کد خبر: ۱۲۵۴۸۶
زمان انتشار: ۲۳:۵۹     ۲۶ فروردين ۱۳۹۲
598 به نقل از خبرنامه دانشجویان ایران: انتخابات ریاست جمهوری صحنه بوجود آمدن شرایطی خاص برای بودن یا نبودن احزاب و جریان ها در صحنه اجرائیات کشور است. برخی مستقیم دستی بر آتش دارند و عده ای نیز به اقتضائیات خاص  تنها به بازیگردانی و  کاتالیز کردن صحنه  وتغییر آن به نفع خود می باشند.

تمثیلی از مورد آخر را تنها در شخص هاشمی رفسنجایی، رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام می بینیم. آیت الله داستان انتخاباتی ما همیشه یک سر این صحنه سیاسی را به خود اختصاص داده و درصدد گرفتن قدرت بیشتر در نظام است، هرچند که این هدف را همیشه نقض می کند ولی در نهایت انگشتان مشت کرده اش باز می شود و همه محتوای آن بر ملا می گردد.

هاشمي سابقه پرفراز و نشيبي با اصلاح طلبان دارد. قبل از 76 هاشمي با حمايت پنهان و آشکار خود به بر سر کار آمدن آنها کمک کرد. اشاره او و دستور او به کارگزاران سازندگي باعث شد که اين حزب در 76 با جرياني که بعدها اصلاح طلبان را ايجاد کرد هم پيمان و شريک انتخاباتي شود. به نحوي که مرعشي از نزديکان هاشمي در حزب کارگزاران سازندگي به صراحت بيان داشته است که 6 ماه قبل از انتخابات 76 به دستور هاشمي به حمايت از خاتمي پرداخته اند.

اما حملات بعد از 76 اصلاح طلبان به هاشمي نشان داد که هاشمي درک صحيحي از اصلاح طلبان و اصلاح طلبي نداشته است و آنها با حربه حمله به او به دنبال کسب موفقيت در انتخابات‌هاي آتي هستند به حدي که در انتخابات مجلس ششم هاشمي سيبل اصلي حملات اصلاح طلبان شد.

تاريخ در دوران اوج اصلاح طلبان متوقف نشد و روزي آمد که اصلاح طلبان در سال 84 پشيمان از حمله به هاشمي و ازدست دادن فرصت او، به نحوي پراکنده وغير منسجم به حمايت از او رو آوردند.

 اما حمايت 84 هنگامي کامل شد که هاشمي به دور دوم در برابر محمود احمدي نژاد رسيده بود. البته احمدي نژاد نيز از دوقطبي سازي فضا و حمله به هاشمي به ره مي‌ برد اما اصلاح طلبان اکنون حربه سابق خود را ناکار آمد مي‌ديدند و به حمايت از هاشمي رو آورده بودند.

سال 84 بعد از 8 سال در راس بودن و 8 سال دستی از دور بر آتش داشتن، زندگی سیاسی خود را که چیزی جزء بقای قدرت و مقام ، فاصله از رهبری ، یکه تازی در عرصه دیپلماسی کشور و رابطه با کشورهایی که مورد نهی مستقیم حضرت امام(ره) بودند، نبود را گذراند. سال 84 شرایط طوری رقم خورد که این کهنسال عرصه زورآزمایی و قدرت نمایی سیاسی چاره ای جزء ورود مستقیم به انتخابات ندید. ولی اشک‌ها و خاطرات زندان رفته اش نیز نتوانست سرپوشی بر اهداف 16 ساله اش نهد و سرانجام تن به شکستی داد که تصورش برای وی قدری محال بود ولی واقعیت را پذیرفت.

 ولی دستان وامانده از تصاحب کرسی قوه مجریه باز نماند و همه توان خود را برای انتخابات 88 قرار داد تا این‌بار در کسوت بازیگردانی، منجر به بیرون آوردن فردی از دل انتخابات شود که جولانگاه تفکرات هاشمی در صحنه دولت گردانی باشد. چینش گزینه‌ها با درایت خاص انجام می گرفت که حتی برای خاتمی هم در صفحه شطرنج خود جای نجست و وی را گزینه ایده آل ندانست و روبه سوی میرحسین موسوی نمود و با برآوردی که در ذهن داشت او را خروجی احتمالی صندوق های رای 88 می دانست که این معادله هم بی جواب یا بهتر بگوییم با شکستی روبه رو شد.

تحمل شکست 4 سال تفکر و تلاش برای هاشمی سخت بود و لذا او را بر آن داشت تا کاتالیزوری در صحنه اعتراضات کاندیداها شود و شعله‌های سرکش مخالفت با این انتخابات را از زبان حامیان و کاندیداها بشنود که با نماز جمعه آخر هاشمی و نامه بی سلام  او به رهبری، آن روی سکه که همیشه از دید برخی پنهان بود رو شد و احتمال به ثمر رسیدن همه تلاشها و محقق شدن آرزوهای وی در اریکه تحقق محتمل‌تر گشت که این بار هم با نافرجامی بد، فرزندان خود را نیز در این راه سوزاند و تنها آگاهی از چهره خود را برای همگان به نمایش گذاشت و گفتمان سوخته خود را که سالها با اصلاح‌طلبان گره خورده بود را در ذهن مردم میراند و دشورای ادامه راه برایش بسیار سختر و صعب تر گشت.

اینک انتخابات 92 و یازدهمین دوره ریاست جمهوری که باز هم این مرد خستگی‌ناپذیر صحنه مدیریت نامزدهای انتخابات را به جنبش و تکاپو واداشته ولی این بار قدری محتاط‌تر و استراتژیک‌تر قدم‌های خود را برداشته است. نقطه مرجع استراتژیک را در اختلاف بین دولت و اصولگرایان می بیند. این دید او را به فکر تطهیر و ناجی و حماسه ساز نشان دادن خود واداشته و از سویی هم صفحه شطرنج خود را پهن نموده است و در بین مهره‌های این صفحه هم اصولگرا می بینیم  هم اصلاح طلب. برخی این گونه می پندارند که هاشمي با بازسازي يک جريان اصلاحات جديد به عرصه انتخابات آتي رياست‌جمهوري وارد مي‌شود. از نظر اين عده هاشمي خواهد کوشيد تا جريان اصلاحات جديد از برخي عناصر تندروي خارج از نظام زدوده شود و غلبه جريان کارگزاران سازندگي بر اين اصلاح طلبي جديد قوت يابد.

در اين ميان برخي از تحليل‌گران اصلاح طلب از هاشمي به عنوان کاتاليزوري براي بازسازي اصلاحات و بازگشت آنها به عرصه سياست کشور سخن مي‌گويند (1) و عده ای نیز وی را شاه ماهی انتخابات تلقی کنند.[2] اما درايت سياسي حکم مي‌کند که نپذيريم هاشمي فقط در حد يک کاتاليزور باقي بماند و نقشي در اين واکنش شيميايي به خود اختصاص ندهد و فقط تسريع کننده واکنش باشد و در محصول نهايي حضوري نداشته باشد. اين تصور، تصوري خام و مبتني بر ساده پنداشتن شخص هاشمي و ناديده گرفتن سابقه و پيچيدگي‌هاي سياسي او است. اگر هاشمي در يک فرايند شيميايي کلان مانند بازسازي اصلاحات حضور داشته باشد به طور قطع بخش قابل توجهي از محصول نهايي با برچسبي از او خواهد بود که قابل انفکاک از وي نباشد.

باید گفت که این بار راه مدیریت انتخابات کمی برای هاشمی مشکل است چرا که با وجود ظاهری متفقانه‌ وی با اصلاح‌طلبان ولی در پشت صحنه رقابتی بین وی و این جریان مشاهده می شود که گاهی اختلافات بر سر کاندیداهای مورد نظر ریشه‌ای می‌شود و از سویی هم اصلاح طلبان خود‌رای و بی توجه به سران اصلاحات نیز قوزی بالای قوز مدیریت انتخابات برای هاشمی بوجود آورده است.

باید نشست و دید که این بار آیت الله چگونه می خواهد آرایش مهره ای خود را انجام دهد.در نهایت اینکه هاشمی در صحنه عمل مردم محور بودن انتخابات را فراموش نموده است و لایه‌های اجتماعی امروز را به نحو احسن واکاوی ننموده است و همین امر باعث شکست وی در این شرایط می گردد.

پی نوشت:
[1].http://aftaberey.com/?p=12889
[2].http://www.mashreghnews.ir/fa/news/169651/
نظرات بینندگان
نام:
ایمیل:
انتشاریافته:
در انتظار بررسی: ۰
* نظر:
جدیدترین اخبار پربازدید ها