نظام سرمایهداری با تنزل جایگاه انسان به سرمایه باعث شد تا مدیریت فرآیند پیشرفت، مالکیت منابع و محصول تولیدی سهم سرمایه شود. در واقع کار و نیروی کار در نظام سرمایهداری در خدمت سرمایه قرار میگیرد؛ در حالی که در اسلام، همهی امکانات و موجودات، از جمله سرمایهی فیزیکی، در خدمت انسان به عنوان اشرف مخلوقات عالم قرار دارد. در واقع اسلام با زیربنای توحیدی خود، نه انسانمحوری با حذف خداوند (اومانیست) غربی را میپذیرد و نه مخدوش نمودن جایگاه انسان و نیروی کار و تبدیل شدن آن به موجودی در خدمت سرمایه را میپذیرد. در این مقاله به بررسی مختصر تفاوت دیدگاه نظام اقتصاد اسلامی و سرمایهداری در خصوص نیروی کار و سرمایه، به عنوان مهمترین عوامل تولید، میپردازیم.
جایگاه کار در نظام سرمایهداری
در نظام سرمایهداری، تمام مازاد تولید به سرمایه اختصاص مییابد و نیروی کار تنها دستمزد ثابتی دریافت میکند. حاصل چنین نگرشی به نیروی کار، فقر و فساد و شکاف درآمدی شدید است. در این دیدگاه، اخراج کارگران در هنگام رکود بازارهای مالی و سرمایهای، به بهانهی نجات سرمایه از ورشکستگی، به عنوان راهکاری برای خروج از بحرانهای اقتصادی است.
لستر تارو از عدم تناسب توزیع هوش و ثروت در اقتصاد سرمایهداری به عنوان یک معما یاد میکند و میگوید: «یک درصد بالای جمعیت صاحب چهل درصد کل دارایی خالص آمریکا هستند، اما به هبچ وجه صاحب چهل درصد ضریب هوشی نیستند.» وی ادامه میدهد: «همهی انسانها ساعتهای محدودی برای کار کردن در اختیار دارند، اما ثروت با چنین مرز و مانعی روبهرو نیست. ثروت، ثروت میآورد و در این فرآیند، به مانع وقت شخصی برنمیخورد. دیگران را میتوان به خدمت گرفت تا ثروت کارفرمای خود را به کار اندازند.»[1]
نظام سرمایهداری یک نظام کارفرمایی است. در این نظام منافع صاحبان سرمایه با منافع کارگران همواره در تضاد است و چون سرمایهداران همواره از قدرت چانهزنی بیشتری برخوردارند، با کاهش دستمزد نیروی کار، سود خود را حداکثر میکنند.[2]
در نظام سرمایهداری، تمام مازاد تولید به سرمایه اختصاص مییابد و نیروی کار تنها دستمزد ثابتی دریافت میکند. حاصل چنین نگرشی به نیروی کار، فقر و فساد و شکاف درآمدی شدید است. در این دیدگاه، اخراج کارگران در هنگام رکود بازارهای مالی و سرمایهای، به بهانهی نجات سرمایه از ورشکستگی، به عنوان راهکاری برای خروج از بحرانهای اقتصادی است.
ادوار تجاری رونق و رکود (business cycle) از ویژگیهای این نظام است که در آن، در دوران رونق، به واسطهی افزایش قیمت و فروش، سودهای سرشار نصیب صاحبان سرمایه میشود؛ در حالی که نیروی کار سهمی از این سود ندارد و در دوران رکود، تعدیل نیروی کار، افزایش بیکاری و کاهش دستمزد در انتظار نیروی کار است. نظام معیوب سرمایهداری در غرب در سالهای اخیر، به دلیل بحران مالی، دچار مشکلات بسیاری شده است؛ از جمله اخراج کارگران و تخریب بنیانهای خانوادگی و طرحهای ریاضت اقتصادی که فقط نیروی کار را نشانه گرفته و موجب اعتراض کارگران شده است. با این حال، صاحبان سرمایه و بازارهای مالی، که خود مسبب اصلی بحران اقتصادی اخیر بودهاند، کمکهای هنگفتی از دولتها دریافت نمودهاند.
این نظام معیوب اقتصادی به هیچ عنوان نمیتواند الگوی مناسبی برای اقتصاد ایران باشد. با این حال، در طول سالهای گذشته، همواره شاهد کپیبرداری به بدترین شیوهی ممکن، از این الگو بودهایم. به عنوان مثال، خصوصیسازی بنگاههای دولتی، بدون فراهم ساختن بسترهای مناسب اقتصادی و اجتماعی برای حفظ کرامت انسانی نیروی کار، در دولتهای مختلف انجام شده است؛ در حالی که فقدان یک نظام تأمین اجتماعی مناسب و کارا و فقدان قدرت چانهزنی نیروی کار باعث شده است که نیروی کار در برخی از بنگاههای خصوصی به استثمار کشیده شود و از حداقلهای معیشت هم برخوردار نباشد.
هرچند خصوصیسازی برای افزایش بهرهوری اقتصادی اقدام مذمومی نیست، اما فقدان چارچوبها و الزامات قانونی و اجتماعی مناسب، باعث شده است تا نیروی کار قادر به پیگیری مطالبات و حقوق انسانی خود نباشد و عمدهی بار مشکلات اقتصادی را به دوش بکشد. حتی از دید مدلهای اقتصاد کلان سرمایهداری نیز کارفرمایان موظف به تأمین دستمزدهای مناسب برای نیروی کار هستند؛ چرا که منافع و سود آنها حداکثر خواهد شد. در مدل عمومی دستمزد کارا[3] دستمزدهای پایین به چند دلیل کارا نیست:
1. موجب کاهش مخارج تغذیهی کارگران میشود و بهرهوری آنها را کاهش میدهد (به خصوص در کشورهای در حال توسعه).
2. تلاش کارگران را، در شرایطی که بنگاه قادر به پایش (monitoring) کامل کارگران نیست، کاهش میدهد.
3.موجب خشم، انتقام و طفره رفتن (shirking) از کار میشود و بهرهوری و احساس وفاداری را کاهش میدهد و باعث خرابکاری میشود.
اما متأسفانه در کشور ما، به دلیل فراوانی نیروی کار بیکار، کپیبرداری از الگوی سرمایهداری و به خصوص سودمحوری و فقدان نظام تأمین اجتماعی کارا، کارفرمایان به جای پرداخت دستمزدهای کارا برای ترغیب نیروی کار، با تهدید به اخراج، کارگران را وادار به کار با حداقل دستمزد مینمایند.
این آموزههای کپیبرداریشده از الگوهای معیوب غربی با آموزههای دین مبین اسلام، که در آن پیامبرش بر دستان کارگر بوسه میزند و به پرداخت مزد کارگر قبل از خشک شدن عرق جبینش توصیه میفرماید، در تناقض آشکار است.
در ادامه به توصیف جایگاه نیروی کار در نظام اقتصاد اسلامی میپردازیم.
جایگاه کار در اسلام
از منظر اسلام، سرمایه عقیم نیست. بنابراین بخشی از تولیدات سهم سرمایه است، اما آموزههای اسلامی به انسان یا همان نیروی کار نگاه ویژهای دارد. در اسلام، انسان اشرف مخلوقات است (سورهی مؤمنون، آیهی 14)، مسجود ملائکه است (آیهی 34) و حفظ کرامت انسانی مورد تأکید آموزههای قرآنی است. در اسلام کار و کارگر از جایگاه والایی برخوردارند و ارزش طلب روزی حلال و کار برای رفاه خانواده، مانند مجاهدت در راه خدا قلمداد شده است.[4] در این دیدگاه، انسان محور و سرمایه و دولت در حاشیه و در خدمت انسان هستند و باید همه از تمام مواهب بهرهمند گردند.
در چنین نظامی، نیروی کار به عنوان یکی از عوامل مهم تولید است که جلب اعتماد و احساس وفاداری آن به کارفرما میتواند باعث رشد و شکوفایی اقتصادی شود.
در اسلام کار و کارگر از جایگاه والایی برخوردارند و ارزش طلب روزی حلال و کار برای رفاه خانواده، مانند مجاهدت در راه خدا قلمداد شده است. در این دیدگاه، انسان محور و سرمایه و دولت در حاشیه و در خدمت انسان هستند و باید همه از تمام مواهب بهرهمند گردند.
در الگوهای رشد جدید (الگوی رشد رومر مبتنی بر مدل R&D) سرمایهی انسانی به عنوان یکی از منابع مهم رشد اقتصادی محسوب میشود و در تجارب عملی آن نیز در کشورهای شرق آسیا، به خصوص الگوی توسعهی ژاپنی، این مسئله به وضوح قابل رؤیت است؛ چنان که در الگوی ژاپنی توسعه، عامل مهم توسعه نه تنها اتکا به سرمایه و منابع طبیعی نبوده است، بلکه اتکا بر نیروی انسانی متخصص و برانگیختن احساس وفاداری کارگران به بنگاه و کمپانی بوده است. کارفرمایان موظف هستند تا حداقلهای معیشت را برای کارگران فراهم آورند و امنیت شغلی را برای آنان تضمین نمایند و در مقابل، کارگران نیز با سختکوشی و احساس وفاداری، که ویژگی فرهنگ سامورایی است، منافع کارفرمایان را تأمین مینماید.
امید است که با مرور مجدد آموزههای اسلامی و بهرهبرداری از گنجینهی قرآن و احادیث، الگویی متناسب با نظام اسلامی طراحی نماییم و با پایان دادن به کپیبرداریهای ناقص از الگوهای غربی و شرقی، به پیشرفت همهجانبه و درخور جایگاه کشورمان دست یابیم.
________________________________________
[1]. لستر تارو، آیندهی سرمایهداری، ترجمهی عزیز کیاوند، ص 308.
[2]. سید حسین میرمعزی، نظام اقتصادی اسلام، دفتر دوم، انتشارات کانون اندیشهی جوان.
[3]- generic efficiency – wage model
[4]بحارالانوار، ج 104، ص 72.
فاطمه سرخهدهی/ دانشجوی دکتری اقتصاد