافات دارد.

ـ پرهيز از تهمت زدن با تكيه بر اسناد اثبات نشده

مقام معظم رهبری در نقد بداخلاقی‏های اخیر، موضع گیری و تهمت زدن با تکیه بر اسناد اثبات نشده را خلاف شرع و حرام دانستند. این کار نيز، هم برای مسئولین بد است و هم برای دیگران. کار روزنامه‏ای که ایجاد شبهه مي‏كند و با اتکاء به اسناد دادگاه نرفته، در موضع‏گیری و يا شخصيت برخی مسئولین خدشه ایجاد می‏کند و در قشری از مردم تشويش ذهنی به وجود مي‏آورد، هم اشکال دارد. اينطور نيست که اتهام زدن برای مسئولین اشکال دارد اما برای اصحاب رسانه آزاد است. آقاياني كه يك جمله را برجسته مي‏كنند و به گوينده آن مي‏تازند يا جمله‏اي را از قبل و بعد آن مي‏برند و بر آن تحليل و تفسير سوار مي‏كنند و تحليل خود را خبر مي‏نمايند و گوينده يا نويسنده را به خروج از ولايت، انقلاب و اسلام متهم مي‏كنند آيا مي‏پذيرند كه با آنها هم همين گونه رفتار شود؟!
اگر خبرگزاری ها، روزنامه ها و اشخاص خارجی و یا حتی داخلی به مسلمانی نسبتی بدهند و او آن را تکذیب کند آیا برای طرح در مجامع عمومی (نه دستگاه های امنیتی و مسئول) باید حرف آن مسلمان را تایید کرد یا حرف طرف مقابل را؟ آیا تا به حال با عکس های دستکاری شده یا خبرهای جعلی یا اختلاف افکنی های بیگانگان روبرو نشده ایم؟ دستور اسلام در این باره چیست؟ آیا به صرف اینکه احتمال قابل توجهی وجود داشته باشد که عکس یا حرف طرف مقابل صحیح باشد می توان بدون دادگاه کسی را متهم کرد و بر علیه او مقاله نوشت و سخنرانی کرد و مصاحبه نمود؟ جای حمل به صحت یا تغافل و یا عدم اعتماد به دشمنان اسلام کجاست؟ اگر واقعا آن شخص خطائی کرده باشد گناه او بیشتر است یا کسی که آن را در جامعه طرح و برجسته سازی می کند و به خیال خود می خواهد منکر را بکوبد؟ عقل چه حکم می کند؟ اسلام چه می فرماید؟ اشاعه فحشاء چیست؟

ـ اصل قرار گرفتن سیاست جذب حداکثری و دفع حداقلی

اگر فرد شناخته شده یا مسئول بلندرتبه‏ای اشتباهی کرد بايد تا آنجا که ممكن است آن اشتباه را در محيط اجتماعي نادیده گرفت و آن را از راه دیگری اصلاح كرد تا آن مسئول از خطای بیشتر باز داشته شود؛ هم چنانکه سلوک مقام معظم رهبری نيز همین است. اگر کسی، لغزشی کرد ایشان دنبال راه و فرصتی هستند که او را اصلاح کنند نه اينکه با يك لغزش به طرف پرتگاه هل دهند. حضرت امام (ره) هم در جريان گروه‏ها و شخصيت‏هاي خطاكار و از جمله بنی صدر تا وقتی که از ایران فرار نکرده بود، خيرخواهي مي‏كردند و قصد حذف او را نداشتد و حتی بعد از آن هم خطاب به بنی صدر فرمودند: «اگر نصیحت‏های من را گوش کرده بودی این مسائل پیش نمی‏آمد... چنانچه توبه کنی و برگردی و علاقة خودت را از این گروه‏های مفسد، فاسد، جنایتکار، سلب کنی و در یک کناری بنشینی مشغول تصنیف و تألیف بشوی، صلاح تو است...». درحالی که می‏دانیم مطالبی که او می‏نوشت مطالب بي‏اشكال و مهمی نبود اما امام (ره) نمی‏خواستند که او یک گام بيشتر در جهنم فرو رود. کسی که در امام و خط رهبری است بايد رفتار امام و مقام معظم رهبری در این سالها با گروه‏های مختلف را ببیند و آن را الگوی خود قرار دهد. به محض دیدن یک خطا از کسی و با بزرگ‏نمايي و تکثیر اشکال و تحلیل‏های منفی و خبرسازیهای بیجا نباید دیگران را از اسلام، انقلاب و رهبری دور كرد و به لج بازی و سقوط كشاند. مشي رهبری، حفظ مسئولین و حفظ افراد در خط اسلام، انقلاب و نظام است. اين کار نه فقط از باب حکومت داری و کم شدن اختلافات در دایره حکومت است، بلکه بیشتر ناشي از اخلاق و مسئوليت دینی و اسلامی است که بر اساس آن بايد سعی كرد تا افراد را از چنگال شیطان خارج و متوجه اشتباهشان نمود و به طرف خدا كشاند؛ آن هم به نحوي که خودش برگردد و توبه کند و جذب اسلام شود و خدمت گذاری به اسلام و کشور را انتخاب نماید؛ نه با زبانی که افراد را به لج بازی بكشاند و تعصبات و حساسیّت‏های بي‏جا را تحریک کند و آنها را به موضع گیری شدیدتری سوق دهد.

ـ تبعيت عملی از رهبری در کنار تبعيت زبانی

کسی که از دیگران توقع دارد که بعد از فرمایشات رهبری علناً عذرخواهی و توبه كنند، آيا خودش هم چنين کاری را انجام مي‏دهد؟ وقتی او به خاطر اشتباهش چنین کاری نمی‏کند چگونه از دیگران توقع دارد که این کار را انجام دهند؟ کسی که در یادداشت خود نوشت که من اشتباه کردم و از نظر رهبری فراتر رفتم، آيا اين عذرخواهی زبانی يا نوشتن کفایت مي‏كند یا اینکه در عمل باید آن کار را تکرار نكرد. توبه زبانی چه فایده‏ای دارد اگر در عمل دوباره آن کار تکرار مي‏شود و همان خط و همان اختلاف افکنی و همان تهمت زدن و... ادامه می‏يابد. چرا فضای بعضی از رسانه¬ها پر از تهمت باشد؟ مضمون روایت این است که: از قاضیان اهل آتش کسی است که قضاوت مي‏كند و قضاوتش هم به حقّ است، اما از طریق و روش صحيح نبوده است. همان گونه كه رهبری هم می‏فرمایند با یک سند اثبات نشده و دادگاه نرفته نمی‏توان به کسی تهمت زد. اين کار چه از طرف مسئولين و چه از طرف هر فرد دیگری كه باشد اشکال دارد. مثلاً کسی بعد از واقعه نادرستی که در 22 بهمن قم اتفاق افتاد و مورد اعتراض رهبری هم قرار گرفت فوراً مقاله می‏نویسد و افرادی که آن بداخلاقي را انجام دادند طرفدار فلان مسئول معرفی می‏کند! بايد از ايشان پرسید با کدام بینه؟ اينكه من از جلسه‏اي خبر دارم و نوار دارم و... آيا همان بداخلاقي نيست؟ اگر نويسنده خود را تابع رهبری می‏داند، بايد توصيه‏های ايشان در جمع مردم تبریز را به دقت بخواند و عمل کند. رهبری خطاب به آن برهم زنندگان جلسه فرمودند: «آن كسانى كه اين كارها را مي¬كنند، اگر واقعاً حزب‌اللّهى و مؤمنند، خب نكنند. مى‌بينيد كه تشخيص ما اين است كه اين كارها به ضرر كشور است، اين كارها به نفع نيست. با احساساتشان راه بيفتند اينجا، آنجا، عليه اين شعار بدهند، عليه آن شعار بدهند؛ اين شعاردادن‌ها كارى از پيش نمي‏برد. اين خشمها را، اين احساسات را براى جاى لازم نگه داريد. در دوران دفاع مقدس اگر بسيجى‌ها مي‏خواستند همين طور بروند يك جائى، طبق ميل خودشان حمله كنند، كه خب پدر كشور در مى‌آمد. نظمى لازم است، انضباطى لازم است، مراعاتى لازم است. اگر چنانچه به اين حرفها اعتنائى ندارند، آنها كه خب حسابشان جداست؛ اما آن كسانى كه به اين حرفها اعتناء دارند و مقيدند كه برخلاف موازين شرع حركت نكنند، بايد مراقبت كنند، از اين كارها نكنند».
بيان رهبری خيلی با بيان آن نويسنده محترم فرق مي‏کند. اگر به فرض، افرادی هم طرفدار شخص خاصی بودند عقل و شرع حکم مي‏كند که آن را بزرگ نکنیم تا اختلاف تشديد نشود، بلکه بايد روي آن سرپوش بگذاریم و آتش را با خاک و آب خاموش كنيم. آیا اگر دو نفر با هم اختلاف دارند، اسلام به ما دستور داده است که بر آتش اختلاف بدميم يا اينکه آن را خاموش کنيم؟ یکی از جاهایی که دروغ، جایز است همین جاست که ما می‏توانیم به طرفين بگوييم که طرف مقابل از دست شما ناراحت نیست و به شما خیلی هم علاقه دارد!
بنابراین، کسی که خودش را مدعی طرفداری از رهبری می‏داند در این زمینه هم باید پای خود را جای پای رهبری بگذارد و ارزشگذاری‏های ايشان نسبت به امور مختلف سیاسی و اجتماعی را ملاک و معیار قرار دهد؛ يعنی نه از رهبری جلو بیفتد و نه عقب بماند و راه جداگانه‏اي برود و نه خود را هم عرض ایشان بپندارد.

ـ سياه نمايي وضعیت کشور، در خدمت اهداف دشمن

امروز در کشور ما گروه‏ها و مسئولین مختلف در قوه مجریه، قوّه ی مقننه، قوّه ی قضاییه، شهرداری ها، نهادها و... خیلی تلاش می‏كنند اما گاهی با يكدیگر اختلافاتی هم دارند. همه دولت هایی که سر کار بودند کم یا زیاد به این مملکت خدمت كرده‏اند؛ هر چند هر شخص یا گروهی از اينها اشکالاتی هم داشته یا دارند اما مهم این است که برجسته سازی اشکالات و کوچک كردند حسنها خط امام و رهبری نیست. فرقی هم ندارد که کسی اشکالات شهرداری را برجسته کند و حسنهای آن را کم نماید، و یا اینکه اشکالات دولت را بزرگ کند و محاسن آن را بپوشاند. این برجسته سازی اشتباهات، مورد تأیید رهبری نیست؛ ایشان می‏خواهند داخل را متحد نگه دارند تا بتوان در مقابل دشمنان بیرونی مقاومت کرد و نقشه‏ها و حیله‏های شیطان را خنثی نمود. آيا بارها از ايشان در مورد اميدآفريني نشنيده‏ايم؟ آيا ايشان بارها بر ذكر نقاط قوت نظام و مسئولين و بزرگداشت پيروزيهاي انقلاب تأكيد نداشته‏اند؟ و اينها را مصداق اميدآفريني و نشاط اجتماعي معرفي نكرده‏اند؟ پس چرا بعضي مگس‏وار فقط ناهنجاريها را مي‏بينند و برجسته مي‏سازند؟
ما چه حجتي به خودمان اجازه می‏دهیم که کلیّت کار شهرداری یا دولت یا مجلس یا قوهّ ی قضاییه یا سپاه یا ... را بر اساس برخی اشکالات واقعي و غير واقعي، زیر سؤال ببریم. سخن اين نيست كه نبايد هيچ اشكالي را گفت، اما بين اينكه فقط اشكالها منعكس شود و يا قوت‏ها و اشكال‏ها با هم طرح شوند تفاوت است؛ بين اينكه اشكال با زبان و قلم ليّن و خيرخواهانه طرح شود يا اينكه قلم كينه توزانه، تمسخر آميز، تحقير كننده يا از سر كبر و غرور باشد تفاوت است. اشكال اين است كه بعضي خود را علامه دهر، همه فن حريف و بي اشكال مي‏بينند و ديگران را سراپا عيب و تقصير مي‏دانند؛ پذيرفته است که اشکالاتي در اينجا يا آنجا كم يا زياد وجود دارد ولی بالاخره کشور باید با همین فرماندهان به جنگ دشمن برود. اگر این سرداران را در ذهن مردم تحقیر کنيم چگونه می‏توان اینها را در مقابل دشمن قرار داد؟ تو که این گوشه و آن گوشه نظام را می کوبی به خیال آنکه خود، صنف، جبهه، گروه و... خود را بالا بیاوری، دانسته یا ندانسته نظام را هم به نسبتی کوبیده ای و بر درخت تناوری تیشه می زنی که خود بر شاخکی از آن لانه داری! اگر در دوران هشت سال دفاع مقدس، کسی به جبهه‏ها اشکال می‏کرد و يا رسانه¬ای اختلافات را برجسته مي‏نمود يا بر آتش اختلافات می‏دمید به خیال اینکه امام (ره) يا مردم از این اختلافات خبر ندارند و باید با برجسته سازی اختلافات، ایشان را مطلع کرد و طرف متخلف يا ناحق را حذف نمود و یا ... آيا او می توانست مدعی خط ولایت شود؟ با این کار، در دل مردم ترس پا مي‏گرفت و به شک و شبهه می‏افتادند و حاضر نمی‏شدند که جبهه‏ها را پر كنند. در نهایت، برجسته شدن این اختلافات، به نفع خط صدام و جبهه ی استکباری بود نه به نفع حضرت امام (ره) و جبهه اسلام. در جنگ تحمیلی با رعايت همين ظرائف توانستیم مقاومت کنیم و طرف مقابل که دنیا را پشت سر خود داشت عقب رانديم و شکست داديم. امام (ره) با همین سربازارن و فرماندهانی که در ارتش، سپاه و بسیج بودند و بعضي از آنها دوره نظامی هم ندیده بودند و در اوایل جنگ در حمله به دشمن و دفاع، کم تجربه بودند و اشتباهاتی هم داشتند، جنگ را اداره کردند. مقام معظم رهبری هم امروز جنگ همه جانبه و از جمله جنگ اقتصادی با آمریکا و اروپا را با همین فرماندهان اداره مي‏كنند و اگر كسي دل مردم را خالی کند و آنها را نسبت به این مسئولین بدبین نمايد بي ترديد به خط رهبری ضربه زده است. دشمن در حال حاضر، وجه اصلی حمله خود را روی بخش اقتصاد قرار داده است و به خيال خود مي‏خواهد با افزايش حملات و فشارهاي اقتصادی مردم را از نظام جدا كند. حال اگر کسی اشکالاتی که ناشي از فشار اقتصادی دشمن است را برجسته کند و به دولت یا مجلس یا شهرداری یا ... نسبت دهد، در خط دشمن عمل كرده است نه در خط رهبری. این همان چیزی که دشمن می‏خواهد، مردم تحریک شوند و اعتراض كنند. مثلاً اگر وقتي كه مرغ ناياب مي‏گردد و یا پسته در بازار کم و گران مي‏شود یا اتومبیل گران مي‏شود، عده‏اي آنها را برجسته سازی كنند و به مسئولین فشار بياورند، در واقع، به دشمن خدمت مي‏كنند نه به دوست. آيا اینکه بعضی از مطبوعات يا حتی در رسانه‏های ملی درباره اينکه پسته مهمانی‏های مردم در عید نوروزی بايد با قيمت ارزان فراهم باشد و حال آن که قیمت آن دو برابر شده، قلم فرسائي مي‏كنند، حرکت در خط رهبری است؟ يا اينکه بايد بگويند مردم امسال پسته نخورند و حتی اجازه دهند تا صادر شود و ارز به داخل کشور برگردد تا بتوانیم حمله دشمن را خنثی کنیم؟ کدام یک از این دو کار حرکت در خط رهبری و کدام یک حرکت در خط دشمن است؟ آيا موضوع اصلی مردم در دید و بازدید عید نوروز، بايد پسته باشد یا انرژی هسته‏اي و حمله اقتصادی دشمن جنگ ايمان و كفر در نقاط مختلف جهان؟ برخی از افراد مدعی هستند که کل این مشکلات، مربوط به مدیریت کشور است و شایعه‏ای درست می‏کنند که مسئولان به شکل عمدی به این وضعیت دامن می‏زنند! اينها اگر دلیلی دارند بايد به دادگاه ارائه دهند و گر نه مشمول همان فرمايشات رهبری هستند و ادعاهایشان، خلاف شرع، خلاف عقل و خلاف اخلاق است!!

ـ ايجاد وحدت در بين مردم در مقابل جنگ اقتصادي دشمن

مردم را باید در مقابل حمله اقتصادی دشمن متحد کرد. باید گفت که جنگ، بالا وپایین و زد وخورد دارد و طرفین لطمه می‏بینند. اما پيروزي از آن خداجويان صابر است. باید گفت که اگر پسته یا اتومبیل یا مرغ يا ارز و طلا و ... گران مي‏شود ناشي از حمله دشمن است ولو بعضی از مسئولین ما هم خوب کار نکرده‏اند. راه مبارزه با دشمن این است که نشان بدهیم که این ضربه‏ها ما را تسلیم نمی‏کند و در ما اختلاف به وجود نمی‏آورد از صف انقلاب و رهبری جدا نمی‏سازد، تا دشمن هم به این نتیجه برسد که این فشارها بی¬جا است و دست از فشار بردارد، نه اینکه شواهدی به دشمن نشان بدهیم که خیال کند فشاری که وارد کرده موثر بوده و منجر به اختلافات داخلي و تنش اجتماعي شده که اگر فشار را مضاعف کند تسلیم می‏شویم؟
منبع اصلی درآمد کشور فروش نفت است و عمده این فروش باید در خارج از کشور باشد و ارز خارجی وارد کشور گردد تا دولت بتواند آن را هزینه کند. حال دشمن، تحریم نفتی و در کنار آن تحریم بانکی را هم اعمال کرده است تا اگر دولت نفتی هم فروخت امکان اینکه بتواند آن پول را به داخل کشور برگرداند یا پول خود را جابه جا کند و با آن مايحتاج كشور را خريداري نماید، وجود نداشته باشد همچنين تجارت طلا برای ایران ممنوع شد و... . آيا ما نبايد متوجه این فشار شويم و آيا نبايد در مقابل آن متحد باشيم؟ اثر تحریم بانکی مثل این است که در بانک، میلیاردها تومان پول داریم اما تنها راه ما برای استفاده از آن، کارتی است که در شبانه روز فقط دويست هزار تومان پرداخت می‏کند در حالی که هزینه ی ما در روز، چهارصد يا پانصد هزار تومان است! مسئولین کشور بارها اعلام کرده‏اند که هیچ زمانی جمهوری اسلامی به اندازه امروز، ارز و طلا نداشته‏ است ولی بحث اين است که چقدر امکان استفاده از آن وجود دارد؟ طبیعی است که این سطح از تحریم، لوازمی هم در کشور به دنبال دارد و نباید همه آن را به کوتاهی مسئولین برگرداند. بايد اشکال را در اين ديد که اقتصاد ما وابسته به نفت است و ساختاری معیوب و وابسته دارد و نفت هم متصل به دلار آمریکا است.
باید به مردم گفت که ولو اینکه برخی از مسئولین ما دارای ضعف هستند اما ملت نبايد تسلیم دشمن گردد، بلکه ما باید دست در دست يكديگر و با اتحاد کمبود‏ها را رفع يا تحمل کنیم؛ اگر کالایی کم است کمتر مصرف کنیم و همه را تشویق کنیم که اگر کالایی گران شد آن را نخرند يا اگر کمیاب شد آن را طلب نکنند تا اینکه از پیچ مهم و شرايط اضطراری فعلي عبور کنیم و دشمن متوجه شود این فشار بی‏جاست و به سرانجام نمی‏رسد.
تنها راهی که برای خنثی شدن حیله‏های دشمنان داخلی و خارجی و شیاطین وجود دارد حرکت در مسیر رهبری است؛ بايد فهمید که ايشان چه کسی را دشمن و چه کسی را دوست معرفی می‏کند و چه چیزی را بزرگ و چه چیزی را کوچک مي‏كند و ... اگر در همین خط حرکت کردیم انشاء لله مي‏توانيم در این زمینه هم حمله دشمن را مثل سی و چند سال گذشته خنثی سازيم كه بحمدالله مردم پشت سر رهبری هستند و وظیفه خود را انجام می‏دهند. رهبری در جنگی که بین کفر و اسلام در جریان است پرچم دار اسلام هستند و در مقابل پرچم دار کفر که در شرایط موجود آمریکاست، قرار دارند. بنابراین ايشان نقشه جنگ را مهندسی می‏کنند و ما باید طبق همان نقشه عمل کنیم وهر کسی که طبق آن نقشه عمل کرد و مردم را به آن دعوت نمود در خط رهبری است و هر کس، غیر از آن عمل کرد دانسته یا ندانسته، از خط رهبری فاصله گرفته است.
والسلام
پاسخ
حسن نوروزی
IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF
۱۹:۴۱ - ۲۸ ارديبهشت ۱۳۹۲
۱۱
۱
سلام علیکم.
لطفا در صورت استفاده از این سه گفتار، کلمات به هم چسبیده را جدا کنید و فهرست ها را هم بر جسته کنید.
فکر می کنم مباحث خوبی هستند و تا به حال منتشر نشده اند.
پاسخ
محمد
IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF
۲۲:۵۳ - ۲۸ ارديبهشت ۱۳۹۲
۰
۰
آیا واکنش لاریجانی به سخنان حضرت آیت الله جنتی کار درستی بود؟! آیا وی از نظارت دقیق نمایندگان بر شوراها اطمینان کامل دارد؟

http://www.ostannews.com/showpage.aspx?id=29174&title=
پاسخ
گام نیوز
IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF
۲۳:۱۹ - ۲۸ ارديبهشت ۱۳۹۲
۱۲۷
۳۳۰
ما را نیاز به پدری چون هاشمی نیست شما را نمی دانم
http://www.gamnews.ir/module/news/9725
پاسخ
حماسه ساز
IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF
۰۳:۰۵ - ۲۹ ارديبهشت ۱۳۹۲
۶۳
۴۸
سلام تطبیق سخنانن رهبری معظم انقلاب اسلامی با محمد باقر قالیباف را در این آدرس aparat.com/3133abd مشاهده کنید و بگویید که حال اصلح چه کسی است
پاسخ
ناشناس
IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF
۰۷:۲۴ - ۲۹ ارديبهشت ۱۳۹۲
۱
۱
رفتند تایلند. استغفرالله صفا
پاسخ
جامعه اسلامی دانشجویان دانشگاه تهران
IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF
۱۱:۵۶ - ۲۹ ارديبهشت ۱۳۹۲
۰
۰
http://jadut.ir/?p=174
http://www.farsnews.com/newstext.php?nn=13920229000390
پاسخ
شهروند تهرانی
IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF
۱۲:۳۱ - ۲۹ ارديبهشت ۱۳۹۲
۰
۰
من برای آن جبهه ای که قالیباف به آن رفته ، بسیار ارزش قائلم.

اما شاید مشام این حقیر آنقدر ضعیف است که بوی خدمت صادقانه (و به دور از کارهای نمایشی) از قالیباف احساس نمیکنم.
هنوز حجم تبلیغات وسیع قالیباف 1384 را یادمان نرفته. هنوز برنامه صندلی داغ وی با لباس فرماندهی نیروی انتظامی را یادمان نرفته. ایشان با تکیه بر کدام منبع مالی و فرصت برابر، توانسته است که آموزشهای هزینه بر خلبانی ببیند و گواهی خلبانی بگیرد، و پروازهای خلبانی هم کند؟
پاسخ
امین
IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF
۱۷:۲۲ - ۲۹ ارديبهشت ۱۳۹۲
۰
۰
شما که شرایط فعلی رو می بینید چطور هنوز قالیباف رو تخریب می کنید؟
لنکرانی که رد صلاحیت شد ...
جلیلی هم که نمی مونه ...
اگه تکلیفتون رو حمایت از هرکی می دونید چرا قالیباف رو تخریب می کنید ؟

هاشمی بیاد نظام رو می ده دست کارگزاران و اصلاحاتی ها ...


کی می فهمید ؟
پاسخ
رهگذر
IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF
۱۹:۱۱ - ۲۹ ارديبهشت ۱۳۹۲
۰
۰
چقدر قالیباف و تخریب میکنید آخه شما!؟نمیتونید با این روش این مرد ولایی و کاری رو از چشمها بندازید!‏
پاسخ
ناشناس
IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF
۱۰:۵۵ - ۳۰ ارديبهشت ۱۳۹۲
۰
۰
بیت المال شده منبع تبلیغات یک عده لر ای بعضی اشخا ص از جمله صد ا و سیم شا زمان تبیغات اسلامی و خبر گزار ی فار س و جو ان و ..............
پاسخ
نظرسنجی
IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF
۱۲:۱۱ - ۳۰ ارديبهشت ۱۳۹۲
۰
۰
نظرسنجی انتخابات ریاست جمهوری92

منتظر حضور گرمتون هستیم...

http://ns-92.blogfa.com/
پاسخ
ناشناس
IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF
۱۱:۵۲ - ۳۱ ارديبهشت ۱۳۹۲
۰
۰
مرگ بر تخریب کنندگان هاشمی
پاسخ
ali
IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF
۱۲:۰۹ - ۳۱ ارديبهشت ۱۳۹۲
۰
۰
هاشمی زنده باد
کوردلان منافق که دم از رهبر می زنید و بحرفش گوش نمی دهید
فرمود تخریب نکنید
شما عوضی ها مگر دوره ریاست هاشمی نبودید که باره رهبر فرمود هاشمی فقیه دانا و یا مجتهد حالا چرا با غرض و مرض حجت الاسلام می نویسید و ایت الله نمی گذارید
تینت نجس تخم حرامی شما از همینجا روشن است
تا کور شود هر آنکه نتوان دید هاشمی امد و باز می اید
پاسخ
افشين
IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF
۰۸:۵۶ - ۰۱ خرداد ۱۳۹۲
۰
۰
بين عقايدحسن روحاني باعقايدرهبراز زمين تااسمان متفاوت است.تعجب ميكنم چرابه حسن روحاني صلاحيت دادند.عارف وغرضي هم همين طور.ياقاليباف بودجه شهرداررا هزينه تبليغ ميكند(بيت المال).بايد4نفرصلاحيت مي شدندنه8نفر
پاسخ
جدیدترین اخبار پربازدید ها