با او از چگونگی راهاندازی این موسسه و نیز مصائب و مشکلاتی که در راه برگزاری جشنواره داستان فتنه گریبانگیرش شده در فارس گفتوگو کردیم که در ذیل میآید:
آقای مخدومی درباره نحوه شکلگیری مؤسسه «رسول آفتاب» بگوئید؟
بنده در سالهای اخیر به دنبال فراهم کردن فضایی برای فعالیتهای تشکیلاتی و جدیتر بودم تا در گیر و دار چم و خمهایی که برای کار فرهنگی در کشور وجود دارد، گرفتار نشوم. برخی اوقات وقتی نویسندهای تلاش دارد تا کتابش را در کشور منتشر کند، اثر او به دلیل بهانههای ناچیز گاه چند سال در انتظار چاپ باقی میماند. این روند گاهی برای چاپ و انتشار کتابهای بنده نیز رخ داده است.
به خاطر دارم از سال 1370 برای اخذ مجوز «انتشارات» اقداماتم را آغاز کردم. چند سال بعد که تألیفاتم 6- 5 عنوان شده بود و من تازه موانع را برای گرفتن مجوز پشت سر گذاشته بودم، یکی از مواد قانونی عوض شد و دیگر مدرک تحصیلی کاردانی بنده برای اخذ مجوز قابل قبول نبود. به همین خاطر نتوانستم پروانه انتشارات بگیرم. مدتی فاصله افتاد تا این که بالاجبار توفیقی نصیبم شد برای ادامه تحصیل. مدرک کارشناسی را گرفتم و دوباره آمدم برای اخذ مجوز، اما پرونده قبلی باطل شده بود و باید از نو فیلترهای خاص مجوز نشر را پشت سر میگذشتم.
دو سالی زمان طی شد، اما این بار برای مجوز مؤسسه فرهنگی هنری اقدام کردم تا زحماتم تنها به انتشارات بسنده نشود و در نهایت هم با لطف برخی از دوستان این موضوع حل شد، یعنی برای اخذ مجوز این مؤسسه نیز، ادلههای بیهودهای بیان میشد که فعالیت در این راستا را از مخاطب گرفته و مسدود میکرد.
چه زمان مشکلات اخذ مجوز برای شما مرتفع شد؟
سال 1388.
یعنی 18 سال اخذ مجوز مؤسسه فرهنگی هنری رسول آفتاب طول کشید؟
بله، از اولین اقدام تا نهایی شدن قضیه 18 سال شد. صرف زمانهای طولانی برای تشکیل پرونده و فواصلی که پس از هربار پاسخ ناامید کننده میافتاد، ما را رساند به سال 1388. به این نتیجه رسیده بودم که حتماً باید انتشارات راهاندازی کنم. چرا که در آن دوران کتابهای تألیفی بنده به 30 عنوان رسیده بود و هنوز هم گرفتار اعمال سلایق ناشر بودم. متأسفانه همیشه در کنار نویسندگی دغدغه انتشارات و از آن مهمتر دغدغه توزیع کتاب هم وجود دارد. زمانی ناشران معتقد بودند عدم خرید کتاب به دلیل عدم قابلیت اثر است، نه ناتوانی خودشان در امر توزیع.
مجوز مؤسسه را از تهران گرفتید یا از ورامین؟
مجوز موسسه را از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی گرفتم. دوره اول ریاست جمهوری محمود احمدینژاد نیروهای خوبی در وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی مستقر شدند. همین امر به اخذ مجوز انتشارات رسول آفتاب کمک شایانی کرد.
آن زمان که معضل مدرک تحصیلی شما برطرف شد دلایل ارشاد برای عدم صدور مجوز چه بود؟
ابتدا باید پروندهام خیلی قطور میشد. هرچه ارائه میدادم، میگفتند باز هم بیار. از شناسنامه همه آثارم کپی تهیه کرده، ارائه دادم. چون تقاضا برای مؤسسه چند منظوره بود، باید در تمام حوزهها، سوابق ارائه میدادم. در زمینه کارهای تصویری، هنرهای تجسمی، سینمایی و موارد دیگر. تهیه همه موارد برای کسی که بخشی از وفتش صرف معلمی و بخش دیگر صرف نویسندگی و فعالیتهای دیگر فرهنگی میشد، کار سادهای نبود.
وقتی مؤسسه فرهنگی هنری رسول آفتاب افتتاح شد، برای اخذ مجوز انتشارات هم اقدام کردم. چون مدرک کارشناسیام از ضمن خدمت آموزش و پرورش بود، گفتند نمیشود. این در حالی بود که مجوز موسسه چند منظوره داشتم و تعداد تألیفاتم به 40 اثر رسیده بود. در آن دوران بهمن دری، معاون سابق امور فرهنگی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی طی دستوری، خواستار صدور مجوز انتشارات رسول آفتاب شد.
سال 88 چه زمانی مجوز مؤسسه رسول آفتاب صادر شد؟ آیا به بعد از فتنه مربوط میشد؟
اوایل سال 88، یعنی قبل از انتخابات.
نخستین کتابی که بعد از اخذ مجوز به چاپ رسید چه بود؟
نخستین کتاب منتشر شده بعد از اخذ مجوز «چت مقدس» بود. فعالیت مؤسسه فرهنگی هنری رسول آفتاب با انتشار کتاب بعد از فتنه آغاز شد. به گونهای دیگر مؤسسه رسول آفتاب کار خود را با جشنواره «داستان کوتاه فتنه» آغاز کرد.
از کجا مصداق «فتنه» را بر روی جشنواره خود نهادید؟
واژه و کلمه «فتنه» برگرفته از بیانات مقام معظم رهبری بود، یعنی رهبر انقلاب در بیاناتشان با همه اقشار مختلف جامعه صحبت میکردند اما در جایی من احساس کردم از نویسندگان، شعرا و هنرمندان به خاطر عدم اتخاذ موضع گلایه دارند؛ که نقش نویسندگان و شعرا در این ماجرا کجاست؟
به ذهنم رسید کمکی به نویسندگان کنم تا بتوانند نقش خود را ایفا کنند. چرا که معتقد بودم بسیاری از افراد علاقمند به چاپ و انتشار اثر هستند اما مکانی برای چاپ آثار آنها وجود ندارد. به طور مثال شخصی که یک داستان کوتاه در مورد فتنه نوشته، کجا چاپش کند؟ چاره را در ایجاد جشنواره دیدم و نخستین جشنواره فتنه راهاندازی شد.
* عنوان فتنه برای یک جشنواره مناسب نبود اما مردم آن را پذیرفتند
در آن دوران عبارت «فتنه»، کلیدیترین عبارت به شمار میرفت چرا که توجه همه مردم به این عنوان جلب شده بود به همین منظور عنوان جشنواره را با عبارت منفی «فتنه» نامگذاری کردیم، البته غالباً جشنوارهها با این عبارت معرفی نمیشوند اما در آن دوران این کلمه در اقشار مختلف جامعه جا افتاده بود و همه این عنوان منفی را نیز پذیرفتند.
پس از راهاندازی جشنواره داستان «فتنه» متوجه شدیم بخش عمدهای از مردم که در این دوران به نقش آفرینی پرداختهاند، دارای خاطرات گوناگون هستند از جمله آنها میتوان به مردم و بسیجیانی که در شهر ورامین زندگی میکنند، اشاره کرد چرا که آنها مظلومانه مقابل اغتشاشگران ایستادند اما برخلاف مجروح و جانباز 8 سال دفاع مقدس که هر کدام یک جایگاه شکوهمندی بعد از جنگ در میان مردم پیدا میکردند، آنها در اوج مظلومیت، حتی مجبور بودند حضور خود را مقابل اغتشاشگران مخفی کنند. سایتهای مختلف، بسیجیان ورامین را تهدید میکردند و نمیتوانستند حضور خود را در مقابله با فتنهگران علنی کنند. حتی پیشنهاد داده میشد کسانی که به خاطرهگویی میپردازند، اسمی از آنها برده نشود و خاطرات آنها با اسامی مستعار به چاپ برسد. چون در بخش خاطره آثار ارسال شده به جشنواره کافی نبود، تیمی از دوستان مصاحبهگر را فرستادیم برای جمعآوری خاطرات. جشنواره «فتنه» تاکنون توانسته هم در قالب «داستان» و هم در قالب «خاطره» آثار متعددی را به چاپ برساند و در حال حاضر این جشنواره به صورت مستمر در حال برپایی است.
آیا خودتان برای جمعآوری خاطرات اقدامی کردید یا برایتان ارسال میشد؟
یک سری از خاطرات برای جشنواره فتنه ارسال میشد اما برخی از آنها را خودمان مصاحبه کردیم.
* خاطرات «فتنه» تنها مختص به مردم شهر ورامین نبود
این خاطرات مختص شهر ورامین بود؟
خیر، پس از برپایی دو دوره از جشنواره «فتنه»، خاطرات و داستانها منجر به چاپ کتابهایی نظیر «دانشجو جنبش یا کرنش» شد و در فضای فعالان فرهنگی نیز کتاب «من مدیر جلسهام» منتشر و روانه بازار نشر شد. کتاب «خرابکار اجارهای» بیشتر به حوادث کوی و خیابان اختصاص داشت که خاطرات مردم ورامین نیز در آن به ثبت رسیده است.
* حمایتهای نهادهای دولتی از جشنواره فتنه هیچگاه مثبت نبود
آیا از شهرهای دیگر که درگیر فتنه سال 88 بودند، خاطراتی بیان شده است؟
بیشتر خاطرات مربوط به شهر ورامین است نه اینکه از خاطرات سایر شهرها استفاده نشده باشد بلکه به دلیل اینکه در فراخوان مربوط به «فتنه» سایتی برای جمعآوری آثار راهاندازی شده بود، آثار متعددی به این جشنواره ارسال شد که مربوط به شهرستانهای مختلف کشور بود که به درگیریهای کف خیابانی نیز اختصاص داشت.
حجم خاطرات ارسالی به دبیرخانه جشنواره فتنه به چه میزان بود؟
نخستین جشنواره فتنه یک سال بعد از سال 1388 برگزار شد، حدود سه ماه مانده به سالگرد فتنه 88، فراخوان جشنواره اعلام شد و در نهایت 9 دی سال 89 نخستین اختتامیه جشنواره داستان کوتاه «فتنه» برگزار شد.
در ایام فعالیت جشنواره فتنه آیا با نهادهای فرهنگی کشور رایزنی داشتید؟
بله، اما نتیجه هیچگاه مثبت نبود. با اغلب نهادها و ارگانهای انقلابی کار کردهام و با بسیاری از مسئولین رفاقت و آشنایی دارم، اما همین که میگفتم تبلیغ جشنواره فتنه را در سایت یا نشریهتان انعکاس دهید، طفره میرفتند.
آیا این تماسها تلفنی و یا حضوری بود؟
بنده با مکانهایی که با سابقه کاریم، آشنا بودند، تماس میگرفتم که اکنون چنین موقعیتی وجود دارد و نیازمند کمک آنها هستیم تا صدای ما به سراسر کشور منتقل شود، اما این مهم هیچگاه فراهم نشد. لذا خودمان دست به کار شدیم. فرزندم تازه کارهای گرافیکی را یاد گرفته بود. طراحی پوستر را او برعهده گرفت. سامانه پیام کوتاه نداشتیم. از طریق تلفن همراه شخصی به ارسال پیامک و فراخوان جشنواره پرداختیم. بعضی از افراد این حزکت ما را مورد تمسخر قرار میدادند. به گونهای که برپایی جشنواره فتنه برای برخی از افراد در کشور غیر قابل تحمل بود.
به چه کسانی پیامک ارسال شد؟
به برخی از افراد عادی و نویسندگان. برخی از نهادها و ارگانها آنقدر خود را بزرگ میدیدند که نمیتوانستند به حمایت از جشنوارهای همانند «فتنه» بپردازند.
پوسترهاب نخستین جشنواره «فتنه» چاپ شد اما به دلیل اینکه برخی از دانشگاهها و نمایندگیهای ولی فقیه در دانشگاهها با این جشنواره همکاری نمیکردند، مجبور بودیم پوسترها را با روشی دیگر در سراسر کشور توزیع کنیم چرا که اگر پوسترها را به دانشگاهها ارسال میکردیم به طور قطع هدر میرفت.
بنده به برخی از دوستان پیشنهاد دادم تا شماره تماسهای دانشگاههای سراسر کشور را شناسایی کرده و با آنها تماس گرفته و آدرسهای آنها را نیز پیدا کنند تا پوسترها به صورت مستقیم به بسیج هر دانشگاه ارسال شود. در آن دوران هزینه چاپ و انتشار پوستر برای متولیان جشنواره بسیار حائز اهمیت بود چراکه نهاد و یا سازمانی وجود نداشت که این جشنواره را حمایت مالی و معنوی کند.
برخی از سازمانها در این راستا همکاریهای خوبی داشتند که از جمله آنها میتوان به محسن مومنی شریف، رئیس حوزه هنری و از همه مهمتر گلعلی بابایی، مدیر بنیاد حفظ آثار اشاره کرد چراکه با همکاری آقای بابایی، پوسترهای نخستین جشنواره به اداره کلهای بنیاد در سراسر کشور ارسال شد.
پس زیرمجموعه حجتالاسلام خاموشی از جشنواره فتنه حمایت کرده است؟
بله. البته تمایل داشتیم در سایت تبلیغات اسلامی هم تبلیغات کنیم که استقبالی ندیدیم.
درباره نقش صدا و سیما در تبلیغات این جشنواره توضیح دهید؟
صدا و سیما خیلی وقت این جشنواره را تلف کرد. چراکه نه پاسخی به درخواستهای ما دادند و نه هیچگاه تبلیغاتمان را انعکاس دادند. درگیرمان کردند به نامهنویسیهای بیهوده برای شبکههای مختلف. در عین دو دوره برپایی جشنواره همین اتفاق افتاد. از معاونین صدا و سیما تا مسئولین شبکهها را واسطه قرار دادیم اما کاری از پیش نبردیم. دو سال این سازمان متولیان برپایی جشنواره فتنه را سر کار گذاشت.
دومین سال برپایی جشنواره تصور کردیم چون سال گذشته برای تبلیغ این جشنواره در صدا و سیما دیر اقدام کردهایم این سازمان با ما همکاری نکرده. به همین منظور زودتر از موعد مقرر اقدام کردیم، که باز هم نتیجهای حاصل نشد.
آیا انتظار داشتید که آنها مجانی برای شما به تبلیغ بپردازند؟
اصلاً به آن مرحله نرسید چرا که متولیان این جشنواره منتظر اعلام آمادگی صدا و سیما برای تیزر تبلیغاتی یا زیرنویس جشنواره فتنه بود اما وقتی زمان لازم طی میشد، هیچ کس جوابگوی ما نبود.
البته آقای حسنی مدیر عامل بنیاد ادبیات داستانی به اتفاق بهمن دری معاون سابق امور فرهنگی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی در برپایی جشنواره «فتنه» ما را همراهی کردند حتی برای اینکه تبلیغات جشنواره «فتنه» را برای اداره کل های ارشاد سراسر کشور ارسال کنیم از این افراد کمک گرفتیم.
آیا این حرکت شما مؤثر بود؟
نمیدانم؛ البته در آثار ارسالی به جشنواره فتنه، آثاری از افراد مختلف در سراسر کشور نیز مشاهده میشد که نمیدانم آیا این شرکتکنندگان از طریق بسیج دانشگاهها متوجه برپایی این جشنواره شده بودند یا از طریق دیگری.
چه تعداد آثار به جشنواره فتنه رسید؟
از لحاظ تعداد نمیتوانم آمار دقیقی را به شما اعلام کنم، اما محصول جشنواره نخست سه عنوان کتاب بود که 2 عنوان آن به حوزه «داستان» نظیر «چت مقدس» و «عاشورای اغتشاش» مربوط میشد که جزو آثار قابل قبول و قابل انتشار بود.
برخی از آثار ارسالی به جشنواره «فتنه» قابل انتشار نبود چراکه بیشتر برای ابراز همدردی بود اما آثارشان قابل چاپ نبود، حتی برخی از افراد به جای ارسال داستان یا خاطره به نگارش درد و دلهای خود از فتنه سال 88 و یا مقاله پرداخته بودند.
داستانها به هر حال قابل قبول بودند که در قالب کتاب منتشر شدند آیا داستاننویسی در این آثار وجود داشت؟
برخی از افرادی که در این جشنواره به ارائه آثار پرداختند، جزو افراد سرشناس بودند که از جمله آنها میتوان به «مجید پورولی» اشاره کرد، این نویسنده، داستانهای خود را سریع به این جشنواره ارسال کرد تا بگوید که این جشنواره را تأیید میکند که اقدام این نویسنده بسیار زیبا و پسندیده بود چرا که قصد آن صرف حضور در یک جشنواره نبود بلکه میخواست خود را در جبهه جشنواره فتنه ببیند.
در این راستا «سیدمصطفی فرقانی» و «محمدحسن ابوحمزه» یکی از داستاننویسان خوب و پیشکسوت کشورمان به شمار میروند که برای حضور در جشنواره «فتنه» آثار متعددی را ارسال کردند که حضور آنها نیز هدفدار بود. به نوعی که حضور آنها در دومین جشنواره «فتنه» نیز پیشتازانه بود. برخی از نویسندگان مطرح کشور با هدف در این جشنواره حضور مییافتند. آنها حتی کمک مالی هم به جشنواره میکردند.
برخی از آثاری که به دبیرخانه این جشنواره ارسال میشد، متعلق به نویسندگان شهرستانی بود که به دلیل شهرستانی بودنشان اسم و رسمی پیدا نکرده بودند، به طور مثال «سیدمهرداد موسویان» در بسیاری از جشنوارهها، کارهای خوبی ارائه کرد که اگر آنها پایتختنشین بودند از بسیاری از افراد صاحب نام، شاید جلوتر و مؤفقتر بودند.
در مجموع برای اعتبار جشنواره و کتابهایی که به عنوان داستان «فتنه» منتشر میشوند تا در قفسه کتاب و ادبیات این کشور قرار بگیرند، حساسیتهایی صورت گرفت تا اثر ضعیفی منتشر نشود و انصافاً نیز کارهای منتشر شده جزو کارهای خوب به شمار میروند.
برای ویرایش داستانها از داستاننویسان مطرح کشور تا چه اندازه بهرهمند شدید؟
مخدومی: احمد شاکری و جعفر ابراهیمی در دو جشنواره گذشته داور این جشنواره به شمار میروند. خودم نیز در این جشنوارهها به عنوان داور به بررسی آثار پرداختم.
آیا محمدرضا سرشار نیز از داوران جشنواره فتنه به شمار میرفت؟
خیر؛ آقایان سرشار و فردی به حمایت از جشنواره پرداختند یعنی حمایت آنها موجب قوت گرفتن جشنواره «فتنه» شد. یکی از آمال و آرزوهای کسانی که دوست داشتند جشنواره پا بگیرد این بود که نویسندگان مطرح در این جشنواره شرکت نکنند؛ اما نقشی که آقایان سرشار و فردی ایفا کردند، خنثی کننده تصمیمات غلط آنها بود. خوشبختانه هر دو نویسنده دست حمایتی خود را بالای سر جشنواره گرفتند و این جشنواره از این بُعد غنی شد.
بازخورد مثبت و منفی نخستین دوره جشنواره فتنه چه بوده است؟
در ابتدا برای برپایی جشنواره «فتنه» به اقدامی به نوعی شهرستانی پرداختیم یعنی جشنواره «فتنه» را در حد یک جشنواره شهرستانی مشاهده میکردیم چرا که میدانستیم ابزاری که بتواند صدای این جشنواره را در سطح کشور انعکاس دهد، به سهولت در دسترس ما قرار نخواهد گرفت و در این راستا بسیار ضعیف هستیم.
اما خوشبختانه حملهای که سایت مهاجرانی به موضوع جشنواره «فتنه» کرد به ارتقای این جشنواره انجامید چراکه آنها با دروغپراکنی و نگارش سناریو برای جشنواره «فتنه» معتقد بودند که حمید گروگان و محمدرضا سرشار و برخی نویسندگان کشور جمع شدند و حامی جشنواره «فتنه» شدهاند و از دفتر مقام معظم رهبری مورد حمایت مالی قرار میگیرند حتی با نویسندگان تماس میگیرند که اگر داستانی هم مکتوب نکردهاید، ایرادی نداشته و بیاید وجه در نظر گرفته شده را دریافت کنید که این موضوع برای نخستین جشنواره فتنه بازخورد بسیار خوبی داشت. یک مطلب دیگر اینکه بنده هیچ گاه از نزدیک محمدرضا سرشار را ندیده بودم.
جدی؟
بله؛ درست است که سالیان طولانی به نگارش کتاب پرداختهام و با آثار محمدرضا سرشار نیز آشنا بودم ولی هیچگاه این اتفاق که بتوانم این نویسنده مؤفق کشور را از نزدیک ملاقات کنم، به وجود نیامده بود حتی نمیدانستم انجمن قلمی که توسط سرشار راهاندازی شده است، در کجای تهران قرار دارد و تنها در اخبار رسانهها متوجه فعالیت این انجمن بودم. سایت «جرس» معتقد بود که برپایی جشنواره «فتنه» از دل انجمن قلم ایران پرورش یافته است و همین امر بهانهای شد تا علاقمند به دیدار آقای سرشار شوم.
یعنی بازخورد جشنواره شهرستان ورامین در سایت جرس نشانگر احساس خطر آنها بود؟
بله؛ آقای سرشار موضعگیری خود را درباره سایت مهاجرانی اعلام کرد و گفت: تاکنون رحیم مخدومی را از نزدیک ندیده و علاقمند هستیم تا او نیز در این انجمن عضو شود بنده هم برای اینکه حرف آقای سرشار بر زمین نماند به انجمن قلم مراجعه و به عضویت آن درآمدم و از رئیس این انجمن یعنی آقای سرشار خواستار حمایت جدی از جشنواره فتنه شدم.
آیا در داخل کشور نیز جشنواره فتنه مورد اعتراض قرار گرفت؟
بله؛ ولی هیچ گاه او را مورد حساب نیاوردم؛ فردی به نام .... که در .... زندگی میکند و برای اینکه مطرح شود نه حتی به انقلاب، نظام، امام و ایران بلکه به خدا نیز توهین میکند و به این نوع افکارش نیز افتخار میکند که اریتوک نویس است. این فرد حتی افتخار میکند که اگر قصهاش فیلترینگ شد جلوی اثر بنویسد، فیلتر شد، گویا میخواهد کارنامهای درست کند تا جایی او را تحویل بگیرند.
در نخستین جشنواره داستان «فتنه» این شخص، جشنواره را مورد تمسخر قرار داد؛ سال دوم برپایی جشنواره فتنه که عکسهای اختتامیه این جشنواره را با جمعیت کم انعکاس داده شد که مربوط به اول جلسه بود وی در وبلاگ شخصیاش این جشنواره را مورد تمسخر قرار داد و سپس به اهانت و دروغپراکنی پرداخت و گفت: مسئولان جشنواره فتنه معتقدند که این جشنواره به صورت مردمی برپا میشود اما در کجای این جشنواره مردم حضور دارند. در نهایت مجبور شدیم پاسخ دندانشکنی به این فرد خاطی بدهیم که ساکتش کرد.
سایت «جرس» بعد از برپایی دومین جشنواره «فتنه»، هوشیار شد یعنی در سال اول برپایی این جشنواره متوجه آن شدند که ناشیانه با این جشنواره به مقابله پرداختند و تصورات آنها پوچ و غیرقابل نتیجه بوده است، سال دوم سکوت اختیار کردند و معتقد بودند هر چقدر با جشنواره فتنه مقابله کنند، موجب ارتقا این جشنواره در میان مردم خواهند شد و در نهایت به مقابله از طریق روشهای دیگر پرداختند.
در آستانه برپایی جشنواره فتنه ساینت جشنواره حک شد و عکس شاه و فرح بر روی سایت جشنواره فتنه قرار گرفت و هیچ گاه نفهمیدیم تصور آنها چه بود؟ اما به دلیل اینکه این جشنواره به صورت مردمی و خود جوش برگزار میشد و حامی مالی و معنوی نداشت به همین منظور برای به روزرسانی و برگرداندن سایت به روز اولش، روزها وقت صرف میشد چرا که افراد حرفهای که بتواند موجب عدم حک شدن سایت شوند در دسترس قرار نداشتند و اگر هم بودند این جشنواره به دلیل عدم اقتصاد بالا توانایی تأمین حقالزحمه آنها را نداشت.
آیا از نهاد و سازمانی برای استمرار سایت جشنواره کمک نمیگرفتید؟
برخی از سازمانها و نهادها در بعضی از بخشها به جشنواره فتنه کمک میکردند اما برخی دیگر نیز دستاندرکاران جشنواره را سر کار میگذاشتند. برپایی نخستین جشنواره فتنه موجب شد تا برخی از افراد به مقابله با این جشنواره بپردازند به همین منظور کمی از وقت ما صرف این مسائل میشد اما خوشبختانه سال دوم این جشنواره از انزوا بیرون آمده و آثار بیشتری نسبت به سال گذشته برپایی جشنواره دبیرخانه ارسال شد و جشنواره کمی دیرتر از سال اول نیز فراخوان خود را اعلام کرد اما در نهایت برای آنکه جشنواره دوم را برپا کنیم سراغ خیرین فرهنگی رفتیم.
سه عنوان کتابی که حاصل جشنواره فتنه است را چگونه منتشر کردید؟
با دوستانی که در بخشهای مختلف به انجام فعالیت میپرداختند به رایزنی پرداختیم، یعنی نه نمایندگی فروشی وجود داشت و نه کتابفروشی که بتوانیم آثار جریان فتنه را در آن مکان به مخاطبان ارائه کنیم.
در نمایشگاه ملی کتاب دفاع مقدس، دوستانی به فعالیت میپرداختند که بخشی از کتابهای جشنواره فتنه در این نمایشگاه ارائه شد و سپس در هزار نمایشگاه کتاب انقلاب که توسط انتشارات «قدر ولایت» برپا میشود، کتابهای این جشنواره به مخاطبان و علاقهمندان به آثار فتنه عرضه شد. بنده در شغل معلمی به ایفای نقش میپردازم به همین منظور با دوستانی که در آموزش و پرورش حضور دارند به رایزنی پرداخته و از طریق اداره کل استانها، کتابهای خود را به مخاطبان ارائه کردیم.
سال نخست برپایی جشنواره فتنه، انعکاس رسانهای کتابهای این جشنواره بسیار ضعیف بود، اما در دومین سال از برپایی، ارتباطها با رسانهها بیشتر شد و کتابهای جشنواره «فتنه» به چاپ دوم و سوم رسید.
آیا کتابهای خود را به مراکز توزیع نداید؟
خیر، چراکه هیچگاه فرصت نکردم به سراغ پخشکنندگان کتاب بروم چرا که کل دستاندرکاران مؤسسه «فرهنگی هنری رسول آفتاب» علیرغم تصورات سایر افراد، 2 نفر نیروی ثابت است که با سرپرستی بنده به حداکثر 3 نفر میرسند و مابقی دوستان به صورت پاره وقت و افتخاری با این مؤسسه به همکاری میپردازند.
اخیراً کتاب «من مدیر جلسهام» از سوی سایت رجاء و خبرگزاری فارس معرفی شدند که باید گفت نقش این دو رسانه در معرفی این اثر منحصر به فرد بوده است یعنی هر گاه این دو خبرگزاری به انعکاس خبری پرداختند، توجه مردم به این آثار بیشتر بوده است و شاهد باز نقش و بازخورد آن نیز بودهایم.
تجلیل از رحیم مخدومی در افتتاحیه جشنواره عمار
کاری که مؤسسه فرهنگی هنری رسول آفتاب در راستای انتشار کتاب «من مدیر جلسهام» انجام داد و این کتاب مورد انعکاس رسانهها قرار گرفت یک نقطه عطفی در مسیر حرکت این مؤسسه بود یعنی اصلاً از این موضوع که باید برای توزیع کتابهای این مؤسسه به چه مکانهایی مراجعه کنم، مطلع نبودم اما پس از انعکاس خبر این کتابها در خبرگزاری فارس و سایر رسانهها نمایندگیهای فروش با این مؤسسه تماس گرفته و علاقمند به توزیع آثار این مؤسسه در سراسر کشور شدند.
اکنون در استانهای مهم بدون اینکه افرادی را از نزدیک دیده باشیم به صورت تلفنی نمایندگی آثار موسسه فرهنگی هنری «رسول آفتاب» از طریق آنها به فروش میرسد؛ به نوعی ظرف یک ماه گذشته یکی از عمدهترین فعالیت برخی از پخشکنندگان کتاب، توزیع کتابهای جشنواره «فتنه» بوده است حتی کتاب «چت مقدس» در میان سایر کتابهای جشنواره «فتنه» از مخاطبان خوبی برخوردار است.
سال دوم برپایی جشنواره فتنه به جز حمله سایبریهای آیا با مشکلات دیگری مواجه بودید؟
بلافاصله بعد از برپایی نخستین دوره از جشنواره «فتنه» در بیست و چهارمین نمایشگاه بینالمللی کتاب تهران حضور یافتیم اما به دلیل آنکه تعداد کتابهایمان برای داشتن غرفه مستقل اندک بود حرفی برای گفتن در این نمایشگاه نداشتیم اما علاقمند حضور در این محفل به این بزرگی بودیم و تلاش کردیم تا محفل خاطرات شبهای فتنه در بخش جنبی نمایشگاه راهاندازی شود که این مهم برای مؤسسه فرهنگی هنری رسول آفتاب بسیار بابرکت بود.
محصول پایانی محافل خاطرهگویی از فتنه 88، لوح فشرده «10 افسر» و کتاب «من مدیر جلسهام» بود؛ عنوان «10 افسر» از بیانات مقام معظم رهبری درباره تعالیم فرهنگی با عنوان افسران فرهنگی بر گرفته شده بود.
متأسفانه یکی از افرادی برای خاطرهگویی به بیست و چهارمین نمایشگاه بینالمللی کتاب تهران و در بخش جنبی مؤسسه رسول آفتاب حضور یافت که پس از صرف هزینههای بسیار برای انتشار سیدی، برای پخش خاطراتش رضایت نداد.
بنده برای سیدی این افسر فرهنگی حدود 4 هزار لیبل مخصوص چاپ کرده بودم که در آن زمان حدد 500 سیدی آماده پخش شده بود و به دنبال مجوز آن بودیم اما هیچ گاه نتوانستیم آن را منتشر و به دسترس مخاطبان برسانیم.
دلیل این افسر فرهنگی برای عدم انتشار سیدی چه بود؟
دلیل قانع کنندهای ارائه نمیکرد و تنها معتقد بود در آن لحظه که به ارائه سخنرانی پرداخته، آمادگی لازم را نداشته. حتی بنده به او پیشنهاد دادم دوباره صحبت کند، اما او هرگز قبول نکرد و در نهایت فرد دیگری جایگزین شد که «جعفر فرجی» بود و خاطره او نیز خاطره بسیار خوبی بود. البته ایشان را از ابتدا در نظر داشتم، اما در مقطعی فرماندار ری بود و به دلیل مشغله کاری نتوانسته بود دعوت ما را اجابت کند. در نهایت در سفر مشهد مقدس به هم برخوردیم و بنده داخل هواپیما خاطراتش را ضبط کردم. اما به دلیل آنکه تصویربرداری نشده بود، خاطرات را در قالب کتاب به چاپ رساندم.
لوح فشرده افسر فرهنگی هیچ گاه منتشر نشد؟
خیر، اما خاطرات سه افسر فرهنگی نظیر «سعید قاسمی»، «وحید جلیلی» و «یامین پور» در قالب لوح فشرده منتشر شد که از استقبال خوب مردم نیز برخوردار بود.
آیا در نمایشگاه بینالمللی کتاب با شما نیز برخوردی صورت میگرفت؟
بله؛ برخی از افراد معترض برای اینکه نشستهای خاطرهگویی با موضوع فتنه هر چه زودتر به اتمام برسد، به خاموش کردن چراغها میپرداختند و پس از پایان مراسم به ادامه بحثهای مختلف اهتمام داشتند و گاهی نیز به توهین میپرداختند حتی برخی مواقع بحث از سوی خاطره گویان صورت میگرفت و ما نیز اعلام میکردیم، کسانی که از مخالفین هستند، میتوانند به بازگویی خاطرات خود بپردازند.
یعنی شما در نشستهای خود به ایجاد فضای باز پرداختید؟
بله؛ حتی برای چاپ و انتشار خاطرات آنها نیز اعلام آمادگی کرده بودیم چراکه مؤسسه «فرهنگی هنری رسول آفتاب» به ثبت تاریخ شفاهی اهتمام دارد و میخواست همه خاطرات را به ثبت برساند اما انها هیچگاه خاطره خود را بیان نکردند به گونهای دیگر بنده معتقدم باید عین خاطره را برای ثبت در تاریخ شفاهی منتشر کنم؛ وقتی بتوان تمام فضاها را برای ثبت خاطرات ایجاد کنیم خاطرات تنها به یک پازل اختصاص نخواهند یافت.
نخستین نشستهای خاطرهگویی از فتنه 88 در نمایشگاه بینالمللی کتاب تهران صورت گرفت و موجب ایجاد ارتباطهای بسیار با افراد مختلف برای مؤسسه رسول آفتاب شد. در بیست و پنجمین نمایشگاه کتاب تهران به دلیل ترور شهید «مصطفی احمدی روشن» تلاش کردم تا خاطرات خانواده شهید احمدیروشن را در قالب کتابی با عنوان «من مادر مصطفی» منتشر کنم چرا که بنده مادر شهید را بسیار برجستهتر از سایر شخصیتها دیدم.
رحیم مخدومی در افتتاحیه جشنواره فیلم عمار
دومین حضور «مؤسسه فرهنگی هنری رسول آفتاب» در نمایشگاه بینالمللی کتاب تهران به برپایی محافلی با عنوان «محفل بیداری اسلامی و شهدای هستهای» اختصاص داشت و منجر به این شد که مهمانان کشورهای اسلامی نیز برای حضور در این محافل دعوت شوند.
یعنی رویکرد خود را برای حضور در نمایشگاه کتاب گستردهتر کردید؟
بله؛ حتی اکنون برخی از افراد به شهر قم حضور یافته و با طلاب خارجی درباره ایام بیداری اسلامی به مصاحبه میپردازند که در آینده نزدیک همه این مصاحبهها در قالب کتاب منتشر خواهند شد.
خروجی دومین جشنواره فتنه چند کتاب بود؟
سه کتاب ماحصل جشنواره فتنه بود چرا که در دوره دوم جشنواره خاطرهگویی حذف شد اما جمعآوری خاطرات همچنان ادامه دارد که از جمله کتابها میتوان به کتاب «دانشجو، جنبش یا کرنش»، «دختران فیروزهای» و «من مدیر جلسهام»، اشاره کرد.
درباره کمکهای مالی و معنوی به جشنواره «فتنه» سخن بگویید؟
در دوران برپایی دوره نخست جشنواره فتنه، آقای ... یکی از شخصیتهای بالای استانی به شهرستان ورامین سفر کرد و در جلسه شورای اداری شهرستان ورامین که با حضور مسئولان شهر ورامین برپا میشد، بیان کرد که مقام معظم رهبری از نوشتههای مخدومی تعریف و تمجید کرده است و او نیز معتقد بود باید از این کتابها حمایت کرد، از بنده پرسید که ما چگونه میتوانیم جشنواره را مورد حمایت قرار دهیم و بنده در جواب گفتم برای جشنواره فتنه آثار متعددی منتشر خواهد شد که مؤسسه فرهنگی رسول آفتاب از توان کمی برای انتشار آنها برخوردار است. او نیز از ما تعداد کتابها را پرسید و ما دو عنوان مطرح کردیم؛ وی نیز معتقد بود برای چاپ آثار فتنه از کمکهای صد میلیونی برخوردار شویم، اما بنده تأکید بر چاپ 2 عنوان کتاب با هزینه 10 میلیون تومان داشتم که فوری توسط وی دستور پرداخت نوشته و امضاء شد اما تاکنون در حال بازیخوردن هستیم و حتی هزینه تلفنهایی که به این سازمان شده و پیگیریهای حضوری، نزدیک به میلیون رسیده است اما در حال سماجت هستیم تا بدانیم این مقام مسئول از روی صداقت این حرف را زده یا منظور دیگری داشته است.
آیا شما با خود این مسئول حضوری صحبت نکردید؟
بله؛ حتی دو بار مجبور به نگارش نامههای شفاف شدم که ادبیات نامهای که برای حمایت جشنواره نوشتهاید برای ما قابل فهم نیست اما شاید برای معاونان مربوطه قابل فهم باشد، اما او نامه را به مدیرکل خود آقای .... ارائه داد.
در حال برپایی دومین جشنواره «فتنه» بودیم که از دفتر آقای .... با بنده تماس گرفتند که آقای فلانی میخواهد شما را ببیند، بنده هم به دفتر وی در تهران حضور یافتم او با همان ادبیات مسئول بالاتر خود، این جشنواره را مورد حمایت قرار داد حتی از بنده پرسید میزان جوایز این جشنواره چگونه است؟ و بنده در جواب اعلام کردم که به نفرات اول تا سوم به ترتیب تمام سکه، نیم سکه و ربع سکه بهار آزادی تقدیم میشود او نیز در جواب دستور داد به جوایز هر یک از نفرات اول تا سوم 200 هزار تومان، افزوده شود، بنده هم پذیرفتم.
در آن زمان تعداد برندهها 7 نفر بود که در نهایت وعده این مقام مسئول یک میلیون و 400 هزار تومان بود اما در نهایت از این مسئول هم تا حالا بازی خوردهایم.
در اینجا این سؤال برای بنده مطرح است که پرداخت یک و یا 10 میلیون تومان وجه نقد برای جشنوارهای که به صورت مردمی و توسط خیرین فرهنگی برپا میشود، وجه قابل توجهی نیست اما این صاحب منصبان ارشد سیاسی و فرهنگی پایتخت چگونه است که به آسانی آن هم در جمع دیگر مسئولان حرفهایی را میرنند و به آن عمل نمیکنند. حتی پیگیریهای ما بعضی از آنها را دچار بغض میکند؟
طبیعی است مسئولان شهرستان ورامین نیز به مقامات ارشد خود نگاه میکنند. شورای شهر ورامین مصوب کرده هر کتاب مربوط به ورامین یا نویسنده ورامینی را مورد حمایت قرار دهد. ما 27 سال است در این شهر داریم کتاب مینویسیم. اگر یک مورد حمایتی دارند بفرمایند. شورای شهر و شهرداری قرچک نه تنها تا به حال هیچ حمایتی نکرده بلکه چند بار پیغام پسغام فرستادهاند که رسول آفتاب را از ساختمانی که متعلق به ارشاد است بیرون میکنیم. ما هرچه فکر میکنیم نمیدانیم در این گوشه یک پارک متروک که محل جولان معتادان و قاچاقچیان است، جای چه کسی را تنگ کردهایم.
خلاصه این که طی برپایی جشنواره «فتنه» حتی به میزان اندک نیز این جشنواره را مورد حمایت قرار نداند، حتی گاهی اوقات زیر پای متولیان این جشنواره را خالی کردهاند یعنی در برخی از مراسمها، آموزش و پرورش این شهرستان اعلام کرده است تا کتابهای مؤسسه رسول آفتاب را برای توزیع میان مدعوین به این سازمان تحویل دهیم اما یک سال از وعده آنها میگذرد، هزینه این آثار تاکنون پرداخته نشده است.
در بیست و پنجمین نمایشگاه بین المللی کتاب تهران محفل ثبت خاطرات شفاهی بیداری اسلامی و شهدای هسته ای برپا کرده و ده- بیست میلیون تومان هزینه کردیم، اما حالا وزارت ارشاد زیر بار پرداختش نمیرود. به گونهای جشنواره «فتنه» از ارگانهای دولتی بیش از 40 میلیون تومان طلب دارد.
همکاری سازمانهای دولتی شهرستان ورامین با جشنوراه فتنه چگونه بوده است؟
تلاش کردیم تا تبلیغ برپایی جشنواره «فتنه» در شهرستان ورامین گسترده برگزار شود به همین منظور مسئولان این شهرستان جلسهای را برپا کردند که در آن فرمانده یکی از سازمانهای رسمی و دولتی شهر ورامین گفته بود که رحیم مخدومی تلاش بر مطرح کردن خودش دارد و به پایگاهها و زیرمجموعههای خود اطلاع عدم همکاری با بنده را داده بود.
در گیرودار برپایی خاطرات شفاهی فتنه در نمایشگاه بینالمللی کتاب تهران بودم که از دفتر مقام معظم رهبری، با بنده تماس گرفت و گفت: الان در جلسهای بودم که صحبت درباره کارهای شما بود. وی معتقد بود که وقتی رهبر انقلاب کتاب «چت مقدس» را مشاهده کردند مورد تجلیل قرار دادند.
چرا در جشنواره سوم به فتنه در صدراسلام اشاره کردید؟
موضوع «فتنه صدر اسلام» برگرفته از بیانات گهربار مقام معظم رهبری بود چراکه خود ایشان برای این مهم مصادیقی نظیر «عمار» را بیان کردند که این امر نشانگر آن بود که با توجه به اینکه فرهنگ خودمان را از تاریخ اسلام میگیریم باید خود را با این فرهنگ معیار کنیم.
آیا شما شخصاً برای نگارش آثار توسط برخی از نویسندگان مطرح کشور، اقدام کردید؟
مخدومی: بله؛ در ابتدا بنده فراخوان جشنواره فتنه را به صورت پیامکی ارسال کردم. دوره اول غالباً پاسخهایی دریافت میشد یا مزاح بود، یا استهزاء. اما دور دوم سکوت کردند. همراه برخی از دوستان نویسنده برای حضور در همایش رمان رضوی به مشهد مقدس رفته بودیم. آن زمان نیز پیامکهای جشنواره فتنه تازه ارسال شده بود، دوستان با تعجب میپرسیدند؛ میخواهی برای فتنه جشنواره برپا کنی؟ به نوعی برایشان بسیار غریب بود که نویسنده دفاع مقدس نباید به این مسائل توجه داشته باشد. حتی از برخی دوستان نویسنده برای حضور، سخنرانی و تجلیل از محمدرضا سرشار و امیرحسین فردی دعوت به عمل آوردم، اما هیچگاه قبول نکردند.
نویسندگانی که دعوت همکاری را رد میکردند در جبهه خودی بودند یا جبهه مقابل؟
مخدومی: در جبهه مقابل اصلاً دوست و آشنایی ندارم، غالباً این افراد جزو نویسندگان دفاع مقدس بودند که درباره این موضوع سکوت کردند ولی در کنار آنها آقایان گلعلی بابایی، محسن مؤمنی، احمد شاکری، امیرحسین فردی و محمدرضا سرشار کمک شایانی به این جشنواره کردند، حتی آقای مؤدب (شاعر) با اینکه موضوع جشنواره داستان بود برای حمایت، در این جشنواره حضور یافت.
مؤسسه رسول آفتاب از نویسندگان مطرح کشور سفارش چاپ کتاب نیز دارد؟
این موضوع جزو برنامههای آینده مؤسسه فرهنگی هنری رسول آفتاب به شمار میرود اما اگر تا الان سراغ نویسندگان برجسته کشور نرفتهایم به دلیل بضاعت اندک این مؤسسه بوده است. هر کدام از نویسندهها یک عرف و قیمت مشخص خودشان را دارند اما این مؤسسه تا توان لازم را برای امضای قرارداد با نویسندگان مطرح کشور را به دست نیاورد، سراغ آنها نخواهد رفت، همچنین این مؤسسه کتابهایی که بیشتر دغدغه چاپ آنها وجود دارد را به چاپ میرساند نه هزینه حقالتألیف به نویسندگان را.
مؤسسه فرهنگی و هنری رسول آفتاب به جزء چاپ کتاب درباره فتنه، به چه اقدام دیگری دست زده است؟
علت اینکه برای این مؤسسه فعالیت چند منظوره گرفتیم، این بود که در زمینه فیلم به انجام فعالیت بپردازیم چراکه از لحاظ توانایی، افراد با تجربه در زمینه نگارش و تولید فیلم وجود دارند اما به دلیل مشکلات مالی، این فعالیتها عملیاتی نشده است. یکی از آمال این مؤسسه این است که بخش فیلمسازی را فعال کند از اینها مهمتر یکی از دغدغههای جدی مؤسسه فرهنگی هنری رسول آفتاب، تربیت نیروهای متعهد و کارآمد است.
یعنی هدف شما کادرسازی در این زمینهها است؟
بله؛ این موضوع را در حد نگارش که کمترین هزینهها را به خود اختصاص میدهد، انجام دادهایم و فروش بسیار خوبی هم داشته. یعنی در زمینه کتاب به ویژه مستندنگاری، توانمند هستیم به نوعی در عین واحد میتوانیم یک پروژه سنگینی را برای کارهای اجرایی قبول کنیم چراکه این مؤسسه دارای تیم قوی برای جمعآوری مصاحبه، پیادهسازی، و نگارش است و کادرسازیهای لازم برای این موضوع درنظر گرفته شده است.
در این راستا باید گفت که این مهم یکی از دغدغههای مؤسسه رسول آفتاب است که بتوانیم در زمینه داستاننویسی و فیلمنامهنویسی و تولید فیلم، کارگاههای آموزشی راهاندازی کند.
متأسفانه نظام جمهوری اسلامی با متولیان فرهنگی که داشته! نتوانسته حتی به تعداد انگشتان یک دست، فیلمساز و نویسنده متعهد و خوب تحویل جامعه دهد یعنی هر چه اتفاق افتاده، همه خودجوش بوده. پایگاه محکم و معتبری که هدفمندانه به دنبال این موضوعات رفته باشد، را نداشتیم این یک بار بر زمین مانده است و علاقهمند هستیم از توان خودمان گوشهای از این بار را گرفته و بلند کنیم.
یکی از دغدغههای دیگر مؤسسه رسول آفتاب این است تا کتاب فاخر 15 خرداد را به چاپ برساند، چند سالی است که در حال جمعآوری آن هستیم و حجم قابل توجهی هم شده است.