کد خبر: ۵۳۶۲۷۰
زمان انتشار: ۱۴:۴۸     ۰۶ ارديبهشت ۱۴۰۳
عده‌ای از هواداران منچستریونایتد بلیت‌های خریداری شده برای بازی شفیلد را پس داده بودند.

به گزارش سرویس ورزشی پایگاه تحلیلی خبری 598 : 26 سال لیگ برای یونایتد فتح نشد و اولدترافورد هنوز یکی از شلوغ‌ترین ورزشگاه‌های انگلیس بود. فرگوسن پس از یک دوران باشکوه و پر از افتخار این باشگاه را ترک کرد و کماکان سکوهای تئاتر رویاها دوست داشتند رویاهای خود را در میدان ورزشگاه خانگی ببینند. شکست‌ها و اتفاقات تلخ دنیای شیاطین سرخ را احاطه کرد اما آنها در سردترین شب‌ها در غم‌انگیزترین غروب‌ها در تاریک‌ترین لحظات ممکن کنار تیمشان ایستادند و حتی بعد از شکست سنگین خانگی مقابل لیورپول هم سرود قدیمی و معروف ما کنار هم می‌مانیم را سر دادند. این آخرین و مطمئن‌ترین سنگر منچستریونایتد در همه تاریخ این باشگاه به شمار می‌رود. آنها مایوس نمی‌شدند؛ حتی اگر یاس با هیبتی به بزرگی باخت در مقابل رقبای سنتی یا در شمایلی به ترسناکی دوری از هر عنوان قهرمانی، سر بر می‌آورد و قصد آسیب زدن به تئاتر رویاهای محبوبشان را داشت.

اتفاق اخیر اما شاید یکی از نگران‌کننده‌ترین پدیده‌های تاریخ این تیم به شمار بیاید. عده‌ای از حامیان همیشگی تصمیم گرفتند بازی تیم محبوب خود را از نزدیک نبینند و سرودی برای به شکوه و وجد رساندن اولدترافورد نداشته باشند. یونایتد برای مسابقه مقابل شفیلدیونایتد با دسته‌ای از هوادارانی مواجه شد که بلیت خریداری شده را پس دادند و آخرین و مطمئن‌ترین سنگر منچستر را خالی گذاشتند. از این پدیده باید بیشتر از هر شکست، ناکامی و افتی بیشتر ترسید. منچستریونایتد مستعد یک انقلاب بزرگ و یک حرکت جمعی از سوی هواداران همیشه وفادارش شده و شاید سران این تیم باید هر چه زودتر دست بجنبانند و سکوهای حمایت‌گر باقی مانده را راضی نگه دارند.

ریشه‌یابی ماجرا

وقتی در ابتدای فصل با بوغ و کرنای رسانه باشگاه، بازیکنان ناکارآمدی به ترکیب اضافه می‌شوند  و در قامت قهرمانان جدید به یونایتد می‌آیند، وقتی هر فصل را با امید دادن به هواداران بر اساس به برنامه‌ریزی بزرگی که وجود ندارد، شروع می‌کنند و وقتی منچستریونایتد هیچ روزنه‌ای از آینده‌ای درخشان را به سکوهای ظلمت‌زده ورزشگاه خانگی‌اش نمی‌تاباند، باید هم منتظر یاسی دسته جمعی و عمیق در اردوی وفاداران همیشگی این تیم بود. پس از فرگوسن این باشگاه چه دستاورد بزرگ، چه خاطره فراموش نشدنی و چه فتح لذت‌بخشی را به هوادارانش بخشیده که آنها را پشت سر خودش نگه دارد؟ آنها فقط می‌بینند بازیکنان پر سر و صدا و گران‌قیمت هر فصل بخش زیادی از بودجه باشگاه را صرف خودشان می‌کنند و در زمین از بازیکنان نوجوان آکادمی هم کارایی کمتری دارند. هواداران منچستریونایتد در همه روزهای سرد در حلقه گرم خودشان «ما کنار هم می‌مانیم» را می‌خوانند و  می‌بیینند تیمشان، سرمربی‌شان و حتی خیلی از بازیکنانشان کنارشان نیستند و حلقه خودشان را خالی از هویت می‌یابند. توقع ادامه حمایت از چنین مجموعه‌ای هر چند هرازگاهی مثل بازی شب گذشته مقابل شفیلدیونایتد رده بیستمی و تسلیم شده لیگ برتر بردی را هم رقم بزند، منصفانه نیست. منچستر به پاس وفاداری دور و دراز حامیانش چیزی به آنها نبخشیده که اکنون انتظار پس گرفتنش را داشته باشد. بنابراین پس دادن بلیت خریداری شده برای تماشای یکی از بازی‌ها هم رویکردی طبیعی و حتی قابل انتظار برای روزهایی خیلی قبل از از بازی مقابل شفیلد خواهد بود. ریشه این ماجرا و این اقدام به شدت نامتعارف با فرهنگ باشگاه در ساق‌های بازیکنان پردرآمد، بی‌تعهد و کم‌کیفیت نهفته است. ریشه‌ ماجرای نامتداول با عادات منچستری‌ها به تصمیم‌گیری‌های مبتنی بر تجارت سران تیم و در دست خالی سرمربی این باشگاه برای نمایش‌های شورانگیز و درخشان و آینده‌دار می‌رسد. مشکل از هواداران نیست. آنها عصبانی هستند و باید این عصبانیت را به گونه‌ای، با چند بنر، چند شعار، چند کمپین و یا پس دادن بلیت نشان دهند.

نه سقوط، نه نجات

این تیم به همان دلایل ذکر شده مدعی قهرمانی لیگ نیست. حتی برای فینال جام حذفی امید زیادی در اردوی هوادارانش موج نمی‌زند. وضعیت منچستریونایتد برای حامیانش بسیار شبیه به قهرمانی است که از دره‌ای بلند و عمیق پرت شده. این قهرمان در طی سقوطش هر از گاهی به دستاویزی مثل یک شاخه در پناه سنگ‌ها چنگ می‌زند، سقوط را به تاخیر می‌اندازد و با خسته شدن انگشت‌هایش، دوباره مراتب دیگری از سقوط را به تصویر می‌کشد. بردهای گاه و بیگاه و خریدهای گران‌قیمت شاید همین شاخه‌های در مسیر سقوط است که امید هوادار خسته را نه می‌کشد و نه نجات می‌دهد. شاید اگر این سقوط کامل و سریع اتفاق می‌افتاد، آنها تکلیف خودشان را می‌دانستند و فکری به حال پیکر بی‌جان یونایتد بعد از فرگی می‌کردند اما نمی‌دانند با جسم خسته و نیمه‌جان تیم محبوب در حال سقوط به دره‌های معمولی بودن و دور از افتخار چه باید بکنند! منچستر هوادارانش را بلاتکلیف گذاشته‌ و آنها هم سکوهای اولدترافورد و البته هنوز بخش کمی از این سکوها را در روز بازی مقابل شفیلدیونایتد بلاتکلیف رها کردند.

کنار هم می مانیم 

رقیب سنتی در خانه شکستشان داد و دست در دست تکرار کردند، جام‌ها و عناوین دور شدند و باز هم با همان اتحاد قدیمی خواندند، رویا از تئاتر رویاها رخت بست و دوباره یک‌صدا فریاد سر دادند که؛

We stick together, We stick together

این بار بیایید معنای دقیق‌تر این عبارت را مرور کنیم منچستری‌ها در واقع نمی‌گویند « ما کنار هم می‌مانیم». آنها به معنی دقیق‌تر حلقه گرمی را تشکیل می‌دهند، چشم بر کابوس می‌بندند، مقابل بادهای سرد ناکامی و یاس، زره پر حرارتی از اتحاد را می‌سازند و این خانواده قدیمی یکدیگر را در آغوش می‌گیرند و در خانه‌ای که یادآور بهترین خاطرات گذشته است و با چشمانی بسته و در مرور چنین خاطراتی زمزمه می‌کنند؛ «ما به هم می‌چسبیم»! یعنی از یکدیگر دور هم نمی‌شویم. اینجا هنوز امید زنده است؛ حتی اگر چند سکو هم در اولدترافورد خالی بماند و چند بلیت پس داده شود. منچستر بازگشت را در دنیای فوتبال تعریف کرده و برای تکرار مفهومی که خودش از بنیان گذاران جا افتادنش در مستطیل سبز بوده، یقینا اندوخته‌ای خواهد داشت. شاید این بار باید در جایی بیرون از اولدترافورد، در محلی نمایان‌گر قلب‌های شکسته و نگاه‌های مضطربشان، در مکانی بدون امید مجموعه فعلی و در نقطه‌ای به جز قرار همیشگی در اولدترافورد، کنار هم باشند و بمانند و یا به عبارت دقیق‌تر در آغوش هم باشند و یه یکدیگر بچسبند و تکرار کنند؛

We stick together, We stick together

منچستریونایتد نجات پیدا می‌کند و این هواداران با بلیت‌های پس داده شده یا با هر شیوه دیگری مسیر تیم محبوب خودشان برای ساختن دوباره و لبریز شدن از افتخار پیدا خواهند کرد.

نظرات بینندگان
نام:
ایمیل:
انتشاریافته:
در انتظار بررسی: ۰
* نظر:
جدیدترین اخبار پربازدید ها