رهبر انقلاب در دیدار جمعی از مدیران، اساتید و طلاب جامعه‌الزهرا تاکید کردند:
پيرمرد چوپان از وقتي خانه‌اش در زلزله آوار شد ديگر خانه‌اي نساخت و 15 سالي مي‌شود در گودال و زير زمين زندگي مي‌كند.
به گزارش 598 به نقل از مجله شبانه باشگاه خبرنگاران، روستاي «نيار» در بخش شاسكوه بيرجند قرار دارد كه داستان عجيب پيرمردي گودال‌نشين در آنجا رقم خورده است.
كلوخ
محمد 80 ساله است. وي هرگز ازدواج نكرده و شغلش چوپاني بوده و در زلزله
سال 76 خانه‌اش بر سرش فرود آمد اما اين مرد يك تفاوت بزرگ با همه داشت.
كلوخ محمد هرگز حاضر نشد دوباره براي خودش خانه اي بسازد و از آن زمان تا
امروز كه 15 سال مي‌گذرد وي در يك گودال و چاله‌اي كه خودش حفر كرده زندگي
مي‌كند.
سبك خانه‌اش شباهت زيادي با خانه‌هايي در بيابان دارد كه زمين را گود مي‌كنند و رويش را با هر چيزي كه دم دست وجود دارد اعم از آهن، پلاستيك، فرش، ميلگرد و چوب مي‌پوشانند؛ خانه عجيب كلوخ محمد هم اين طور است.
كلوخ محمد در اين باره مي گويد: «تا هفت سال پيش چوپان بودم به دليل خشكسالي و مرضي كه آن سال گرفتار دام‌هايمان شد همه شان مردند. الآن حدود هفت سال است كه بيكارم چون توان كار كردن نيز ندارم. فقط يك برادر دارم كه مشهد زندگي مي‌كند و سالي يك بار به اينجا سر مي‌زند، درآمدم يارانه است و پول كميته امداد كه به من مي‌پردازند.»
ديوارهاي خانه‌اش عجيب هستند. هر يك متر دور تا دور خودش را سوراخ كرده و به عنوان طاقچه خانه استفاده كرده است، داخل خانه‌اش همه چيز است، از يك پياله نيكل كه هم با آن آب مي‌خورد و هم غذا تا يك كتري سياه و دو قابلمه سياه‌تر كه نشان از زندگي سخت وي دارد.
كلوخ محمد مي افزايد: «نان را تكه تكه مي‌كنم داخل قابلمه و با نوشابه مي‌خورم!! تنها هستم و چون از خرج زن و بچه مي‌ترسيدم! هيچ گاه زن نگرفتم. از خانه همسايه يك كابل كشيدم تا تنها يك لامپ كم مصرف روشن كنم و در تاريكي نمانم.»
سبك خانه‌اش شباهت زيادي با خانه‌هايي در بيابان دارد كه زمين را گود مي‌كنند و رويش را با هر چيزي كه دم دست وجود دارد اعم از آهن، پلاستيك، فرش، ميلگرد و چوب مي‌پوشانند؛ خانه عجيب كلوخ محمد هم اين طور است.
كلوخ محمد در اين باره مي گويد: «تا هفت سال پيش چوپان بودم به دليل خشكسالي و مرضي كه آن سال گرفتار دام‌هايمان شد همه شان مردند. الآن حدود هفت سال است كه بيكارم چون توان كار كردن نيز ندارم. فقط يك برادر دارم كه مشهد زندگي مي‌كند و سالي يك بار به اينجا سر مي‌زند، درآمدم يارانه است و پول كميته امداد كه به من مي‌پردازند.»
ديوارهاي خانه‌اش عجيب هستند. هر يك متر دور تا دور خودش را سوراخ كرده و به عنوان طاقچه خانه استفاده كرده است، داخل خانه‌اش همه چيز است، از يك پياله نيكل كه هم با آن آب مي‌خورد و هم غذا تا يك كتري سياه و دو قابلمه سياه‌تر كه نشان از زندگي سخت وي دارد.
كلوخ محمد مي افزايد: «نان را تكه تكه مي‌كنم داخل قابلمه و با نوشابه مي‌خورم!! تنها هستم و چون از خرج زن و بچه مي‌ترسيدم! هيچ گاه زن نگرفتم. از خانه همسايه يك كابل كشيدم تا تنها يك لامپ كم مصرف روشن كنم و در تاريكي نمانم.»
اخبار ویژه
نظرات بینندگان
جدیدترین اخبار پربازدید ها
