به گزارش خبرگزاري
دانشجو، همزمان با آغاز اردوهای بازدید از مناطق عملیاتی دفاع مقدس
(راهیان نور)، پایگاه اطلاعرسانی دفتر حفظ و نشر آثار رهبر انقلاب در
ویژهنامهای با عنوان «پلاك»، به مرور رهنمودهای حضرت آیتالله خامنهای
درباره روایتگری سیرهی شهدا، خاطراتی از پنج فرمانده شهید دفاع مقدس و
بخشی از وصیتنامه این شهدا میپردازد.
بنیصدر ما را به جلسه راه نمیداد!
با اینكه فرمانده عملیات خوزستان بودیم، اما بنیصدر اصلاً ما را به
جلسهها راه نمیداد. ما میرفتیم خدمت آقا و ایشان دست ما را میگرفت و
میبُرد در جلسه. بنیصدر هم دیگر جرأت نمیكرد چیزی بگوید. اصلاً حضور ما
در آن جلسات، با حمایت حضرت آقا بود تا واقعیتهای جنگ را برای اعضا
بگوییم.
در یكی از جلسات شورای عالی دفاع كه به
ریاست بنیصدر تشكیل شده بود، من و شهید حسن باقری حضور داشتیم. برادران
ارتشی گزارشهایشان را دادند و مسائلی را از زاویهی دید خودشان مطرح
كردند. بعد نوبت به ما رسید. من به حسن باقری -كه مسئول اطلاعات بود- گفتم
كه شما برو پای نقشه. حضرت آقا یك نگاهی به ما كردند. آن موقع خود من
حداكثر پنجاه كیلو بودم؛ خیلی لاغر. فانوسقه را دو دور، دور كمرم میبستم.
حسن باقری كه دیگر از من خیلی لاغرتر بود.
آقا یك نگاهی به ما كردند كه این جوان
حالا جلوی بنیصدر چه میخواهد بكند؟ حسن باقری رفت و قشنگ تمام خطوط
جبههی نبرد را به صورت دقیق توضیح داد؛ اینجا چه واحدی از دشمن هست، چه
لشگری هست، چه ارگانی هست، حتی دشمن از اینجا میخواهد حركت كند به كدام
سمت و ... وضعیت جبههها و خاكریزها را خیلی دقیق تشریح كرد. هرچه حسن
باقری بیشتر حرف میزد، آقا خوشحالتر میشدند كه بچههای انقلاب و
بچههای امام(ره) اینطور دقیق و مسلط به مسائل نظامی نگاه میكنند. آن
جلسه هم برای ما و هم برای حضرت آقا بسیار جالب و زیبا بود.
قطبنما
اینى كه من در طول چند سال گذشته همیشه بر روى بصیرت تأكید كردهام، به
خاطر این است كه یك ملتى كه بصیرت دارد، مجموعهى جوانان یك كشور وقتى
بصیرت دارند، آگاهانه حركت میكنند و قدم برمیدارند، همهى تیغهاى دشمن
در مقابل آنها كند میشود. بصیرت این است. بصیرت وقتى بود، غبارآلودگى
فتنه نمیتواند آنها را گمراه كند، آنها را به اشتباه بیندازد. اگر
بصیرت نبود، انسان ولو با نیت خوب، گاهى در راه بد قدم میگذارد.
شما در جبههى جنگ اگر راه را بلد
نباشید، اگر نقشهخوانى بلد نباشید، اگر قطبنما در اختیار نداشته باشید،
یك وقت نگاه میكنید مىبینید در محاصرهى دشمن قرار گرفتهاید؛ راه را
عوضى آمدهاید، دشمن بر شما مسلط میشود. این قطبنما همان بصیرت است.
در زندگىِ پیچیدهى اجتماعىِ امروز،
بدون بصیرت نمیشود حركت كرد. جوانها باید فكر كنند، بیندیشند، بصیرت
خودشان را افزایش بدهند. معلمان روحانى، متعهدان موجود در جامعهى ما از
اهل سواد و فرهنگ، از دانشگاهى و حوزوى، باید به مسئلهى بصیرت اهمیت
بدهند؛ بصیرت در هدف، بصیرت در وسیله، بصیرت در شناخت دشمن، بصیرت در
شناخت موانع راه، بصیرت در شناخت راههاى جلوگیرى از این موانع و برداشتن
این موانع؛ این بصیرتها لازم است.
وقتى بصیرت بود، آنوقت شما میدانید
با كى طرفید، ابزار لازم را با خودتان برمیدارید. یك روز شما میخواهید
تو خیابان قدم بزنید، خوب، با لباس معمولى، با یك دمپائى هم میشود رفت تو
خیابان قدم زد؛ اما یك روز میخواهید بروید قلهى دماوند را فتح كنید، او
دیگر تجهیزات خودش را میخواهد. بصیرت یعنى اینكه بدانید چه میخواهید،
تا بدانید چه باید با خودتان داشته باشید.