خبرنامه دانشجویان ایران: فکر می کنم قاعده "تساوی" در کمتر ورزشی مثل فوتبال معمول باشد، بالاخره یک تیم باید ببرد، یک دونده باید اول بشود، یک شناگر باید قهرمان بشود. قاعده تساوی و کسب یک امتیاز از تساوی، به محافظه کاری شدت می بخشد و شاید استدلال این باشد که بالاخره یک امتیاز هم یک امتیاز است. اما مردمی که هوادار تیم های خاصی هستند، دوست ندارند تیم متبوعشان با تیم دیگری که اتفاقا تیمی نیست که نظری در مورد آن نداشته باشند، و اتفاقا تیم رقیبی است که دوستش ندارند، نتیجه مساوی بگیرد.
مخصوصا اگر دربی باشد، که تماشاگران می گویند برد و باختش به اندازه کل لیگ می ارزد.
اما باز هم مساوی شد.
یاد دوران 6-1 ها و 6 تایی ها و دوبله سوبله ها و تعصب های مردم دوستانه، بخیر. استادیوم دربی مثل همیشه امروز هم شلوغ بود، یعنی پر بود. تماشاگرانی که بعضی هاشان کیلومترها راه آمده بودند و می آیند و مثل همیشه شاید خواهند، ندیدند گلی از خط دروازه ها عبور کند.
پیش بینی های عجیب و قریب فردوسی پور هم باز به جایی نرسید. شاید زیاد شنیده باشید که مثلا" 12 ساله تیمی که کرنر اول رو زده بازنده بود" 17 تا بازیه تیمی که نیمه اول از چپ به راست زده برنده بوده، و شبیه اینها. اما پیش بینی سلطان قرمزها این دفعه درست از آب در آمد؛ پروین گفته بود که "باز هم بازی مساوی می شود"
راست می گفت:" پروین" باز هم بازی مساوی شد. سردار قرمزها و دکتر آبی ها از جایگاه دیدند که باز ی مساوی شد و دیدند که صد هزار تماشاگر رفتند به خانه هایشان در حالیکه خسته بودند و ناراحت.
نمی توان از تحلیل هایی که می گویند، بازی استقلال و پیروزی سیاسی است به راحتی گذشت اما سراغ قدیمی های این دو تیم که بروی می گویند : "ما با تعصب بازی می کردیم"، کاری به معنای تعصب ندارم اما اینقدر می فهمم که از وقتی فوتبال حرفه ای شد، فقط خواست در حوزه درآمد و هزینه خرد و کلان فوتبال با کشورهای صاحب سبک رقابت کند، نه فوتبال قشنگ تر شد، نه اقبال مردم به استادیوم بیشتر شد و نه اخلاق بازیکنان حرفه ای تر شد. اما تا دلت بخواهد حاشیه، بد نیست و بیراه نیست بگوییم عادل فردوسی پور آنقدر در نود به حاشیه پرداخت که فوتبال خالی از متن شد.
حرف اول فوتبال که زمانی "تعصب" و "مردم داری" و " فقط به خاطر مردم" بود، شد "قرارداد" .
ملاک بازیکن بودن شد "قیمت قراردادها" و مگر می شد به بازیکنی که قرارداد میلیاردی دارد گفت، "جسارتا بالای چشم جنابعالی ابروست" . حتی اگر ده تا تک به تک را نزند، حتی اگر در حساس ترین بازی ها پنالتی را به سقف آسمان بکوبد و حتی اگر با مان قرارداد میلیاردی 4 گل در یک نیمه بخورد.
"تعصب" که این روزها پروین و قلیچ و روشن و قدیمی های دیگر مدام سفارشش را می کنند و بازیکنان هم مدام به ساختگی ترین شکل ممکن ی گویند: " ماباید با تعصب بازی کنیم " . و واقعیت این است که تعصبی در کار نیست، باز هم گلی به جمال قدیمی ها. امروز هم اگر بازی را تماشا می کردی، می دیدی که مهدوی کیا که قدیمی تر است بیش تر خود را درگیر می کند و به قول معروف بیشتر جوش می زند.
بازی تمام شد و بازیکنان با ماشینهای چند صد میلیونی شان به خانه های خود برمی گردند و مردم و تماشاگران عادی باید کلی پیاده راه بروند تا به اتوبوس برسند و "حسرت همیشگی یک برد".
رضا کردلو- دانشجوی رشته جامعه شناسی