پايگاه اطلاع رساني هاشمي رفسنجاني مصاحبه اي را با وي منتشر
كرد كه در آن تلاش شده دو نامه هاشمي در سال هاي 59 و 88 (خطاب به حضرت
امام و مقام معظم رهبري) شبيه سازي شود.
هاشمي در اين مصاحبه درباره
نامه سال 1359 به حضرت امام - كه درباره تحركات ضد انقلابي بني صدر بود- و
اينكه چرا آن نامه به قلم و امضاي وي نوشته شد؟ گفت:اين تصميم امضاء
كنندگان بود. به من مأموريت دادند. نوشتم و آقايان هم تأييد كردند. يكي از
علل اين تصميم «ارتباط بيشتر من با امام بود» كه مي دانستند. با شناختي كه
امام از من داشتند» و با نيازي كه به پيگيري بود، مي دانستند از طريق من
كار روان تر و آسان تر مي شود. البته امضا منحصر به من نبود. امضاي آن چهار
بزرگوار قبل از امضاي من است. نامه دوم فقط امضاي مرا دارد.
هاشمي
رفسنجاني در پاسخ اين سؤال كه چه كساني و چگونه به مخالفت با آن نامه
پرداختند، اظهار داشت: در آن مقطع، نامه ها منتشر نشد و كسي هم مخالفتي
نداشت. آنها كه مطلع بودند، همه موافق بودند. بعد از انتشار هم كسي اعتراضي
نكرد. بلكه تحسين كردند. چون از نتايج آن خشنود بودند. البته طبعاً ضد
انقلاب و طرفداران آقاي بني صدر و ليبرال ها مخالف بودند و بعدها مطالبي
نوشتند.
وي همچنين درباره برخورد امام خميني(ره) با نامه مذكور گفت
«من شخصاً مطلبي و اظهار نظري از امام به ياد ندارم ولي اقدامات بعدي امام
نشان از رضايت امام داشت»
هاشمي رفسنجاني درباره نامه سال 88 به رهبر
معظم انقلاب و اينكه «توصيه شما به دوستاني كه هنوز پيام اصلي نامه 88 را
در نيافته اند چيست» گفت: مضامين نامه روشن است. به نظر اينجانب، اظهار
نظرها باندي وسياسي است. رهبري بعد از خواندن نامه و پس از انتشار به خود
من فرمودند درباره مطالب نامه ملاحظه اي ندارند.
يادآور مي شود صرف نظر
از لحن توأم با عصبانيت و هيجان - و نه چندان مؤدبانه- هر دو نامه سال 59 و
88- واكنش امام و رهبري نيز معنادار است كه به تصريح آقاي هاشمي «امام
اظهار نظري نكرد» و «رهبري فرمودند ملاحظه اي ندارند». درباره نامه سال 59
همچنين گذر زمان نشان داد كه صبوري حضرت امام در برابر فتنه بني صدر از سر
تدبير و درايت و توأم با سرانجامي نيك بوده است، مشابه صبوري كه رهبر معظم
انقلاب در برابر فتنه گران شبه اصلاح طلب و هم كاسه با ضد انقلاب در فتنه
سال 88 به خرج دادند تا ماهيت فتنه سبز كاملاً روشن شد.
اما بخشي از
سخنان آقاي هاشمي قياس مع الفارق و استدلال نابجايي است به اين معنا كه
آقاي هاشمي در سال 59 در جبهه مقابل ضد انقلاب و عليه جريان فتنه قرار
داشت. اما متاسفانه در سال 88، وي هزينه جريان فتنه گر و ضد انقلابي شد كه
در طول كمتر از 8 ماه (تا دي ماه 88) نشان داد مسئله اش نه احمدي نژاد و
دولت و انتخابات بلكه اصل نظام و خط امام است.
آقاي هاشمي نيز در
مصاحبه اخير به طور نيمه تمام نيز به بخشي از همين واقعيت مي پردازد و بخشي
ديگر را مسكوت مي گذارد آنجا كه درباره نامه سال 59 مي گويد «طبعاً
ضدانقلاب و طرفداران آقاي بني صدر و ليبرال ها مخالف [نامه 59] بودند و
بعدها مطالبي نوشتند. آن بخش از ماجرا را كه جناب هاشمي مسكوت مي گذارد و
نشانه مع الفارق بودن قياس وي است، اين پرسش معطوف به اسناد و واقعيات است
كه «ضدانقلاب» و «بني صدر» و «ليبرال ها» چه واكنشي به نامه بدون سلام سال
88 نشان دادند؟ آيا اين واكنش جز ذوق زدگي و شادماني و تهييج و تحريك بود؟ و
آيا همين نامه به تحريك آشوبگران و ضدانقلاب منجر نشد؟ تمام اسناد استقبال
گسترده ضد انقلاب از نامه سال 88 آقاي هاشمي در سايت ها و نشريات موجود
است و مي توان چند جلد كتاب از اين اسناد منتشر كرد.
و سرانجام اينكه چه
اتفاقي افتاد كه دشمنان قسم خورده و مصمم حضرت امام خميني(ره) و راه
نوراني ايشان (مجسم در ولايت فقيه) به حمايت از تحركات آقاي هاشمي پرداختند
بي آن كه - برخلاف سال 59- كوچك ترين مخالفتي با آنان از سوي هاشمي صورت
گيرد؟!