استقلال روش موثري را در مواجهه با
پستي و بلنديهاي ليگ و مشكلات پي در پي آن در پيش گرفته است!روشي توأم با
سكوت به موقع و دفاع از حق در موعد مقرر! اينجا از بلبشو كردن خبري نيست،
از فريادهاي به اصطلاح خاله زنكي هم چيزي ديده نميشود و تجربه بيش از يك
دهه مديريت و مربيگري در اين سطح به همه آموخته كه قدمها بايد استوار باشد
و اميدوار!
به گزارش رجانیوز، شرايط امروز استقلال
بسان قطاري ميماند كه در حال حركت است و حتي خواجه حافظ شيرازي هم
ميداند كه به قطار در حال حركت سنگ ميزنند و نه به قطاري كه سر جاي خود
ايستاده است! واكاوي اين قصه اين است:پرتاب سنگ و كلوخ به قطار ايستاده و
شكستن شيشههاي آن منجر به برخورد مستقيم ريلبان و نگهبان خواهد شد چون
آنها فرصت برخورد دارند اما قطار در حال حركت را كسي متوقف نميكند تا با
كلوخ انداز در گير شود!
و حالا قطار استقلال در حركت است و
كلوخ انداز اهميتي ندارد حتي اگر منجر به شكسته شدن شيشهاي شود چرا كه همه
بايد بدانند قهرماني هزينه دارد و براي رسيدن به كاپ بايد هزينهاش را
پرداخت كنيم. به وقايع اخير نگاه كنيد:قصه كاپيتاني نه اينكه وجود خارجي
نداشته باشد، نه، وجود دارد اما قيل و قالي در درون نيست و كسي به اين
داستان و اين جرقه هيزم نميريزد و في البداهه و از سر شكم كسي تصميم
نميگيرد و اعلامش نميكند!
ماجراي سفر به رشت و تپيدن آسمان در
واقع درس ديگري بود بر دروس پاس شده استقلاليها كه ثابت كرد امروز اين
قطار در حركت است و براي برخورد كردن با كلوخ اندازانش نبايد قطار را نگه
داشت و با آنها برخورد كرد وگرنه اين استقلال است كه متضرر ميشود كما
اينكه 3 امتياز از دست رفت در حاليكه مشكل استقلال تنها مه بود !
مه غليظي كه آسمان و جادههاي رشت را
پر كرده بود و استقلال تنها اسير طبيعت شد در نيمه شبي ترسناك! آن شب حملات
به استقلال به گونهاي انجام شد كه تو گويي هموطنانمان در گيلان و شايد
حتي مسوولان برگزار كننده بازي با دشمني فرضي قرار است روبرو شوند!
دن كيشوتي كه همه جرمش اين بود كه
كاروانش با يك روز تاخير براي ديدار با داماش به ديار ميرزاكوچك خان رسيده
بود و از اين تاخير هم سودي نميبرد!حالا اما اين قطار قرار نيست بايستد،
نه براي دعوا با جنجال سازان كارت بازي فرهاد مجيدي و نه براي دعوا با
آگرانديسمان كنندههاي مساله كاپيتاني!هدف حركت است براي قهرماني در ايران و
زنده ماندن در گروه مرگ قاره زرد به صورت توامان!
حالا سيال بودن استقلال به معناي سكوت
ترجمه ميشود چرا كه استقلال نيازمند تك تك امتيازهاي اين روزهاست براي
عبور از زمستاني كه در پيش دارد و بايد در اين زمستان در سه جبهه بجنگد، در
جام حذفي و ليگ و آسيا و مطمئنا در آن مقطع با سختيها و سرماي زياد ننه
سرما مواجه ميشود.
حالا وقت جمع كردن و اسكروچ بودن است
تا در زمان حاتم طائي شدن اجباري مرگ بختك استقلال نباشد!پس مجالي براي
ايستادن نيست تنها بايد جلو رفت تا پس از رسيدن به مقصد كه فرصت براي
برخورد با كلوخ انداز هم وجود داشته باشد .
آن روز ميتوان از سيال بودن استفاده
كرد و با حاشيهها هم حتي برخورد كرد. استقلال حالا سكوت و خيره شدن به
جاده پيش رو و ريلهاي كار گذاشته شده به مقصد زندگي را در دستور دارد پس
ايستگاه بعد بايد قهرماني و شاد كردن مردمي باشد كه انگاري از فوتبال دلسرد
شدهاند و همراه با هوا دلهايشان هم سرد شده است!