پرويز اميني: 1 – در
یک نگاه ساده سازی شده می توان گفت سیاست؛ عرصه بروز «حمایت ها» در له، و
«مخالفت ها» بر علیه افراد و پدیده ها و نهادها و مجموعه بازیگران موثر
صحنه سیاست است. اگر این دو دسته رفتار را بخواهیم بر روی یک طیف نشان
بدهیم، یک سر آن «مخالفت مطلق» و سر دیگر آن «حمایت مطلق» است که ترجمان دو
نوع گرایش عاطفی در انسان ها به نام «تنفر» و «شیفتگی» است که به صورت
مطلق مخالفت و موافقت بروز می کند.
مابین این دو حد، با شیب های گوناگون،
حمایت ها و مخالفت ها به صورت مشروط و غیر مطلق شکل می گیرند و ابراز می
شوند. یکی حمایت های کلان؛ که با فضای انتقادی نسبت به برخی مصادیق توام
است و دیگری ابراز مخالفت های کلان؛ که به صورت موردی از آنچه رفتار یا کنش
مثبت می پندارد نیز حمایت می کند که هرکدام از این موارد نیز بر اساس شدت و
حدتی که در حمایت یا مخالفت دارند، موقعیت مشخصی در این طیف از رفتارهای
سیاسی پیدا می کنند.
2 – مخالفت ها و حمایت ها به خودی خود
اصالتی ندارند که بالذات قابل ارزشگذاری و داوری باشند. بلکه آنچه مهم است
این است که اولا این مخالفت ها و حمایت ها نسبت به «چه چیزی» و «چه کسی» یا
«چه پدیده ای» و... و «چرا» ابراز می شود و مسئله دیگر این است که «چگونه»
باید این مخالفت ها و حمایت ها را «عقلا» و «اخلاقا» ابراز و بیان کرد که
سیاست مدار به معنای دقیق کلمه تحت هیچ شرایطی دومی را فدای اولی نمی کند.
چرا که تفاوت یک سیاستمدار با فردی که به صورت آماتور وارد صحنه سیاسی می
شود، در همین مسئله دوم است.
این که ما با چه الگویی، چگونگی مخالفت
ها و موافقت های خود را نشان می دهیم، مسئله مهمی است که در سنت سیاست ورزی
ما ریشه دارد. «سیاست ورزی عقلانی» و «سیاست ورزی غریزی» دو الگوی کلان
سیاست ورزی اند. دو ویژگی عمده در سیاست ورزی عقلانی، یکی هدفمندی در کنش
سیاسی که در برابر کنش های سیاسی ای که بر واکنش عاطفی متکی هستند، قرار
دارد.
دوم فراهم کردن و تشخیص ابزارهای متناسب
با این هدف و توانایی استفاده از آن است (تناسب وسیله با هدف است). کسی که
این ویژگی ها را داشته باشد، کنشش عقلانی است. اما در سیاست ورزی غریزی،
منبع و منشاء رفتارها و تصمیمات سیاسی، عواطف و احساسات غریزی انسان است که
در رادیکال ترین وجه، عمدتا به دو صورت متضاد «تنفر» و «شیفتگی» ظهور و
بروز پیدا می کند. علاوه بر این، کسی که الگوی سیاست ورزی اش غریزی است،
از تشخیص وسیله متناسب با هدف یا توانایی به عرصه آوردن وسایل و ظرفیت ها
برای تحقق اهداف ناتوان است.
آنهایی که در رفتار سیاسی خود در موضع
حمایت مطلق یا مخالفت مطلق یا به تعبیری در موضع شیفتگی و نفرت از مسایل و
پدیده ها و افراد و نهادهای فعال در حوزه سیاست هستند، از الگوی سیاست ورزی
غریزی پیروی می کنند و به طور طبیعی به لوازم این نوع سیاست ورزی که از
جمله «اغراق» و «آگراندیسمان» کردن مسایل است، تن می دهند.
3 - با آنچه به صورت مفهومی در بند اول و
دوم به اجمال طرح شد، می توان گفت که رفتار و کنش های سیاسی احمد توکلی در
عرصه سیاست امروز ایران، خصوصا در کیفیت مخالفت و معارضه ای که با احمدی
نژاد و دولت وی دارد، یکی از مهمترین نمادهای سیاست ورزی غریزی است. سیاست
ورزی ای که با به میدان آوردن نفرت عمیق خود از احمدی نژاد در صحنه سیاست
توام است و رفته و رفته به منطقی درباره احمدی نژاد و دولت وی رسیده است که
می توان در این عبارت آن را اینچنین خلاصه کرد که «هرکه می خواهی باشی
باش، هر چه می خواهی بگویی بگو و هر جوری می خواهی بگویی بگو، فقط علیه
احمدی نژاد و دولت او بگو»
اتفاقا این الگو در سیاست ورزی احمدی نژاد نسبت به مخالفانش نیز دیده می شود:
«اگر می خواهی با ما باشی مهم نیست که
چه کسی هستی یا قبلا چه موضعی داشتی (اصلاح طلب، اصول گرا و..) یا چه می
خواهی بگویی و یا چه جوری می خواهی بگویی ، فقط علیه لاریجانی ها، قالیباف،
هاشمی و... بگو»
انتشار یادداشتی در سایت الف؛ رسانه
منتشر کننده خواسته ها و دیدگاههای وی، از فردی به نام پاپلی یزدی که عبارت
های نظیر این جمله زیر دارد:
...«ادامه ریاست جمهوری شما برای درختان
جنگلی، مراتع، آب های زیر زمینی، بستر رودخانه ها، دریاچه ها، حیات وحش
حتی برخی حیوانات اهلی هم زیان آور است»...
یا به مناسبت اعدام زورگیران، احمدی
نژاد را نیز به عنوان زورگیر معرفی می کند و خواستار محاکمه و مجازات
(احتمالا اعدام) وی می شود:
...«ایجاد عمدی تورم، افزایش قیمت مواد
غذایی که دسترسی به آنها حق حیاتی هر انسان است، زورگیری نیست؟ آیا این
دولت بعد از نتایج وحشتناک فاز اول هدفمندی با چه رویی می خواهد فاز دوم را
اجرا و قیمت محصولات مورد نیاز مردم را بازهم افزایش دهد؟ ملت انتظار
دارند زورگیران یقه سفید هم محاکمه و مجازات شوند»...
و یا با انتشار کامنتی در ذیل مطلبی تحت
عنوان «آزمونی ساده برای محک صداقت کاندیداها» که با این کلمات آغاز می
شود «اگر اشعار مولانا را خوانده باشید... (که به دلیل داشتن ادبیات خاص
نمی توانم ادامه این کامنت را بیاورم. البته در اینترنت و شبکه های اجتماعی
به طور گسترده ای توزیع و پخش شده است و حذف کامنت از سایت الف بعد از
چند ساعت، نتوانست از انتشار آن جلوگیری کند) و عبارت های مانند آن، یک امر
اتفاقی و تصادفی و اشکال فنی و تکنیکی نیست. بلکه مصداق آشکاری از سیاست
ورزی غریزی و عمق تنفر توکلی از احمدی نژاد است که بی محابا به صحنه سیاست و
رسانه و فضای عمومی راه می یابد.
و آخرین نمونه نیز تیتر روز شنبه رسانه
ها و از جمله سایت الف، به نقل از توکلی مبتنی بر این که فساد این دولت
«بسیار بیشتر» از قبلی ها است، نیز از مظاهر «اغراق ناشی از تنفر» است.
یعنی هم نسبت به دولت های قبلی فساد «بیشتر» دارد و هم این فساد «بسیار»
بیشتر است. بسیار بیشتر لااقل معنایش چند برابر بودن فساد در این دولت نسبت
به دولت های قبلی است. حالا منطقا توکلی باید به دو سئوال پاسخ بدهد که
اولا فساد در دولت های قبلی چقدر بوده است؟ و ثانیا در دولت کنونی این فساد
چند برابر است که مخاطب را در فهم واژه بسیار بیشتر قانع کند؟
من با این که توکلی یا هر کس دیگر با
احمدی نژاد و دولتش و یا با هرکس و هر بخش از نظام سیاسی مخالف باشد، مشکلی
ندارم بلکه مسئله بر سر این است که چگونه این مخالفت را ابراز کنیم که
«اخلاقا» و «عقلا» قابل توجیه باشد. یعنی بر فرضِ اینکه مخالفت با احمدی
نژاد و دولتش به لحاظ جهت گیری ها یا ناتوانی هایش درست باشد، توجیهی نمی
شود که به هر شکلی و به هر صورتی می شود با او مخالفت کرد و رعایت شروط
عقلی و اخلاقی را نکرد!
این مسئله اتفاقا چالشی است که نگارنده و
احتمالا توکلی، با احمدی نژاد در الگوی رفتار سیاسی اش داریم که آخرین
نمونه آن ماجرای پخش فیلم دو نفره برادر لاریجانی با مرتضوی در مجلس بود.
مسئله با احمدی نژاد، بر سر مخالفت داشتن یا نداشتن با لاریجانی ها نیست
بلکه در چگونگی ابراز این مخالفت هاست.
این گونه ابراز مخالفت با لاریجانی ها
نه تنها به لحاظ اخلاقی قابل توجیه نیست بلکه به لحاظ عقل سیاسی نیز زیر
سئوال است. چرا که نه تنها پیش برنده اهداف نیست بلکه به ضد آن تبدیل می
شود. به نظر بنده احمدی نژاد بزرگترین خطای سیاسی خود را در روز یکشنبه
مجلس مرتکب شد که رفتارش به عکس، به تقویت لاریجانی و تضعیف احمدی نژاد در
فضای عمومی و خصوصا نخبگان بدل شد(در این باره مطلب مستقلی است که بعدا
منتشر خواهد شد).
4 - آنچه این روزها بر صفحه سایت الف
منتشر می شود، نشان می دهد که توکلی از دو انتخاب در مخالفت با احمدی نژاد،
مخالفت غریزی را بر مخالفت عقلانی ترجیح داده است و به جای این که مانند
یک بازیگر عقلانی به مخالفت با احمدی نژاد بپردازد که امری پیچیده و
نیازمند مقدمات و موخرات فراوانی است، ساده ترین راه را انتخاب کرده است که
پیش از او دیگرانی مانند هاشمی و موسوی و جریانات موسوم به اصلاح طلب
پیموده اند و نتایج آن نوع سیاست ورزی در مقابله با احمدی نژاد نیز روشن و
آشکار است. نتیجه این نوع سیاست ورزی برای حاملان و عاملانش از هاشمی تا
موسوی و دیگران، حاشیه نشینی بیشتر و ضعیف تر شدن در تاثیرگذاری بر سیاست
بوده است که عینا در مورد احمد توکلی نیز رخ نموده است.
5 - چرا که یکی از پیامدهای این نوع
سیاست ورزی و در پیش گرفتن موضع شیفتگی یا تنفر این است که پایگاه اجتماعی
سیاست ورز را محدود می کند. چون در عالم واقعی، مردمی که در منتهی الیه
رفتارهای سیاسی یعنی حمایت مطلق یا مخالفت مطلق قرار می گیرند، اقلیت جامعه
اند و اکثریت بزرگ جامعه دارای موضع مختلطی از حمایت همراه با انتقاد یا
مخالفت توام با تایید نقاط مثبت هستند. بنابراین این نوع سیاست ورزی به
اقلیت تبدیل شدن فرد سیاست ورز تبدیل خواهد شد و جز در شرایط خاص اجتماعی
از موقعیت مسلط سیاسی برخوردار نخواهد گشت.
احمد توکلی در سال 80 امید جماعت مذهبی و
حزب اللهی در انتخاباتی در طراز ریاست جمهوری است که در آن سال به لحاظ
اجتماعی، همترازی در بین مجموعه ای که موسوم به اصولگرایانند، ندارد. در
سال 82 و در انتخابات مجلس هفتم به عنوان سر لیست انتخابات و در طراز رییس
مجلس موضوعیت دارد. در انتخابات ریاست جمهوری سال 84، توکلی یکی از
نامزدهای قابل طرح در انتخابات است. در انتخابات مجلس هشتم با اِن قُلت،
رییس مرکز پژوهش های مجلس باقی می ماند و در مجلس نهم علاوه بر این که
موقعیت سر لیستی خود را از دست داده است، نمی تواند در دور اول یعنی حتی یک
چهارم آراء شرکت کنندگان در انتخابات در تهران را به دست آورد و به ناگزیر
در انتخابات دور دوم وارد مجلس می شود و موقعیت ریاست مرکز پژوهش های مجلس
را نیز از دست می دهد.
در واقع بعد از یک دهه فعالیت سیاسی، هر
دو موقعیت اجتماعی و سیاسی گذشته خود را از دست می دهد به طوری که در حال
حاضر توان اثر گذاری اش بر موضوعات و مسایل، افت چشمگیری کرده است. به طور
مثال بعد از ماجرای فساد اقتصادی 3000 هزار میلیاردی، بهترین زمینه اجتماعی
و سیاسی برای استضیاح وزیر اقتصاد فراهم است و وی نیز از طرفداران استیضاح
وزیر است اما قادر به تحقق چنین امری نیست یا با اصلاح قانون انتخابات
مخالف است و پیش بینی می کند که رای نمی آورد ولی این طرح رای می آورد یا
بعد از انتخابات مجلس نهم در مسئله انتخاب رئیس و هیات رئیسه، توکلی قادر
نیست حداد را که بالاترین رای را در تهران آورده بر کرسی ریاست مجلس بنشاند
و خود نیز کرسی مرکز پژوهش ها را از دست می دهد. در ماجرای استضیاح مرتضوی
و مسئله "قول شرف"، مجددا ناتوانی وی را در پیشبرد خواسته های خود در عرصه
سیاست می بینیم.
6 - علاوه بر مسایل پیش گفته، سیاست
ورزی غریزی آثار و نتایجی در فضای عمومی سیاست دارد که شایسته تامل و تدبر
است. سیاست ورزی غریزی، خشونت در فضای سیاسی را که به مدارا و تحمل نیاز
دارد، تقویت و نهادینه می کند. ادبیات سیاسی تند و رادیکال را بر محیط
سیاسی حاکم می کند و به طور کلی باب گفتگو را مسدود می کند و کنش های غیر
کلامی را در ابراز مخالفت ها، بر کنش های کلامی مرجح می نماید. در واقع
غلبه سیاست ورزی غریزی بر سیاست ورزی عقلانی به پایان سیاست ورزی منجر می
شود که در این مورد تجربه سال 88 پیش روی ماست که ادبیات «تنفر» و «تقدسی»
حاکم شده بر فضای سیاسی در اعراض و یا حمایت از نامزدها، عملا به امر
سیاسی پایان داده بود و تعیین تکلیف مسایل و اختلافات در مسیر دیگری افتاده
بود که نتایج منفی و سوء آن دامن همه را گرفت و فرصت بزرگ مشارکت 85 درصدی
را به تهدید بزرگی علیه مردم و نظام تبدیل کرد.
7) در یک جمع بندی بر اساس آنچه بیان شد
می توان این توصیه را به توکلی داشت که به جای تولید نفرت از احمدی نژاد و
در پیش گرفتن سیاست ورزی غریزی، با احمدی نژاد و دولتش در چارچوب یک سیاست
ورزی عقلانی مخالفت کند. یعنی اولا به جای برخورد عاطفی و غریزی در مخالفت
با احمدی نژاد، هدف محور باشد و برای خود روشن کند که چه چیزی را می خواهد
محقق کند. اگر هدف او کنار گذاشتن احمدی نژاد است یا کمک به روی کار آمدن
یک دولت با مشخصات دلخواه اوست، باید آن را روشن کند. چون که بین هدف اولی و
هدف دومی لزوما مسیر کاملا مشترکی وجود ندارد.
ثانیا باید به اقتضائات این اهداف در
انتخاب ابزار و وسایل ملتزم باشد و بداند که لازمه این کار تولید نفرت از
او در جامعه نیست و تجربه نشان داده که دیگرانی که این مسیر را رفتند از
هاشمی تا موسوی تا اصلاح طلبان موفق نبودند، بلکه بسته به امکانات و ظرفیت
هایی که در اختیار دارد از موقعیت نمایندگی تا استادی دانشگاه تا رسانه یا
فضای رسانه ای که در اختیار دارد باید در مسیر تحقق این هدف سود ببرد. چرا
که آنچه از وی انتظار می رود تولید نفرت نیست بلکه سیاست ورزی از نوع
عقلانی و البته دینی است که یکی بهترین مظاهر آن شهید بهشتی است. خصوصا این
که انتخابات ریاست جمهوری یازدهم در راه است و احمدی نژاد یک قطب اصلی در
آن به شمار می آید و این انتخابات می تواند آزمون و محکی مجدد در امر سیاست
ورزی برای توکلی باشد.