به گزارش
پایگاه 598، حسین غلام کبیری ۱۷ ساله و بسیجی فعال حوزه ۳۵۵ امام حسن مجتبی (ع) ناحیه مقاومت بسیج شهرری ری بود که در ۲۵ خردادماه سال ۸۸ وقتی برای تامین امنیت حوادث بعد از انتخابات به منطقه سعادت آباد اعزام شده بود اما به وسیله یک دستگاه خودروی پراید زیر گرفته شد و بر اثر خونریزی شدید و جراحت وارده به شهادت رسید.
حسین غلام کبیری آخرین فرزند خانواده غلام کبیری در خانواده مذهبی در شهر ری به دنیا آمد ، به گفته خانواده و دوستانش بسیار شجاع و مومن بود او در سال 1388 در رشته مهندسی عمران نقشه کشی قبول شده بود.
حسین در تاریخ 24 خرداد 1388 ساعت 11 شب به شدت مجروح شد و ساعت 2 بامداد در بیمارستان مدرس سعادت آباد پذیرش میشود و به علت وخامت اوضاع در آی سیو بستری میشود حسین غلام کبیری در تاریخ 25 خرداد 88 به شدت در ساعت 15 دوشنبه 25 خرداد 88 شهید شد.
در آخرین دادگاه این پرونده در تاریخ سوم بهمن ماه سال جاری متهم بار ديگر در شعبه ۷۱ دادگاه كيفري استان تهران پاي ميز محاكمه حاضر شد. بعد از اينكه نماينده دادستان تهران براي متهم درخواست مجازات قانوني كرد، خانواده شهيد خواستهشان را قصاص عنوان كردند. سپس قاضي عزيزمحمدي، متهم را به جايگاه دعوت كرد. او بار ديگر اتهام خودش را انكار كرد.
با توجه به اعلامنظر دیوان عالی کشور، متهم مقابل هیئت قضایی سوگند یاد كرد که مرتکب قتل نشده است و هیچ نقشی در قتل و شهادت، حسین غلامکبیری نداشته است. سپس قاضی عزیزمحمدی ختم جلسه رسیدگی را اعلام كرد و بعد از مشورت با مستشاران، علي را از اتهام قتل عمد تبرئه و به پرداخت ديه محكوم كرد.
مادر شهید غلام کبیری پس از تشکیل دادگاه در گفتگو با
پایگاه 598 در مظلومیت فرزندش این گونه بیان داشت: حسین چند روز قبل از شهادتش به همراه یکی از دوستانش وقتی به حرم حضرت عبدالعظیم حسنی مشرف شد به دوستش سفارش میکند اگر شهید شد روی قبرش این شعر را بنویسند:
من حسینم که شهید ره جانان شده ام من فدایی ره مکتب قرآن شده ام
به دل آرزوی کرب و بلا بود و لیک آرزو بر دل و مهمان شهیدان شده ام
این مادر شهید افزود: وقتی بعد از شهادت فرزندم به خدمت حضرت آقا مشرف شدیم برگه قبولی دانشگاه حسین رو به آقا نشون دادم و گفتم آقا پسرم دانشگاه قبول شده بود که ایشان فرمودند "ایشان در دانشگاه اصلی قبول شده است".
مادر شهید غلام کبیری در ادامه گفت: حسین همیشه سه شنبه ها به جمکران مشرف میشد و طبق گفته دوستانش 2 کیلومتر به مسجد مقدس جمکران مانده با پای برهنه مشرف میشدند.
مادر شهید در صحبت های پایانی اش از مسئولان محترم درخواستی داشتند: چرا بعد از دو سال و نیم که متهم به قتل پسرم زندان بوده است تبرئه و آزاد میشود بچه من مظلومانه شهید شده است او شهید بصیرت بود خون بچه من پایمال شده است و باید حق پسرم گرفته شود من جگر گوشه ام را از دست داده ام و به قاضی پرونده اعلام کرده ام از خون پسرم نخواهم گذشت.
وی بیان نمود: ما در خانه 3 سال است روز و شب نداریم جواب خون پسر من را چه کسی میدهد، حسین من از لحاظ معرفت عالی بود، شجاع بود دلش در گروی مملکت بود همیشه در سلام کردن مقدم بود من حسینم را نذر ائمه معصومین علیهم السلام کرده بودم. از مسئولان نظام میخواهم نگذارند خون پسرم پایمال شود.