کد خبر: ۱۶۱۱۱
زمان انتشار: ۰۹:۵۱     ۲۹ تير ۱۳۹۰
سر تا پايش را که نگاه مي‌کردي غرور بود، سر بالا، سينه جلو انگار که از مردم طلبکار بود! همين که براي مصاحبه وارد اتاق شدم، نگاهي از بالا به من کرد ومن هم تا ته خط را خواندم. سلام نکرد و منتظر سلامم ماند. من هم به رسم ادب سلام دادم و مصاحبه را شروع کردم.

لطفاً خودتان را در ابتدا براي خوانندگان صفحه جواني معرفي بفرماييد؟

من آقازاده آقازاده يان هستم.شغل بنده «هم استفاده ويژه از تسهيلات دولتي است».

منظورتان همان رانتخواري است؟

نه، من که دزد نيستم فقط از تسهيلات ويژه بهره مند مي‌شوم.

چرا شما از تسهيلات ويژه بهره مند مي‌شويد، مگر رنگ خونتان با جوانان ديگر تفاوت دارد؟

نه، بحث بر سر واژه زيباي «پ» است من پارتي دارم اما جوانان ديگر نه!اين خودش يک دنيا تفاوت است.

مثلاً چه تفاوتي، مي‌شود کمي بيشتر توضيح بدهيد؟

بله، به عنوان مثال من امنيت شغلي دارم اما برخي جوانان نه!هر جا که دلم بخواهد شغل پيدا مي‌کنم، اما بعضي از جوانان بيکار هستند. من در سن پايين ازدواج مي‌کنم اما جوانان به دلايلي که به ما آقا زاده‌ها مربوط نمي‌شود، در زماني ازدواج مي‌کنند که معمولا در آن دوران به آنها پيرپسر مي‌گويند. بازهم بگويم يا همين‌ها کافي است.

نه، کاملاً برايم روشن شد، آن وقت اين همه تسهيلات که از قرار معلوم و به عقيده شما رانت محسوب نمي‌شود، از طريق چه کانالي به شما رسيده است؟

خب معلوم است از طريق زحمت‌هاي شبانه روزي پدرم!

ببخشيد، پدرتان چقدر زحمت مي‌کشند که اين همه سرمايه و امتياز براي شما فراهم کرده‌اند؟

پدرم تلاش زيادي در زمينه گرفتن وام‌هايي با صفرهاي بالا از بانک‌ها مي‌کند، باور کنيد آنقدر زياد زحمت مي‌کشد که گاهي اوقات دلم برايش مي‌سوزد. البته درعوض هر شب با کيسه‌اي پر از پول به خانه مي‌آيد.

چقدر خوب، آن وقت اين پول‌ها که شامل همان وام‌هاي غير قانوني نمي‌شود؟خودتان بهتر مي‌دانيد، منظورم بحث مفاسد اقتصادي و اين حرف‌هاست.

نه، نه اصلاً !پدرم اصلاً اهل اين حرف‌ها نيست، بالاترين رقمي که تاکنون وام گرفته ۲۰۰ ميليارد تومان بوده و هنوز يک رقمش را به بانک برنگردانده، خودتان مي‌دانيد که ۲۰۰ ميليارد تومان اصلاً تخلف نيست و در اين دوره و زمانه پولي محسوب نمي‌شود. واقعاً پدرم با اين نحوه جمع کردن پول، زحمت زيادي مي‌کشد تا بهترين‌ها را براي ما وخانواده مان فراهم آورد.

خب از اين بحث‌ها بگذريم، تا اينجا آن چيزي که از حرف‌هاي شما بر مي‌آيد گوياي اين است که شما اصلاً آقازاده نيستيد!

خب از همان ابتدا هم معلوم بود، من نان بازوي خودم را مي‌خورم. فقط هر چند وقت يكبار از بابا ۵۰، ۶۰ ميليون تومان پول توجيبي مي‌گيرم، البته اين موضوع اصلاً به استقلال من ضربه‌اي وارد نمي‌کند. اينکه ديگر اسمش آقازاده نمي‌شود!

شما واقعاً يک آقازاده پررو هستيد. تصميمي براي خارج رفتن نداريد؟

اصلاً مگر مي‌شود آقازاده بود و حداقل دو سال را به خارج نرفت. بالاخره آقازاده بودن هم رسم و رسومي دارد که بايد رعايت شود. اصلاً اگر خارج نرويم و حساب در خارج از کشور نداشته باشيم کلي کلاس کاري آقازاده بودنمان پايين مي‌آيد.

مي‌دانيد که خيلي از خانواده‌ها نمي‌توانند به فرزندشان در ماه پول تو جيبي کافي بدهند، نظر شما دراين مورد چيست؟

من نظر خاصي ندارم، بالاخره مشکل خود آنهاست به من ربطي ندارد. پدرآنها هم بايد به اندازه پدرمن زحمت بکشد. بالاخره اين شايستگي‌هاي پدرمن بوده که توانسته اين مقدار وام بگيرد.

اي بابا، از اين حرف‌ها بگذريم، برخورد با شما در ادارات به چه صورت است؟

خيلي خوب، به ويژه که وقتي مي‌فهمند که بنده پسر فلان کس هستم، خارج از صف، کارم را راه مي‌اندازند. شايد بارها شده که درحضور کلي جوان که در صف بوده‌اند خارج از نوبت به کارم رسيدگي شده است.

در پايان صحبتي براي جوانان داريد؟

فقط مي‌خواهم به جوانان بگويم که دوستشان دارم و آنان را هم به تلاش دعوتي مي‌کنم تا مثل من نان بازويشان را بخورند.

الحق والانصاف که شمادر پررويي يکه تاز هستيد.

خواهش مي‌کنم، همه همين را مي‌گويند، اما به هر صورت هميشه آدم‌هاي مستقلي مثل من که مي‌خواهند از راه درست پيشرفت کنند دشمناني هم دارند ديگر!
نظرات بینندگان
نام:
ایمیل:
انتشاریافته:
در انتظار بررسی: ۰
* نظر:
جدیدترین اخبار پربازدید ها