متکی در ادامه سخنان خود در جمع دانشجویان مطالبی در خصوص هجمه غرب علیه جمهوری اسلامی ایران و انقلاب های منطقه بیان کرد.
به گزارش خبرنگار «خبرنامه دانشجویان ایران»، ادامه سخنان منوچهر متکی به شرح زیر است:
صد و چهل فروند هواپیمای آمریکایی در 31 شهریور 1359 حمله کردند به ایران و
جنگ آغاز شد. برخورد امام را مشاهده کنید. امام می فرماید: "یک دیوانه ای
یک سنگی انداخت" و امام در همان نگاه اول هیمنه دشمن را شکست. قرآن نیز می
فرماید، اگر نترسید قدرتتان بیشتر می شود و امروز روانشناسان این را تایید
می کنند. و لذا صحنه جنگی را دیدم که بعدها درباره آن گفتند که ما سربازان
و فرماندهانمان می جنگند تا زنده بمانند اما این جا برای شهید شدن از هم
سبقت می گیرند.
رزمندگان پیش امام می آمدند و می گفتند: برای ما دعا کنید که شهید بشویم.
خوب شما این جنگنده را از چه می ترسانید؟ البته مرعوب نشدن به معنای کنار
گذاشتن منطق نیست. سی سال پیش هر جا از دیپلماسی خودمان صحبت میکردیم، می
گفتند حرفتان حق است اما قدرت دست شما نیست. چرا که زور دست زورمندان است.
در حال حاضر بعد سی سال در خارج از کشور همان منطق را می گوییم اما اکن.ن
آنها می گویند "حرفتان حق است ضمنا شما ایرانی ها نشان دادید حرفتان را به
کرسی هم می نشانید و نشاندید".
در آخرین دیدار ما با رهبری ایشان جمله ظریفی را بیان کردند و فرمودند:
"شما مواضع حقی را بیان می کنید که برای بسیاری خوش نمی آید و برنمی تابند؛
چیزی که من از شما دیپلمات ها می خواهم این است که این چالش موجود را شما
به فرصت تبدیل کنید. فکر نکنید تهدید است. اگر مقاومت کردید دشمن نابود شده
و به عقب می نشیند و ما امروز تصورمان این است که در تولید نظریه در
مناسبات جهانی امریکا دچار مشکل شده است. از آن طرف منطق انقلاب اسلامی و
منطق امام توانست خود را نشان دهد. لازمه این امر ایستادگی و استفاده از
همه هنر دیپلمات هاست."
وقتی دیپلماسی عمومی را مطرح می کنیم فکرمان فورا به دستگاه وزارت خارجه
نرود. وزارت خارجه باید در مسیر رویکردهای درست حرکت داشته باشد و محصولاتش
را من و شما بدانیم. رویکرد ها باید در یک مسیر باشند اما ادبیات ممکن است
متفاوت باشند. نقش دیپلماسی در تحولات اخیر از تمام جامعه ایران از جمله
دولت و وزرات خارجه است.
به نظر من قشر پیشرو ملت ایران در این حوادث دانشجویان هستند و نقش خودشان را به خوبی ایفا می کنند و پیام آن منتقل می شود.
روابط ما و لبنان روابط منطقی و حمایت از آرمان های مردم و حمایت از آنها
در مقابل تجاوز رژیم صهیونیستی است و در عین حال دولت لبنان اقلا بیست و
چند سال از سایر کشورهای عربی جلو افتاد و با این منطق لبنان برای خودش
ساختار سازی کرد.
ما مناسبات خوبی با لبنان داریم و مایلیم این مناسبات بیشتر هم بشود.
اما مصر.
مصر کشوری است که وقتی من با وزیر خارجه اش در این کشور دیدار داشتم، وزیر
این کشور عکس های وزرای سابق این کشور را بر روی دیوار نشان داد و گفت:
اولین وزیر موقعی استعفا داد که مطرح شد برویم کمپ دیوید؛ بعدی در کمپ
دیوید استعفا داد؛ نفر سوم یک ماه بعد از کمپ دیوید استعفا داد.
در این مصاف 32 ساله حرف انقلاب اسلامی پیروز شد و حکومت مصر تمام شد. در
حال حاضر می شنوید که از داخل مصر می گویند باید رابطه مصر و اسرائیل تغییر
کند.
مسئولین وزارت خارجه در خصوص مصر نباید اظهار نظر های عجولانه داشته باشد و
مصاحبه های نابهنگام ممکن است تاثیرات سو داشته باشد. ما باید به نیروهای
جدید مصر فرصت بدهیم که خودشان به این نیاز پی ببرند و با ما ارتباط برقرار
کنند.
مصری ها تا اینجا خوب انقلابشان را پیش برده اند. قطعا با سقوط یکی از
دیکتاتور های موجود مثل قذافی یا علی عبدالله صالح موج بزرگی در عربستان
شکل خواهد گرفت.
این غیر منتظره نخواهد بود چرا که در عربستانی که روزانه 9 میلیون بشکه
نفت تولید می شود تنها 2000 نفر تصمیم گیرنده اند که از خاندان آل سعودند.
هم اهل سنت به انها معترضند و هم شیعیان به آنها معترضند.
عربستان باید بداند که این یک سونامی است چون اولا مردم به قدرت خودشان پی
برده اند و مردم منشا قدرت شدند قدرتی که از منطق آن ها برمیخیزد.
دوم این که اثبات شد که چقدر این حکومت ها پوشالی اند. چقدر بی بوته اند و حکمرانانشان چقدر کوتوله اند.
پدر شیخ بحرین در سال 71 در حاشیه کنفرانس اسلامی به رئیس هیئت ایرانی می
گفت اگر ما همه اختیاراتمان را به جرج بوش پدر بدهیم، همه مشکلاتمان حل می
شود. این اوج افرازات یک حکمران و اوج وابستگی اوست.
از ویژگی های ناب قیام های اخیر این است که هیچ دخالت خارجی در آن ها
نیست. مسالمت آمیز ترین اعتراض ها بدون هیچ سلاحی با خشن ترین برخورد ها
ضمن اینکه اینها اکثریت هستند.
تحولات سوریه نیز از طریق رسانه های ما هم منتشر شده است. اما این قیام ها
در سه سطح پیام دارد که در سطح اول اعتراض ملی است که شامل اعتراض های
داخلی و اعتراض به عدم شرکت در تغییرات حکومتی و .. است که در این سطح از
اعتراضات و مطالبات تفاوتی در هیچ کشوری نمی بینیم.
در این چهار چوب دولت سوریه باید پاسخگو باشد. یک تفاوتی وجود دارد بین
آنچه در سوریه دارد اتفاق می افتد و آن هم نوع برخورد بازیگران خارجی است.
مثلا در قیام های دیگر ناراحتی غرب را از قیام های علیه حکمرانان می
توانستید ببینید و وقتی که به سوریه می رسد قضیه برعکس است. سوریه بیان می
کند که سعد حریری دارد برای مخالفان امکانات می فرستد که البته از طرف
حریری تکذیب هم نشده اما در باقی قیام ها همچین چیزی نمی بینید.
دوم سطح منطقه ای است که در باقی قیام ها مردم به ارتباط دولتهایشان با
اسرائیل و ... معترضند و سوریه در اینجا متفاوت با دیگران است.
در مورد دخالت ایران در انقلاب های منطقه باید گفت ایران دخالتی در این
فیام ها ندارد و در هفته های اول غربی ها اینها را تایید میکند. اما بعد از
مشاهده آثار مذهبی در این قیام ها گفتند ایران از این حرکات بهره برداری
می کند و در حال حاضر می گویند ایران دخالت دارد اما باید گفت ایران به
معنای اجرایی هیچ دخالتی در این قیام ها ندارد و همانطور که آمریکا هیچ
دخالتی ندارد که بعضی ها این را هم گفته اند و هر دوی اینها غلط است اما
ایران نقش الهام بخشی برای این قیام ها دارد.
وقتی آنها می بینند در جمهوری اسلامی در این 30 سال دولت های مختلف با
گرایشهای مختلف روی کار آمده اند و همه اشخاص بواسطه انتخابات بر مسند می
نشینند و در کشور خودشان اشخاصی بعضا 40 سال بر مسند قدرت نشسته و هر 8 سال
یکبار هم انتخاباتی برگزار می کند و بالای 90 درصد رای می آورد. الهام
بخشی می کند.
شعار مشترک در قیام ها این است "الشعب یرید اسقاط النظام" یعنی آنها
خواستار تغییر در زیر ساخت ها هستند که آنها الهام بخشی انقلاب اسلامی است.
قطعا غربی ها نقشی در این تحولات نداشتند اما در حال حاضر قصد مدیریت آنرا
دارند. بحرین در یک نادیده انگاشتن رسانه ای قرار گرفته و با لیبی نیز
آنگونه برخورد می شود.
گفتنی است متکی در مورد برکناری خود از وزارت خارجه و شیوه آن گفت: به
دلیل مسائل اخلاقی و پایبندی به یک منشور اخلاقی لازم نمی بینم که از این
موضوع صخبت کنم.
همچنین متکی در پاسخ به سوال یکی از دانشجویان مبنی بر کاندیدای انتخابات
شدن گفت: در انتخابات مجلس شرگت نمی کنم، و در مورد کاندیداتوری در
انتخابات ریاست جمهوری هم سال 91 سوال کنید.