علیرضا زاکانی تحلیل خود را از آرایش جدید جریانات سیاسی در آستانه انتخابات بیان کرده و به سوالات خبرنگاران پاسخ داد.
آقای
دکتر به عنوان اولین سوال، با توجه پایان مهلت ثبت نام کاندیداها، تحلیل
خود را از آرایش سیاسی گروههای مختلف بویژه بعد از ثبت نام آقای هاشمی
بیان فرمایید.
معتقدم در حال حاضر سه گروه عمده در عرصه انتخابات به صورت مستقیم و غیر مستقیم نقش آفرینی می کنند.
گروه
اول، جریان اصولگرایی است که متشکل از کاندیداهای مختلف می باشد که با
اینکه در سبک و سیاق کاری، دارای اختلافات فکری و اجرایی متعدد هستند اما
ولایت پذیری و تاکید بر استمرار جهت گیری های اصلی کشور، ویژگی مشترک همه
آنهاست.
گروه دوم متشکل از دوم خردادیها، جریان آقای هاشمی و حلقه
اطراف آقای احمدی نژاد است که اگرچه در برهه های مختلف به عنوان رقیب هم به
مردم معرفی شده اند و حتی رقابتهای خصومت آمیزی با هم داشته اند، اما در
حال حاضر هر سه جریان مذکور، دارای اهداف مشترکی هستند که آنها را در یک
جبهه مشترک تعریف می کند.
گروه سوم هم جریان مخالفان نظام اسلامی هستند که با اصل انقلاب دشمنی دارند و هدفشان براندازی نظام جمهوری اسلامی ایران است.
* تحلیل شما از میزان اقبال مردم به هریک از این گروههایی که ذکر کردید، چیست؟
بنده
معتقدم با توجه به فضای جامعه و حاکم شدن گفتمان انقلاب و اصولگرایی در
کشور، چنانچه اصولگرایان اشتباه مبنایی انجام ندهند، اقبال جدی برای
مخالفین اصولگرایان و مخالفان نظام وجود ندارد، چرا که کاندیداهای مطرح شده
جریانات مخالف اصولگرایی با توجه به سابقه عملکردشان، مشروعیت، مقبولیت،
توانمندی و کارآمدی لازم را برای رای آوری و اداره کشور ندارند.
شما
قبلا گفته بودید که "اگر جهت گیری های ارزشی کشور تهدید شود، قائل به وحدت
در اصولگرایان هستید و در غیر اینصورت تکثر کاندیداها را جایز می دانید"
به نظر شما درحال حاضر اصولگریان چه وظیفه ای دارند؟
همانطور
که قبلا هم بارها عرض کردم، برای ما حفظ جهت گیری اصولگرایی در کشور اصل
اساسی است و به هیچ عنوان حاضر نیستیم سرسوزنی آن را به مخاطره بیاندازیم.
در حال حاضر هم با توجه به حضور آقای هاشمی، ضرورت دارد اصولگرایان به سمت
همگرایی و وحدت حداکثری پیش بروند و این وحدت و همدلی، یقینا شکست سنگینی
را متوجه جریان معتقد به سازش و ارتجاع، خواهد کرد.
* آیا راهکاری هم برای وحدت اصولگرایان پیش بینی شده است؟
بنده
برای این مهم دو پیشنهاد برای کاندیداهای اصولگرا دارم. پیشنهاد اول مربوط
به تشکیل جلسات مشترک بین همه کاندیداهای مطرح اصولگرا است که اگرچه در
سبک و سیاق کاری تفاوتهایی جدی بینشان وجود دارد اما ایجاد درک و فهم مشترک
از صحنه موجود می تواند، به جای رقابت درون جریانی توجه افراد را معطوف به
رقابت با رقیب اصلی نماید و تهدیدات در این زمینه را کاهش دهد.
پیشنهاد
دوم بنده نیز ائتلاف گفتمانی است که از بین کاندیداهایی که دارای گفتمان
مشترک هستند نهایتا یک کاندیدا وارد رقابت نهایی انتخابات شود، و فکر می
کنم این امرتا حد زیادی مانع سردرگمی مخاطبان و بدنه حزب الله خواهد شد.
پیرامون
تفاهم با سایر اصولگرایان هم معتقدم باید به اقتضائ صحنه تصمیم گرفت اما
حداقل نامزدهای دارای گفتمان مشترک ارزشی نباید تشتت داشته باشند و در صورت
نیاز پیرامون همگرایی با سایر نامزدهای اصولگرا هم می توانند تصمیم بگیرند
که بستگی به شرایط صحنه دارد.
* بین چه افرادی این ائتلاف موثر است؟
بین آقایان حداد عادل، جلیلی و بنده فکر می کنم این ائتلاف قابل انجام است.
* آقای لنکرانی در این ائتلاف نمی گنجد؟
آقای
لنکرانی را هم از جنس این ائتلاف می دانم، اما چون برادران جبهه پایداری
اعلام کرده اند به هیچ وجه حاضر به همراهی با دیگران نیستند و تا انتها از
ایشان حمایت می کنند، راه ارتباط و تعامل بسته شده است. طبیعی است اگر از
این ایده خود برگردند و با توجه به واقعیات صحنه با کسانی که همراهی
گفتمانی دارند نزدیک شوند خیلی خوب است و این نکته مانع از تشتت بین
نیروهای انقلاب خواهد شد. ولی به هر حال نقطه شروع دست خود دوستان پایداری
است.
* منظور شما از ائتلاف گفتمانی دقیقا چیست؟
یعنی
اینکه همه کاندیداها در اثبات خود، تقویت جبهه انقلاب و نقد منطقی رقیب
غیراصولگرا، فعالیتهایشان را با قدرت ادامه دهند اما در زمان خاصی که تفاهم
می کنند به یک نامزد برسند. نامزدی که بیشترین امکان را در همین جمع سه
چهار نفره گفتمانی برای رقابت و پیروزی اصولگرایان دارد.
* آیا شما حاضرید کنار بروید؟
وفای به عهد از الزامات مسلمانی است. انشالله اگر توافقی صورت گیرد معتقدم همه دوستان به آن پایبند خواهند بود.
* چرا از هم اکنون یکی از این سه یا چهار نفری که ذکر کردید نباید به عنوان کاندیدای نهایی معرفی شود؟
بنده
در شرایط فعلی کنار رفتن هیچ کدام از کاندیدهای اصولگرا را به صلاح نمی
دانم مشروط بر اینکه ظرفیت و توان آنها به جای نقد درون گفتمانی معطوف به
تحکیم جبهه انقلاب باشد و کاندیداهای اصولگرا رقیب اصلی را فراموش نکنند.
چرا که معتقدم در فضای سیاسی کشور در هر لحظه ممکن است اتفاقاتی رقم بخورد و
شرایط به گونه ای تغییر یابد که وضعیت اقبال یا عدم اقبال مردم نسبت به یک
کاندیدا تغییر یابد و در آنصورت ممکن است عدم اقبال به کاندیدای واحد حاضر
در صحنه، منجر به شکست کل جریان شود . البته در نهایت همانطور که گفتم
اصولگرایان باید با وحدت حداکثری در رقابت نهایی حضور داشته باشند چرا که
این موضوع را در شرایط فعلی امری واجب می دانم. بنده هم تلاشم این است که
گفتمان پیشرفت اسلامی را که از اهداف مهم انقلاب است بتوانم بدرستی برای
مردم تبیین کنم و امیدوارم این نظر و برنامه مورد توجه مردم قرار گیرد و در
انتخابات هم پیروزی به آن تعلق یابد ولی در هر صورت اگر این امر محقق نشد،
بنده حفظ جهت گیری های انقلابی کشور را از حضور خودم در صحنه مهمتر می
دانم و برای حفظ آن به فرد اصولگرای برتر کمک خواهم کرد و انتظارم هم
اینست که اگر به لطف خدا بنده از دیگران پیشی گرفتم دیگران به من کمک کنند.
به هر حال از بنده تا کنون به فضل الهی کسی خلاف تعهد و وفای به عهد ندیده
است.
* چه مکانیزمی باری انتخاب کاندیدای برتر در نظر دارید؟
هر مکانیزمی که جمع نامزدهای مدنظر درباره آن به تفاهم برسد را قبول دارم.
* در مورد جریان انحرافی در عرصه انتخابات نظرتان چیست؟ آیا اصولا این جریان را تهدیدی برای کشور می دانید؟
خیر،
بنده معتقدم کاندیدای فعلی حلقه انحرافی مقبولیت و مشروعیت حضور در
انتخابات را ندارد و بعید می دانم با توجه به عملکردهای گذشته بتواند در
رقابت انتخاباتی حضور داشته باشد. خود این افراد هم به خوبی از این موضوع
آگاه هستند و حرکتهایی نظیر همراهی رئیس جمهور در روز ثبت نام، نشان از
تحرکاتی دارد که پیام اصلی آن چراغ سبز به جریانات رقیب اصولگرایی است و
همانطور که عرض شد این دو جریان (جریان آقای هاشمی و حلقه اطراف آقای احمدی
نژاد) علیرغم مخالفت ظاهری با هم، اهداف مشترکی را دنبال می کنندکه
مهمترین آن تغییر جهت گیریهای اصلی کشور است و معتقدم در آینده مردم بیشتر
به ماهیت مشترک این دو گروه پی خواهند برد.
* برخی معتقدند
شورای نگهبان با توجه عدم اقبال به کاندیداهای جریان انحرافی با تائید
آنها باید مانع از جوسازی های احتمالی دولت شوند، نظر شما چیست؟
این
تحلیل ناشی از عدم شناخت درست از وظیفه شورای نگهبان است. اساسا شورای
نگهبان کاری به مقبولیت و عدم مقبولیت کاندیداها ندارد . این شورا طبق
قانون صلاحیت و عدم صلاحیت کاندیداها را بررسی می کند و سپس با احراز
صلاحیت نامزدها نتیجه را اعلام می کند و تجربه نشان داده ملاحظات اینچنینی
را در نظر نمی گیرد. علاوه براینکه شورای نگهبان کسی را رد صلاحیت نمی کند و
طبق قانون احراز صلاحیتها را ملاک قرار می دهد.
* لطفا در مورد فعالیت گروه سومی که ذکر کردید یعنی مخالفین نظام در انتخابات پیش رو توضیح دهید
ماهیت
این گروه که در طول ۳۴ سال گذشته از هیچ تلاشی برای سرنگونی جمهوری اسلامی
مضایقه نکرده و البته همیشه هم به حمدالله ناکام بوده و خواهند بود، امروز
و بعد از حوادث فتنه ۸۸ بیش از هر زمان دیگری برای مردم آشکار شده است.
ضدانقلاب و اربابان بیگانه شان که در انتخابات گذشته با ژست دلسوزی برای
مردم ادعای تقلب را بهانه به آشوب کشیدن کشور و جنایتهای خود قرار داده
بودند، امروز با حمایت از کاندیدایی خاص امیدوارند تا بتوانند، با ایفای
نقش جدی تر، ناکامی های خود در گذشته را جبران کنند و البته دل در گرو
اشتباهات اصولگرایان دارند که انشالله با هوشیاری مجموعه نیروهای انقلاب
ناکامی دیگری را در کارنامه دشمنی های خود ثبت خواهند کرد.
* آقای هاشمی چطور؟
آقای
هاشمی علیرغم انجام خدماتی در گذشته، نشان داده که مرد اشتباهات بزرگ است.
ما علاقه مند نبودیم که ایشان در این سن و سال اشتباه بزرگ دیگری را انجام
دهد، اما بالاخره ایشان تحت تاثیر اطرافیان و خانواده خود تصمیم خود را
گرفته اند و بنده معتقدم بعد از انتخابات از این تصمیم شدیدا پشیمان خواهند
شد.
آیا در صورت شکست آقای هاشمی معتقدید وی این نتیجه را می پذیرد یا دوباره اطرافیانشان نظام را به تقلب در انتخابات متهم می کنند؟
ایجاد
شبهه در سلامت انتخابات و مظلوم نمایی استراتژی تبلیغی جریان آقای هاشمی
در چند دوره اخیر انتخابات بوده است. به خاطر داریم که آقای هاشمی اولین
کسی بود که ایجاد شبهه تقلب در انتخابات را رقم زد. ایشان در سال ۷۶ در
حالی که دولت وی مجری برگزاری انتخابات بود با سخنرانی معروفشان از تریبون
نماز جمعه ، ذهنها را به احتمال تقلب در انتخابات توجه داد و عملا با این
استراتژی تبلیغی زمینه رای آوری آقای خاتمی را که در آن زمان کاندیدای
مخالف وضع موجود بود، فراهم آورد. بعدها نیز در انتخابات سال ۸۴ در زمان
مسئولیت دولت آقای خاتمی، بار دیگر این ادعا به طرق دیگر از سوی ایشان و
نزدیکانشان مطرح شد اما چون مجری این دوره، خود این افراد و نزدیکانشان
بودند کسی این ادعاها را قبول نکرد.
با این حال در سال ۸۸ جریان به
ظاهر رقیب آقای هاشمی، مجری انتخابات بود و همین امر باعث شد در ابتدا برای
عده ای موضوع تقلب در انتخابات باور پذیر شود اما در ادامه با مشخص شدن
ادعاهای سطحی این افراد، بسیاری از مردمی که موضوع تقلب را باور کرده
بودند، متوجه شدند که فریب خورده اند و در روز ۹ دی فریاد اعتراضشان را بر
سر فتنه گران فرود آوردند.
البته نقد ما به ایشان فراتر از عملکردها
و ناظر به روش اداره کشور با الگوی توسعه غربی است که پیرامون آن مفصلا و
به طور مستند صحبت خواهم نمود.