حضور شما در ایران و ثبت دو قهرمانی در کارنامه فوتبال ساحلی.قهرمانی در آسیا افتخار بزرگی است که نصیب ایران شده است.
من
فکر میکنم تاریخچه فوتبال ساحلی در ایران آن هم به صورت با کیفیت از سال
2007 شروع شد.قبل از آن تیم ها برای حضور در بازی های آسیایی نهایت 6 تا
بودند که با گذشت سالها در هر دوره سطح کیفی بازی ها بالاتر رفت.خیلی از
کشورهای آسیایی سعی کردند تا پروژه حرفه ای بودن را دنبال کنند.به خصوص از
زمانی که فیفا این رشته ورزشی را به رسمیت شناخت.قبل از فقط ژاپنی ها بودند
که با تدوین برنامه ای حرفه ای حرکت می کردند.
یعنی فکر می کنید تنها حمایت فدراسیون برای ارتقای این رشته ورزشی کافی نیست؟
من
می گویم که یک کمپانی قوی باید از فوتبال ساحلی حمایت کند.در ژاپن و در
شهر اوکیناوا یک شرکت تجاری اسپانسر فوتبال ساحلی شده بود.به همین دلیل
ژاپنی ها تجربه ای 12 تا 15 ساله در این رشته ورزشی دارند.آنها از آسیا
فاصله گرفتند و خودشان را به کشورهای درجه یک نزدیک کردند.من سال 2007 به
ایران آمدم و الان تقریبا 5 سال است که استارت کار را زده ایم.این زمان
زیادی نیست.کشورهایی مثل عمان،قطر،لبنان و امارات الان به شکل حرفه ای این
ورزش را انجام می دهند.به همین دلیل قهرمانی درآسیا برای ایران خیلی حیاتی
بود.صعود به جام جهانی آن هم در شرایطی که 16 کشور به دنبال کسب سهمیه
بودند خیلی سخت است.
به نظر شما هم کارتان را در زمان خوبی برای مسابقات آسیایی شروع کردید؟
من
دوست ندارم دو ماه قبل از شروع مسابقات به ایران بیایم و تیم را تمرین
بدهم.این زمان برای اینکه بخواهید به ژاپنی ها برسید کافی نیست.آقای
کفاشیان و نبی هم با نظر من موافق بودند.من با آنها قرارداد بلند مدت
بستم.من به همراه آقای هاشمی پور گشتیم،سخت کار کردیم و یک تیم قوی را
تشکیل دادیم.ما می خواهیم به جام جهانی برویم؛می خواهیم با همان قدرتی که
ژاپنی ها وارد مسابقات می شوند،وارد شویم.همه کشورهایی که نام بردم پایه ی
حرفه ای را تشکیل داده اند.حتی استرالیا همه را متعجب کرد،آنها با کمک
مربیان و بازیکنان برزیلی تیمشان را بالا آورده اند.البته ناگفته نماند که
ایران تیم محکمی دارد.چس از قهرمانی در آسیا توقعات از تیم ما بالا رفته
است چون الان جزو 16 تیم برتر جهان هستیم و می خواهیم یک گام دیگر به جلو
برداریم تا در جام جهانی هم موفق باشیم.
شما قبل از حضور در مسابقات آسیایی،یک اردوی موفق را در برزیل برگزار کردید.این اردو تا چه اندازه روی قهرمانی ایران تاثیر داشت؟
ما
در ماه دسامبر به ریودوژانیرو رفتیم.یک آماده سازی خوب برای حضور در بازی
های آسیایی و البته جام جهانی.بازیکنان من در این اردو تجربه های زیادی را
کسب کردند.این برای من خیلی اهمیت دارد.آنها مقابل بهترین بازیکنان جهان
قرار گرفتند و به عقیده من از لحاظ سزح تکنیکی چیزی کمتر از آنها
نداشتند.حتی روحیه و اعتماد به نفس بالای آنها قابل ستایش بود اما چیزی که
من به آن عشق می ورزم این است که بازیکنانم قلب بزرگی دارند و شجاع
هستند.ما شاید یک نیمه از بازی را با ده گل ببازیم اما بازیکنانم توانایی
این را دارند که نتیجه را تغییر بدهند و این باعث افتخار من است.
می
خواهیم از قهرمانی ایران در آسیا و البته شکست دادن ژاپن بپرسیم.بازی کردن
مقابل یکی از قدرتهای آسیا که به گفته شما 15 سال تجربه در این رشته را با
خودش یدک می کشد.
ابتدا باید بگویم که خانم شهریاری
کارقشنگی برای سازماندهی لیگ ایران انجام دادند.پس از آن من و آقای هاشم
چور حواسمان را جمع کردیم تا بتوانیم بهترین استعداد ها را کشف کنیم.اما
تفاوت ها بین فوتبال بازی کردن در کوچه و خیابان با بازی کردن در شن و ماسه
زیاد است.شاید یک بازیکن در کوچه و خیابان خوب فوتبال بازی کند اما شما
نمی توانید او را در تیم های استقلال و پرسپولیس بازی بدهید. مسئله دیگری
که خیلی مهم بود این بود که کفاشیان و نبی امکانات اولیه را برای ما فراهم
کردند.به خوبی می دانیم که در ایران 4 ماه از هوا کاملا سرد است.در این
مقطع زمانی شاید برویم و در کنار ساحل تمرین کنیم اما بیشتر زمان های سال
نمی توانیم از امکانات خوب تهران،هتل ها و شرایط خوب غذا استفاده کنیم.تهیه
دارو،استخر و حتی جایی برای فیزیوتراپی در تهران به خوبی در دسترس است.
البته روس ها هم ساحلی برای تمرین کردن ندارد.
بله؛اما
آنها قهرمان جهان هستند چون هزینه کرده اند و با تاسیس سالنی مجهز که
سرپوشیده هم هست به خوبی تمرین می کنند.البته ما فاصله چندانی با آنها
نداریم.امیدوارم ایران هم بتواند با برنامه ریزی به ایم شرایط دست پیدا
کند.این قهرمانی ما فرصت خوبی است برای اینکه روزنامه ها یک ستونی را به
فوتبال ساحلی اختصاص بدهند.باید در مورد این رشته حرف زده شود.با بازیکنان و
کادر فنی مصاحبه شود تا مردم بیشتر آنها را بشناسند.
تیم ایران در بازی نخست خودش مقابل فیلیپین یک رکورد را شکست.شما 20 گل به این تیم زدید.
من
سالها مربی تیم ملی برزیل بودم.فکرمیکنم جلوی یک تیم آفریقایی(اگر اشتباه
نکنم نیجریه بود) 22 بار گلزنی کردیم.برای من مهم این است که بازیکنانم
ذهنیتی که من میخواستم را به اجرا در بیاورند.در بازی با فیلیپین فلسفه
تاکتی مان این بود که مالکیت توچ را در اختیار داشته باشیم و هدفمند بازی
کنیم.وقتی من در ژانویه گذشته به اینجا آمدم ایران آخرین بازی اش در جام
حهانی را انجام داده بود.من آن زمان با مسلم مسی گر حرف زدم و گفتم چند تا
گل زدی؟ که گفت خوب بازی کردم. گفتم می دانم خوب بازی کرده ای اما چند تا
گل زده ای که گفت یکی.من همان موقع گفتم دوست عزیز چرا سه تا بازی کردی و
فقط یک گل زده ای؟! تو فورواردی و باید مثل یک قاتل باشی. برای من مهم زیبا
بازی کردن یا نکردن تو نیست،تو باید کارآمد بازی کنی.همه تیم ما این فلسفه
را درک کردند.ساده نیست 20 تا گل در یک بازی بزنید.شما می تواند بیست تا
گل بزنید و تیمتان از لحاظ تاکیتی خوب باشد.خدا این فلسفه را به بازیکنان
من داد تا آنها هدفمند بازی کنند.درست است که ما 20 تا گل زدیم ولی فیلیپین
در شرایط خوبی قرار داشت.آنها بسیار خوب می دویدند و سخت تلاش می
کردند.ایران مقابل تیم هایی که در مسابقات قهرمانی آسیا مقابلشان قرار گرفت
سعی کرد تا مالکیت توپ ها را در اختیار داشته باشد و بیشتر به سمت دروازه
حریفتان شوت بزند.من خوشحالم که می بینم مسلم مسی گر به عنوان بهترین گل زن
انتخاب شده است.برای اینکه او تفکراتش را عوض کرد و همیشه به خودش ایمان
داشت که می تواند گل بزند.به عقیده من مسلم گلهای زیبا و فریبنده ای می زند
و من از این عملکردش خوشحالم.
پیش از این قهرمانی ما همیشه به
این کشورها در نیمه نهایی می باختیم و نمی توانستیم به فینال برسیم.اینبار
چه اتفاقی افتاد که توانستیم هم به فینال برسیم و هم قهرمان شویم.
همه
تیم ها این ویژگی را دارند.فوتبال بازی کردن خیلی راحت است.شما نگاه کنید و
ببینید که نقطه ضعف و قوت تیم ها چه چیزهایی هستند؟در بازی کردن مقابل
بارسلونا من می توانم جلوی تغذیه مسی را بگیرم،اما اگر نتوانم این کار را
انجام بدهم یعنی اینکه شانس کمتری برای برنده شدن دارم.همیشه به این فکر می
کنم که نقاط ضعف بارسا چه چیزهایی هست؟مثلا بارسلونا تمرکز در وسط زمین
دارد و دانیل از کنار زمین حمله میکند .مثل امارات که نقاط مثبتی داشت
وماسعی کردیم آنها راحذف کنیم.آنها مقاط ضعفی دارند و ما باید از این نقاط
ضعف استفاده می کردیم.استراتژی ساده ای است. مربی امارات دستیار من برای سه
سال بوده.او خیلی خوب با تفکرات من آشناست.اما من همیشه سعی کردم یک قدم
از او جلوتر باشم. سعی کردم قبل از اینکه او حرکتی کند من حرکتم را انجام
داده باشم.او جوان است و من تجربه ام بیشتر اما مربی خوبی است. وی به صورت
مرتب 5 سال در امارات هر روز دارند تمرین میکنند.دوبی شهر کوچکی است و همه
تمرین ها در آنجا برگزار میشود و این ویژگی برتری آنها نسبت به ما است. در
ایران بازیکنان را باید از اصفهان، تبریز و بوشهر هماهنگ کرد تا مثلا به
تهران بیایند.
مشکلی که برای بازیکنان ایران وجود دارد این است
که آنها به صورت حرفه ای ورزش نمی کنند.آنها مجبور هستند برای امرار معاش
علاوه بر ورزش کار کنند.
ما الان داریم تمام تلاش خودمان را می
کنیم تا یک قدم به سمت جلو حرکت کنیم.ما لیگ خیلی خوبی داریم ،بعضی از
باشگاه ها شرایط خوبی دارند که می توانند بازیکنان را حمایت کنند. ما داریم
تلاش میکنیم تا از مرحله نیمه حرفه ای به حرفه ای برسیم.وقتی بازیکنان در
گیر باز یهای لیگ هستند و همان بازیکنان می آیند در تیم ملی بازی می کنند
باید منبع درآمدی داشته باشند.باید باشگاه ها حرفه ای تر شوند و با
بازیکنان قرار داد ببندندفدراسیون هم تلاش میکند تا راهی پیدا کند که این
بازیکنان را حمایت کند. وقتی بازیکنان از لحاظ مالی تامین باشند فقط روی
بازی ها تمرکز می کنند و این برای نتیجه گرفتن ایران خوب است.
شما
زیاد در مورد بازی با ژاپن حرف نزدید؟آنها در همان ثانیه اول بازی شوک
بزرگی را وارد کردند و دروازه ایران را بازکردند.جمع کردن تیمی که در ثانیه
اول گل می خورد کار سختی است.
شرایط خنده داری بود.بازیکن
شماره 10 ژاپنی ها برزیلی بود و من او را می شناختم.از وقتی که بچه بود می
شناختمش. وقتی کاپیتان ما می خواست برای قرعه سکه بیاندازد به او گفتم
همیشه حواست به شرایط بازی،آفتاب وباد باشد؛تا بتوانی طبق آن شرایط، بهترین
زمین را انتخاب کنی.من فکر می کردم علی شیر و خط را برده است به همین دلیل
عصبی شدم و گفتم توچرا توپ را انتخاب نکردی؟برای اینکه می دانستم اگر توپ
دست آنها باشد بازیکن آنها خوب شوت می زند.از دست او عصبی شدم که گفت من
شیر یا خط را باختم.ما یک راهی داریم که جلوی این شوتهای اول بازی را
بگیریم اما این بازیکن شوت های خیلی خوبی میزند.ما بازی را جلوی ژاپن و
برخلاف آن چیزی که طرحش را ریخته بودیم شروع کردیم. برای اینکه تمام بازی
ها ما با ژاپن دو- یک و سه دو می شد اما در این بازی و در عرض 5 دقیقه ژاپن
سه بر صفر جلو افتاد.آنها 4 گل از شش گل خودشان را از روی ضربه های خطا
زدند.من فکر می کنم که داور بازی هم تمایا داشت تا بیشتر به نفع آنها سوت
بزند.ولی بازیکنان ما ویژگی و شخصیت محکمی در آن شرایط داشتند و توانستند
بازی را برگردانند .دو هفته پیش من یک تحقیق علمی را خواندم که داشت مقایسه
می کرد سطح فوتبال ساحلی را با فوتبال.اکسیژن و انرژی ای را که شما در
فوتبال ساحلی مصرف میکنید 25 درصد بیشتر از زمین چمن است. شدت مصرف انرژی و
مسائل هوازی به این معنی است که خیلی از زمان های بازی بازیکنان اکسیژن
کمتری به مغزشان می رسد.وقتی به این شرایط می رسید بازیکنان کمتر می توانند
فکر کنند.بعضی وقت ها هم مسائل بیرونی روی بازی تاثیر می گذارد مثل قضاوت
داور.آنها دوست نداشتند ایران قهرمان شود.البته من در طول بازی به
بازیکنانم می گفتم که هیچ اشکالی ندارد که گل خورده ایداما تلاش کنید تا به
بازی برگردید.به آنها می گفتم که انرژی تان را برای حرف زدن با داور تلف
نکنید و فقط روی بازی تمرکز کنید.ما 4 بر یک عقب بودیم و من دو سه
دفعه،استراتژی را عوض کردم و مجبور شدم دو دفعه دروازه بان را عوض کنم.نه
به خاطر اینکه گل خوردیم، برای اینکه می خواستم ریتم بازی را عوض کنم،برای
اینکه ایران تغییر کند. ما در کمتر از یک دقیقه و نیم دو تا گل خوردیم.من
استراتژی را به بازی کردن با دو فوروارد عوض کردم و فرصتی دادم تا بازیکنان
اصلی ام استراحت کنند.مسلم مسی گر،احمد زاده و نادری را در سه دقیقه
پایانی بازی دادم و اونها موفق شدند گل بزنند تا بازی شش بر صفر مساوی
شود.تازه ما یک توپ هم به تیر دروازه زدیم.
در این میان قطعا
بازیکنان هم اشتباهات زیادی داشتند که شش گل خوردند.البته گل اول ژاپن
استثنایی بود.روی گل سوم و گل ششم آنها هم که از راه دور بود بازیکنان مقصر
بودند.
البته ما خیلی تمرین کرده بودیم تا اشتباهات را در
جریان بازی کم کنیم. ولی اگر دقت کنید در فوتبال 75 درصد گل ها با یک
اشتباه صورت می گیرد.البته بازیکنان ما نمی خواستند اشتباه کنند اما این
اتفاق افتاد.با این حال بازیکنان ما محکم بودند و توانستند به بازی
برگردند.آنها این ویژگی شخصیتی را داشتند که گلهای خورده را فراموش کنند.یک
چیز جالبی که برای ما اتفاق افتاد این بود که وقتی یک گل خوردیم هیچ کس به
کسی اشاره نکرد که گل تقصیر تو بود. من اجازه نمی دهم کسی این کار را
بکند. یک نفر اشتباه کرد و همه می دانند چه کسی بود اما همه گفتند ماشاالله
و برگردیم به بازی.این نکته روحیه بخش بود که انجام دادیم.ما قبلا زمانی
که گل میخوردیم همه با هم درگیر میشدند اما من به این کارها پایان دادم.نظم
و انضباط از ویژگی های یک مربی است.بدون نظم و انضباط شما نمی توانید به
جلو پیش بروید.در یک تیم همه باید به هم احترام بگذارند.در تیم من این
شرایط برقرار است و همه همدیگر را دوست دارند.من قبل از مسابقات هرگز به
بازیکنانم نگفتم که حتما باید قهرمان شویم.به آنها گفتم که فقط باید با
همان کیفیت در زمین بازی کنید.به آنها گفتم اگر هر چیزی اشتباهی اتفاق
بیفتد مسئولیتش برگردن من است و شما فقط باید روی بازی تمرکز کنید.مسلم
الان بهترین بازیکن شده است اما واقعا ما 12 تا بازیکن خوب داریم.
وقتی که گل ششم را در آخرین ثانیه های بازی زدید چه حسی داشتید؟اصلا فکر می کردید بتوانید با ژاپن مساوی کنید؟
خیلی
سخت است که بخواهم در این مورد توضیح بدهم.ولی این کاملا ساده بود که نگرش
بازیکنان برای رسیدن به گل را در بازی ببینم.احمد زاده چند ثانیه قبل از
این گل توچپ را زد به تیرک. برای همین همه بازیکنان به این اعتقاد داشتند
که می توانند گل بزنند.ما موقعیت های زیادی داشتیم.ولی این ویژگی فردی مسی
گر بود که به توانایی خودش ایمان داشت. من همیشه به آنها روحیه دادم که گل
بزنند.او باور داشت که می تواند دریبل کند و گل بزند.ولی این گل نگرش تیم
بود که می تواند گل بزند وبازی را نبازد.
طرفداران و حمایت آنها از ایران.حتی آندرانیک تیموریان هم برای تشویق تیم شما به محل مسابقات آمده بود.
قبل
از شروع مسابقات خانم شهریاری با فدراسیون ایران در قطر تماس داشت.آنها هم
خیلی خوب همکاری کردند که ایرانی ها را به ورزشگاه بکشانند.حضور تماشاگران
در هر بازی به بازیکنان اعتماد به نفس می داد.در بازی اول 40 نفر در بازی
دوم 70 نفر،در بازی سوم 100 نفر و در بازی آخر بیشتر از 500 تماشاچی بازی
های ما را تماشا کردند.من از این اتفاق خوشحال هستم.
سرمربی تیم
ژاپن یک آدم نوستالوژیک برای ایرانی ها است.او تقریبا هر بار که جلوی
ایران قرار گرفته بازی را باخته است.آنالیز شما نسبت به مربیگری ایشان چه
چیزی است؟
او یک برزیلی است و من خوب می شناسمش.تقریبا هم سن و
سال من است.مدت زیادی است که درفوتبال ساحلی کار می کند.ولی خب بازی است
دیگر. چند ساعت بعد از بازی همه چیز تمام شده است؛ورزش این است. بعضی وقت
ها خوشحال و بعضی وقت ها ناراحت.من به او احترام می گذارم.او دوست خوبی
است.
در مورد پنالتی ها حرف می زنید؟شرایط خیلی سختی بود.اگر یکی از توپها گل نمی شدهمه چیز تمام بود.
یک
چیزی بگویم از تجربه ای که دارم.ما خیلی تمرین کردیم،حدس می زدم که ممکن
است چنین شرایطی را تجربه کنیم.وقتی بازی 6-6 مساوی شد ما سه دقیقه وقت
اضافه داشتیم .فقط برای اطلاع شما می خواهم بگویم.همیشه در ذهنم 5 تا
پنالتی زن دارم و در آن لحظه دو تا از پنالتی زن های من زمین نبودند.
مخصوصا حسن عبداللهی. او یکی از مهره های تاثیر گذار در بخش تعادل دفاعی
است.ولی شوت زن خوبی نیست.من دنبال یک لحظه ای بودم تا او را تعویض کنم و
به جایش مهران مرشد زاه را بیاورم.در یک لحظه باید تصمیم می گرفتم که
پنالتی زن ها را وارد زمین کنم.مهران،نادری،مختاری و احمد زاه.خوشبختانه
این فرصت به دست آمد.اگر آنها روی نیمکت باشند نمی توانند پنالتی
بزنند.برای همین من با ید سعی می کردم استراتژیک عمل کنم. خوشبختانه داور
یک صحنه ای را خطا گرفت و بازیکنان 3 ثانیه زمان داشتند تا جابجا
شوند.بازیکنان تعویض شدند و بقیه ماجرا را هم که خودتان دیدید.ما در ضربات
پنالتی ژاپن را شکست دادیمو قهرمان شدیم.
چطور شد که سرمربی موفق تیم ملی برزیل راه ایران را در پیش گرفت؟
اول
باید بگویم که من بازیکن فوتبال بودم و حرفه ای بازی می کردم. آن زمان پول
زیادی در فوتبال نبود.بیشتر از سی سال قبل را می گویم.من در فرانسه هم
بازی کردم در لیگ دسته دوم این کشور.من تربیت بدنی خوانده ام و وقتی فوتبال
را کنار گذاشتم 13 سال در دانشگاه تدریس کردم. البته فقط به مربیگری
فوتبال فکر نمی کردم و یک باشگاه بدنسازی هم داشتم.فکر نمی کردم که خیلی
بخواهم در فوتبال باشم.وقتی در سال 1993 فوتبال ساحلی شروع شد یک سری رفیق
داشتم که آنها هم فوتبال بازی می کردند.آنها به من گفتند بیا برویم فوتبال
ساحلی بازی کنیم آن هم در آمریکا. قبلا ما در زمین بزرگ فوتبال ساحلی بازی
می کردیم اما به ما گفتند که این بازی در آمریکا در زمین کوچکتر و 5 نفره
هست.این اولین مواجه من با فوتبال ساحلی بود.این ورزش را یک ایتالیایی
ابداع کرده است.برخی از شرکت های اورپایی می گفتند که این ورزشی است که پخش
شدنش از تلویزیون می تواند جذاب باشد.همان زمان تیم ملی برزیل تاسیس شد و
به من گفتند چرا تو مربی تیم ملی برزیل نشوی؟ما شروع کردیم با تیم های دنیا
بازی کردن. ژاپن و مالزی و تمام اروپا را چرخیدیم و بازی کردیم.بعد ها
فیفا جام جهانی فوتبال ساحلی را تاسیس کرد.فوتبال ساحلی شروع کرد به رشد.من
شش بار با برزیل قهرمان جهان شدم.بعد از آن از پرتغال دعوت کردند تا مربی
تیم ملی این کشور شوم.برای من خیلی سخت بود.در آن مقطع هم باید باشگاه را
اداره می کردم و هم در دانشگاه درس می دادم.به همین دلیل تمام وقت را
گذاشتم برای اینکه مربی شوم.سال 0200 بود که در پرتغال شروع کردم به تمرین
دادن. بعد از یک سال برزیل را زدیم و قهرمان شدیم. این اولین باری بود که
برزیل در فوتبال ساحلی می باخت.من همیشه سعی می کنم برای کارهایم پروژه
بلند داشته باشم.من سال 2003 در برزیل مربی فوتبال بودم آن هم در لیگ در
دسته دو.سال 2004 در دسته دو پرتغال کار کردم و در 2005 و 2006 هم به دوبی
رفتم. در سال 2007 کریم مقدم آمد دوبی.ایشان من را دعوت کرد که به ایران
بیایم ومربی ایران شوم. اما نشد و بعد از این مقطع من رفتم و در کاستاریکا
کار کردم.زمانی که سال 2008 من تیم را تحویل گرفتم آنها در پایین جدول
بودند اما با این تیم تا فینال پیش رفتم.سال بعد بهترین تیم کاستارکیا از
من دعوت کرد؛من به عنوان بهترین مربی کاستاریکا انتخاب شده بودم. در سال
2010 آمدم ایران.خانواده ام پس از آن اتفاقاتی در شیرن فراز برایم افتاده
بود گفتند دیوانه ای که داری به ایران برمی گردی.آمدن من به ایران فقط به
خاطر پول نبود.من برای آسیایی شدن آمدم که این اتفاق برایم افتاد و مدال
برنز را گرفتم.می خواهم بگویم قهرمانی که با ایران به دست آورده ام خیلی با
ارزشمند تر از قهرمانی با برزیل است،برای اینکه با ایران از صفر شروع
کردم.
ورود ستاره ها به این رشته ورزشی تا چه اندازه توانسته در ارتقای فوتبال ساحلی نقش داشته باشد.
این
یک استراتژی بازاریابی بود.این بازیکنان نگرش مثبت داشتند.در آینده اگر
علی دایی بیاید و با ما تمرین کند ممکن است بتواند یک بازاریابی خوبی را
برای ایران بیاورد اما این یک استراتژی بازاریابی است.من خودم جلوی
مارادونا بازی کردم، وقتی که برزیل با آراژانتین بازی داشت.آن زمان همه می
گفتند که من مارادونای فوتبال ساحلی هستم؛برای اینکه تطابق دادن بین ساحل و
چمن سخت است.به هر حال حضور ستاره ها می تواند از جنبه بازاریابی نقش
بسزایی را داشته باشد.