به گزارش 598، به نقل از خبرگزاری فارس، شیخنشینهای عرب حاشیه خلیج فارس که در چارچوب سازمانی بهنام «شورای همکاری خلیج [فارس]» گرد هم آمدهاند، روز یکشنبه بار دیگر موضعی ضدایرانی را در کارنامه خود ثبت کردند.
تاریخچه شورای همکاری خلیج فارس اصولا با ضدیت با جمهوری اسلامی ایران گره خورده است. این سازمان منطقهای در سال 1981 و پس از ادعایی تاسیس شد که بر مبنای آن، رژیم آلخلیفه جمهوری اسلامی ایران را به طراحی کودتا علیه خود متهم کرد. در طول هشت سال جنگ تحمیلی، اگرچه موضع شیوخ عرب حاشیه خلیج فارس بهظاهر بیطرفی بود اما کمکهای فراوانی از سوی برخی از این شیوخ بالاخص آلسعود و آلصباح به رژیم عراق انجام شد تا آنجا که نفت عراق توسط کشتیهای سعودی و کویتی صادر میشد. همین امر سرانجام به جنگ نفتکشها در خلیج فارس انجامید.
پس از اشغال کویت توسط رژیم بعث عراق و موضعگیری قاطع ایران علیه این اقدام، روابط بین ایران و شیوخ عرب تا حدودی بهتر شد اما این بهبود روابط پس از شروع ادعاهای امارات عربی متحده در خصوص جزایر ایرانی تنب و ابوموسی عملا متوقف شد. از آن پس نیز هر روز چالشهای بیشتری بین ایران و شیوخ شورای همکاری مشاهده شده است که انقلاب مردم بحرین، از جمله آنهاست.
اما ادعای اخیر حکام سرزمینهای نفتخیز عربی علیه نیروگاه هستهای ایران، داستانی است که از شدت تلخی مضحک مینماید! شیوخ عربی که اسناد ویکیلیکس ثابت میکنند خواهان توقف برنامه هستهای ایران به هر قیمت ممکن هستند، این بار از زلزله بوشهر برای حمله به برنامه هستهای ایران سود جستهاند. زلزلهای که سی و هفت ایرانی را کشته و بیش از 800 نفر را مجروح کرده است، برای سران کشورهای عربی به مستمسکی برای حمله به برنامه هستهای ایران تبدیل شده است تا از آژانس بینالمللی انرژی اتمی بخواهند که یک تیم بازرسی ویژه به بوشهر اعزام کند.
بهانه مورد نظر شیوخ عرب این است که آسیب به نیروگاه بوشهر سرزمینهای آنان را هم متاثر خواهد کرد و از آنجا که بوشهر در منطقهای زلزلهخیز قرار دارد، باید فکری به حال آن شود و البته این فکر هم قاعدتا چیزی جز تعطیلی نیروگاه هستهای بوشهر نیست!
در خصوص این ادعاهای شیوخ عرب اشاره به موارد ذیل، ضروری بهنظر میرسد:
1- مردم ایران ملتهای عرب حاشیه خلیج فارس را برادران دینی خود میدانند و انتظار ندارند که پس از وقوع چنین مصیبتی، از سوی سران چنین کشورهایی نهتنها با آنها همدردی نشود، بلکه همین موضوع به مستمسکی برای شبههافکنی در خصوص حقوق هستهای آنها تبدیل شود؛
2- در میان کشورهای عضو شورای همکاری خلیج فارس، کشور هستهای وجود ندارد و تخصصی هم در زمینه ساخت و راهاندازی نیروگاه هستهای در این کشورها به چشم نمیخورد، پس شیوخ عرب باید در خصوص احساس صلاحیت خود جهت اظهارنظر در خصوص مسائل هستهای، بازبینی کنند؛
3- بنابر کنوانسیونهای بینالمللی، مسوول امنیت ساخت و ساز نیروگاه هستهای بوشهر، پیمانکار روس آن است. این پیمانکار اطمینانهای لازم را در خصوص نیروگاه هستهای بوشهر داده است و اگر اهمالی هم از آن سر زده باشد، ایران اولین مدعی خواهد بود. بنابراین، شیوخ عرب اگر نیاز به اطلاعات فنی دارند، بهتر است از شرکت روس اطلاعات مزبور را بخواهند؛
4- محل ایجاد نیروگاه بوشهر، پیش از انقلاب اسلامی انتخاب شده بود. حتی مراحل اولیه ساخت آن را نیز یک شرکت آلمانی و در هم دوران به انجام رسانده بود. شیوخ عرب چرا آن زمان به وجود گسلهای زلزله در بوشهر اعتراضی نداشتند؟
بهطور کلی، اعراب حاشیه خلیج فارس در حمله به برنامه هستهای ایران بعضا گوی سبقت را از سران تلآویو هم میربایند و این در حالی است که باید از توسعه فنآوریهای نوین در کشورهای اسلامی حمایت کنند. طبعا اگر روزی کشورهای عربی بخواهند به توسعه فنآوری هستهای مبادرت ورزند، ایران نهتنها فنآوری مزبور را حق برادران مسلمان خود خواهد دانست بلکه آمادگی کمک به آنها را نیز خواهد داشت.
شیوخ عرب حاشیه خلیج فارس باید بدانند که با توجه به حساسیت بینالمللی در خصوص برنامه هستهای ایران، آژانس بینالمللی انرژی اتمی برای بازرسیهای سختگیرانه از تاسیسات هستهای ایران از جمله نیروگاه هستهای بوشهر، نیازی به توصیه آنها ندارد، پس با این جوسازیها تنها خود را خسته میکنند.