وحيد
هاشميان در گفتوگو با پايگاه اينترنتي فدراسيون فوتبال آلمان آغاز
مربيگرياش از «اوبر ليگا» را «کاري درست» خواند. اين پايگاه اينترنتي در
شروع گفتوگوي خود با مهاجم سالهاي پيش تيم ملي ايران مينويسد: در
بوندسليگا او را «هلي کوپتر» صدا ميزدند؛ چرا که بر زدن ضربههاي سر جهش
بلندي داشت و در هوا هم همتا نداشت.
به گزارش ايسنا ، هاشميان در
208 بازي که در بوندسليگا براي هامبورگ، بوخوم، بايرن مونيخ و هانوفر به
ميدان رفت 38 گل را به ثمر رساند، او براي تيم ملي ايران هم 50 بار بازي
کرد و 14 گل ملي را هم در کارنامه خود به ثبت رساند.
هاشميان امروز
ديگر در ورزشگاههاي بزرگ دنيا فعاليت نميکند. حال و اکنون براي او يعني
اوبر ليگاي هامبورگ (زير گروه هامبورگ). اين فوتباليست 36 ساله اکتبر 2012
به دنبال خداحافظياش از دنياي فوتبال هدايت هالستنبک – رلينگن را پذيرفت.
او در اين تيم با «توماس بليمايستر» بازيکن سالهاي دور هامبورگ زوج
مربيگري اين تيم را تشکيل داده است.
وحيد هاشميان در گفتوگو با DFB.de درباره تجربههاي تازهاش، احترام به مربيان و اسرار هلي کوپتر صحبت کرد.
متن اين پرش و پاسخ در زير ميآيد:
* آقاي هاشميان آيا تاکنون اين تعداد لغو بازيها را شاهد بوده ايد؟
-
خير. اين رخداد برايم تجربه تازهاي است. در آلمان کسي چنين چيزي را به
چشم نديده است. ما بيشتر زمانها تنها ميتوانيم بدويم يا به سالن برويم.
اين کار را سخت ميکند . در آوريل هشت بازي داريم. شرايط بسيار بدي است،
چرا که بازيکنان حرفهاي نيستند.
* در اين شرايط ناگوار چگونه يک تيم از اوبرليگا آماده ميماند؟
- کار بسيار دشواري است. مدتهاست بازي رسمي نداشتهايم. البته بازيکنان ميدانند که اين اوضاع دست باشگاه يا مربيان نيست.
* آيا اين تجربهها بخشي از فرايند آموزشي است که اکتبر گذشته در شروع کار آن در هالستنبک رلينگن از آن صحبت کرديد؟
-
هميشه ميخواستم مربي شوم. براي همين هم مدرک مربيگري گرفتم. براي همين
دوست داشتم مربي فوتبال شوم. به همين خاطر هم صبحها به کلاس زبان ميروم
تا آلمانيام را بهتر کنم. زماني که آزاد هستم به کلاسهاي آموزشي مي روم
يا بازيها را تماشا ميکنم. هميشه فعال هستم. اوبرليگا براي من شروع خوبي
است. تصميم درستي گرفتهام با اين حال اين بايد تنها يک شروع باشد. هدف
بعدي من ليگ منطقهاي يا بوندسليگاي جوانان است.
* تاکنون در فوتبال آماتور چه چيزهايي ياد گرفتهايد؟
-
در شروع زماني که بازيکنان در تمرين غايب بودند، عصباني ميشدم. از خودم
ميپرسيدم، چرا باز هم چهار بازيکن غايب هستند؟ نخست بايد در مييافتم که
بازيکنان همگي شغل ديگري دارند و از آن کار امرار معاش ميکنند نه از
فوتبال. ما از همين رو در تمرينها واکنش نشان داديم. در شروع چهار بار در
هفته تمرين ميکرديم. جوانان صبحها ساعت 6 سر کار ميروند و شبها تقريبا
هر روز در ميدان هستند. اين کار آنها را در آخر هفتهها نابود
ميکند.اکنون تنها سه بار در هفته تمرين ميکنيم.
* شما بازيکني آرام و گوشهگير به شمار ميآمديد. آيا اکنون هم يک مربي آرام و گوشهگير هستيد؟
-
هميشه مربيان خوبي داشتم. آنها از من ميخواستند سخت تمرين و خوب بازي
کنم. هيچ وقت برايم بحث نمايش يا چيزي از اين دست در ميان نبود. به عنوان
مربي به هر يک از بازيکنان احترام ميگذارم. اين ربطي به توانايي ورزشي
بازيکنان ندارد و بيشتر به خاطر احترام به آن انسان است. متاسفانه برخي
تنها به تواناييها احترام ميگذراند.
* زماني که بازيکن با وجود استعداد خوبش نميتواند موفق باشد، با او چگونه روبرو ميشويد؟
-
اين هميشه تصميم دشواري است. بازيکن به تمرين ميآيد، تلاش ميکند. سخت
کار ميکند، اما بازي نميکند. نميتوان اين موضوع را تغيير داد. زماني که
بازيکن حرفهاي هم بودم اين موضوع را تجربه کردم. در آن زمان همواره به
مربيان احترام گذاشتم و به حرفشان گوش کردم. ميدانستم که مربيان تنها
خواهان موفقيت هستند آنچه اهميت دارد آن است که زود دست از تلاش بر نداشت.
در آغاز در روزهايي که زير نظر پيتر نويرورر نيمکت نشين بودم و به عنوان
بازيکن تعويضي 10 بار گلزني کردم. در سال دوم ديگر بازيکن اصلي شده بودم.
* چطور مربي هالستنبک رلينگن شديد؟
-
در ليگ پيشکسوتان با توماس بليمايستر، مربي اين تيم آشنا شدم. او به من
پيشنهاد داد با هم کار کنيم. اين پيشنهاد جواب داد. من تمرينها را
برنامهريزي ميکنم و با هم ترکيب را ميچينيم. ما تاکنون هميشه هم عقيده
بودهايم. توماس در ليگ تجربه بسيار بيشتري از من دارد. از سوي ديگر تلاش
ميکنم روشهاي جديدي را در تمرينها پياده کنم.
* يکي از بازيکنان شما هم بازي سابق شما در بوندسليگا، کلاوس رايت ماير است.
-
کلاوس به اين خاطر در ترکيب قرار گرفت که ديگر دروازهبان ها آسيب ديده
بودند. او هميشه نخستين بازيکني است که در رختکن حاضر ميشود و همانند يک
بازيکن جوان تمرين ميکند. او در اين فصل اغلب ما را نجات داده است. او يک
الگوي کامل و 100 درصد است.
* آيا در تيمتان هلي کوپتري داريد؟
- نه. متاسفانه . اگر اين طور ميشد خيلي خوب ميشد.(ميخندد)
* چگونه سرزن قهاري شديد؟
- يک ضربه سر خوب با شجاعت آغاز ميشود. از اين گذشته بازيکن به تمرين زياد، زمان بندي درست و کسي که به خوبي سانتر کند، نياز دارد.
* آيا از لقبتان خوشتان ميآيد.
-
فرانک پاگلزدورف اين اسم را در هامبورگ به هنگام تمرينها به من داده بود.
هميشه فکر ميکردم براي داشتن اسمي خاص به عملکردي مناسب نياز است.
ميتوانم با اين لقب کنار بيايم.
* با کدام يک از باشگاههاي سابقتان بيشترين ارتباط را دارد؟
-
با هر يک از باشگاههايي که بودهام رابطه خوبي دارم و از آنها تجربههاي
خوبي را اندوختهام. باشگاه مورد علاقهام بوخوم است. ما در گذشته رابطه
بسيار خوبي با هم داشتيم و با توجه به پتانسيلمان نتايج بسيار خوبي را به
دست آورديم.
* کدام مربي بيش از ديگران در يادتان مانده است؟
-
فرانک پاگلزدورف من را به آلمان آورد. پس از آن زير نظر پيتر نويرورر
دوران بسيار خوبي را داشتم. با اين حال از اوالد لينن فليکس ماگات و ديگر
مربيان خاطرههاي خوبي دارند. هرگز بازيکني نبودم که به خاطر نيمکت نشيني
از مربيان متنفر باشد.
* شما فوتبال را در کشورتان باشگاه پرسپوليس به پايان رسانديد. چرا سال 2012 دوباره به آلمان بازگشتيد؟
-
همسرم در آلمان اقامت داشت. ما سال 2010 به هامبورگ رفتيم. پس از آخرين
فصلم دخترم به دنيا آمد. من در هنف مدرک مربيگري A را به دست آوردم.
ميخواستم زمان بيشتري را با خانوادهام سپري کنم. از همين رو مربيگري در
اوبر ليگا اين فرصت را به من داد. با اين حال به زودي دوباره ميخواهم
بيشتر کار کنم.
* از چه چيزي در مربيگري بيشتر خوشتان ميآيد؟
-
به عنوان بازيکن فقط هميشه به آدرنالين نياز دارد. به عنوان مربي هم اوضاع
همين گونه است. از اين گذشته دوست دارم کاري کنم. مربيگري هم همين کار است
. از نظر من برنامهريزي خوب نيمي از پيروزي است.