یک سال بعد از نابودی داعش و درحالیکه هنوز کشور سوریه بخشهایی در اشغال نظامیان آمریکایی، ترکیه و کردهای مدعی خودمختاری میباشد و هنوز امنیت کامل برقرار نشده و نیاز حمایت مستشاری ایران میباشند، در بهمن ۱۳۹۷ هیئتی به همراه معاون اول به سوریه سفرکرده و ۱۱ تفاهمنامه در بخشهای مختلف امضا شد که مفاد آن در خبرهای رسمی و غیررسمی نیز منتشر نشد.
عنوان یکی از این تفاهمنامهها "یادداشت تفاهمنامه جمهوری اسلامی ایران و جمهوری عربی سوریه در زمینه تبادل اطلاعات مالی مربوط به پولشویی و تأمین مالی تروریسم " میباشد.
بر اساس اطلاع کسبشده، محتوای تفاهمنامه مذکور، شامل " همکاری در خصوص جمعآوری، تجزیه تحلیل و گسترش اطلاعات مالی در اختیار خود که مربوط به فعالیتهای مالی مشکوک به پولشویی و تأمین مالی تروریسم یا فعالیتهای مجرمانه مرتبط با پولشویی و تأمین مالی تروریسم میشود. "
با توجه به اهمیت راهبردی کشور سوریه در جبهه مقاومت و حمایتها و سرمایهگذاریهای صورت گرفته دفاعی در این کشور، تفاهمنامه مذکور دارای نکات، ابهامات و دغدغههای اساسی زیر میباشد:
۱- ذکر عنوان تروریسم در این تفاهمنامه، بدون ارائه تعریفی از آن، میتواند تعبیر کشورهای غربی از تروریسم باشد که گروههای وحشی دستپرورده خود را شامل آن نمیدانند و برعکس گروههای مبارز مسلمان که برای دفاع از وطن خود میجنگند را تروریسم مینامند، چراکه علیه منافع نامشروع آنان میباشد؛ و بر این اساس، میتواند تلقی تروریسم مجاهدان فاطمی و زینبی و حزبالله لبنان را که بر اساس اعتقاد دینی میجنگند و موردحمایت همهجانبه ایران میباشد را شامل گردد؛ و بر اساس این تفاهمنامه، دولت ایران بایستی اطلاعات مالی خود در کمک به گروههای جهادی را در اختیار دولت سوریه بگذارد و آنها هم ملزم به ارائه به محافل بینالمللی که همانا دشمنان اسلام هستند، قرار دهد!
۲- بر اساس این تفاهمنامه، دولت فعلی و یا آتی سوریه، اگر به مواردی مالی مشکوکی مواجه شود، مجاز به فشار بر دولت ایران بوده و دولت ایران ملزم میباشد که اطلاعات مالی مربوط به مواردی که حتی احتمال " فعالیتهای مالی مشکوک به پولشویی و تأمین مالی تروریسم "میشود را در اختیار دولت سوریه قرار دهد؛ و این مسئله تمامی روابط مالی ایران را افشا کرده و سبب خطر برای امنیت ملیمان میگردد.
۳ -در شرایطی که ایران، نقش محوری در جبهه مقاومت داشته و از گروههای مجاهد فعال و مبارز ضد اشغالگران آمریکایی و متجاوزان اسراییلی حمایتهای مادی و معنوی میکند و از سوی کشور سلطهگر تحت انواع فشارها و تهدیدات میباشد، چنین تفاهمنامههایی که ممکن است اهرم فشار توسط دولت مبهم در آینده سوریه باشد، بشدت نگرانکننده و به صلاح منافع ملی نمیباشد.
۴- بر محور عدالتی که بر نظامهای حاکم برجهان حاکم نیست، ضرورت میداشت تا اطلاعات مالی کشورهای غربی، عربی، عبری و ترکی که در اختیار داعش و گروههای تکفیری تروریستی گذاشتند و آنها کشور مسلمان سوریه را جولانگاه جنایت بیشمار بر مردم مسلمان و خسارت بهتمامی زیرساختهای این کشور اسلامی زدند را ارائه دهند؛ که هیچگاه چنین نخواهند کرد.
۵- در شرایطی که هنوز کشور سوریه علاوه بر اشغال بلندیهای جولان توسط رژیم اشغالگر قدس بخشهایی در اشغال نظامیان آمریکایی (التنف و چاههای نفت المیادین) و ترکیه (در بخشی از شمال سوریه) و کردهای مدعی خودمختاری (در شمال رود فرات) میباشد و هنوز امنیت کامل برقرار نشده و نیاز حمایت مستشاری ایران میباشند و مجرای مبادلات مالی غیررسمی جاری میباشد، چه ضرورتی بر امضای چنین تفاهمنامهای بوده است؛ و درحالیکه بسیاری موارد ضروری دیگر برای روابط اقتصادی و فرهنگی دو کشور وجود دارد، دولت ایران چه اهدافی را در این خصوص دنبال کرده و میکند؟
با عنایت به اهمیت راهبردی کشور سوریه و موارد مذکور، لازم است دلسوزان متعهد به آرمانهای انقلاب اسلامی و محور مقاومت، تفاهمنامه مذکور را و اقدامات اجرایی صورت گرفته را موردبررسی و واکاوی قرار داده و پیش از آنکه اجرایی گردد، آن را ملغی و بلااثر نمایند.