کد خبر: ۶۷۶۳۳
زمان انتشار: ۱۶:۰۷     ۲۶ تير ۱۳۹۱
چهار روز پس از پذيرش قطعنامه در 27 تير ماه سال 1367، آيت الله خامنه اي اولين نماز جمعه پس از اين حادثه را امامت فرمودند و در دومين خطبه اين نماز جمعه تاريخي، تحليل مشروح و مبسوطي از مسائل مربوط به قطغنامه 598 ارائه فرمودند.

پایگاه 598 - اين تجربه عظيم اين ملت يك عده‌اي را براي هميشه و تا ابد سرشكسته كرد، يك عده‌اي را هم براي هميشه و تا ابد سربلند‌ آن كساني كه هشت سال خونين‌ترين تجربه اين ملت را ديدند و از كنج عافيت خودشان بيرون نيامدند. اينها تا ابد سرشكسته هستند. اينها خيال نكنند كه حالا پذيرش قطعنامه حرف آنها را ثبت كرد، نه حرف آنها به معناي نشانه ننگي بر پيشاني آنها تا ابد باقي خواهد ماند.

چهار روز پس از پذيرش قطعنامه در 27 تير ماه سال 1367، آيت الله خامنه اي اولين نماز جمعه پس از اين حادثه را امامت فرمودند و در دومين خطبه اين نماز جمعه تاريخي، تحليل مشروح و مبسوطي از مسائل مربوط به قطغنامه 598 ارائه فرمودند.

*هنگام پذيرش قطعنامه 598 مقام معظم رهبري علاوه بر مسئوليت رياست جمهوري، امامت جمعه تهران را نيز بر عهده داشتند(كه هنوز هم ايشان به به طور رسمي امام جمعه دائم تهران مي باشند) . چهار روز پس از پذيرش قطعنامه در 27 تير ماه سال 1367، آيت الله خامنه اي اولين نماز جمعه پس از اين حادثه را امامت فرمودند و در دومين خطبه اين نماز جمعه تاريخي، تحليل مشروح و مبسوطي از مسائل مربوط به قطغنامه 598 ارائه فرمودند كه پس از گذشت 20 سال از آن روزها بسيار خواندني و مفيد به فايده است.

مسئله اصلي كه در اين خطبه مطرح خواهيم كرد مسائل مربوط به پذيرش قطعنامه 598 شوراي امنيت است؛ لاكن قبل از آن لازم مي‌خواهم بياد امام باقر‌العلوم(ع)‌ اسوه مقاومت و علم و عمل كه شهيد امروز هست اداي احترام كنم و به شما برادران و خواهران عرض كنم كه زندگي امام باقر(ع) مثل همين زندگي ده سال شما سرتا پا جهاد و مبارزه و پيشرفت و موفقيت بود.
آن روز مردم مجاهدتش را مي‌ديدند و امروز ثمرات عظميش را مي‌بينيم كه در سراسر تاريخ اسلام اين ثمرات گسترده و پراكنده است و ما اميدواريم شيعيان خوبي براي آن حضرت باشيم و آن راه را همچنان ادامه بدهيم. در مورد اين قطعنامه مسائل متعدد و مهمي هست كه من بقدر كفاف وقت بصورت فشرده به اهم آنها اشاره خواهم كرد. اولا بايد دانست كه اين مسئله، مسئله قبول قطعنامه يكي از پديده‌هاي بسيار مهم تاريخ انقلاب است چه قبول قطعنامه يكي از پديده‌هاي بسيار مهم تاريخ انقلاب است چه قوبل قطعنامه به آتش بس و خاتمه جنگ منتهي بشود و چه با خباثت دشمن بهانه‌گري و جنگ افروزي او به اتمام جنگ منتهي نشود. بهر حال اين حركت يكي از مهمترين حوادث و مهمترين حركات و مهمترين آزمايش‌ها در تاريخ انقلاب ما بود، خيلي چيزها را و خيلي حقايق زيبا را از انقلاب ما آشكار كرد. چيزهايي كه اگر اين تجربه‌ها پيش نيابد به اين روشني ديده نخواهد شد. شجاعت رهبري كشور و انقلاب را، آن قدرت و صلابت معنوي و شجاعت روحي و اخلاقي كه در يك لحظه يك موضعي را بخاطر مصلحت و اسلام و مسلمين اتخاذ مي‌كند و اعلام مي كند كه دنيا در مقابل اين موضعگيري ‌متحير مي‌ماند. اين شجاعت از شجاعت در جنگ بالاتر است اين شجاعت اخلاقي و روحي است كه كمتر كسي از بزرگان عالم اين قدر توانسته است آن را در اعمال و رفتار خود نشان بدهد.
دلبستگي رهبر و امت دنباله روي او به اسلام و مسلمين به مصالح اسلامي آن وقتي كه مصلحت اسلام ايجاب مي كند ناگهان يك موضعي را در پيش مي‌گيرد كه علي‌الظاهر با موضع گذشته او 180 درجه اختلاف جهت دارد چون اسلام اين را مي‌خواهد. چون مصلحت انقلاب و كشور و ملت اين را ايجاد مي‌كند يعني فاني‌ شدن در مصالح اسلام و مسلمين.
يكي از نكات زيبايي كه آشكار شد اتحاد و پيوند مستحكم بين مردم و امام بود به مجرد اينكه معلوم شد كه رضايت امام و تصميم امام پاي اين قضيه است ناگهان همين ملتي كه مشت‌ها را گره كرده بودند و فرياد جنگ سر مي‌دادند گفتند كه اماما «پيامت را شنيديم و ما تسليم پيام تو هستيم» اين اطاعت و انقياد است. آن هم امتي بيدار، ملتي كه بزرگ و كوچك آن سياسي هستند و مردم ما مردم چشم و گوش بسته‌اي نيستند مي‌باشند يك وقت ملتي اصلا نمي‌داند در دنيا چه مي‌گذرد و در كشورشان چه مي‌گذرد دولت يعني چه جنگ يعني چه صلح يعني چه خوب يك چنين ملتي اشكالي ندارد كه به حركت بزرگترها و پيشوايان خودشان به هر طرف كه آنها رفتند حركت كنند ملت ما آنطور ملتي نيست، امروز من گمان نمي‌كنم در دنيا هيچ ملتي باشد كه شعور سياسي و درك سياسي و قدرت تحليل سياسي‌اش بقدر ملت ما باشد در شهرها، در روستاها، بزرگ و كوچك، زن و مرد، قشرهاي مختلف همه نسبت به مسائل كشور، مسائل دولت، مسوولين كشور، مسائل جهاني، آمريكا، اسرائيل، شوروي، دشمني‌ها،دوستي‌ها، جبهه‌بندي‌ها، سازمان ملل، شوراي امنيت و نسبت به اين مسائل سياسي همه مردم ما امروز آشنا هستند.
يك ملت آگاه، روشن، تصميم‌گيرنده، اعتراض‌كننده، صاحب نظر، صاحب اراده كه خيلي جاها ممكن است نظر مسوولين را هم قبول نداشته باشند آن را هم اعلام بكند، يك چنين ملت بيدار، هوشيار، سياسي، آگاه و با اراده را مشاهده مي‌كنيم كه در مقابل رهبرشان آنچنان با اعتقاد با انقياد و با قبول برخورد مي‌كنند كه اين نشان‌دهنده اتحاد كامل بين امام و امت است اين يكي از آن زيبايي‌هاي عظيم اين انقلاب ما است هيچ كسي اعتراضي نمي‌كند، چون رهبرشان را مي‌شناسند، امام هم خودشان فرمودند من شماها را مي‌شناسم و شما هم من را خوب مي‌شناسيد. در اين چند سال امام عزيز يكايك اين ملت را شناختند آن روح بزرگ، آن فدائي بودن در مقابل مصلاح اسلام آن بي رودربايستي بودن نسبت به حقايق و عدم اغماض از آنچه كه منطبق بر مصلحت اسلام و مسلمين است و آن آمادگي براي شهادت كه در شما هست.
آن روح بلند و بزرگ و فكر حكيمانه و دور انديش و مصلحت ياب و جهت ياب مردم اينها را در امام آزمايش كردند و تجربه كردند و امام هم ملت خودش را، ايمانشان را، اخلاصشان را، فداكاريشان را خوب شناخته است حقيقتا پيوند بين امام و امت هست و معرفت اين دو نسبت به همديگر يكي از آن نكات بسيار زيبا از آن زمان بود كه اينطور و به اين وضوح آشكار شد.
حتي از همه بالاتر نيروهاي مسلح ما بودند سپاه با آن كشور و حماسه خودش و ارتش با آن اقامت طولاني خودش در ميدان‌هاي نبرد كه نيروهاي مسلح معمولا علاقمندند به اينكه جنگ را ادامه بدهند آنها مايلند كه عظمت و قدرت خودشان را به دشمن نشان بدهند و بيني دشمن را به خاك بمالند اما همين نيروهاي مسلح ما در مقابل امام اظهار انقياد كردند. چون فرمان امام است اين چيز بسيار با عظمت و با شكوهي است فرمانده سپاه پاسداران انقلاب اسلامي و رئيس ستاد مشترك ارتش جمهوري اسلامي در پاسخ به امام نوشتند و پيام دادند كه اماما هرچه شما بگوئيد ما قبول مي‌كنيم در حاليكه ما مي‌دانيم طبيعت نيروهاي مسلح و روحيه نيروهاي مسلح يك روحيه‌اي است كه ميل به جنگ دارد. آن شور انقلابي آن روحيه نظاميگري مي‌خواهد كه برود در ميدان جنگ و خودش را نشان بدهد و دشمن را به خاك بنشاند و چون امام اراده كرد و چون امام اين را مفيد دانسته و طبق مصلحت تشخيص داده و نظر مسوولين كشور را تاييد فرموده و به اين كار اقدام كرده و تصميم گرفته لذا آنها هم مي‌گويند ما تسليم هستيم كه اين از آن نكات بسيار جالبي بود كه در اين برهه از زمان نشان داده شد و آشكار شد.
نكته ديگر اين است كه اين حادثه در دنيا تحليل‌هاي زيادي را برانگيخت بعضي‌ها در دنيا تحليل اقتصادي كردند گفتند كه ضرورت‌هاي اقتصادي ايران را به اين موضع رساند بعضي‌ها تحليل نظامي كردند، بعضي‌ها تحليل سياسي كردند و هر كسي يك حرفي زد. و حقيقت اين است كه از اول انقلاب تا حالا دشمنان ما هرگز در هيچ حادثه‌اي از جمله در اين حادثه نتوانسته‌اند يك تحليل درست و واقع‌بينانه‌اي بدست بياورند و ارائه بدهند بنده عرض مي‌كنم تحليل‌هاي دنيا نسبت به آنچه كه اتفاق افتاد تحليل‌هائي ناقص يا سرتاپا غلط و دروغ است.
تحليل واقعي اين نيست مسئله را در آن حد مجملي كه مي‌شود گفت من در يك جمله عرض مي‌كنم و آن جمله را براي شما تبيين مي‌كنم آن جمله اين است كه مسئولين نظام تشخيص دادند و امام بزرگوار بر اين تشخيص صحه گذاشتند كه امروز قبول قطعنامه به صلاح اسلام و انقلاب و كشور است حالا چطور به صلاح است چه عواملي وجود دارد و چه حوادثي وجود دارد كه قبول قطعنامه امروز بنفع انقلاب است همه مردم مشتاق‌اند كه اين عوامل و حوادثي كه امام در پيامشان اشاره كردند اينها را بدانند بنده اين عوامل و حوادث را خوب مي‌دانم و مي‌توانم براي شما بيان كنم و هيچ جمله‌اي كه به مردم نشود گفت در اين عوامل و حوادث نيست من اين را قرص و محكم عرض مي‌كنم ما اگر اين عوامل و حوادثي را كه امام اشاره كردند به شما ملت عزيز بگوئيم مطمئنا نيروي عظيم شما بيشتر بكار خواهد آمد تا در اين مرحله آن كاري را كه بايد انجام بدهيد انجام دهيد. تمام ملت ايران مگر افراد معدودي كه خائنند و مزدور بيگانه هستند كه بالاخره گوشه و كنار از اين قبيل پيدا مي‌شوند غير از آن‌ها تمام ملت ايران محرم هستند كه به آنها اين عوامل و حوادث گفته بشود .البته در حاليكه شما محرم‌ها اين مطلب را از دهان من مي‌شنويد گوش‌هاي نامحرم هم متاسفانه خواهد شنيد اگر ما مي‌توانستيم راهي ‌را پيدا كنيم با بوجود آوريم كه آنچه را به شما گفته مي‌شود و ملت ايران محرم دانستن او هست فقط ملت ايران آن را بشنود و دشمن از او اطلاع پيدا نكند اگر اين چنين فضائي را ما پيدا مي‌كرديم شك نداشته باشيد بنده و ديگر مسئولين نظام مي‌آمديم يكي، يكي عوامل و حوادث را مي‌گفتيم و مطمئنا نظر موافق همه را جلب مي‌كرد. اما چه كنيم هرچه كه به شماها گفته بشود دشمن شما هم آن را خواهد شنيد گوش نامحرم و خائن دشمن نبايد بشنود ما رموز انقلابمان و اسرار كشورمان را مايل نيستيم دشمن بشنود، لذا نمي‌گوئيم يك عده‌اي ممكن است در ذهنشان خلجان كند كه شايد ما محرم نبوديم، نخير! شما محرميد و شما خودي هستيد. قضيه، قضيه خود شماست. مربوط به خود شماست. ما هم كه تصميم مي‌گيريم كار‌گذار شما هستيم ،چون شما به ما اطمينان كرديد. ما داريم مسئله شما را بنفع شما آنطور كه تشخيص مي‌دهيم و طبق حجت و وظيفه شرعي خودمان راه مي‌بريم .چطور شما محرم نيستيد؟ شما محرميد، دشمن شما محرم نيست. آن گوش نامحرمي كه نبايد بشنود و از رموز و اسرار كار شما آگاه خواهد شود، لذا حالا وقتش نيست و نبايد گفت. همانطور كه امام فرمودند انشاءالله يك روزي خواهد رسيد و آن روز هم مال چند سال ديگر نيست. خيلي زودتر از اينها انشاء‌الله وقتي خواهد شد كه ما بتوانيم انشاءالله براي مردم شرح بدهيم و دلايل و آن عوامل و حوادث و عللي كه امام در پيامشان اشاره فرمودند آن را تشريح كنيم و بگوئيم اينهاست.
و مردم خواهند فهميد و درك خواهند كرد، و آن چيزي را كه امروز بايد فهميد اين است كه آن چيزي كه تصميم گرفته شد اين برگشت از شعارهاي اصولي ما به هيچ وچه نيست. دشمن نمي‌تواند در اينجا ما را متهم كند كه ما از اصول خودمان برگشته‌ايم. حاشا و كلا! انقلاب اسلامي و رهبري عظيم‌الشان و مسوولين اين انقلاب و اين نظام با ذره ذره وجود خودشان و با لحظه لحظه عمر خودشان از اصول انقلاب اسلامي و از روح آشتي‌ناپذيري اين انقلاب در مقابل ابرقدرت‌ها و مستكبران عالم حراست و دفاع خواهند كرد. (تكبير نمازگزاران)

* حديبيه چگونه اتفاق افتاد؟

در تاريخ ما هم يك بار ديگر اتفاق افتاد. در زمان پيغمبر در سال ششم هجرت، يعني 1402 سال قبل از اين رسول خدا با عده‌اي به قصد ورود به مكه راه افتادند و خداي متعال به پيغمبر گفته بود و پيغمبر به مردم از قول خداوند وعده داده بود كه ما وارد مكه خواهيم شد. مسلمان‌ها آمدند يا اميد اينكه وارد مكه خواهند شد. دشمن در محلي بنام حديبيه راه آنها را سد كرد و مانع از حركت آنها شد، مي‌خواستند حمله كنند و آنها را قتل عام نمايند و از بين ببرند، خداي متعال مسلمين را حفظ كرد و قضيه به نوشتن يك صلح نامه منتهي شد كه به صلح «حديبيه» معروف است.
وقتي كه صلح‌نامه را مي‌نوشتند، پيغمبر نام خودش را كه فرمود اميرالمومنين نوشت، بعد از آن كلمه رسول‌الله را نوشت، آنها اعتراض كردند گفتند ما به رسول‌الله بودن تو اعتقادي نداريم، پيغمبر گفتند بسيار خوب، اين كلمه را پاك كن.
اميرالمومنين عرض كرد يا رسول‌‌الله دلم نمي‌آيد كلمه رسول‌الله را پاك كنم پيغمبر فرمود بده به من خودم پاك كنم. كاغذ را از اميرالمومنين گرفت و آنجائي كه رسول‌الله نوشته بود با دست مبارك خودش آنرا پاك كرد.
پيغمبر اين صلح‌نامه را با كلمه «بسم‌الله‌الرحمن‌الرحيم» شروع كرد كه شعار اسلامي است. آنها گفتند ما قبول نداريم، ما اين رحمن، را كه تو مي‌گوئي نمي‌شناسيم، بنويسيد «بسمكه اللهم» همان شعاري كه مشركين و كفار قريش داشتند، پيغمبر فرمود بنويسيد «بسمك اللهم» آنچنان وضعيتي پيش آمد كه يك عده، اولا همه مسلمان‌ها دچار تعجب شدند، يك عده‌اي از مسلمان‌هاي داغ و تند فريادشان بلند شد كه يا رسول‌الله داري چكار مي‌كني، مگر ما حق و اينها باطل نيستند. اين چه روشي است كه شما در پيش گرفتيد. يك نفري هم از سرشناسان مسلمان‌ها گفت من حتي آن روز در پيغمبري پيغمبر شك كردم.
مي‌دانيد خداي متعال از اين حادثه در قرآن به چه تعبيري ياد كرده است اين آيه معروف و آيات اول روسه «انا فتحنا» كه مي‌فرمايد «انا فتحنا لك فتحا مبينا» راجع به همين صلح است. اين فتح مبيني كه در قرآن يادآوري شده اين فتح مبين جنگ بدر و حنين و احد و احزاب نيست، صلح حديبيه است. «انا فتحنا لك فتحا مبينا» ما فتح آشكاري را براي تو تدارك ديديم. آن وقت مسلمانها نمي‌فهميدند همين آيه‌اي كه در اول خطبه اول خواندم اين مطلب را بيان مي‌كند كه «خدا چيزي را مي‌دانست كه شما نمي‌دانستيد» پيغمبر فرمود صبر و تحمل كنيد نتيجه معلوم خواهد شد. در تاريخ اسلام مي‌نويسند بركاتي كه بر صلح حديبيه مترتب شد بر هيچ جنگي از جنگ‌هاي پيغمبر مترتب نشده بود و شش سال تا آن تاريخ با كفار فريش جنگيده بود و اين صلح حديبيه به معناي نفي جنگ بدر و احد نبود. در جنگ‌هاي قبل از صلح حديبيه، يك جا پيغمبر بطور مطلق مثل بدر فاتح شده بود. يك جا مثل بعضي از جنگ‌هاي ديگر به متاركه منتهي شده بود. اين جنگ‌ها سر جاي خودش بود. صلح حديبيه به هيچ وجه شعار جنگ بدر واحد را تخطئه نمي‌كرد. پيغمبر شعار جنگ با كفار و مشركين را كه پس نگرفته بود. موضع پيغمبر تغيير نكرده بود اما مصلحت آن روز آن بود همچنانكه مصلحت جنگ بدر آن بود، مصلحت جنگ احد و احزاب هم آن بود. اين ريشه تاريخي اين كار.
مي‌بينيد كه همه چيز در تاريخ اسلام منطبق با يك نظام منطقي روشن در جاي خود گذاشته شده است. مساله اين است.
حالا من اصل ماجراي قطعنامه را مختصري تشريح كنم، با اينكه شما نسبت به آن آشنا هستيد. قطعنامه 598، قطعنامه‌اي است كه شوراي امنيت در حدود يك سال پيش صادر كرده بود و چند ماده دارد كه ماده اول آن آتش بس است. بعد از آتش بس يك سري كارهاي ديگر است. از جمله عقب‌نشيني تا مرزها از جمله تضمين آرامش در مرزها، تعيين متجاوز و شروع‌كننده جنگ، بازسازي، استقرار يك آرامش در منطقه و از اين حرفها، كه اين قطعنامه 598 است. كه ما قبلا به عللي كه توضيح داديم آنرا نمي‌پذيرفتيم و حالا جهت همان مصالحي كه اشاره شد اين را پذيرفتيم و قبول كرديم و قدم اول آن آتش بس است. آتش بس را هم دبير كل سازمان ملل بايد متعهد بشود و اوست كه اين كار را انجام خواهد داد.
ما گفتيم اين قطعنامه‌ را ما قبول داريم. البته قبول قطعنامه به معناي اين نيست كه به مجرد قبول، آتش بس مستقر خواهد شد. نه! اين بسته به تلاش دبير كل است كه چقدر انگيزه و همت و توانايي داشته باشد و دنبال اين قضيه را بگيرد تا اينكه آتش بس برقرار بشود و بعد از آتش بس هم كارهاي ديگري كه در آن قطعنامه پيش‌بيني شده است. اين مساله قطعنامه و سروكار اين قطعنامه با سازمان ملل و شوراي امنيت است.

*عدم صداقت عراق در مورد قطعنامه 598

چند تا نكته را در اينجا بايد پيرامون قطعنامه عرض بكنم. يك مساله اين است كه تا اين ساعت عراق نسبت به اين قضيه صادقانه برخورد نكرده است. اين را دنيا بايد بفهمد، ما داريم اين را اعلام مي‌كنيم. بهانه‌جويي و بهانه‌گيري كرده است. اين بهانه‌جويي و بهانه گيري عراق اگر چه ممكن است كار را به تاخير بيندازد يا موجب شود كه اصلا مساله آتش بسي پيش نيايد و روند جنگ ادامه پيدا كند اما در عين حال يك فايده بزرگ وجود دارد و آن افشا شدن چهره جنگ افروز جنگ‌طلب متجاوز خبيث رژيم صدام حسين است.
اين را دنيا خواهد فهميد و اگر اين بهانه‌گيري‌ها ادامه پيدا كند. بيشتر خواهند فهميد و حرفي كه ما در طول اين مدت مي‌زديم ثابت خواهد شد.
ما از اول مي‌گفتيم كه طبيعت رژيم عراق و اين بعثي‌هاي عفلقي كه بر سر كار هستند طبيعت آتش‌ افروز و جنگ طلب است. الان در همين چند روزه چند تا بهانه را اينها مطرح كردند، يكي از بهانه اين است كه گفته ما آتش بس نمي‌خواهيم، ما صلح مي‌خواهيم. اين را هم اعلام كردند، هم به آقاي معمر قذافي گفته كه او ديشب تلفني به من اطلاع داد كه صدام حسين مي‌گويد ما آتش بس نمي‌خواهيم، ما صلح مي‌خواهيم.
بنده به او گفتم كه هر صلحي اگر بخواهد انجام بگيرد با آتش بس شروع خواهد شد. صلح بدون آتش بس كه معني ندارد. اگر او نمي‌خواست بهانه‌جويي بكند و آتش بس را عقب بيندازد اين حرف يك حرف غير منطقي و غلط و غير قابل قبولي است. ما تمام بندهاي قطعنامه را مي‌خواهيم تا فقط آتش بس، ما كه تشنه آتش بس نيستيم، اين قطعنامه با همه بندهايش بايد انجام بگيرد. راه اجراي آن هم دبير كل سازمان ملل است كه ما اين را گفتيم.
ديشب هم با آقاي قذافي اين موضوع را تكرار كرديم، گفتيم به همان طريقه منطقي و قانوني و معمولي خودش بايد اجرا شود و ما آماده نيستيم چيز ديگري را قبول كنيم دبير كل سازمان ملل مشغول مي‌شود، كار مي‌كند و تحركات سياسي خودش را البته با سرعت هر چه بيشتر بايد انجام بگيرد كه اين دشمن بهانه‌گير آتش افروز، فرصت بهانه‌گيري‌هاي بيشتر پيدا نكند.
اين يكي از بهانه‌هاست كه ما صلح مي‌خواهيم و آتش بس نمي‌خواهيم. آتش بس مقدمه صلح است. مي‌گفتند كه ايران دارد حركت تاكتيكي مي‌كند، امام فرمودند نه، اين حركت، حركت تاكتيكي نيست. يك حركت واقعي و صادقانه است. در پيامشان فرمودند اينكه گفته بشود يك تاكتيك است كه ايران بكار مي‌برد ما اين حرف را رد مي‌كنيم. صادق‌تر و قاطع‌تر از قول امام امت در اين دنياي بزرگ، هيچ قول صادق و قاطعي وجود ندارد و امام به اين صراحت اعلام كردند (تكبير نمازگزاران)
بهانه ديگري كه باز مطرح كردند و تكرار مي‌كنند اين است كه ما مي‌خواهيم با ايران مذاكرات مستقيم انجام بدهيم. اين هم به نظر ما بهانه است. فرار كردن از وظايفي است كه در اين مرحله به عهده طرفين وجود دارد. مي‌خواهند از اين وظايف فرار كنند والا مذاكره مستقيم در جاي خودش آن وقتي كه كار به مذاكره مستقيم برسد ممكن است مذاكره مستقيم هم انجام بگيرد. اين شرط اضافه‌اي نيست كه يك نفر بيايد بگويد ما مي‌خواهيم مذاكره مستقيم بكنيم. در شرايط كنوني دبير كل واسطه است و بايد اقداماتش را انجام بدهد و دنبال بكند. ممكن است در خلال كار، به مذاكره مستقيم هم منتهي بشود. كساني از دو كشور مي‌نشينند حرف‌هايشان را ممكن است با همديگر بزنند. اين يك بهانه‌جوئي و يك بهانه‌گيري است. اين براي اين است كه كار عقب بيفتد.
بنابراين ما تا اين لحظه نشانه‌هاي بي‌صداقتي و بهانه‌گيري و جنگ‌افرازي و تجاوز‌طلبي را در دشمن خودمان ديديم كه البته قبلا هم ما بارها اين را ديديم و گفتيم و تجربه كرديم و امروز دنيا دارد اين را مشاهده مي‌كند و ما اصرار داريم كه دنيا روي اين بهانه‌ها تكيه كند و حقيقت آنها را درك كند. اين يك نكته.

*لزوم آمادگي نيروها براي دفاع شرارت احتمالي دشمن

نكته دومي كه ما به مردممان مي‌خواهيم موكدا بگوئيم اين احتمال وجود دارد كه عراق بخواهد با اين بهانه‌جوئي‌ها آتش‌افرازي را همينطور ادامه بدهد. كه البته در اين صورت چهره‌اش افشا خواهد شد. اما ما مردم ايران بايد هواي كار خودمان را داشته باشيم. حواس شما مردم بايد كاملا جمع باشد. نيروهايتان بايد كاملا آماده باشند، نيروهايي كه در جبهه نبرد هستند بايد با آمادگي كامل، با مراقبت و هوشياري كامل،‌با برحذر بودن از توطئه دشمن و حيله دشمن، مرزها را حفظ كنند و خطوط خودشان را نگه دارند و عموم ملت هم همينطور. روند حركت به جبهه‌ها بايد با همان قوت و قدرت ادامه داشته باشد و نيروها سرزنده و تازه نفس و قدرتمند ما بايد آماده باشند كه اگر دشمن به فكر حيله‌گري افتاد بتوانند در زمان مناسب و با سرعت لازم پاسخ او را به خودش برگردانند (تكبير نمازگزاران)
يك نكته ديگري كه بايد بگويم اين است، يك عده‌اي آدم‌هاي منافق و دور و خبيث ممكن است در داخل كشور پيدا بشوند و بتليغات خارجي هم به آنها كمك بكند و دامن بزند كه بخواهند غرور ملي مارا بشكنند. اينجور به ملت ما تفهيم كنند كه با قبول قطعنامه غرور ملي ما جريحه‌دار شده و بخواهند با حرف و كار خودشان غرور اين ملت مقاومت و بزرگ را جريحه‌دار بكنند.
من به شما عرض مي‌كنم ما به مذاكره‌كننده‌هاي خارجي هم در اين چند روزه اين را با قاطعيت و قدرت گفتيم غرور ملت ما امروز از هميشه با صلابت‌تر و عظيم‌تر و درخشانتر است. ملت ما آن ملتي است كه هشت سال تمام بدون كمك گرفتن از هيچ دولت و قدرتي و بدون تكيه بر هيچ تكيه‌گاهي غير از شخصيت خودش و خداي خودش توانسته در مقابل يك رژيمي كه شرق و غرب او را كمك كردند و به او كمك تزريق كردند ايستادگي كند و توانسته جلوي حملات ويرانگرانه آن دشمن را سد كند و از كشور و ملت و مرزها و انقلاب خودش دفاع كند، چه غروري بالاتر از اين.
آنچه شما ملت بزرگ در اين هشت سال انجام داديد پايه‌گذار يك غرور ملي تمام نشدني و پايان ناپذير است. مگر هشت سال جنگ شوخي است آنهم اينچنين جنگي؟ هشت سال مقاومت، هشت سال دفاع مقدس، اگر اين دفاع شما نبود مي‌دانيد چه مي‌شد؟ اگر اين مبارزه فداكارانه ملت و جوان‌هاي ما نبود مي‌دانيد شرق و غرب چه خوابي براي اين كشور و انقلاب ديده بودند. اگر اين شهداي عزيزي كه در طول اين هشت سال در راه حراست از انقلاب و نظام جمهوري اسلامي به خاك و خون غلطيدند، اگر اين فداكاري را از خودشان نشان نمي‌دادند مي‌دانيد امروز از انقلاب چه باقي مانده بود؟
اگر اين فداكاري را شما نمي‌كرديد، اگر خانواده‌هاي شهدا آن استقامت را نمي‌كردند و اگر شهداي عزيز ما اينگونه در جبهه‌ها حضور پيدا نمي‌كردند و خون خودشان را در راه خدا نمي‌دادند امروز از انقلاب ما هيچ اثري باقي نبود و دشمن بر جان و مال و ناموس اين ملت مسلط شده بود. شما توانستيد حيات و شرف و استقلال و حيثيت جهاني اين ملت را با مقاومت خودتان حفظ كنيد.
اين كار، كار رزمندگان عزيز ماست و اين كار شهداي بزرگوار ماست كه امام فرمودند مقامات معنوي و فلسفه شهادت را با اين چشم‌هاي ظاهربين نمي‌شود ديد. حقيقت هم همين است. شهداي ما توانستند بزرگترين دستاورد اسلامي در طول تاريخ بعد از صدر اسلام تا امروز را با خون خودشان حفظ كنند. آنوقت يك عده ياوه‌گوي دشمن صفت يا ابله و نادان گوشه‌ و كنار پيدا بشوند و بگويند كه بله خون شهدا هدر رفت.
شهدا با خون و فداكاري خودشان توانستند اسلام را حفظ و انقلاب را حراست كنند. اين عظمتي كه امروز اين ملت در دنيا دارد و چشم‌هاي دنيا به سمت اين ملت دوخته است بخاطر خون همين شهداست و بخاطر استقامت همين خانواده‌هاي عزيز شهيدان ما و بخاطر رزم رزمندگان ماست. سپاه، بسيج و ارتش ما توانستند عظمت اين ملت را حفظ كنند و اين ملت نيروهاي مسلح را پشتيباني كرد و خودش لباس رزم پوشيد. اين بزرگترين مايه غرور ملي ماست.
يك نكته ديگري كه من بايد اضافه كنم اين است بعضي از اين عناصر فرصت‌طلب و بد دل كه هيچ وقت با انقلاب و با اسلام آشتي نكردند آنها از اين فرصت‌ها خيلي استفاده مي‌كنند براي سمپاشي، اينها كساني هستند كه از اول با جنگ مخالف بودند، حالا مومنين حزب‌الله و رزمندگان و پاكباختگان صادق عاشق را مورد خطاب قرار مي‌دهند و مي‌گويند شما ديديد حالا رسيديد به آن حرف ما، اين بسيار ابلهانه است. اين مثل اين است كه كساني كه در جنگ احد خيانت كردند و در جنگ احزاب با پيغمبر در ميدان جنگ شركت نكردند، اينها بيايند در صلح حديبيه بگويند ديديد كه ما آنجا نيامديم حق با ما بود. اين قضيه غير از آن قضيه است.
آن كساني كه در اين چند ساله در بزرگترين حماسه تاريخ اين ملت شركت نكردند تا ابد سرشكسته هستند (تكبير نمازگزاران و شعار «اماما، اماما فريادت را شنيديم، به جان و دل خريديم» و «مرگ بر منافق»).
اين تجربه عظيم اين ملت يك عده‌اي را براي هميشه و تا ابد سرشكسته كرد، يك عده‌اي را هم براي هميشه و تا ابد سربلند‌ آن كساني كه هشت سال خونين‌ترين تجربه اين ملت را ديدند و از كنج عافيت خودشان بيرون نيامدند. اينها تا ابد سرشكسته هستند. اينها خيال نكنند كه حالا پذيرش قطعنامه حرف آنها را ثبت كرد، نه حرف آنها به معناي نشانه ننگي بر پيشاني آنها تا ابد باقي خواهد ماند.
آن كساني كه نگاه كردند كه جوان‌هاي پاك و خالص اين ملت توي جبهه‌ها مي‌روند پرپر مي‌شوند و حاضر نشدند يك قدم در اين راه بردارند اينها ديگر فرصت هم از دستشان رفت و تا ابد سرشكسته هستند. اما يك عده اي هم تا ابد سربلند هستند. آن مردمي كه به نداي امام پاسخ دادند، آنهايي كه به نداي انقلاب پاسخ گفتند، آنهايي كه هر وقت جبهه به آنها نياز داشت خودشان را در سنگر حاضر كردند، آنهايي كه نگذاشتند اسلام و انقلاب غريب بماند، آنهايي كه شهيد دادند و سلامتي خود را نثار كردند، آنهايي كه مال و وقت خود را دادند و تلاش مناسب را در هر برهه‌اي از زمان انجام دادند آنها در طول تاريخ ما و تا ابد سربلند و سرافرازند. (تكبير نمازگزاران)
معذرت مي‌خواهم از اينكه بحث خيلي طولاني شد، من مطالب فراواني را دلم مي‌خواست با شما در ميان بگذارم و نكات گوناگوني را يادداشت كردم كه اينجا بگويم لكن الان دير شده و خطبه عربي را هم بايد بخوانم.
پروردگارا به حرمت محمد و آل محمد(ص) پيوند مقدس بين امام و امت را هموار و مستحكم بدار (آمين)
پروردگارا اين ذخيره بزرگ الهي، اين امام و رهبر بزرگوار و عزيز را براي ما حفظ كن (آمين)
پروردگارا به محمد و آل محمد طعم شيرين پيروزي در ميدان‌هاي گوناگون را براي اين ملت به اين ملت بچشان (آمين)

نظرات بینندگان
نام:
ایمیل:
انتشاریافته:۲
در انتظار بررسی: ۱
* نظر:
ارسال نظرات
حسن
IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF
۱۳:۲۱ - ۰۲ مرداد ۱۳۹۱
۷
۰
سلام برروح بلند خميني كبير (رض) وسلام برمرد مبارز وخستگي ناپذير انقلاب حضرت امام خامنه اي (دامته بركاته وتوفيقاته)
دشمن بداند كه ما رزمندگان هشت سال دفاع مقدس هميشه گوش به فرمان رهبر فرزانه ي انقلاب هستيم ...وهر چه فرمان دهند جنگ يا صلح ما فرمانبرداريم وما مطيع ولايت هستيم 100%
پاسخ
ناشناس
-
۲۱:۴۶ - ۰۶ آذر ۱۳۹۱
۱
۰
جالبه!
پاسخ
جدیدترین اخبار پربازدید ها