به گزارش خبرنگار سینمایی فارس، در بخش دوم مصاحبه مسعود فراستی به نقد و بررسی نگاه دولت به حوزه سینما و برخی از نهادهای حاکمیتی به سینما پرداختیم. در این بخش برخی از فیلمها از جمله «بی خود و بیجهت» و «یک خانواده محترم» مورد ارزیابی قرار گرفت. بخش دوم گفت و گوی مسعود فراستی از نظرتان میگذرد:
مردم انقلاب کرده فیلم خنثی نمیخواهند
* ابتدا اجازه بدهید ابتدا از «فیلم بی خطر» که این روزها زیاد درباره آن صحبت می کنید شروع کنیم.
فیلم بی بو و بی خاصیت، فیلم بی خطر است. آقای کوشکی در برنامه هفت صراحتا درباره فیلمی که از آن دفاع می کردم گفت ما فیلم خنثی می خواهیم. شما چه کسی هستید که به جای مردم تصمیم می گیرید. مردم انقلاب کرده فیلم خنثی می خواهند؟این تفکر فاجعه است. به همان سمت می رویم. به سمت فیلم خنثی می رویم.
*منظور ایشان این است که فیلم حداقل ضربه زننده به اعتقادات مردم نباشد.
نه من جمله را کامل شنیدم. فیلمی مدنظرشان نیست که من تفسیر مثبت کنم یا دیگری تفسیر منفی کند، این نوع فیلم مد نظر ایشان نبود. فیلم خنثی میخواهند.
ما به استقبال سینمای انتقادی میرویم
*این که منطقی نیست...
عین جمله است. این بدین معنی است که در فرهنگ انقلاب را ببندیم. به جای این که بگوییم ما به استقبال مسئله می رویم . مسئله را حذف می کنند. ما به استقبال سینمای انتقادی میرویم . چه کسی باید وضعیت و مسئولین را تصحیح کند؟ در جامعه انقلابی اسلامی همه حق تیزی انتقاد دارند تا رشد کنیم. مگر بدون انتقاد می توان رشد کرد؟ نباید برای مسئولین کف بزنیم بعد هم آشغالی مثل «یک خانواده محترم» درمیآید.
*این که از این سیستم معیوب فیلم هایی مثل «یک خانواده محترم» درمی آید کاملا درست اما بهرحال خط قرمز برای فیلمها چگونه باید باشد؟
به عقیده من دو خط قرمز داریم. امنیت ملی یعنی دفاع از مرزها و تمامیت ارضی و بعد ارزش های اخلاقی منبعث از دین.
فیلمی که تمامیت ارضی و امنیت ملی را مخدوش کند نباید ساخته شود
*دقیقا منظور شما از منافع ملی چیست؟
فیلمی که تمامیت ارضی ایران را زیر سوال ببرد و امنیت ملی ما را مخدوش کند نباید ساخته شود این اصلی است که همه کشورها دارند. ما در این اصل با همه مشترک هستیم. به طور مثال در آمریکا می گویند به رئیس جمهور هم می توان انتقاد کرد اما به پرچم نه. ما باید فیلم هایی داشته باشیم که خدشه به تمامیت ارضی ما وارد نکند.
*درباره منافع ملی تفسیرهای گوناگون از آن میتوان داشت. مثلا برخی می گویند رابطه با آمریکا جزء منافع ملی است.
رابطه با هیچ کشوری جزء اصول منافع نیست. ما یک استراتژی و هزاران تاکتیک داریم. استراتژی ما روشن است؛ مبارزه با استکبار جهانی و اسرائیل را به رسمیت نمیشناسیم همچنین آفریقای جنوبی قبلی را هم به رسمیت نمی شناختیم که در هر دو به درستی این اتفاق افتاده است. همه کشورها را به رسمیت می شناسیم. اینکه سیاست خارجی در مقاطعی مذاکره با کشوری را مدنظر داشته باشد استراتژی نیست بلکه تاکتیک است. اسرائیل وضعیتش روشن است اما بقیه کشورها را باید تکلیفشان را رهبری انقلاب و حاکمیت برای ارتباط میان ما و کشورهای دیگر تعیین کنند.
باید درباره سیاستهای خارجی شفاف صحبت کنیم
*چقدر از کارگردانان ما به این مواردی که عنوان شد، اعتقاد دارند؟
من نمی دانم.اما باید برایشان جا بیافتد. وقتی ما شفاف بگوییم در زمینه سیاست خارجی اصولی داریم که در قانون اساسی ما ذکر شده است.
*در قانون اساسی ما دفاع از مظلوم ذکر شده . الان بحث دفاع از فلسطین جز استراتژی است همین بحث را فیلمساز ما قبول ندارد.
جزء منافع ملی ما دفاع از فلسطین نیست. جزء سیاست خارجی درست و صحیح انقلابی ما دفاع از فلسطین است. شاید اهل هنری نخواهد کاری برای دفاع از فلسطین انجام دهد، اشکالی ندارد . اما اگر بخواهد علیه منافع ملی کاری صورت دهد باید جلوی آن گرفته شود. ما یک هرم داریم که در آن افرادی که مبارزه با اسرائیل را سرلوحه قرارداده اند در آن وجود دارند. کسی که نمیخواهد تبلیغ فلسطین کند گناهکار نیست. کسی که دفاع کند چه خوب و باید حمایت شود.
*طیف منافع ملی چگونه است؟
در انتخابات یک روز شعار می دادند نه غزه نه لبنان جانم فدای ایران. من در سطح خیابان بودم گفتند استاد یک شعار به ما بده من گفتم هم غزه هم لبنان جانم فدای ایران. یک اختلاف کوچک وجود دارد. آنکه این شعار را می دهد ضد ملی نیست. اما آن که می گوید هم غزه و هم لبنان معلوم است تفکرش درست تر است و انقلاب را بهتر فهمیده است. این که انقلاب را کسی خوب نفهمد گناه و جرم نیست.
* اینکه هرکسی یک نظری دارد درست است و البته برای خودش محترم. اما به نظر شما این افراد باید این امکان را داشته باشند که تفکرشان را در سطح جامعه منتشر کنند؟
این مسایل روشن است.
*این فرد می تواند افکارش را در سطح جامعه بسط و گسترش دهد؟
در چارچوب مشخص شده در قانون میتواند فعالیت کند. چارچوب براساس سلایق نیست. اگر یک مسابقه بگذاریم که چه کسی انقلابی تر است ممکن است هرکسی بتواند انقلابی تر رفتار کند اما این در ظاهر است در این میان چه کسی هنرمندتر است؟ ما باید ببینیم در فیلم های ساخته شده چه تعداد فیلم تبلیغ مردم ، ایران، انقلاب و اصول ماست. برای دوستان روشن نیست ارزشی که می گویند یعنی چی؟ من در سینما «ارزشی» نمی فهمم وقتی فیلم بد از آب درآمده است. اول باید فیلم مسلط به زبان سینما باشد تا بعد بگوییم ارزشی هست یا نیست. این دوستان مسئله شان سینما نیست. می گویند تنها فیلم ارزشی باشد. بعد ارزش ملعبه می شود و با آن مانور می دهند و از پول و حمایت برخوردار می شوند بعد هم پاسخگو نیستیم. مردم هم کار را نمی بینند.
*منظور از فیلم ارزشی فیلمی است که اول فیلم باشد و محتوایش هم ارزشی باشد
نه . وقتی می خواهند تا کارهای ارزشی خود را بگویند پرونده شان بسیار خراب است. هم پرونده امروز و هم پرونده دیروز حوزه هنری خراب است. چرا با این کارنامه از ارزش حرف میزنید؟ روی «یه حبه قند» مانور می دهند و می گویند ارزشی است. چه کسی می گوید این فیلم ارزشی است؟ بحث کنیم . من نمی گویم چون به نظر من ارزشی نیست باید حذف شود من می گویم فقط فیلم ارزشی نیست . تنها فردی که نماز میخواند پیرزنی است که به آن حبه قند پرت می کنند.
من با نشانه شناسی فیلم را رد نمیکنم
* این همان نشانه شناسی است که خودتان آن را رد می کنید.
من فیلم را با این نشانه شناسی رد نمی کنم و برای فیلم تعیین تکلیف نمی کنم من می گویم تفکر تو این است اما ارایه این تفکر برای قلع و قمع کردن فیلم نیست. فیلم را نقد می کنم . فیلم در ابتدا باید خوب باشد، بعد بحث ارزشی و نقد مطرح است. بسیاری از فیلم ها باید نمایش داده شده و نقد شود. یک سری مسایل در جامعه وجود دارد نمی توان آن را نفی کرد نباید بر مشکلات و مسایل اجتماع چشم بپوشیم
*شکل پرداختن به معضلات اجتماعی بسیار مهم است سوژه «آینه های روبرو» ملتهب تر از «من مادر هستم» است اما فیلمساز به خوبی از عهده فیلم برآمده به عقیده من فیلم ارزشی و دینی است . مقایسه این دو مشخص می کند چه فیلمی ارزشی است.
هر دو این فیلم ها باید باشد. به عقیده من «آینه های روبرو» فیلم دینی نیست. «من مادر هستم» هم فیلم دینی نیست اما کدام موثرتر است به عقیده من «من مادر هستم». موضوع «آینههای روبرو» مسئله ملتهبی در جامعه نیست . ترنس باعث نگرانی چه کسی می شود و به چه طیفی از جامعه برمی خورد؟
موضوع دینی اثر را دینی نمی کند
*نوع پرداخت خیلی مهم است.
می توان دینی ترین افکار را به ضددین ترین نوع ممکن به فیلم تبدیل کرد .اصلا موضوع دینی اثر را دینی نمی کند. پرداخت ، نگاه و ساختار فیلم را دینی می کند.
*اینجا کارگردان اهمیت پیدا میکند
کارگردان مهم است اما من تفتیش عقاید نمی کنم . من اثر را می بینم به سابقه کارگردان کاری ندارم. برعکس آقای سلحشور که به تازگی لقب دینی و بی دینی به آدم ها میدهد درحالی که در درگاه خداوند هرکسی جایگاه خود را دارد. ما به رحمانیت خداوند اعتقاد داریم. یا مثلا بگوییم این جلسه به دلیل حجاب بد برخی افراد، شیطانی است و جلسه را ترک کنیم . درست است؟ کدام مرجعی این گونه رفتار کرده که ما اینگونه درباره افراد قضاوت کنیم.
*نوع نگاه کارگردان را چگونه می توانیم بشناسیم؟
نوع نگاه کارگردان را از زندگینامه اش و محل زندگی اش درنمی آورم از فرم اثرش درمی آورم. مجموعه آثار کارگردان نشان می دهد دغدغه فرد و نوع نگاهش چیست؟ اگر کسی را پیدا کردید که همه آثارش نگاه دینی ندارد چه اشکالی دارد. ضد دین نباید باشد یعنی علیه دین کار نکند و تبلیغ و ترویج نکند.علیه منافع ملی هم همین طور است.
کسی که فیلم دینی می سازد باید خودش دیندار باشد/از یک فرد غیردینی با هر ساختار و موضوعی فیلم دینی درنمی آید
*نشانه شناسی در سینما کاملا منسوخ نشده است.
این دوستان نشانه شناسی نمی دانند تنها نشانه های مبتذل از فیلم ها استخراج می کنند که جلوی فیلم ها را بگیرند از سوی دیگر یک خانواده محترم را از د ست میدهند. کسی نشانه می فهمد که سینما را بفهمد . این دوستان سینما نمیفهمند. سینما پزشان است و مسئله شان نیست. چون دیگر نمی توانند سینمای ایران را حذف کرد از قبل از انقلاب این طیف بودند، اگر امام نمی گفتند ما با سینما مخالف نیسیتم و با فحشا مخالفیم اینها قطعا سینما را هم نمی خواستند و از این پدیده تکنولوژیک و مدرن می ترسند زیرا به آن تسلط ندارند بنابراین مجبورند موضع دفاعی بگیرند. من اصلا موضع دفاعی نمی فهمم. مسلمان اصلا نباید تدافع کند فردی که از خودش و نظامش مطمئن است دیگر موضع دفاعی معنا ندارد. موضع دفاعی موضع ترس از پدیده هاست و از خود و دیدگاه مطمئن نبودن است. این کاری که دوستان می کنند اینگونه است. دست شخصیت اصلی زن داستان درد می کند آن را به چیز دیگری تعبیر می کنند. باید خجالت بکشید . این درد نشانه این است که از شست و شوی مداوم در خانه معترض است فردی محترم سنتی و باسواد است اما به کار خود معترض است و می خواهد کار را تقسیم کند و جور دیگری رفتار کند. اگر این را نشانه سیاسی بدانیم این ضد سینما و ضد اصول اخلاقی است که داریم. این رفتار رادیکالیزم نیست منگولیزم است . رادیکالیزم یعنی اینکه بفهمم چه چیزی سیاسی هست و چه چیزی نیست. چطور نمی فهمند «یک خانواده محترم» سیاسی است یاخیر. چطور بسیاری از فیلم هایی که الان ساخته می شود و می توانم اسم ببرم نمی فهمند این فیلم ها چیست. این عین نفهمی است.
به عقیده من موضوع ارزشی، اثری را ارزشی نمی کند. حتی اگر قرآنی هم باشد اثر را قرآنی نمی کند . موضوع ارزشی با ساختار درست و فرم که من درباره آن نظر دارم قطعا اثری می آفریند که می توان از ان دفاع کرد.
*صحبت های شما حمله به واژه ارزشی است
بله حتما حمله به واژه ارزشی است که در حال حاضر برخی از آن استفاده می کنند. چرا حمله است؟ کسی که فیلم دینی می سازد خودش دیندار است.از یک فرد غیردینی با هر ساختار و موضوعی فیلم دینی درنمی آید. نکته دوم باید به زبان سینما مسلط است با این فاکتورها اثر دینی می شود. به همین دلیل به هراثری نمی گویم دینی. اگرکسی این دو مورد را نداشت باید حذف شود ؟ ابدا .
می گویند ما فیلم روشنفکری نداریم. من میگویم چقدر بد. یعنی چی؟ ما می خواهیم چه کار کنیم روشنفکرها را حذف کنیم. قطعا نه.
متاسفانه این منگولیزم ارزشی نما است که ما امروز گرفتار آن شدیم. ما از یک فیلم اجتماعی یا خانوادگی که دعوای بین یک زوج سنتی و یک زوج مدرن را تفسیر کنیم ستونهای خانه که مدرن ها می خواهند بردارند یعنی ستون انقلاب را برمی دارند. این تفکر بیمار است نه اعتقاد به چیزی که می گوید دارد و نه سینما را می فهمد. اتفاقا در این تفکر ترس وجود دارد .
با فیلم مریضی که اصول اخلاقی ما و تمامیت ارضی ما را زیر پا بگذارد شوخی نکنیم
*شما می گویید از فرد دیندار می توان اثری دینی شاهد بود اما فردی که به لحاظ فکری مریض است چه باید کرد؟
با فیلم مریضی که اصول اخلاقی ما و تمامیت ارضی ما را زیر پا بگذارد شوخی نکنیم. اما اگر بیماری اش به حدی نباشد که اصول را رعایت نکند ساخته شود من نقد می کنم، جامعه اثر را نقد می کند. باور کنید مردم هیچ چیزی از من منتقد کم ندارند. یک مشکل وجود دارد ما خودمان را جای مردم می گذاریم و قیم آنها هستیم. من سعی می کنم نظر خودم را با مردم همخوان باشد اگر جایی هم نیست من اشتباه کردم . این بدین معنی نیست که مردم اشتباه نمی کنند . مردم در سینمای ایران زیاد اشتباه می کنند زیرا این سینما ، سینما نیست . سازو کار ندارد.
*ساز و کار سینما چیست؟
این مردم چه زمانی مخاطب سینما هستند. این مردم که فیلم می بینند مخاطب سینما نیستند فیلمسازها هم به معنی جدی فیلمساز نیستند. فیلمساز و مخاطب در یک رد و بدل و در یک ساز و کار به هم تبدیل می شونداز دل این ساز و کارهم فیلمساز درمی آید و هم مخاطب. ما این سازو کار را نداریم ما وسط این ساز و کار دولت را داریم . فیلمساز به جای اینکه مخاطب نگاه کند مخاطبی که انقلاب کرده به ذائقه مدیرانی که مجوز می دهند نگاه می کند و این نوع نگاه هیچ وقت رشد نمی کنداین فقط فساد می آورد.
سینمای دولتی باید حذف شود
*راهکار ارایه بدهید
سینمای دولتی که مانع این ساز و کار است باید حذف شود سینمای وابسته به دولت که بیش از 90 درصد آن را دولت هزینه می کند. باید دولت از این میان حذف شود و کار دولت نظارت جدی و زیرساخت ساختن است.
*دولت باید ذائقه مخاطب را تغییر دهد
ذائقه را فیلمساز تعیین می کند و تست می کند. از پایین ترین ذائقه تا بالاترین آن. فیلمساز ذائقه تربیت می کند و مخاطب فیلمساز را، اما در حال حاضر هیچ یک از این دو تربیت اتفاق نمی افتد. نه فیلمسازمخاطب تربیت میکند و نه مخاطب فیلمساز تربیت میکند . این ساز و کار و ارتباط قطع است.
*بخشی از تصدی گری دولت نمی تواند ذائقه مخاطب را تغییر دهد
تاریخ نشان داده است که نمی تواند در ایران و کشورهای بلوک شرق نشان داده است. فیلم فاخر ساخته می شود با بودجه میلیاردی بعد در جشنواره هم حضور ندارد چه کسی باید از مدیران سوال کند؟ مگر قرار نبود با ساخت آثار فاخر ذائقه مخاطب را بهتر کنند و هزینه کنند که مخاطب ببیند اما دوستان خجالت می کشند فیلم در جشنواره نمایش داده شود. هیچ اهل هنر و فیلمسازی سفارش دولتی نمی گیرد چه دولت انقلابی باشد و چه ضد انقلاب استقلالش را حفظ می کند و هرچه بیشتر سعی می کند استقلال داشته باشد
* فیلم «بی خود و بی جهت» خیلی فیلم آشغالی است
*هنرمند ممکن است سیستم را قبول داشته باشد پس فیلم می سازد
چقدر خوب و شایسته در این صورت سفارشی نیست . دوستان سفارش فیلم به هرکسی می دهند و هر سوژه ای را سفارش می دهند و متاسفانه شکست کامل فیلمها را شاهد هستیم . از طرف دیگر مجبور هستند رها کنند . فیلم «بی خود و بی جهت» خیلی فیلم آشغالی است و به مخاطب توهین میکند. من نمی گویم حذف شود و باید اکران بگیرد اما به درستی آن را نقد می کنم .
*توهین در فیلم بی خود و بی جهت از چه جهاتی است؟
به لحاظ ساختاری، ابتذال است. اما نباید ابتذال را حذف کرد باید آن را افشا کرد.همچنانچه که دو سال مدام فیلم های مبتذل کمدی را مورد نقد قرار دادیم و فروش این فیلم ها شکسته شد. من طرفدار حذف و پا ک کردن صورت مسئله نیستم . در مورد روشنفکری در بیست و چند سال اخیر در سینما چه کسی بیشتر از من یا اندازه من آن را به نقد کشیده است؟ اما معتقدم نباید حذف شود. این سینما باید باشد و فریبش را نخوریم . اشکال اینجاست به فیلم «هامون» دولت جایزه می دهد من فقط می گویم تشویق نکنید به نام عرفان علی خواهی جایزه می گیرد که این شرم آور است.
اما وقتی می گوییم تشویق نکنید می گویند نگذاریم در جشنواره نمایش داده شود. نه، اندازه ها را باید فهمید. به فیلم «جدایی نادر از سیمین» اول فجر جایزه داد و چه خوب دوستان را فریب داد.
*شاید خواستند از برلین عقب نمانند
گویا بین ما و اسکار رقابت است که ما زودتر بدویم.
*به نظر شما چرا فیلمی که به نماینده یک طیف گسترده مردم یعنی یک مادر چادری توهین می کند باید اجازه ساخت بگیرد؟
فیلم از نظر من بوی تعفن میدهد و آشغال است. من تشویق نمیکنم این فیلم ها ساخته شود اما وقتی ساخته شد با حفظ اصولم نقد می کنم . شخصیت داستان وقتی بارها دست به شکم می زند و شلوارش پاره است به چه معناست . این میزان بیاخلاقی و توهین برای حذف کافی نیست. این را مردم باید ترد کنند چه زمانی ترد نمی کنند وقتی که ما اشتباه کنیم. با این ساز و کار مردم پر از اشتباه خواهند بود من هم جزء مردم چون ساز و کار غلط است. اینقدر فیلم را بدون اعتدال می زنیم که مردم ترغیب به دیدن فیلم می شوند. باید معتدل رفتار کرد، خط قرمزها را درست رعایت کنیم .
*خط قرمزها را برخی قبول ندارند
بی خود و بی جهت فیلمی نیست که اکران نگیرد. این فیلم توهین مستقیم به زن محجبه نکرده است اما پرت و پلا آن را به تصویر کشیده است.
*همه فشارها برروی زندگی نو عروس به خاطر وجود مادر است
اگر این تفسیر را داشته باشیم اشکالی ندارد اما نمی توانیم بگوییم اکران نگیرد. اگر خط قرمز روشن نباشد و باز باشد همه چیز از توی آن خارج می شود اما اگر دو اصل انقلاب و اصول عقاید ما خط قرمز باشد...
«یک خانواده محترم» محصول سازو کارهای مریض است
*می توان در بخش تاکتیک خط قرمز ها را گسترش داد
تا زمانی که نظام یک مسئله سیاسی را حل نکرده فیلمساز نمی تواند جلوتر از مصالح نظام عمل کند . کسی نمی رود درباره مسایل سیاسی نظام فیلم بسازد اما می رود «یک خانواده محترم» می سازد. این فیلم محصول سینمای دولتی و مریض و سازو کار مریض است . محصول ممیزی های بی حد و رها کردن ها و اعتمادهای بی حد و حصراست.
*ذائقه مخاطب بعد از سی سال ساخته شده بخش دولتی را برداریم تا مخاطب با فیلمساز ارتباط برقرار کند چه زمانی نیاز است تا به ساز و کار مناسب رسید؟
زمان می برد. حتما در این زمان خسارت خواهیم پرداخت. مگر در حذف یارانه ها خسارت نپرداختیم. من با حذف یارانه ها موافق بودم چون اقتصاد خواندم اما به شیوه اجرای آن منتقدم. هر کار جدی خسارت دارد ولی قرار است طبق برنامه بیست ساله تصدی گری دولت را کم کنیم . در بحث فرهنگ هم باید کم کنیم اما ما اضافه کردیم.
حمایت مالی دولت باید در بخش اکران صورت گیرد
*فرهنگ بدون حمایت دولت حیاتش با مشکل مواجه خواهد شد.
حمایت مالی دولت از تولید را برداریم و در اکران قرار دهیم که جواب درست تری خواهیم گرفت. هم فیلمساز را بدعادت نکردیم هم ساختار بیمار نیست و هم به موقع حمایت صورت میگیرد.
برای نمایش فیلمهای ارزشمند به سینمادارها سوبسید داده شود
*مشخصا درباره حمایت اکران را بفرمایید.
فیلم هایی که فکر می کنیم به نفع نظام و ارزش هاست حمایت کنیم. یعنی به سینما دارها در اکران فیلمهای مورد نظر سوبسید بدهیم حسن انجام این کار این است که فیلم ارزشمند با ساختار درست با کمک دولت دیده می شود و فروش مناسبی خواهد داشت . فیلم روزهای زندگی آبرومند و از نظر سینمایی خوب است اما در اکران موفق نبود. در ساز و کار غلط اینگونه رخ میدهد. هرفیلمی را دولت بزند رشد می کند. الان چهل فیلم بیرون از مسابقه . فیلم های حذف شده از جشنواره دیده می شود و مردم قضاوت می کنند و جشنواره بی اعتبار می شود و از سوی دیگر فروش می کند، جایزه خارجی می گیردو جشنواره را بی اعتبار می کند. ما با دست خودمان فیلمسازان را هل میدهیم به سمت سینمای جشنواره ای فرنگی . با یک تصمیم رادیکال، لیبرال ترین و بدترین و در نهایت دشمن شادکن ترین کار را انجام می دهیم. برای جشنواره های خارجی خوراک تامین می کنیم. از هر زاویه ای این کار را نگاه کنیم غلط است. جشنواره فجر شادی سینمایی سال است و همه می آیند تا دیده شوند. من معتقدم باید «یک خانواده محترم» هم دیده می شد. در بخش جنبی نشان می دادند دعوا می شد و من به شخصه برای آن می نوشتم و...
*تعریف و تکذیب فیلم باعث فروش آن می شد
نه مورد توجه قرار نمی گرفت وقتی که فیلم ممنوع می شود فروش می کند. «یک خانواده محترم» اکران محدود می گرفت من هم می آمدم فیلم را ضد ملی، ضد ارزشی و ضد سینما معرفی می کردم دولت هم مبرا باقی می ماند زیرا فیلم را حذف نکرده بود. به مردم کمک می کردیم بفهمند فیلم ضد ملی چیست.
*آیا جامعه ای هست که فیلم ضد ملی خود را اکران کند؟
اگر قرار بود من به این فیلم مجوز بدهم سر من کلاه نمی رفت زیرا سر آقایان کلاه رفته است. وقتی ساخته شد و آمد عده ای هم مانند حمید نژاد تعریف کردند . یک اکران محدود می گرفت به جامعه هم پادزهر زده شده بود. الان در خیابان انقلاب به فروش می رسد. در حال حاضر که فیلم قاچاق شده و نام ممنوع گرفته برده است و نقد فراستی دیگر خیلی اهمیت ندارد. نگذاریم فیلم قاچاق شود. اشتباهات ما منجربه امتیاز فیلم های دری وری ضد سینما و ضد مردم می شود.