چکیده:
یکی از عمدهترین نگرانی بشر، نیاز و فقر مالی است که روح او را آزار داده و گاه او را از مسیر فطری باز میدارد. این نوشتار، مهارتهایی که قرآن برای غلبه نمودن بر فقر مالی فردی (تحمل فقر و خروج از آثار طبیعی و عادی آن) ارائه داده است را مورد بحث و بررسی قرار داده است.نویسنده عقیده دارد از آنجایی که سختی و گرفتاری لازمه لاینفک زندگی آدمی است، بشر ناگزیر از بهرهگیری مهارتهای سهگانه (شناختی، رفتاری، معنوی) ارائه شده قرآنی در غلبه نمودن بر فقر مالی میباشد، چه آنکه در صورت عدم دستیابی به مهارتهای مذکور، فقر مالی، سلامت روان و ایمان آدمی را در معرض خطر قرار خواهد و آدمی را از طی مسیر فطری باز میدارد.
کلید واژهها: قرآن، فقر مالی، مهارتها
پیش گفتار
از ناملایمات زندگی آدمی، پدیده فقر و نیاز مالی است که روح بشر را آزار میدهد و گاه به خاطر عدم مهارت انسانها در مقابله با این پدیده، فقر آنها را از مسیر فطریشان که رسیدن به سعادت و رستگاری است بازمیدارد و به سوی خطرات مهلکی سوق میدهد.در روایتی به خطرات فقر تصریح شده است.
پیامبر اسلام(ص)فرمود: «کادَ الفَقْرُ انْ یکونَ کُفراً» (ریشهری،/ 448)«نزدیک است که فقر به کفر انجامد.»از این جهت که پدیده فقر مالی، آزاردهنده روح آدمی و زمینهساز سقوط او از مسیر فطری است، پیامبر اسلام از کفر و فقر مالی به خدا پناه میبرد و میگوید: «اللّهمَّ إِنّی اَعُوذُ بِکَ من الکُفْرِ و الْفَقْرِ. فقالَ رَجُلٌ: أیَعدِلان؟ قال: نَعَمْ.» (همان)«بارخدایا، من از کفر و فقر به تو پناه میبرم. مردی عرض کرد: آیا این دو با هم برابرند؟ فرمود: آری.»
در این نوشتار برآنیم مهارتهای غلبه بر فقر مالی1 را از نگاه قرآن جستجو نموده و به راهکار قرآنی در مقابله با این پدیده برسیم تا از خطرات ناشی از فقر و نیاز مالی در امان باشیم.
مهارتهای سهگانه چیره شدن بر فقر مالی
با مطالعه آیات کریمه به سه نوع مهارت شناختی، رفتاری و معنوی چیره شدن بر فقر روبرو میشویم.
الف) مهارت شناختی
شناخت، منشأ رفتار، احساسات و عقاید انسان است. در هر قلمرو از امور زندگی از جمله چیرهشدن بر فقر، بشر نیازمند به شناخت و آگاهی است. بدون آگاهی و شناخت دقیق از ماهیت فقر و فلسفه آن، بشر توان مقابله با آن را نخواهد داشت. از این جهت قرآن کریم در گام اول، بشر را به حقیقت اموال دنیوی و ویژگیهای آن آگاه میکند.
1. احتیاج و فقر، ذاتی بشر
وجدان آدمی، این حقیقت را درک میکند؛ انسان موجودی است که هم در پیدایش و اصل وجودی خویش نیازمند بوده است و به او لباس هستی بخشیده شده است و هم در ادامه هستی، نیازمند به رزّاق و افاضه فیض حیات میباشد. در آیات کریمه هم به این واقعیت تصریح شده است که انسان مخلوق و محتاج است و خداوند رازق اوست.
(یَا أَیُّهَا النَّاسُ اعْبُدُوا رَبَّکُمُ الَّذِی خَلَقَکُمْ وَالَّذِینَ مِنْ قَبْلِکُم) (بقره/21)«ای مردم! پروردگار خود را پرستش کنید؛ آن کس که شما، و کسانی را که پیش از شما بودند آفرید.»(کَیْفَ تَکْفُرُونَ بِاللَّهِ وَکُنْتُمْ أَمْوَاتًا فَأَحْیَاکُم) (بقره/28)«چگونه به خدا کافر میشوید؟ در حالی که شما مردگان (و اجسام بیروحی) بودید، و او شما را زنده کرد.»
(إِنَّ اللَّهَ هُوَ الرَّزَّاقُ ذُو الْقُوَّهِ الْمَتِین) (ذاریات/58)«خداوند روزیدهنده و صاحب قوت و قدرت است.»از آنجایی که قرآن، کتاب زندگی سالم و دور از اضطراب و فشارهای روانی است، به فقر ذاتی بشر تصریح نموده تا آدمی زمانی که گرفتار فقر مالی است، فقر و نیاز او را غمگین ننموده و او را به خود مشغول نکرده و زمانی هم که در رفاه مالی به سر میبرد، خود را مالک حقیقی اموال به حساب نیاورد، بلکه مالک حقیقی را خدا بداند.
به خاطر همین مهم، خداوند شناخت دهی نموده و بشر را به واقعیت نیازمندی او رهنمون و به فقر مطلق او تصریح نموده و فرموده است:(یَا أَیُّهَا النَّاسُ أَنْتُمُ الْفُقَرَاءُ إِلَى اللَّهِ وَاللَّهُ هُوَ الْغَنِیُّ الْحَمِید) (فاطر/15)«ای مردم! شما همگی نیازمند به خدایید؛ تنها خداوند است که بینیاز و شایسته هرگونه حمد و ستایش است.»
آری، آدمی وقتی به حقیقت فقر ذاتی خویش پی ببرد و بدان باور داشته باشد، هم در هنگام احتیاج و گرفتاری مالی سر تسلیم در برابر آن فرو نمیآورد، بلکه بر فقر غلبه پیدا میکند، و هم در صورت دارایی اموال باز خود را در برابر خدا فقیر دانسته و اموال را از آنِ مالک حقیقی آن میداند.
2. اموال؛ وسیله آزمایش
عامل مهمی که در سلامت و عدم سلامت زندگی افراد نقش قابل توجهی دارد، نوع نگاه به پدیدههای زندگی است. اگر انسان نگاهش به دارایی و اموال، سبب برتری بر دیگران باشد و آنها را موجب دوستی خدا بر دارنده آن بداند، قطعاً فقر و احتیاج، او را آزار داده و همیشه نیاز و احتیاج را موجب خواری و ذلیل بودن خویش میپندارد، ولی اگر نوع نگاهش به اموال و متاع دنیوی، وسیله آزمایش و عذاب برخی از انسانها باشد، نه تنها احتیاج و نیاز او را آزار نداده، بلکه سعی و تلاش نموده در میدان آزمایش که سنت الهی است ـ و نمونهای از آزمایش الهی فقر و احتیاج مالی است ـ سربلند و سرفراز بیرون آید.
خداوند سبحان در کتاب زندگی آیاتی را بر رویکرد دوم متمرکز ساخته است تا بشر با این نوع رویکرد بتواند بر احتیاج و نیاز فائق آید و در پرتو عقیده به آزمایشی بودن اموال، فقر را تحمل نماید تا از خطرات آن مصون بماند؛(وَاعْلَمُوا أَنَّمَا أَمْوَالُکُمْ وَأَوْلادُکُمْ فِتْنَه) (انفال/28)«و بدانید اموال و اولاد شما، وسیله آزمایش است.»(إِنَّمَا أَمْوَالُکُمْ وَأَوْلادُکُمْ فِتْنَه) (تغابن/15)«اموال و فرزندان فقط وسیله آزمایش هستند.»
در دو آیه فوق، اموال از ابزار آزمایش الهی معرفی شده است.فتنه در اصل به معنای آزمایش است. کلمه فتنه، همان مفهوم امتحان و آزمایش را دارد، البته فتنه را از این جهت فتنه گویند که چیزی است که انسان را به خود مشغول میکند و امتحان بودنش به همین است. (مطهری، آشنایی با قرآن، 4/182).راغب اصفهانی برای واژه فتنه معانی متعددی ذکر نموده که از جمله آنها، آزمون است. واژه فتنه مثل واژه بلاء است و هر دو واژه هم در سختی و هم در آسایش که انسان از آن ناگزیر است به کار میرود، ولی معنی فتنه و بلاء در شدت و سختی آشکارتر و به کاربردنش بیشتر است. (راغب اصفهانی)
روشن است که وقتی آدمی به سنت الهی آزمایش اعتقاد داشته باشد و اموال و فقر را از ابزار این سنت الهی بداند، این عقیده توان تحمل فقر را در آدمی به وجود میآورد و انسان را از ناملایمات و اثرات بد فقر نجات میدهد. به همین خاطر، خالق هستی، بشر را به این نوع نگاه رهنمون ساخته تا در پرتو این نوع بینش و شناخت، خویش را از خطرات و رنج فقر مالی برهاند.
3. بهرههای دنیا اندک و رزق نیکو نزد خدا
دنیا با آخرت تفاوتهای متعددی دارد که نمونه آن اندک و فانی بودن بهرههای دنیا و ابدی بودن بهرههای اخروی است. هر انسان عاقلی که قرآن را پذیرفته و دستورات آن را سعادت بخش دو سرای خویش میداند و جهان پس از مرگ را باور دارد، هیچ وقت راضی نمیشود بهره اندک دنیوی را بر بهرههای ابدی اخروی ترجیح دهد.
در مقابل، انسانهای کافر بهرههای دنیوی را بر بهرههای اخروی ترجیح میدهند؛(وَوَیْلٌ لِلْکَافِرِینَ مِنْ عَذَابٍ شَدِیدٍ * الَّذِینَ یَسْتَحِبُّونَ الْحَیَاهَ الدُّنْیَا عَلَى الآخِرَه) (ابراهیم/3-2)«وای بر کافران از مجازات شدید (الهی)! همانها که زندگی دنیا را بر آخرت ترجیح میدهند.»خداوند در آیات متعددی به ناچیز بودن زندگی دنیا و ماندگاری زندگی اخروی تصریح نموده تا بشر با این نوع مهارت شناختی، بر فقر مالی فائق آید. در دو آیه ذیل به تفاوت فوق تصریح شده است:
(قُلْ مَتَاعُ الدُّنْیَا قَلِیلٌ وَالآخِرَهُ خَیْرٌ لِمَنِ اتَّقَى) (نساء/77)«بگو سرمایه زندگی دنیا ناچیز است، و سرای آخرت برای کسی که پرهیزگار باشد بهتر است.» (و آیه 38 توبه)(وَرِزْقُ رَبِّکَ خَیْرٌ وَأَبْقَى) (طه/١٣١)«و روزی پروردگارت بهتر و پایدارتر است.»در این دو آیه، اندک بودن متاع دنیا و بهتر و پایدارتر بودن رزق آخرت بیان شده است.آری، امیدواری به رزق پایدار و بهتر، در قبال بهره اندک و فانی دنیوی توان غلبه بر پدیده فقر مالی را در آدمی تقویت مینماید و او را از هرگونه غم و اندوه و خیره شدن به اموالی که در دست دیگران است رها میسازد.
همچنین خداوند در آیاتی پیامبر اسلام را مورد خطاب قرار داده که اموال دیگران تو را به اعجاب واندارد.(فَلا تُعْجِبْکَ أَمْوَالُهُمْ وَلا أَوْلادُهُمْ إِنَّمَا یُرِیدُ اللَّهُ لِیُعَذِّبَهُمْ بِهَا فِی الْحَیَاهِ الدُّنْیَا وَتَزْهَقَ أَنْفُسُهُمْ وَهُمْ کَافِرُون) (توبه/55)«و (فزونی) اموال و اولاد آنها، تو را در شگفتی فرو نبرد، خدا میخواهد آنان را به وسیله آن، در زندگی دنیا عذاب کند و جانشان برآید در حالی که کافرند.»«اعجاب مفهومی عمیقتر از این دارد که انسان فقط از چیزی خوشش بیاید. هرگاه چیزی انسان را تحت تأثیر قرار دهد و او را منفعل کند، میگوییم او را به اعجاب واداشته است.» (مصباح یزدی،/ 43)
و در تعبیری صریحتر فرمود:(وَلا تَمُدَّنَّ عَیْنَیْکَ إِلَى مَا مَتَّعْنَا بِهِ أَزْوَاجًا مِنْهُمْ زَهْرَهَ الْحَیَاهِ الدُّنْیَا لِنَفْتِنَهُمْ فِیهِ وَرِزْقُ رَبِّکَ خَیْرٌ وَأَبْقَى) (طه/131)«و هرگز چشمان خود را به نعمتهای مادی، که بر گروههایی از آنان دادهایم میفکن، اینها شکوفههای زندگی دنیاست تا آنان را در آن بیازماییم و روزی پروردگارت بهتر و پایدارتر است.»«البته باید توجه داشت که این گونه خطابهای قرآنی در ظاهر به شخص پیامبر(ص)است، اما همانگونه که از ائمه اطهار(ع) روایت شده، اینها از باب (ایاک اعنی و اسمعی یا جاره) و به قول خودمان (به در میگوید که دیوار بشنود) است.» (همان، /40)
4. رزّاقیت خدا
یکی دیگر از مهارتهای شناختی ارائه شده بر قرآن کریم بر غلبه نمودن فقر مالی، باور داشتن به رزاقیت خداوند متعال است. به این معنا که روزیدهنده همه موجودات خداوند است. در آیاتی به این واقعیت (رزاقیت خداوند) تصریح شده است.(وَمَا مِنْ دَابَّهٍ فِی الأرْضِ إِلا عَلَى اللَّهِ رِزْقُهَا) (هود/6)«هیچ جنبندهای در زمین نیست مگر اینکه روزی او بر خداست.»
(وَکَأَیِّنْ مِنْ دَابَّهٍ لا تَحْمِلُ رِزْقَهَا اللَّهُ یَرْزُقُهَا وَإِیَّاکُمْ وَهُوَ السَّمِیعُ الْعَلِیم) (عنکبوت/60)«چه بسا جنبدهای که قدرت حمل روزی خود را ندارد، خداوند او و شما را روزی میدهد، و او شنوا و داناست.»(وَجَعَلْنَا لَکُمْ فِیهَا مَعَایِشَ وَمَنْ لَسْتُمْ لَهُ بِرَازِقِین) (حجر/20)«و برای شما انواع وسایل زندگی در آن قرار دادیم، و همچنین برای کسانی که شما نمیتوانید به آنها روزی دهید.»
5. امید به گشایش
مطابق آموزههای دینی، پایانپذیری سختیها و مشکلات از اصول مسلم و قطعی زندگی آدمی است.اینکه انسان بپندارد که سختیها و به خصوص مشکلات مالی پایدار هستند، خود این پندار مضاعفکننده سختیهاست، به علاوه آنکه توان تحمل را از انسان میرباید.کتاب زندگی در آیاتی آدمی را به پایانپذیری سختیها رهنمون ساخته تا آدمی در پرتو امید به گشایش، تحمل ناخوشایندهای زندگی را در خود فراهم آورد؛(فَإِنَّ مَعَ الْعُسْرِ یُسْرًا * إِنَّ مَعَ الْعُسْرِ یُسْرًا) (انشراح/6-5)«به یقین با (هر) سختی آسانی است. (آری) مسلماً با (هر) سختی آسانی است.»
«قرآن نمیفرماید که بعد از سختی، آسانی است. تعبیر قرآن این است که با سختی، آسانی است. یعنی آسانی در شکم سختی و همراه آن است.» (مطهری، مجموعه آثار، 1/175)و همچنین فرمود: (سَیَجْعَلُ اللَّهُ بَعْدَ عُسْرٍ یُسْرًا) (طلاق/7)«خداوند بعد از سختی، آسانی قرار میدهد.»توجه به موقتی بودن سختیها و گشایش آینده، توان انسان را افزایش میدهد و از شدت فشار روانی میکاهد و آن را تحملپذیر میسازد. به همین جهت معصومین علیهم السلام با توجهدهی به همین اصل، افراد گرفتار را آرام میساختند.
عن محمد بن عجلان قال: «کُنْتُ عند ابی عبدالله (ع) فَشَکا الیه رَجُل الحاجه. فقال: اَصْبِر فان اللهَ سَیَجْعَل لک فَرَجاً». (مجلسی، 68/219)محمد بن عجلان گوید: نزد امام صادق (ع) بودم که کسی از نیازمندی خود به حضرت شکایت کرد. حضرت در پاسخ فرمود: بردبار باش که به زودی، خداوند فرج تو را خواهد رساند.علی(ع)فرمود: «عند تناهِی الشِّدَّهِ تکوُنُ الْفُرْجَهُ و عِندَ تَضایُقِ حَلَقِ البلاء یکونُ الرَّخاءُ». (نهجالبلاغه، /حکمت 351)«چون سختیها به نهایت رسید، گشایش پدید آید. و آن هنگام که حلقههای بلا تنگ گردد، آسایش فرا رسد.»
6. ترک مقایسه صعودی اموال
انسانهایی که طالب دنیا هستند، وقتی زیبایی و اموال دیگران را مشاهده میکنند، به مقایسه صعودی و چشم دوختن روی میآورند. منظور از مقایسه صعودی آن است که انسان وضع مالی و مادی اندک خویش را با کسانی که وضع مالی بهتری دارند، مقایسه کند.قرآن گزارش میدهد قارون اموال فراوان و زندگی اشرافی و خیرهکنندهای داشت و انسانهای طالب دنیا به مقایسه صعودی و چشم دوختن به آن روی آوردند؛(وَآتَیْنَاهُ مِنَ الْکُنُوزِ مَا إِنَّ مَفَاتِحَهُ لَتَنُوءُ بِالْعُصْبَهِ أُولِی الْقُوَّه) (قصص/76)
«ما آنقدر از گنجها به او داده بودیم که حمل کلیدهای آن برای یک گروه زورمند مشکل بود!»(قَالَ الَّذِینَ یُرِیدُونَ الْحَیَاهَ الدُّنْیَا یَا لَیْتَ لَنَا مِثْلَ مَا أُوتِیَ قَارُونُ إِنَّهُ لَذُو حَظٍّ عَظِیم) (قصص/79)«آنها که خواهان زندگی دنیا بودند گفتند: ای کاش همانند آنچه به قارون داده شده است ما نیز داشتیم! به راستی که او بهره عظیمی دارد!»عامل مهمی که میتواند فقر مالی فردی را بر آدمی قابل تحمل سازد، ترک مقایسه صعودی و چشم نیندوختن به اموال دیگران است.
به خاطر همین مهم خداوند پیامبر اسلام را مورد خطاب قرار داده و از چشم دوختن به مال دیگران نهی کرده است؛(فَلا تُعْجِبْکَ أَمْوَالُهُمْ وَلا أَوْلادُهُم) (توبه /55)«مبادا اموال و فرزندانشان مایه شگفتی تو گردد.»(وَلا تَمُدَّنَّ عَیْنَیْکَ إِلَى مَا مَتَّعْنَا بِهِ أَزْوَاجًا مِنْهُمْ زَهْرَهَ الْحَیَاهِ الدُّنْیَا) (طه/131)«و هرگز چشمان خود را به نعمتهای مادی، که به گروههایی از آنان دادهایم، میفکن، اینها شکوفههای زندگی دنیاست.»
رابطه ترک مقایسه صعودی و تحمل فقر مالی فردی
بر اساس بعضی از آیات کریمه، شخص خردمند (اولوا الالباب) با مشاهده دارایی و اموال دیگران. به مقایسه صعودی روی نمیآورد، بلکه بر اساس آموزههای قرآنی، اموال و متاع دنیا را در برابر نعمتهای اخروی اندک میشمارد و ایمان و عمل صالح را بهتر از دارایی و اموال دنیایی میداند.
(قُلْ مَتَاعُ الدُّنْیَا قَلِیلٌ وَالآخِرَهُ خَیْرٌ لِمَنِ اتَّقَى) (نساء/77)«به آنها بگو: سرمایه زندگی دنیا ناچیز است؛ و سرای آخرت، برای کسی که پرهیزگار باشد، بهتر است.»(وَقَالَ الَّذِینَ أُوتُوا الْعِلْمَ وَیْلَکُمْ ثَوَابُ اللَّهِ خَیْرٌ لِمَنْ آمَنَ وَعَمِلَ صَالِحًا وَلا یُلَقَّاهَا إِلا الصَّابِرُون) (قصص/80)«اما کسانی که علم و دانش به آنها داده شده بود گفتند: وای بر شما! ثواب الهی برای کسانی که ایمان آوردهاند و عمل صالح انجام میدهند بهتر است. اما جز صابران آن را دریافت نمیکنند.»
بر اساس همین نوع بینش توحیدی فقر مالی آنها را آزار نداده، بلکه با چنین بینشی توان تحمل فقر در آنها افزایش مییابد، در حالی که در مقایسه صعودی اوّلاً مقایسه کننده گرفتار ندامت میشود که خود عاملی بر افزایش نگرانی است؛(وَأَصْبَحَ الَّذِینَ تَمَنَّوْا مَکَانَهُ بِالأمْسِ یَقُولُونَ وَیْکَأَنَّ اللَّهَ یَبْسُطُ الرِّزْقَ لِمَنْ یَشَاءُ مِنْ عِبَادِهِ وَیَقْدِرُ لَوْلا أَنْ مَنَّ اللَّهُ عَلَیْنَا لَخَسَفَ بِنَا) (قصص/82)«و آنها که دیروز آرزو میکردند به جای او باشند گفتند: وای بر ما! گویی خدا روزی را بر هرکسی از بندگانش بخواهد گسترش میدهد یا تنگ میگیرد. اگر خدا به ما منت ننهاده بود ما را نیز به قعر زمین فرو میبرد.»
ثانیاً به دنبال مقایسه صعودی و چشم دوختن به اموال دیگران، حزن و اندوه است که مثل ندامت خود عامل افزایش نگرانی است؛(لا تَمُدَّنَّ عَیْنَیْکَ إِلَى مَا مَتَّعْنَا بِهِ أَزْوَاجًا مِنْهُمْ وَلا تَحْزَن علیهم) (حجر/88)«هرگز چشم خود را به نعمتهای (مادی) که به گروههایی از آنها دادیم، میفکن، و به خاطر آنچه آنها دارند، غمگین مباش.»آیه بیانگر این مطلب است که اگر چشم به اموال دیگران بدوزی، دچار حزن و اندوه میشوی.
ثالثاً یکی دیگر از پیامدهای مقایسه صعودی، حسرت است. کسی که مقایسه صعودی میکند، فهرست زیادی از نداشتهها را برای خود تهیه میکند و همیشه افسوس نداشتن آنها را میخورد و روشن است که افسوس، عاملی بر افزایش نگرانی از فقر مالی است.
در روایت آمده است کسی که چنین باشد، مثل کسی است که میخواهد جان بدهد؛«انّ جبرئیل هبط الی رسول الله(ص)فقالَ: إِنَّ اللهَ عزوجلّ یَقْرَأُ علیک السلام و یقول لک: اقرأ بسم الله الرحمن الرحیم وَلا تَمُدَّنَّ عَیْنَیْکَ إِلَى مَا مَتَّعْنَا بِهِ أَزْوَاجًا مِنْهُم»فَأَمَرَ النبیَّ(ص)منادیاً ینادی: من لم یَتَأَدَّب بِأَدبِ الله تَقَطَّعت نَفْسُهُ علی الدنیا حسراتٍ.» (مجلسی، 71/348)
«روزی جبرئیل بر پیامبر اسلام نازل شد و گفت: ای پیامبر خدا، خداوند به تو سلام میرساند و میگوید بخوان به نام خداوند بخشنده بخشایشگر، هرگز چشمان خود را به نعمتهای مادی که به گروههایی از کافران دادهایم، میفکن.پس از نزول این آیه شریفه پیامبر خدا به کسی امر کردند این پیام را به گوش مردم برساند که هرکس با ادب الهی تربیت نشود، از حسرت به دنیا جانش به شماره میافتد.»
رابعاً مقایسه صعودی منجر به حسادت میگردد و روشن است که حسادت هم عامل افزایش نگرانی است.(أَمْ یَحْسُدُونَ النَّاسَ عَلَى مَا آتَاهُمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِه) (نساء/54)«یا اینکه نسبت به مردم، بر آنچه خدا از فضلش به آنان بخشیده حسد میورزند؟»قال رسول الله (ص): «قال الله عزوجل لموسی بن عمران: یابن عمران لاتَحْسُدونَ الناسَ علی ما آتَیتُهُمْ مِن فَضْلی، و لاتمدّنَ عَیْنَیکَ الی ذلک و لاتتبِعهُ نَفْسَکَ فإن الحاسِدَ ساخِطٌ لِنِعَمی صادٌّ لِقِسمِیَ الّذی قَسّمتُ بین عبادی». (حر عاملی، 11/293)
«ای پسر عمران! نسبت به آنچه از فضلم به مردم دادهام، حسادت نورز و چشمهایت را به آن مدوز و نفست را در پی آن روان مساز که شخص حسود، دشمن نعمت من و سدکننده روزیای است که من میان بندگانم تقسیم میکنم.»با توجه به پیامدهای مقایسه صعودی، راز ترک مقایسه آشکار میشود که عبارت است از اینکه شخص مقایسه کننده گرفتار ندامت، حزن و اندوه، حسرت و حسادت میگردد.
شخص مؤمن بر اساس آموزههای دینی از مقایسه صعودی اجتناب نموده و به خاطر اجتناب از آن گرفتار فشارهای روانی پیامدهای مقایسه صعودی نخواهد شد بلکه بر اساس آموزههای دینی رو به مقایسه نزولی آورده و از همین شگرد تحمل فقر مالی را در خویش افزایش میدهد.در روایات معصومین(ع) به مقایسه نزولی دعوت شده است.
ابوذر گوید پیامبر اسلام مرا به هفت چیز سفارش فرموده است:«اوصانی رسول الله(ص) بِسَبعٍ: اَنْ أنْظُرَ الی مَن هُو دونی، وَ لااَنْظُرَ الی من هو فوقی.» (شیخ صدوق، 2/345)«پیامبر خدا(ص)مرا به هفت چیز سفارش فرمود: اینکه به کسی که پایینتر از من است نگاه کنم و به کسی که بالاتر از من است ننگرم.»
امام صادق(ع) به حمران بن اعین میفرماید:«یا حمران! اُنْظُرْ الی مَنْ هُوَ دُونَکَ فی المَقْدُرَهِ و لاتَنْظُرْ الی مَنْ هُوَ فَوْقَکَ فی المَقْدُرَهِ». (حرّانی، /652)«ای حمران! به کسی که در زندگی از تو پایینتر است نگاه کن. به کسی که در زندگی از تو بالاتر است ننگر.»از همین روی گفته میشود که ترک مقایسه صعودی و انجام مقایسه نزولی یکی دیگر از مهارتهای شناختی است که توان تحمل فقر مالی را در آدمی افزایش میدهد.
مفهوم رزق
رزق: بخشش مدام و پیوسته است که گاهی دنیوی و زمانی اخروی است و گاهی نصیب و بهره را هم رزق گویند. و همچنین به چیزی که به معده میرسد و با آن تغذیه میشود رزق گویند. (راغب اصفهانی)«عن علی(ع): عیالُهُ الخلائق، ضَمِنَ أرْزاقَهُمْ، و قَدَّرَ أَقْواتَهْمْ» (محمدی ریشهری/234)
«علی(ع)فرمود: مردم نان خورهای خدایند، خداوند روزی آنها را ضمانت و خوراکشان را مقدر فرموده است.»عدهای خیال میکنند که رزق فقط در پرتو تلاش و کوشش به دست میآید، غافل از آنکه عامل دیگری که عبارت از اراده خدا باشد، در روزی دهی انسان دخالت دارد. دلیل بر ادعای مذکور آیاتی است که قبض و بسط روزی را به دست خدا میداند.
(وَاللَّهُ فَضَّلَ بَعْضَکُمْ عَلَى بَعْضٍ فِی الرِّزْق) (نحل/71)«خداوند بعضی از شما را بر بعضی دیگر از نظر روزی برتری داد.»(اللَّهُ یَبْسُطُ الرِّزْقَ لِمَنْ یَشَاءُ وَیَقْدِر) (رعد/26)«خدا روزی را بر هر کسی بخواهد (و شایسته بداند) وسیع و برای هر کسی بخواهد (و مصلحت بداند) تنگ قرار دهد.»(إِنَّ رَبَّکَ یَبْسُطُ الرِّزْقَ لِمَنْ یَشَاءُ وَیَقْدِرُ إِنَّهُ کَانَ بِعِبَادِهِ خَبِیرًا بَصِیرًا) (اسراء/30)
«به یقین پروردگارت روزی را برای هرکسی بخواهد، گشاده یا تنگ میدارد، او نسبت به بندگانش آگاه و بیناست.»آیات قصص/82، عنکبوت/62، سبأ/39-36، روم/37، زمر/52 و شوری/12 نیز بر این مطلب دلالت دارد.از عوامل دخیل در روزی انسانها، اراده و مشیت خداست. آری، اگر انسان باور داشته باشد که علاوه بر کار و تلاش، اراده خداوند در روزی دهی انسانها سهم غیرقابل انکار دارد و خصوصاً آنکه بداند خداوند به احوال بندگان آگاه است و اوست که مصلحت فقر و غنای انسانها را میداند، با این عامل شناختی میتواند فقر را تحمل نموده تا فقر و نیاز، خللی در ایمان و نوع نگرش او بر زندگی سالم و آرام وارد نکند.
عبدالعلی پاکزاد ،