در سالهاي اخير و به ويژه سال 91، پيشکسوتان عرصه اخلاق و ورزش بارها از
لزوم اخلاق مداري و فرهنگ صحيح هواداري صحبت کردند. مغز کلام آنها اين بود
که هواداران يک تيم بايد به معناي واقعي کلمه «هوادار تيم خود» باشند و در
هر شرايطي از آن حمايت کنند. هوادار بايد تيم خود را تشويق کند و به تيم
حريف احترام بگذارد. تنها در اين صورت است که فرهنگ و اخلاق در ورزشگاه ها
حاکم ميشود.
به گزارش ايسنا، هنوز چند روز از آغاز سال جديد نگذشته
بود که بر خلاف انتظار همگان، مبني بر رواج اخلاق در ورزشگاهها در سال 92
، هواداران دو تيم مطرح کشور در ديدار نيمه نهايي جام حذفي با شدت هر چه
تمامتر از خجالت هم در آمدند و شعارهايي سر دادند که عجيب بود چرا چمن سبز
ورزشگاه آزادي از شرم آنها سرخ نشد؟!
پدري گوشهاي فرزند خردسالش
را گرفت که مبادا کودکش حرف تازهاي ياد بگيرد و با بازگو کردن آن در محفلي
خانوادگي آبروي خاندانش را ببرد. پخش کننده تلويزيوني و راديويي بازي هم
از شرم انتشار حرفها و شعارها پيچ صداي بازي را آنقدر کم کردند که گويي
ورزشگاه از تماشاگر خالي است؛ اين کارها به خاطر همان هواداراني بود که
سالها «بهترينشان» مي خواندند.
سخن فقط از هواداران استقلال و
سپاهان نيست، بلکه همه تماشاگران فوتبال در ايران از همين فرهنگ – يا بهتر
است بگوييم بيفرهنگي – تبعيت ميکنند. گويي فحاشي در ورزشگاه به يک قانون
تبديل شده و اگر هواداراني عليه بازيکن رقيب – و بدتر از آن بازيکنان تيم
خودي – فحاشي نکنند، کارشان را درست انجام ندادهاند.
امروز
(دوشنبه) بار ديگر استقلال و سپاهان با هم ديدار ميکنند و اين بار ، مصاف
آنها براي کسب قهرماني ليگ برتر است. هواداران اين دو تيم و همه تيمهاي
ديگر بايد بدانند که جام قهرماني را به تيمي ميدهند که بهتر بازي کند و از
فرصتهايش بيشترين بهره را ببرد نه تيمي که هوادارانش ناسزاهاي تند و
صريحتري سر داده باشند.
فصل دوازدهم ليگ برتر فوتبال در کنار تمام
نقصها واشکالاتش، خوبيهايي هم داشت. يکي از اين نکات مثبت – و شايد
مثبتترين رويداد فوتبال ايران در سالهاي اخير – حرکت اخلاقي هواداران گهر
دورود بود. آنها هرگز عليه حريف شعار ندادند و حتي پس از باخت، بازيکنان
حريف را تشويق کردند. به جرأت ميتوان گفت که در حال حاضر تنها هواداران
گهر هستند که نشاني از «بهترين هواداران دنيا» را با خود دارند.
بهترين
هوادار دنيا کسي است که تيمش را اگر بالاي جدول باشد يا پايين آن، ببرد يا
ببازد و صرفا به اين دليل که تلاش خود را براي پيروزي انجام دهد، لايق
تشويق بداند و دست از حمايتش برندارد. روي سخن ما با کساني است که از اين
پس براي تشويق تيمهايشان به ورزشگاه ميروند. مهم هم نيست که طرفدار کدام
تيم هستند. آبي هستند يا سرخ، سبز، سفيد يا زرد. ديگر تعارف و چرب زباني
کافيست. روزگاري است که در ورزشگاههاي ايران از «بهترين هواداران دنيا»
خبري نيست. بياييد پيش از آن که گونه اين نوع هوادار، کاملا منقرض شود، کمي
با فرهنگتر باشيم و به آبروي خود بيش از اين چوب حراج نزنيم.