اين مطلب را روزنامه نيويورك تايمز عنوان كرد. به اعتقاد نيويورك تايمز «ارزش هاي
ديپلماتيك آمريكا امروز به باد فنا رفته و جاي خود را به بي صبري، بي حوصلگي،
پرحرفي هاي بي حاصل و بي ميلي نسبت به گفت و گو با دشمنان سپرده است. سوريه و
الجزاير، مظاهر آشكار مرگ ديپلماسي اند، صحبت و گفت و گو كردن در اين دو بحران،
نوعي وقت تلف كردن به حساب مي آيد.»
اين روزنامه تأكيد كرد: امروز علل و انگيزه هايي فراوان براي مرگ ديپلماسي وجود
دارد؛ آمريكا جايگاه مسلط و مستولي خود را بر جهان از دست داده و هنوز هيچ كشوري كه
بتواند جاي آن را بگيرد، ظهور نكرده است. اين جهان، جهان هيچ كس نيست. اين جهان
مكاني است كه آمريكا در آن نقشي بسيار محتاطانه ايفا مي نمايد اما در عين حال از آن
هراس دارد كه مبادا اقتدار و آقايي خود را در آن از دست بدهد.
اين روزنامه آمريكايي همچنين نوشت: ديپلماسي مرده بايد در دوره دوم دولت اوباما
احيا شود و مانع از كوبيدن ميخ بر تابوت ديپلماسي آمريكا شود. دوران جنگ هاي بزرگ
سپري شده و فرماندهان نظامي، فضايي براي مطرح شدن ديپلمات ها عرضه مي دارند. پيشرفت
ديپلماسي با دوستان امكان پذير نيست. موفقيت ديپلماسي با افرادي همچون آيت الله ها
و حماس محقق شدني است. در ديپلماسي بايد پذيرفت «اگر چيزي مي خواهي بايد چيزي
بدهي». سؤال محوري اين است؛ من از دشمنم چه مي خواهم و براي به دست آوردن آن چه
بايد بدهم؟ بايد روش نيكسون در جلب رضايت و تفاهم با چين سرمشق قرار گيرد.
نيكسون معتقد بود «ما چه مي خواهيم؟ آنها چه مي خواهند؟ ما و آنها هر دو چه مي
خواهيم؟» اوباما در دوره نخست كاري گروه هاي ديپلماتيك متعددي را روانه نقاط مختلف
جهان كرد اما هيچ يك ثمربخش نبود. او بايد در دوره دوم كاري اش، پيرامون دو موضوع
ايران و اسرائيل- فلسطينيان قدرت و نيروي بالقوه و بالفعل بيشتري به وزير خارجه اش
واگذار كند تا اين وزير بتواند وزنه هاي سنگين تري را در اين دو عرصه از زمين بلند
كند.