به گزارش598، به نقل از خبرنگار خبرگزاری فارس در دوشنبه، چین برای مدت کوتاهی توانست نقش اقتصادی خود را به طور جدی در آسیای مرکزی تثبیت کند اما این کمکها تنها در زمینه مالی بوده است.
در گزارشی که هفته گذشته توسط گروه بینالمللی «بحران» در «بروکسل» منتشر شد، مشکل ژئوپلیتیکی چین در آسیای مرکزی مورد بحث و بررسی قرار گرفت.
در این گزارش همچنین آمده است که چین برای مدت کوتاهی توانسته نقش اقتصادی خود را به طور جدی در آسیای مرکزی تثبیت کند اما این کمکها تنها در زمینه مالی بوده است.
در این گزارش مشکلات کوتاه مدتی که چین با آن روبهرو میباشد، آمده است.
امروزه چین یکی از قدرتهای اقتصادی در منطقه به شمار میرود و حجم تبادلات تجاری بین چین و پنج کشور آسیای مرکزی در سال 2010 تا 30 میلیارد دلار رشد کرده است.
«پکن» به کشورهای آسیای مرکزی به عنوان منبعی از مواد خام و انرژی و بازاری برای کالاهای مصرفی ارزان قیمت توجه دارد.
علاوه بر این، چین صدها میلیون دلار در شریانهای آسیای مرکزی به عنوان کمک و سرمایهگذاری پمپاژ میکند به این امید که این نفوذ سخاوتمندانه بتواند به تثبیت اوضاع «سین سیانک» در جمهوری خود مختار اویغورها در غرب چین کمک کند.
به نظر میرسد علت اصلی استراتژی چین ایجاد روابط نزدیک بین آسیای مرکزی و سین کیانگ به منظور توسعه اقتصادی و ثبات سیاسی است.
به دلیل برنامههای عظیم تجاری، چین دارای جایگاه قابلملاحظهای است ولی دولت و مقامات چین به این نتیجه رسیدهاند که تنها پول نمیتواند راهحل اساسی برای آرام کردن کشورهایی باشد که متأثر از ضعف حکومتی و فساد مالی فراوان است.
در حال حاضر، چین هدفمند در مقابل حکومتهای منطقه سر تعظیم فرود آورده و طرحهای غیرشفاف سرمایهگذاری فقط منافع عده کمی از نخبگان منطقه را در بر میگیرد.
در این گزارش آمده است که هر یک از رژیمهای آسیای مرکزی تحت تأثیر مشکلات اقتصادی و اجتماعی خود آسیبپذیر بوده و تعاملات شخصی نخبگان حاکم منطقه با چین بخش جداییناپذیری از این مشکلات شده است.
این در حالی است که چین به جای پمپاژ سرمایه در منطقه باید روش خود را در جهت ارتباطات سیاسی و اقتصادی تغییر داده و مشکلاتی را که منافع اقتصادی و ثبات منطقه را تهدید میکند مد نظر قرار دهد چرا که اصلاحات اقتصادی برای پیشبرد اهداف ملتهای منطقه مفید است.
در پرتو کاهش نفوذ 2 رقیب ژئوپلیتیک در منطقه یعنی آمریکا و روسیه، افقهای نفوذ و گسترش چین در کشورهای آسیای مرکزی اجتنابناپذیر خواهد بود.
روسیه از نظر مالی به مراتب پایینتر از چین قرار دارد و اغلب قادر نیست که قدرت نظامی خودش را تأمین کند. واشنگتن هم که به علت ناکامی در افغانستان ترجیح میدهد که این کشور را ترک کند.
سیاست فعلی پکن باعث واکنش منفی در منطقه و بویژه در قرقیزستان شده و مناطق روستایی که در کنار معادنی که کارگران چینی در آن کار میکنند از وجود کارگران بسیار ناراضی هستند.
روستائیان معتقدند که کارگران چینی هم محیط زیست آنها را آلوده میکنند و هم امکان اشتغال به کار را از آنان گرفتهاند.
یکی از کارشناسان چینی که در گروه بینالمللی بحران حضور داشت عنوان کرده است که توسعه اقتصادی چین اگر به نفع عموم مردم منطقه نباشد و به دنبال تقویت مالی عده کمی از نخبگان منطقه صورت پذیرد، میتواند مشکلات جدی برای منطقه ایجاد کند.
با این وجود، کارشناسان این احتمال را نمیدهند که چین سیاست محتاطانه خود را در جهت تقویت امنیت ملی تغییر دهد.