به گزارش سرویس سیاسی پایگاه 598، سرانجام و پس از گمانه زنی های مختلف، کمیته چهارجانبه گفتگوهای ملی تونس با نامNational Dialogue Quartetبه عنوان برنده جایزه صلح نوبل انتخاب شد. اما در روزهای گذشته، اعلام نام محمدجواد ظریف به عنوان یکی از کاندیداهای دریافت این جایزه در کنار نام جان کری و آنگلا مرکل بار دیگر حواشی اعطای این جایزه را پررنگ کرد. براستی کدام عملکرد وزیر امور خارجه ی کشورمان باعث شد تا مسئولین اعطای جایزه، نام او را نیز در میان نامزدهای دیگر بگنجانند؟
زمانی که آلفرد نوبل در وصیت نامه ی خود ذکر می کرد از 96 درصد ثروتی که بر جای می گذارد به فعالین شیمی، فیزیک، پزشکی، ادبیات، و صلح جوایزی اهدا شود شاید تصورش را نمی کرد که این وصیت و جوایز مذکور چه حواشی عجیبی در پی داشته باشند. نوبل که خود با اختراع دینامیت–برای مقاصد بی خطر- بیشترین حجم انتقادات مردمی را در زمان حیاتش و حتی پس از آن به خویش اختصاص داده بود به شدت از استفاده ی اختراع خود در جنگ ها بیمناک و متاسف بود. شاید وی گمان نمی کرد زمانی برسد که جایزه ی صلح، به افرادی که داده شود که بزرگترین خطر برای صلح محسوب می شوند و یا اصلا سنخیتی با آن ندارند!
اعطای جایزه ی صلح به چه افرادی تا کنون بیشترین اعتراضات را در پی داشته است؟
باراک اوباما، سال 2009
شاید علت اصلی پیروزی باراک اوباما در انتخابات ریاست جمهوری سال 2008 و همچنین نامزد شدن وی برای دریافت جایزه صلح در سال 2009، انتقاد وی از مواضع جنگ طلبانه ی جرج بوش رئیس جمهور سابق امریکا بود. اما اگرچه ظاهر سخنان و تصمیمات وی در راستای گسترش صلح بود ولی عملکرد وی خلاف این امر را ثابت می کند. دفاع از جنایات رژیم صهیونیستی در غزه و کرانه باختری، دخالت در امور داخلی سوریه و تجهیز آشوبگران، کمک نظامی به داعش (به این صورت که بارها به صورت اتفاقی! تجهیزات نظامی امریکا به جای رسیدن به دست ارتش عراق، به مقر نظامیان وحشی داعش ارسال شد!)، دفاع از حملات سبعانه ی عربستان به مردم بی دفاع یمن، تحمیل تحریم های ظالمانه علیه ملت ایران و ... تنها گوشه ای از اقدامات وی است که نشان می دهد چنین شخصیتی با چنین تفکری هیچگاه نمی تواند در راستای صلح قدم برداشته باشد! اولاو نیولستاد مدیر کنونی کمیته نوبل در این باره در اظهارات عجیبی گفته بود: ”اعطای جایزه ی صلح همیشه به این معنی نیست که فرد برنده، واجد تمامی شرایط بوده است بلکه گاهی این جایزه جنبه ی تشویقی نیز دارد!!"
جالب است که پس از دریافت جایزه ی صلح توسط اوباما، اوضاع جهان با سیاست های مداخله جویانه ی وی در کشورهای دیگر به مراتب بدتر از قبل شد!
جیمی کارتر، سال 2002
رئیسجمهور اسبق امریکا که دستور قتل عام مردم ایران در جریان انقلاب اسلامی از جانب او به شاه ایران ابلاغ شده بود و به اعتراف مقامات امریکایی، جنگ تحمیلی عراق علیه ایران با حمایت مستقیم و همه جانبه آمریکا و اسرائیل در دوران ریاست جمهوری او صورت پذیرفته بود، بعد از آن همه جنگ افروزی و خون ریزی، جایزه صلح نوبل را دریافت کرد تا جنایات او به حساب تلاش برای صلح نوشته شود!
شیمون پرز، سال 1994
جایزه ی صلح نوبل چندین بار به مقامات رژیم صهیونیستی اعطا شد و هربار اعتراضات گسترده ی جانی را در پی داشت. شیمون پرز، مناخیم بگین، و اسحاق رابین از جمله ی این افراد هستند که دستشان به خون هزاران هزار زن و مرد و کودک بیگناه آلوده است.این اقدام آن قدر با اهداف اعلام شده کمیته نوبل فاصله داشت که مخالفت گسترده آزادی خواهان و شخصیت های برجسته جهانی را به دنبال داشت.
شیرین عبادی، سال 2003
انتخاب شیرین عبادی به عنوان برگزیده ی صلح در سال 2003 شائبه ی سیاسی بودن این جایزه را بار دیگر بر سر زبان ها انداخت. زیرا در حالی ”تلاش برای ترویج مردم سالاری و رعایت حقوق بشر در ایران به ویژه در مورد حقوق زنان و کودکان" علت انتخاب وی محسوب میشد که عملا درباره ی حوادثی که در نقاط دیگر جهان ضد زنان و دموکراسی به وقوع می پیوست تلاشی از وی مشاهده نمیشد.
اما علت اعلام نام ظریف به عنوان نامزد دریافت جایزه ی صلح چه می تواند باشد؟
با اعلام این خبر، واکنش های متعدد و مختلفی از رسانه های جهانی مشاهده شد. از نظر کارشناسان مسائل سیاسی بین الملل، تلاش وی برای انعقاد قرارداد هسته ای با امریکا بیشترین تاثیر را در انتخابش به عنوان یکی از نامزدها داشته است.
سایت خبری صهیونیستیاسرائیل حیومدر این باره نوشت: ”تلاش های جان کری و محمدجواد ظریف که به خاموش شدن طولانی مدت صنعت هسته ای ایران انجامید، علت اصلی نامزد شدن این دو نفر برای دریافت جایزه است زیرا بدین ترتیب جلوی جنگ بالقوه ی هسته ای از جانب ایران [بر علیه اسرائیل] گرفته شده است!"
اما اظهار نظرطارق رئوف، دبیرکل انستیتو صلح سوئد در این رابطه که باز هم شائبه ی سیاسی بودن این جایزه را تقویت می کند از دیگر اظهارات جالب تر است. وی معتقد است: ”گفتگوهای رودرروی جان کری و ظریف به این دلیل در کانون توجه کمیته ی صلح قرار گرفت که باعث شد نگرش اعتدالی بر نگرش [افراطی] روحانیون در ایران غلبه پیدا کند!" وی معتقد است این مسئله تا آن حد اهمیت دارد که شاید جایزه ی صلح 2016 را برای این دو نفر به ارمغان بیاورد.
اماواشنگتن پستکه اصلا نسبت به این انتخاب خوشبین نبود، از همان ابتدا شانس این دو نفر را نزدیک به صفر اعلام کرد. واشنگتن پست در این باره نوشت: ”رای دهندگان، اعتبار خود را اینگونه خرج نخواهند کرد!"
ظریف که با خوش و بش اتفاقی خود با رئیس جمهور کشوری که ملت و نظام ایران، آن را شیطان بزرگ می نامند اگرچه انتقادات داخلی فراوانی را متوجه خویش ساخت اما جایگاه خود را به عنوان فردی که در مسیر دوستی و تعامل با کاخ سفید قدم برمی دارد در نظر افکار بین الملل محکم کرد. و اگر با وجود شواهد و قرائن بسیار نظیر گنجانده شدن نام افرادی در فهرست برندگان جایزه صلح که هیچ سنخیتی با آن ندارند، بپذیریم که این جایزه در برخی مقاطع کاملا سیاسی بوده است، شاید بتوان علت اعلام نام وی را به عنوان یکی از نامزدهای دریافت جایزه ی صلح درک کرد.