به گزارش رجانيوز، اين اظهارات قاليباف در حالي ايراد شده است كه طي سالهاي گذشته و بواسطه عملكرد شهرداري تهران در عرصه هاي مختلف، بسياري از نخبگان و دلسوزان انقلاب ضمن اشاره به رويه ي اين نهاد اجتماعي- فرهنگي در پايتخت، نسبت به "تكنوكرات" بودن شهردار تهران و عملكرد مجموعه تحت نظر وي، هشدار داده بودند.
هم اكنون و بعد از 7 سال از فعاليت هاي محمد باقر قاليباف در سطح شهر تهران؛ وي تكنوكرات بودن خود را پذيرفته است اما با تعريف خاصي از مفهوم تكنوكراسي، اين ويژگي خود را اينطور توجيه كرده است:
" تکنوکرات بودن چیز بدی نیست و به معنای استفاده درست از ابزار خوب و مدرن است که برای پیاده سازی یک آرمان و یک عقل متصل به وحی الهی استفاده می شود و اگر نخواهیم از آن استفاده کنیم باید به عقلمان شک کنیم ، هر چند گاهی برخی افراد آن را ابزار سیاسی می کنند و طوری وانمود می کنند و مثلا فکر می کنند اگر جایی که می توان با ویدئو کنفرانس حضور پیدا کرد، پیاده راه بروند و عرق بریزند و نصف روز حرکت کنند یعنی اجر و ثوابش بیشتر است، در اسلام چنین چیزی را نداریم و نفهمیدیم و همه اینها مواردی است که نیازمند یک مدیریت اجرایی است تا بتوایم عقلانیت و معنویت را با همه ابزار و امکاناتی که جامعه و بشریت و علم و دانش در اختیارمان گذاشته استفاده کنیم."
اين در حالي است كه اساسا تعريفي كه شهردار تهران از مفهوم تكنوكراسي تعريف كرده است، "آدرس اشتباه" به مخاطب براي يافتن مفهوم حقيقي اين واژه است و مشخص نيست تاكنون چه فرد يا جرياني تكنوكرات بودن را "صرفابه معناي استفاده" از ابزارهاي مدرن و ... تعريف كرده است؟
فارغ از اختلافات قديمي موافقان و مخالفان استفاده از ابزارهاي مدرن كه موضوع جداگانه اي است و در اينجا بناي اشاره به آن وجود ندارد، مفهوم "تكنوكرات" براي وصف افراد و جريانهايي بكار مي رود كه تخصص و "فن سالاري" را بر تعهد و اعتقادات افراد مرجح مي دانند.
به عبارت ديگر، در يك نظام ديني افرادي كه مسئوليتي را برعهده مي گيرند بايد هم داراي "تعهد" و هم "تخصص" باشند و فقدان هر يك از اين مولفه هاي براي يك مقام مسئول؛ به مثابه نقصي بزرگ محسوب مي شود اما در ديدگاه "فن سالارانه" يا همان "تكنوكراسي" تعهد و اعتقادات افراد جايگاهي در انتخاب آنها ندارد و آنچيز كه معيار اصلي براي انتخاب اطرافيان و مديران قرار مي گيرد فقط "تخصص" آنهاست.
ناگفته پيداست كه آسيب هاي اين نوع نگاه سكولار و غير ديني در انتخاب اطرافيان و مسئوليت دادن به افراد مختلف هر چند با تخصص بالا، تا چه حد مضر است.
از طرف ديگر بايد توجه داشت كه تقابل تعهد و تخصص مسئولان و الويت دادن به تخصص افراد منهاي عقايد و تعهد آنان، بيش از هر زمان ديگري در دولت سازندگي اوج گرفت، از همين رو هشدارهاي صريح رهبر معظم انقلاب خطاب به اعضاي هيئت دولت و "طبقه جديدي از مديران بوجود آمده در دولت هاشمي" را نيز بايد در همين راستا تفسير كرد.
به عنوان نمونه رهبر معظم انقلاب در 3 شهريور 72 در ديدار با كابينه هاشمي رفسنجاني با اشاره به اين مساله مي فرمايند:
"اين را مكرّر عرض كردهام، باز هم عرض مىكنم. به اين نكته بايد توجّه كنيد: گاهى مىشود كه يك مدير، در مجموعه كارى خود، طبعاً به افرادى تكيه مىكند و همه كارها را شخصاً نمىتواند انجام دهد. ناگزير، كسانى با اختياراتى در مجموعههايى هستند و گاهى مىبينيد در صراط و راه ديگرى حركت مىكنند. اوّلين ثمرى كه ثمر تلخى خواهد بود، اين است كه كار اين مدير را لنگ مىگذارند. بعد هم، البته كشور ضرر مىبيند؛ اهداف ضرر مىبيند؛ مردم ضرر مىبينند. اما اوّلين مشكلى كه به وجود مىآيد اين است كه خود آن مدير، مىبيند كارش پيش نمىرود. براى خاطر اينكه، به انسانهايى تكيه كرده كه اهل نيستند. در محيط وزرارتخانه، بايد كسانى را آورد كه به اين راه و هدف از بُنِ دندان معتقد باشند. اين، شرط اوّل است. براى خاطر اينكه، اگر از بُنِ دندان معتقد نباشد، اگر توانايى و كاردانى هم داشته باشد، آن توانايى و كاردانى، در خدمت راهى كه شما داريد برايش تلاش مىكنيد، به كار نخواهد افتاد. اين امرى طبيعى است. بايد معتقد باشد. بحمداللَّه، امروز بعد از چهارده، پانزده سال كه از انقلاب مىگذرد، ديگر آن دعواى تعهّد و تخصّصى كه اوّل انقلاب بود، وجود ندارد. معنى ندارد كه ما بگوييم تعهّد يا تخصّص؟ هم تعهّد، هم تخصّص؛ زيرا، بحمداللَّه، مديران خوبى تربيت شدهاند و شخصيتهاى برجستهاى هستند."
ايشان ادامه مي دهند: "من اينطور مىخواهم تعبير كنم و اين تعبير، حاكى و گوياست: عرض من اين است كه در محيط وزارتخانه، آن جوّ حزب الّلهى را غالب كنيد. با همان بارِ معنايى كه كلمه «حزبالّلهى» دارد. بايد آدمهاى متديّن بر سرنوشت تشكيلات حاكم باشند."
ايشان در دولت اصلاحات نيز نگراني خويش در اين زمينه را بروز داده و در 27 اسفند 83 و در جمع اعضاي مجلس خبرگان رهبري مي فرمايند:
"در گزينش كسانى كه در صحنهى سياسى كشور بناست فعاليت كنند، بايد حواسمان جمع باشد. هر يك از اشخاص و شخصيتها و مسؤولانى كه در رأس يك مجموعهى كارى قرار دارند، تعيينكنندهاند؛ هم ايمان آنها، هم عزم و ارادهى آنها، و هم كاردانى و كفايت آنها تعيين كننده است ... در اين زمينهها بايد با احساس مسؤوليت و ملاحظهى جوانب و با چشم باز و بصيرتِ كامل وارد شد."
با اين اوصاف مشخص نيست در شرايط كنوني، علت تاكيد شهردار تهران بر تكنوكرات بودن خود چيست و به چه علت ايشان ضمن ارائه مفهومي نادرست از "تكنوكراسي" تلاش مي كند تا اين تعبير نابهنجار را به عنوان يك مفهوم ارزش مند و داراي بار مثبت در عرصه مديريتي كشور تبديل كند؟
گفتني است اين مدل نگاه مديريتي كه پيش از اين در افكار عمومي به افرادي مانند هاشمي رفسنجاني و دولت اصلاحات شناخته مي شد، هم اينك بطور پر رنگي در مجموعه اقدامات كلان شهرداري تهران و بسياري از مديران آن به چشم مي خورد.
هم چنين سابقه حضور برخي افراد خاص در مجموعه رسانه هاي همشهري يا برخي مديران دوم خردادي و كارگزاراني در شهرداري تهران طي سالهاي گذشته بيش از هميشه بر اين فرضيه مهر صحت زده است كه شهردار تهران در عمل يك "تكنوكرات" است و بدون ترديد اين مساله براي جريان انقلاب اسلامي به مثابه يك ارتجاع گفتماني به فضاي قبل از سوم تير 84 مي باشد.
لازم به ذکر است برای نخستین بار، روزنامه امریکایی کریستین ساینس مانیتور در سال 86 طی مقاله ای نوشته بود: «قالیباف مردی عملگرا و تکنوکرات است نه فردی ایدئولوژیست.»