به گزارش 598 به نقل از مشرق، لوکا بوناچیچ سالهاست که در فوتبال ایران حضور داشته و
خودش هم ایران را خانه دومش میداند. تواناییهای تاکتیکی و انضباط کاری
او ستایش میشود اما خصلت بداخلاقی همواره در مقابل نامش نوشته شده است.
هر چند بوناچیچ زیر بار این اتهام نمیرود.
سرمربی مس کرمان در
حالی که سرما خورده به نظر می رسید دو ساعت با حوصله پاسخگوی سوالات تسنیم
بود. این گفت و گو را در زیر میخوانید:
صحبت را با بازگشت به گذشته شروع کنیم. از روزهایی که به فوتبال ایران و خوزستان آمدید...
مربیان
مانند ملوانان کشتی هستند و آنجایی که ساحل خوبی به نظرشان می آید در همان
ساحل کناره میگیرند. در آن زمان فولاد خوزستان نیاز به سرمربی داشت و از
طریق دوستانی که در اهواز داشتم قسمت شد به این باشگاه بیایم. ابتدا کار
مربیگری را در کرواسی آغاز کردم و بعد از آن به آلبانی و اسلوونی رفتم.
زمانی که به ایران آمدم بیش از 200 دیدار به عنوان مربی در لیگ برتر
کشورهای مختلف داشتم و دو حضور در فینال جام حذفی را با تیمهایم تجربه
کردم. در واقع زمانی که به ایران آمدم از نظر تجربه و کارنامه به عنوان
یکی از بهترین مربیان کروات حضور پیدا کردم.
نسل جدیدی را در فولاد به فوتبال ایران معرفی کردید، درباره آن نسل طلایی و دلیل تداوم پیدا نکردنش صحبت کنید.
پایه
اساسی این کار را در فولاد وینگو بگوویچ بنا کرد. بعد من آمدم و پس از من
هم ملادن فرانچیچ توانست با این تیم قهرمان شود. ایران نسبت به دیگر
کشورهای آسیایی از نظر استعداد فوتبالی جلوتر است و به خصوص خوزستان که
واقعا بازیکنان مستعدی دارد. اینکه چرا این استعدادها به شکوفایی نمیرسند
به دلیل نبود برخورد حرفهای با فوتبال است. کل عمر خود را در فوتبال
گذراندم، در اسپانیا، لیگ برتر یوگسلاوی سابق، سوئیس، آلمان بودم و از
همان کودکی به من یاد دادند که برخورد و زندگی حرفهای داشته باشم.
از
کودکی فوتبال را به عنوان یک حرفه شناختم اما در ایران چنین چیزی به
بازیکنان از کودکی آموزش داده نمیشود. ایران همه چیز را برای زدن حرف اول
و آخر در آسیا دارد، بازیکنان با استعداد، پول، تماشاگر، پس چه چیزی باقی
میماند؟ باید سطح مسئولیت پذیری و انضباط بازیکنان از کودکی بالا برود در
آن زمان است که ایران به نظرم تیم اول یا حداقل دوم آسیا خواهد شد. به
خصوص وقتی بازیکنان به تیم ملی میرسند. اشتباه این است که وقتی بازیکن به
اسم و رسم دست پیدا میکند امتیازات بیشتری به او میدهند در حالی که در
فوتبال دنیا، بازیکن بزرگ، بازدهی مسئولیت بیشتری دارد و محور تیم است.
میخواهید بگویید دلیل محو شدن بسیاری از آن بازیکنان نبودن همین رفتار حرفهای است؟
فولاد
برای شش سال مستمر یک مدرسه بود که روی بازیکنان کار میکرد اما وقتی این
بازیکنان از سیستم ما خارج شدند همان مشکلی که گفتم یعنی خارج شدن از
انضباط و سیستم زندگی حرفهای به وجود آمد. واقعا حیف شد چراکه همه این
بازیکنان مانند میرزاپور، مبعلی، بداوی، کعبی، علوی و تعداد زیادی بازیکن
دیگر میتوانستند در لیگهای اروپایی بازی کنند اما شاید به آنها آزادی
عمل زیادی داده شد و به حال خود رها شدند و به همین دلیل نتوانستند خود را
کنترل کنند.
در همان فصلی که
فولاد پتانسیل قهرمانی داشت و قهرمان هم شد این تیم را رها کردید و به
استقلال اهواز رفتید، در آن زمان گفته شد دلیلش مسائل مادی بود و به خاطر
پول شانس قهرمانی با فولاد را از دست دادید.
این اطلاعات
درست نیست. من همانند همین امروز اصول خاص خودم را دارم. من سرمربی و
ژنرال تیم خود هستم و باید سربازانم را خودم انتخاب کنم. با فولاد بر سر
همه چیز توافق کرده بودم اما چون بعضی مسائل طبق توافقات پیش نرفت به
استقلال اهواز رفتم. اتفاقا مبلغ قراردادم در استقلال اهواز کمتر از فولاد
بود. به عنوان مربی، استقلال کامل در زمین میخواهم و اگر سرمربی هستم
باید پاسخگو باشم. به همین دلیل هر زمان که بخواهد چیزی به من تحمیل شود،
مشکل پیش میآید. مطمئن باشید از نظر مالی من در این رفتن ضرر کردم اما
آنچه می خواهم انضباط و موفقیت است و اگر این چیزها اطرافم نباشد دیگر
آنجا جای من نخواهد بود و باید بروم.
وقتی برای آن چیزهایی که من
را به خاطرش آوردند احترام قائل نبودند دیگر چه دلیلی برای ماندن وجود
داشت؟ الان هم اگر به کرمان آمدم بحث پول نبوده بلکه به خاطر جذابیت چالشی
است که این کار دارد. ژن من فقط فوتبال است. سپاهان را مشاهده کنید در 10
سال اخیر خیلی خوب مطرح شد چراکه ساختارسازی و انضباط و مدیریت خوبی داشته
است. ساکت مدیر خوبی بود و رحیمی هم همان مسیر را ادامه داد چراکه باشگاه
استمرار داشته است. این مشکل فوتبال ایران است که باشگاهها استمرار
ندارند. هر مربی دوست دارد 4 سال در یک تیم باشد و کارش استمرار پیدا کند
اما این مدیران باشگاهها هستند که با یک باخت تصمیم میگیرند مربی را عوض
کنند.
اما فرانچیچ با این شرایط کنار آمد.
او
تازه وارد بود و نمیدانست شرایط چگونه است. شاید او فقط برایش مهم این
بود که خودش را مطرح کند. من یک فصل با فولاد بودم. خیلی زحمت کشیدیم و
کار کردیم بعد از آن میخواستم یک سری تغییرات را در راستای تفکراتم ایجاد
کنم اما نتوانستیم کنار بیاییم و به همین دلیل از فولاد رفتم. به هر حال
هر مربی نظرات خودش را دارد. شما ایرانی ها ضرب المثلی دارید که میگوید
«آشپز که دو تا شد غذا یا شور می شود و یا بی نمک.» من نمی توانستم
تفکراتم را با کسی تقسیم کنم.
** سختترین فصل در استقلال اهواز و مشکل با عابدزاده
بعد از فولاد دقیقا به تیمی رفتید که همین مشکل را داشت و گفته میشد برادران شفیع زاده در امور تیم دخالت زیادی میکنند.
به
راحتی میگویم روی نیمکت استقلال اهواز سخت ترین فصل حضورم در فوتبال
ایران را گذارندم چراکه تماشاگران و هواداران در امور این تیم تاثیر بسیار
زیادی دارند. از طرف دیگر برادران شفیع زاده یک سطحی مورد نظرشان بود و به
تیم خوب خدمت میکردند اما مشاوران خوبی نداشتند. این مشاوران فوتبالی
نبودند و در نهایت سبب شدند این تیم به وضعیت فعلی برسد.
یکی از اختلافهای شما با شفیعزادهها بر سر احمدرضا عابدزاده بود.
وقتی
شما کسی را نمیشناسید و او با طرز تفکرتان همخوانی ندارد نمیتوانید قبول
کنید با شما همکاری داشته باشد. من هم فارغ التحصیل دانشگاه هستم. اسطوره،
اسطوره است اما اسطوره در زمین هم باید یک چیزی نشان دهد. همین موضوع سبب
شد در مورد من حرفهایی زده شود. شاید اگر از او تعریف میکردم یا نوازشش
میکردم، همه میگفتند بوناچیچ آدم خوبی است. (بوناچیچ در این زمان
میگوید گربه، گربه).
منظورتان از گربه چیست؟
این
استعارهای از همان نوازش کردن است و اینکه اگر از او تمجید میکردم
حرفهای دیگری درباره من میزدند. به هر حال ما ضرب المثلی داریم که
میگوید مهم نیست چه گفته شده بلکه مهم این است چه کسی آن را گفته است.
عابدزاده برای من قابل احترام است. من هم مانند او بازیکن بودم اما هر کسی
باید خودش را در بخش مربیگری بسازد و هر روز بیشتر یاد بگیرد. شاگرد
نمیتواند از استاد بهتر شود و باید احترام قائل شود.
در
ایران از هر تیمی که جدا شدید فصل بعد از آن قهرمان شده یا مدعی قهرمانی
بوده است. فکر نمیکنید اگر کمی صبورتر بودید، افتخارات بیشتری کسب
میکردید؟
با شما موافق هستم. شاید من به مسائل طور دیگری
نگاه میکنم. برخورد برایم مهم است و به کسی اجازه نمیدهم که بخواهد من
را کوچک یا تحقیر کند اما در بسیاری موارد میخواستند تحقیرم کنند که آن
را نمیتوانم تحمل کنم. مشاوره را قبول دارم و از آن فراری نیستم اما
اینکه بخواهند موضوعی را به من تحمیل کنند یا عدم تلاش، حمایت و انضباط از
سوی مسئولان را نمیتوانم قبول کنم. از آن مربیان نیستم که به دنبال نتایج
کوتاه مدت باشم بلکه مربی هستم که کار بلند مدت و با کیفیت میکنم. با
انرژی منفی در باشگاه مبارزه میکنم، آن وقت خسته می شوم و صبوری را از
دست میدهم، سپس یک مربی دیگر می آید و نتیجه میگیرد. شاید این قسمت است.
امکان
دارد این تجربه را بسیاری از مربیان داشته باشند اما برای رسیدن به
قهرمانی با آن میجنگند، شاید شما ویژگیهای اخلاقی خود را به جاه طلبی
قهرمانی ترجیح میدهید و شاید اگر در سپاهان میماندید قهرمان آسیا هم
میشدید.
شاید میتوانستم. نمیگویم بهترین هستم چراکه
مانند سایر مربیان هم کیفیتهای خودم و هم نقصهایی دارم اما خط قرمزم
انضباط و نبود برخورد حرفهای است. میخواهم بیست بازیکن داشته باشم و
برخوردم با آنها یکسان است. شاید سازشی کوچک وجود داشته باشد اما اینکه
علیه عقیده خودم و چیزهایی که یاد گرفتم کار کنم این را نمیتوانم.
مسائلی
هست که دوست ندارم درباره آن صحبت کنم. اتفاقاتی که درون زمین یا رختکن رخ
می دهد که شما و سایرین از آن خبری ندارید. زمانی که از سپاهان رفتم آنها
هر صحبتی میخواستند، می توانستند انجام دهند اما این من هستم که واقعیت
را میدانم و در مقابل خدا پاک هستم و واهمهای ندارم. در هفت سال حضورم
در ایران نه بازیکنی را آوردم، نه یک دلار از کسی گرفتم، نه با کسی درگیری
داشتم و نه با پلیس و قانون مشکلی پیدا کردم اما در مورد انضباط سخت گیر
هستم. مانند همه مربیان هستم اما فکر میکنم از نظر نقاط تکنیکی و تاکتیکی
برتریهایی دارم.
** کارهایی میکنند که نمیتوانم بگویم
مهمترین
نقد به شما بد اخلاق بودنتان است، هر چند خودتان زیر بار نمیروید اما چرا
میان این همه مربی خارجی این موضوع در مورد شما گفته میشود؟
وقتی
درباره کسی میخواهیم حرف بزنیم باید با سند و مدرک و دلایل منطقی صحبت
کنیم. اگر بازیکنی سه روز سر تمرین نیاید یا از اردوی تیم فرار کند و برود
خانهاش بخوابد یا کارهای دیگری که نمیخواهم درباره آن صحبت کنم انجام
دهد، باید چگونه برخورد کنم؟ بهتر است آنهایی که این برخوردها را تحمل
میکنند سر تیم بمانند. من را در این مورد یکطرفه قضاوت می کنند.
اگر
درگیری فکری دارم با کسانی است که نمی خواهند کار کنند و انضباط داشته
باشند. بسیاری از بازیکنانی که با من کار کردند با انضباط بودند و رابطه
خوبی با هم داشتیم. درگیری را چه کسی ایجاد میکند؟ کسی که نمی تواند بازی
کند، ضعیف است و توانایی ندارد. من نمیتوانم طرز تفکرم را تغییر دهم و هر
کسی میتواند نظرش را راجع به من داشته باشد اما لاستیک نیستم که با هر
وضعیتی کنار بیایم. هر حرفی باید با مدرک و سند باشد. فکر میکنم در ایران
کارهای بزرگی انجام و بازیکنان خوبی را تحویل فوتبال داده و به آنها نظم و
انضباط را آموخته باشم، نه اهل معامله هستم و نه کارهای دیگر. حالا از نظر
عدهای لوکا بد است و از نظر عدهای هم خوب.
اما وقتی از سپاهان رفتید مدیر باشگاه اعلام کرد به دلیل اخلاق شما بین بازیکنان و مربی، طرف آنها را گرفته است.
هر
چه میخواهند بگویند، مهم نیست. نمیخواهم در مورد آن حرفی بزنم چراکه این
اتفاقات برای گذشته است. همانطور که گفتم پاک بودن در برابر خدا برایم مهم
است و مهمتر آنکه زمان بهترین قاضی است.
آن زمان ماجرای حذف سپاهان به دلیل مشکل رحمان احمدی پیش آمد، فکر نمیکنید اخراج شما به نوعی پوششی بر آن اتفاق بود؟
نمیدانم
، شاید. ما کار خود را به بهترین نحو انجام دادیم و تیمی که در ادامه
قهرمان آسیا شد را در هر دو بازی رفت و برگشت بردیم. در یک سال و نیم در
چهار بازی، سه بار السد قطر را با مس کرمان و سپاهان بردیم اما ترجیح
میدهم به جای این صحبتها در خصوص مسایل تکنیکی و تاکتیکی حرف بزنیم.
گفتید دوران کاری در استقلال اهواز سخت ترین دوران کاری شما بوده، بهترین دوران خود را چه زمانی میدانید؟
وقتی
به فینال لیگ قهرمانان آسیا رسیدیم. آنهایی که از اخلاق من انتقاد میکنند
نمیگویند که من سپاهان را در مسابقات باشگاه های جهان به مقام پنجم
رساندم. تیم ایرانی پنجم دنیا شد و روزنامهها در صفحه پنجم این خبر را
نوشتند. در واقع آنها پنجم شدن سپاهان با من در میان باشگاههای جهان را
در صفحه پنجم چاپ می کردند اما روی صفحه اول خبر میزدند درگیری بوناچیچ
با فلان بازیکن. چه کاری میتوانم انجام دهم؟ به هر حال رفتن به فینال لیگ
قهرمانان آسیا و همچنین زمانی که با مس کرمان در لیگ قهرمانان از مرحله
گروهی بالا رفتیم و شاهد جشن و شادی مردم در شهر بودم لحظاتی بود که احساس
لذت و خوشحالی داشتم.
حالا که
باز هم به فینال لیگ قهرمانان اشاره کردید، یکی از نقدها در آن زمان هم
این بود که شما جاه طلب نبودید، خودتان و تیمتان با رسیدن به فینال دیگر
اشباع شدید.
(با تعجب) چه کسی این حرف را زده؟
آن زمان این نقد توسط برخی رسانهها و کارشناسان به شما وارد شد.
اصلا
چنین چیزی نیست. هر مربی میخواهد که اول و قهرمان باشد. شاید به بهترین
شکل در فینال کار نکردیم و شاید اشتباه تاکتیکی داشتیم اما اینکه جاه طلب
نبودیم یا قانع شدیم را به هیچ وجه قبول ندارم.
سوال مرا جواب ندادید، لوکا بوناچیچ جاه طلب و بلند پرواز است یا نه؟
اگر
جاه طلب نبودم که آنقدر این تیم و آن تیم نمیرفتم. خودم دنبال افراد و
مدیرانی جاه طلب میگردم که بتوانیم اهداف بزرگی داشته باشیم. هر مربی جاه
طلبیهایی دارد. من کارمند نیستم که کارت ورود بزنم و بگویم هرچه پیش آید
خوش آید یا بگویم انشاالله درست میشود بلکه هر جا میروم میخواهم بجنگم
و بهترین کار را انجام دهد.
لوکا بوناچیچ چه چیزی به فوتبال ایران اضافه کرده است؟
فکر
میکنم سبکی از برخورد حرفه ای تزریق کردم. به تعداد زیادی بازیکنان جوان
بها دادم و آنها را به فوتبال ایران معرفی کردم ضمن آنکه دانش تکنیکی و
تاکتیکی جدیدی را به بازیکنان آموزش دادم. به عنوان نمونه روش گرم کردن
بیشتر تیمها در آغاز تمرینهایشان همان روشی است که من و منصور ابراهیم
زاده در سپاهان برای نخستین بار پیاده کردیم. سال گذشته دیدم همه تیمها
همان نوع گرم کردن را به کار میبرند. مطمئنا مربیانی بزرگ خارجی زیادی در
فوتبال ایران کار کردهاند اما یک سوم خدمات من به فوتبال ایران را همه
آنها با هم انجام ندادهاند.
منصور
ابراهیم زاده و عبدالله ویسی روزگاری دستیار شما بوده و امروز هرکدام
سرمربی تیم های لیگ برتری هستند، آنها نشان دادهاند که می توانند مربیان
مطرح فوتبال ایران باشند، شما هم همین تصور را دارید؟
ابراهیم
زاده دیگر خودش را ثابت و بعد از کار کردن در سال های اخیر خودش را به
عنوان مربی بزرگ مطرح کرده، عبدالله ویسی هم بدون شک آینده درخشانی دارد و
نیاز به زمان است تا به پختگی لازم برسد. چیزی که من را خوشحال کرده این
است که آنها شروع کرده اند و بدون ترس و مستقل کار می کنند. استقلال برای
یک مربی بسیار مهم است و من خیلی خوشحالم که می بینم این دو مربی مربیان
بزرگی شده یا در حال تبدیل شدن به مربی بزرگ هستند.
نظرتان درباره بازگشت به کرمان با همه خاطرات بجا مانده از تجربه قبلی چیست؟
وقتی
برای نخستین بار به کرمان آمدم ابتدا کار بسیار سخت بود، مشکلاتی در
باشگاه وجود داشت که حل کردن آن به هیچ عنوان آسان نبود. بازیکنان اسم و
رسم دار داشتیم اما تیمی که باید برنده باشد، نداشتیم. بعد از مدتی این
مشکلات را پشت سرگذاشتیم. بازیکنان طرز تفکر من و من، بازیکنان را آن گونه
که بودند پذیرفتم. در ادامه لیگ قهرمانان هم شروع شد و روند خوبی داشتیم
اما اینکه چرا دوباره به کرمان برگشتم؟ میخواستم از همان جایی که بار اول
به آن رسیدیم کار را ادامه دهم. این موضوع را بررسی کردم و متوجه شدم این
پتانسیل برای آنکه مس دوباره آسیایی شود در باشگاه به وجود آمده و این
دلیل حضورم است.
اما پذیرفتن هدایت تیمی که مربی دیگری آن را بسته یک ریسک بزرگ است. فکر می کنید این ریسک جواب دهد؟
ریسک
همیشه هست. تو سوال میکنی که جاه طلب هستم یا نه، این همان جاه طلبی من
را نشان میدهد. من نمیگویم امروز یا فردا اما مطمئن باشید آثار حضور من
در کرمان به زودی دیده خواهد شد و نتایج خوبی خواهیم گرفت. طرز تفکر
بازیکنان و مردم کرمان را میشناسم و فکر میکنم به اهدافمان میرسیم.
وقتی ما پول خوبی میگیریم باید ریسک آن را هم بپذیریم. من دانشم را از
دست نمیدهم و چیزهایی که بلدم را به کار میگیرم اما به هر حال خوش شانسی
هم لازم است.
در فاصله رفتن و بازگشت به فوتبال ایران کجا بودید و چه میکردید؟
شش
ماه خانه بودم، کارها و مسائل خانوادگی بجا مانده از گذشته را پیگیری
کردم. در این مدت نوه سوم هم به دنیا آمد. بعد از آن باشگاه زاگرب در لیگ
برتر کروواسی از من دعوت کرد و سه، چهار ماه آنجا کار کردم. نزدیک هشت، نه
سال بود که از لیگ کروواسی دور بودم و وقتی بازگشتم متوجه شدم که لیگ کشور
بسیار افت کرده، بنابراین با خودم فکر کردم شاید خانه نشینی بهتر از کار
کردن در این شرایط است اما جالب این بود که این پیشنهاد از کرمان آمد و
برایم کار کردن در این چالش و جو سالم شهر کرمان بسیار عالی بود.
لیگ ایران را هم در این مدت پیگیری کردید؟
بله، به لطف اینترنت لیگ ایران را در آن جستجو میکردم و پیگیر بودم.
بلاژویچ هم فصل گذشته در مس کرمان بود و با دلخوری از این مجموعه جدا شد، با او مشورتی داشتید؟
خیر،
با او مشورتی نداشتم اما زمانی که در تیم زاگرب بودم با او نشست داشتیم.
هر فردی در مورد آینده خودش تصمیم میگیرد و من هم خودم تصمیم گرفتم.
** کینهای نیستم
در
لیگ برتر وقتی مقابل تیمهایی مانند سپاهان، فولاد خوزستان یا سایپا که
رحمان احمدی دروازهبانش است قرار میگیرید، انگیزه تان با دیگر بازی ها
فرق میکند؟
خیر، چنین آدمی نیستم. 25 سال است که مربیگری
میکنم و مانند یک سرباز ارتش ایران یا کروواسی هستم که آموزش خوبی دیدم و
کار خودم را انجام می دهم.
پس کینه ای نیستید؟
خیر، اصول اخلاقی اجازه نمی دهد کینه ای باشم.
افکار شما در مس از چه زمانی نشان داده میشود و میتوانیم بگوییم این تیم لوکا است؟
شاید
یک ماه و نیم طول بکشد اما به طور قطع نمیتوان زمانی را اعلام کرد. اینکه
مسئولان مس من را به این تیم آورده اند برای آن است که تجربیات لازم برای
کنار آمدن با این شرایط دارم و میتوانم توان تاکتیکی تیم را رشد دهم. در
این یک ماه سعی میکنم در سطح تاکتیکی کار کنم چراکه دیگر نمیتوانم روی
بحث هایی مانند بدنسازی کار کنم و با تکرار این مسائل تاکتیکی در ذهن
بازیکنان قرار میگیرد.
با بودن استقلال، سپاهان، تراکتورسازی، فولاد و سایر تیمها، چقدر میتوان پیش بینی شما برای آسیایی شدن مس را محتمل دانست؟
من
به این بازیکنان ایمان دارم و برای همین هم آمدم. وقتی آنها سپاهان را
شکست دادند یعنی هر تیم دیگری را هم میتوانند شکست دهند. این دیگر مربوط
به همکاری من و بازیکنان میشود که این شرایط را ادامه دهیم. مشکل مس این
است که به تیمهای انتهای جدول امتیاز داده و باید این طرز تفکر را تغییر
دهیم تا در مقابل تیمهای پایین جدول امتیاز از دست ندهیم.
بازی با
سپاهان و نفت را سپری کردیم و بعد از آن با تراکتورسازی در خانه خودمان
بازی داریم، سپس با استقلال در تهران و بعد با فولاد خوزستان در کرمان،
این همان تیمهایی هستند که در جدول بالاتر از ما هستند و باید خودمان را
مقابل آنها نشان دهیم و از این تیمها جلو بیفتیم.
** خلافکار بودم، اینجا نبودم
چرا هر تیمی در ایران قصد تغییر مربی دارد و به دنبال مربی خارجی است نام لوکا بوناچیچ مطرح میشود؟
من
چه میدانم. تیمی که میخواهد پیشرفت داشته باشد و فکر امروز نیست،
باشگاهی که میخواهد روی جوانها سرمایهگذاری کند و انضباط داشته باشد
چیزهایی است که در کار من دیده میشود شاید این مورد توجه مدیران قرار
میگیرد.
اما گفته میشود این درخواستها به دلیل ارتباط شما با دلالهاست؟
(با
خنده) تنها می توانم لبخند بزنم. چه چیزی بگویم؟ فردا هم ممکن است بگویند
مواد مخدر مصرف کردم. مدرک را نشان بدهید. اگر خلاف قانون انجام دادهام
من را زندان بیندازید.
اما در آن زمان این بحث از سوی فدراسیون مطرح شد.
به
هیچ عنوان فدراسیون در این موضوع ورود نکرده بود. بعد از این شایعات نزد
عزیز محمدی رفتم و او به من اعلام کرد هیچ مشکلی ندارم. نمیدانم این
مسائل چه چیزهایی است و به آن توجهی ندارم. شما مطمئن باشید سطح بالای
پلیس و توانایی امنیتی در ایران را کمتر کشوری دارد و اگر من خطا و خلافی
انجام داده بودم، اکنون اینجا نبودم.
برخی روزنامه ها درباره من
چیزهایی می نویسند و من نمی توانم مانع آنها شوم. شاید برخی با من دشمن
هستند دلیلش را نمی دانم اما دیگر برایم همه چیز روشن شده است آن هم زمانی
که دیدم سپاهان پنجم جهان میشود و آن را در صفحه پنجم روزنامه می نویسند.
اینجا جمهوری اسلامی است و دموکراسی وجود دارد و من هم احترام میگذارم
اما این مطالب در روزنامه ها باید سند و مدرک داشته باشد.
در
فولاد بیشتر به کارهای پایهای و معرفی بازیکن توجه داشتید اما بعد از آن
به باشگاههای نتیجه گرا مانند مس و سپاهان رفتید. این نوعی تغییر در منش
کاری شما بود؟
در سپاهان هم تعداد زیادی بازیکن جوان مانند
حسین پاپی یا احسان حاج صفی را معرفی کردم. همیشه اگر در ردههای پایهای،
باشگاه خوب کار کند از آنها به تیم بزرگسالان بازیکن اضافه می کنم. در
همان اوائل کار وقتی چند بازیکن زیر 19 سال به سپاهان اضافه شد از آنها در
ترکیب استفاده کردم. اکبر ایمانی از جمله آنها بود و اتفاقا آن زمان همه
به من حمله می کردند که چرا این بازیکنان را بازی می دهم. در این باره حرف
زیاد است اما شاید برخی خوششان نیاید که این حرف ها را می زنم ولی به هر
حال مدال همیشه دو رو دارد.
این اتفاق در مس کرمان هم میافتد؟
(به زبان فارسی) چرا نه. حتما.
بعد
از حضور مربیان کروات، فوتبال ایران دورهای کوتاه را با مربیان پرتغالی
گذراند اما به نظر میرسد نتایج آنها باعث شده دوباره مربیان کروات در
فوتبال ایران مورد توجه قرار گیرند.
شاید به دلیل آنکه ما
هم ریشه ایرانی داریم. پرتغالیها نوع زندگی و طرز تفکرشان فرق میکند.
مربیان بزرگی آمدند اما نتوانستند کار کنند.
** ایمان دارم ایران به جام جهانی میرود
میروسلاو
بلاژویچ یکی از مربیان بزرگی بود که به ایران آمد و اکنون هم کیروش
سرمربی تیم ملی است، با بلاژ به جام جهانی نرفتیم و شاید با کیروش هم
نرویم اما به نظر می رسد بلاژویچ در میان افکار عمومی محبوب تر از کیروش
بود.
بی تردید کیروش مربی بزرگی است اما کرواتها از نظر
فرهنگی، تفکر و نوع زندگی به ایرانیها نزدیکتر هستند. پرتغالیها فرهنگ
خودشان را دارند اما من مطمئن هستم ایران با کیروش میتواند به جام جهانی
برود. ایمان دارم که ایران به برزیل میرود.
بازیهای ایران در مقدماتی جام جهانی 2014 را دیدید؟
بله دیدم.
گره کار ایران در بازیهایی که مغلوب شدیم چه بود؟
همان
که گفتم یعنی مسئولیت پذیری و جدی گرفتن از سوی بازیکنان. مربی بزرگ را
بازیکنان می سازند. ایران بازیکنان خوب و بزرگ زیاد دارد اما آنها باید
مسئولیت برعهده بگیرند، نمی شود همیشه آنها را ناز کرد و باید گاهی خلاف
جریان باد راه رفت. بازیکنان باید بیدار شوند. فوتبال نیاز به استمرار
دارد وقتی بازیکنی به جایی میرسد قانع می شود نشان دهنده ضعف ذهنی است.
بازیکن
نباید قانع شود و همیشه دنبال پیشرفت باشد. بازیکنان ایرانی بعد از یک
بازی که میبرند نباید خوشحال شوند و بگویند ولش کن، برویم خانه. بلکه بعد
از یک بازی، قبل از بازی آینده است و باید خود را برای دیدار بعدی آماده
کنیم. این همان استمرار است و به دلیل نبود همین مسائل تیم ایران بازی
هایش را واگذار کرد. مسلما کیروش از نظر دانش تکنیکی و تاکتیکی مشکلی
ندارد اما آیا محیط اطرافش با او همدل و هماهنگ است؟
** کیروش عصبانیتش را کنترل کند
گفته میشود کیروش میخواهد نشستی با مربیان لیگ برتری داشته باشد. اگر به این نشست بروید چه توصیهای به او میکنید؟
کیروش
مربی بزرگی است و حرفی ندارم. بی تردید مربیان ایرانی توصیههای بهتری
میتوانند داشته باشند. من هم میتوانم فقط به او بگویم عصبانیتش را کنترل
کند آن وقت نتیجه میگیرد.
اگر خودتان را با دیگر مربیان کروات فوتبال ایران در یک رده قرار دهید کدام یک موفقترین بودند؟
بی تردید از همه بزرگتر تومیسلاو ایویچ است.
منظورم مربی باشگاهی و مربیانی است که سابقه بیشتری در فوتبال ایران دارند.
استانکو
دو، سه بار با پرسپولیس قهرمان لیگ شده و از نظر نتیجه گرفتن موفق بوده
است. برانکو با تیم ملی ایران به جام جهانی رفت، وینگو بگوویچ هم در فولاد
خوب کار کرد. فرانچیچ با فولاد قهرمان لیگ برتر شد حالا اینکه بگوییم
فرانچیچ خوب بوده یا نه، به هر حال این قهرمانی به نام او نوشته شده است.
مربیان
کروات تاثیر خوب و مثبتی داشتند. شاید میتوانستند بهتر هم کار کنند. همه
این مربیان اصولی برای خودشان داشتند و نمی توانم آنها را گروه بندی کنم
اما معتقدم مکتب مربیان کروات در ایران خودش را نشان داده و با آنکه بعضی
می گویند ویچ یعنی هیچ یا مسخره می کنند ولی فکر میکنم عملکرد خوبی
داشتند و حتی از سایر مربیان خارجی تاثیر بیشتری داشتند.
** قرمز را دوست دارم
نام
شما چند بار به عنوان گزینه هدایت پرسپولیس و استقلال مطرح شد، ابتدای این
فصل هم در میان گزینههای پرسپولیس بودید اما در نهایت این اتفاق رخ نداد.
همان
دموکراسی است که گفتم. مسئولان بررسی کردند و تصمیم دیگری گرفتند. به هر
حال آنها هم مشاورانی دارند که فوتبال را می فهمند و فکر نمی کنم چیز
دیگری باشد. من در کرواسی بزرگترین تیم ها را هدایت کردم ولی باز هم دیدیم
در مقاطع مختلف مربیانی که تجربه لازم را نداشتند سرمربی پرسپولیس و
استقلال شدند اما به هر حال من کار خودم را می کنم.
دوست داشتید یکی از این دو تیم را هدایت میکردید؟
کار
کردن در استقلال و پرسپولیس افتخار است. زمانی گزینهشان بودم و مطمئن
هستم میتوانستم نتایج خوبی بگیرم و با حمایت تماشاگران قهرمان آسیا شویم.
گفته میشود پرسپولیسی هستید؟
قرمز را دوست دارم و رنگ خونم هم سرخ است، پس خودم هم قرمز هستم.
در لیگ ایران و کشورهای عربی کار کردید، کدام را ترجیح میدهید؟
ایران
را بیشتر دوست دارم چون چالش و خطر کار بیشتر است. اینجا همیشه باید با
مشکلات بجنگم و خودم را اثبات کنم. در لیگ های عربی حوصله ام سر می رود.
استرس فوتبال ایران را دوست دارم.
چند اسم میگویم و دوست دارم نظرتان را درباره آن بگویید.
قبول است.
سپاهان.
(بعد از مدتی فکر کردن) گز. اصفهان یا سپاهان؟
سپاهان.
همیشه حسرت می خورم چرا با این تیم قهرمان آسیا نشدم.
مس کرمان.
فکر قیمت جهانی مس هستم چون اگر قیمت مس بالا باشد به نفع باشگاه ما خواهد بود.
فولاد خوزستان.
خرما. چون بهترین خرما را در اهواز خوردم. کلا شیرینی را دوست دارم.
زلاتکو کرانچار.
مربی خوبی است.
چرا کرانچار در پرسپولیس موفق نشد اما در سپاهان نتیجه گرفت؟
چه کسی در پرسپولیس موفق بوده است؟(می خندد). فقط دنیزلی.
در اصفهان شایعه ای بود که با کرانچار مشکل داشته اید؟
شایعه
است. ما در تیم ملی با هم همبازی بودیم، چرا با یکدیگر اختلاف داشته
باشیم؟ در هایدوک اسپیلت مربی پسرش بودم و دوست دارم کرانچار با سپاهان
قهرمان آسیا شود.
علی دایی.
علی دایی....، پرسپولیس. (بعد از مدتی فکر کردن و به فارسی) سخت است، سوال سختی است.
کارلوس کیروش.
نامش
را که می شنوم یاد منچستریونایتد افتادم چراکه در این تیم خوب کار کرد.
وقتی فرگوسن او را کنار خود نگه می دارد یعنی مربی خوبی است.
رحمان احمدی.
نمی
خواهم راجع به او چیزی بگویم. این برای گذشته است و خدا به او خیر دهد. من
این بازیکن را به سپاهان آوردم و میان سه دروازه بان او را انتخاب کردم.
امیر قلعه نویی.
بهترین سرمربی ایران است. بیشترین قهرمانی را آورده، مربی زرنگی است و همه چیز را خوب سامان می دهد.
رویای حضور روی نیمکت تیم ملی ایران در جام جهانی را دارید؟
چرا
حتما آرزو دارم اما با توجه به شرایط و تصویری که از من کشیده اند شاید
قبول نمی کردم که بعدش نگویند کاری را خراب کردم و خدای نکرده نگویند من
عصبانیشان کردم.
سوال آخرم در مورد صحبت هایی است که گفته می شود ضد ایران بر زبان آوردید.
چنین
چیزی به هیچ عنوان واقعیت ندارد. هشت سال در فوتبال ایران کار کردم. کم
نیست. اینجا خانه دومم است و اگر قرار بود به جای کرواسی در کشور دیگری
زندگی کنم حتما ایران را انتخاب میکردم.