کد خبر: ۱۳۲۹۲
زمان انتشار: ۱۹:۵۴     ۰۷ خرداد ۱۳۹۰
از بچه‌های مادران جوان وبلاگ‌نویس که از در و دیوار آنجا بالا میرفتند و صدای خنده‌شان فضا را شادتر میکرد. از خانم وبلاگ‌نویس جوانی که داوطلب شد مربی بچه‌ها باشد تا مادران بتوانند آسوده‌خاطر در کلاس‌ها شرکت کنند... مثل همیشه لنزجان! خواه ناخواه جذب سوژه‌های دخترانه میشد. دوربینمان شات میزد از دوستی‌هایی که آنجا بین نی‌نی کوچولوها ساده و صمیمی ایجاد شده بود. دخترکوچولوهایی که علاوه بر تمام شباهت‌های ظاهری که شما در عکس میبینید یک شباهت دیگر هم دارند؛ اینکه هم پدر و هم مادرشان وبلاگ‌نویس هستند.

 


اردوی وبلاگ‌نویسان (نور) هم تمام شد اما خاطراتش همیشه ماندگار است. خاطرات شیرینی که طعم شیرین یک کار گروهی موفق را بیشتر از گذشته زیر زبانمان گذاشت. جایتان خالی ما و این دوربینمان چه لحظه‌ها که شکار نکردیم! از خوابگاه لاله میعادگاه دوستی‌های دخترانه تا دختران جوان چمدان به‌دست که از دور و نزدیک با هزار شوق و امید، رنج سفر به جان خریده بودند تا بمانند و بیشتر بدانند...

 

 

  از بچه‌های مادران جوان وبلاگ‌نویس که از در و دیوار آنجا بالا میرفتند و صدای خنده‌شان فضا را شادتر میکرد. از خانم وبلاگ‌نویس جوانی که داوطلب شد مربی بچه‌ها باشد تا مادران بتوانند آسوده‌خاطر در کلاس‌ها شرکت کنند... مثل همیشه لنزجان! خواه ناخواه جذب سوژه‌های دخترانه میشد.

 

 

 دوربینمان شات میزد از دوستی‌هایی که آنجا بین نی‌نی کوچولوها ساده و صمیمی ایجاد شده بود. دخترکوچولوهایی که علاوه بر تمام شباهت‌های ظاهری که شما در عکس میبینید یک شباهت دیگر هم دارند؛ اینکه هم پدر و هم مادرشان وبلاگ‌نویس هستند. وقتی دستشان را دورگردن هم انداختند تا لحظه‌ی رفاقتشان را ثبت کنم به این فکر میکردم که آیا این دختران کوچک هم  بانوان وبلاگ‌نویس آینده خواهند بود؟...

 

 
کمی آن طرف‌تر خانم‌های عکاس در فرصت ایجاد شده تا شروع سخنرانی، کنج دنجی پیدا کرده بودند و برگ سبزی و ذوق‌زده از طبیعت زیبای اردوگاه چیلیک چیلیک عکس میگرفتند...

 

 
از مادران جوانی که با نوزادهاشان آمده بودند و نی‌نی های معصومشان چه شیرین کرده بودند فضای جمع را.


 

 
از دوربین‌های شبکه‌های مختلف و خبرنگارانی که میکروفون‌هاشان را در اختیار کسانی میگذاشتند تا حرفهایی که سالها در دنیای مجازی گفته بودند و تجربیاتشان را حالا یک‌جا جمع کنند و در چند دقیقه به دنیای خارج از اینترنت برسانند. از سوژه‌هایی که گاه برای چند نفر یک‌زمان شکار میشد. از دوربین‌های خبرگزاری‌ها و رسانه‌های مختلف که چپ و راست عکس میگرفتند و من فکر میکردم بعد از چند ساعت همایش این لنزهای سنگین با دستهای ظریف این خانم‌های عکاس چه‌ها که نخواهد کرد!




 



از خانمهایی که نکته‌های کلاس  و کارگاه یا سخنرانی‌ها را بادقت و حوصله نوت‌برداری میکردند و چه شنونده‌های خوبی که استادان را سرذوق می‌آوردند و زمان از دستشان میرفت.

 

از حال و هوای اختتامیه؛ دختر بچه‌هایی که انقدر بهشان خوش گذشته بود که فکر میکردند همین چند روزه چند سانت بلند تر شده‌اند. از گروه سرود دختران دانشجو با چادرهای زیبای سبزرنگ و براق و چه یکدست میخواندند سرودهای وطنی را...

 


و خانومی که همراه شوهرش به‌عنوان زوج وبلاگ‌نویس برگزیده شده بودند و آن‌وقت که مجری میکروفون را بدست آقای شوهر داد، مرد بی‌هیچ مقدمه‌ای گفت: "جان به فدای امام هادی علیه‌السلام" و سالنی که با تشویق‌های جانانه‌ی  حضار ترکید!... در حالی که شات میزدم  آن لحظه‌ی به یادماندنی  را در دلم به خانمش تبریک میگفتم که: از دامن زن مرد به معراج میرسد!
نظرات بینندگان
نام:
ایمیل:
انتشاریافته:۱
در انتظار بررسی: ۰
* نظر:
ارسال نظرات
ناشناس
IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF
۱۱:۰۶ - ۰۹ خرداد ۱۳۹۰
۰
۰
فقط دختران چادری وبلاگ می نویسند
کی این عکسارو گرفته
برید ادم شید
درست برخورد کنید
از همه عکس بگیرید درد این نیست ها
درد اینه که فضا رو شکلی کردید که فقط حداقلی ها اومدند
تیشه بر ریشه نزن ای نابکار
پاسخ
جدیدترین اخبار پربازدید ها