یادگیری از گذشته؛
مدير گروه سياسي شبكه تهران در گفتگو با پایگاه ۵۹۸:
من اصلا او را نمي‌شناختم تا اين‌كه در شبكه برون مرزي برنامه‌اي توليد شد كه ماجراي مستند ادواردو آنيلي معروف را تعريف مي‌كرد دوستان از سختي‌هاي كار و دستگيري عوامل هنگام ساخت تعريف مي‌كردند من حساس شدم و دقت كردم تا بيشتر بدانم او كيست و برايم تعريف كردند او از چه خانواده‌اي است و چطور به شهادت رسيده است.
به گزارش سرویس فرهنگی پایگاه 598، نبي حق‌بيان فعال فرهنگي و رسانه‌اي و كارشناس در رشته حقوق قضايي است که هم اکنون به عنوان یکی از مدیران رسانه ملی به فعالیت می پردازد. حق‌بيان از جمله افرادي است كه شهيد ادواردو آنيلي را از نزديك ملاقات كرده است بر همين اساس با توجه به سالگرد شهيد ادواردو آنيلي با ايشان گفت‌وگوي داشتيم که متن این گفتگو در ادامه می آید.
شما از جمله افرادي هستيد كه وقتي شهيد ادواردو آنيلي به ايران آمديد با وي ملاقات داشتيد كمي درباره آن ديدار براي‌مان نقل كنيد
بله خاطرم هست كه شب عيد فطر سال 68 بود كه برادربزرگم گفت بيا برويم خانه يكي از دوستانم و من به دليل اين‌كه كارهاي مكاتباتي ايشان را انجام مي‌دادم همراهشان بودم آن شب هم به اتفاق برادرم رفتيم به خيابان كميل طبقه دوم ساختماني كه زير آن كارگاه نجاري بود كه پدر آقاي عبداللهي آنجا كار مي‌كرد. آن شب صحبت از اين بود بتوانند فرداي عيد فطر در حاشيه آن با حضرت آقا ديداري داشته باشند. مهدي عبداللهي گفت امشب برادرش حسين از ايتاليا مي‌آيد كه دوست ايتاليايي او هم همراهش هست ساعت حول وحوش 12ونيم تا 1 نيمه شب بود هواپيما در فرودگاه نشست؛ حسين با يكي دو نفر جلو بودند و ادواردو پشت سر آنها وارد شد. همه به استقبال‌شان رفتند و سلام عليك و احوالپرسي كردند و دست دادند بعد از ورود حسين تك تك افراد را به هم معرفي كرد و من ادواردو را ديدم كه البته نمي‌شناختمش تنها مي‌دانستم كه او مهمان خارجي حسين آقاست.
شما هم با ادواردو دست داديد؟
بله خوب يادم هست با اين‌كه خسته بود و از ظاهر تقريبا بهم‌ريخته او مي‌شد اين را فهميد ولي با صورتي متبسم و بشاش جلو آمد و دست داد و احوالپرسي كرد خيلي اين اخلاقش برايم جالب بود حسين آقا هم مي‌گفت ادواردو خيلي خسته شده است .
شما آن زمان چند سال داشتيد؟
18سالم بود و سن وسال زيادي نداشتم، ولي اتفاقات آن شب را خوب به ياد دارم شايد خاص بودن رفتار و گفتار ادواردو بود.
چطور؟
وقتي وارد اتاق شديم گوشه‌اي رفت وبه پشتي كنار اتاق تكيه داد بعد گويا با زبان ايتاليايي عذرخواهي كرد و پايش را دراز كرد.
تيپ ظاهري ادواردو چگونه بود به خاطرتان هست؟
قدبلند و لاغراندام او برايم خيلي جالب بود شايد به همين خاطر هم هنوز در ذهنم مانده است. آن شب او يك شلوار مخمل كبريتي قهوه‌اي تيره با يك پيراهن معمولي كه رويش پوليور قهوه‌اي رنگ به تن داشت و كاپشن يشمي دو رنگ با موهاي فرمعمولي كه كمي ژوليده شده بود و نشان از خستگي او مي‌داد انگار در هواپيما هم خوابيده بوده و فرصت مرتب كردن موهايش را نداشته است وداراي محاسن كه آنكارهم نشده بود يك فرد كاملا عادي به نظر مي‌رسيد. وقتي نشست سيگاري روشن كرد و با بچه‌ها حرف مي‌زد.
چه چيز گفته‌هاي ادواردو آن شب براي شما جالب بود؟
اين‌كه او خيلي خسته بود اما بااين وجود گفت براي فردا چه برنامه‌اي داريم. حسين و مهدي عبداللهي با هم صحبت مي‌كردند كه بتوانند فردا قبل يا بعد از نماز عيد فطر به ديدار حضرت آقا بروند. ادواردو در اين هنگام حالت جدي‌تري به خود گرفت و گفت پس اول برويم زيارت حرم حضرت امام (ره) بعد نماز عيد فطر برويم و بعد ديدار با آقا داشته باشيم؛ سپس كاپشنش را روي خود كشيد و خيلي راحت و عادي دراز كشيد.
او را با نام مهدي صدا مي‌زدند يا اسم ايتاليايي‌اش؟
نه همه به او مي‌گفتند ادواردو با همين اسم صدايش مي‌كردند.
آن شب شما او را چگونه آدمي ديديد؟
من زياد با ادواردو نبودم و اصلا هم او را نمي‌شناختم و فكر نمي‌كردم چگونه شخصيتي است تنها مي‌گفتند دوست مسلمان و شيعه حسين در ايتالياست. او خيلي متواضع، راحت وساده بود كه اگر كسي نمي‌دانست خارجي است تصور مي‌كرد از بچه‌هاي محله همانجاست ظاهرش و پوششي كه داشت خيلي عادي و ساده بود، زيرا در هرحال كسي كه از تمكن مالي برخوردار است تا حدودي در رفتار و گفتار و يا پوشش مي‌توان فهميد ولي ادواردو خيلي ساده و متواضع بود او با وجود خستگي زياد راه لباني متبسم و خندان داشت.
آن شب تا كي مهمان خانه عبداللهي‌ها بوديد؟
تقريبا نيم ساعتي مي‌شد كه آنجا بوديم؛ وقتي ادواردو دراز كشيد برادرم و ديگران گفتند او خسته است و گويا درهواپيما هم كمي اعصابش به دليل تاخيراتي كه وجود داشته خورد شده بود براي همين گفتيم دير وقت است برويم تا فردا بتوانيم به برنامه نماز عيد فطر برسيم.
چه زماني متوجه شديد ادواردو آنيلي كيست؟
من اصلا او را نمي‌شناختم تا اين‌كه در شبكه برون مرزي برنامه‌اي توليد شد كه ماجراي مستند ادواردو آنيلي معروف را تعريف مي‌كرد دوستان از سختي‌هاي كار و دستگيري عوامل هنگام ساخت تعريف مي‌كردند من حساس شدم و دقت كردم تا بيشتر بدانم او كيست و برايم تعريف كردند او از چه خانواده‌اي است و چطور به شهادت رسيده است وقتي مستند كامل شد و آن را ديدم خيلي تعجب كردم كه اين ادواردوي فيلم چقدر برايم آشناست تازه فهميدم او را كجا ديده‌ام و براي دوستان تعريف كردم خيلي خوشم آمد كه او با چنين موقعيتي آن قدر راحت و ساده و متواضع بود
پخش مستند به چه صورت انجام شد؟
به صورت دي.وي.دي دردانشگاه‌ها پخش شد همچنين از آنتن شبكه اول سيما هم نشان داده شده است.
در پخش برون مرزي با موانعي مواجه نشديد؟
نه به آن صورت بلكه عمدتا به دليل مسايل سياسي گفتند در شبكه‌هاي برون مرزي تكرار پخش صورت نگيرد و ملاحظاتي ازاين دست وجود داشت با اين‌كه درباره مرگ او نگاه بي‌طرفانه‌اي در مستند بود ولي نمي‌دانم چرا ولي مانع شدند.
بازخورد پخش را چگونه ديديد؟
بسيار خوب بود. خيلي‌ها را به سوال واداشت و كنجكاو كرد كه كسي با چنين ثروت و موقعيت اجتماعي ،اقتصادي و سياسي چگونه به همه چيز پشت پا زد و دين اسلام را ترجيح داد حتي شيعه شد بعضي مي‌گفتند به‌خاطر انتقال ثروت و داراي او را كشتند زيرا مسلمان شده بود و اين برايشان خوشايند نبود عده‌اي هم فراز و فرود زندگي او برايشان جالب بود كه زماني مديريت باشگاه بزرگ يوونتوس را به عهده داشت اما ارضايش نكرد و سراغ دين‌پژوهي رفت او به دنبال تامين نيازهاي روحي خود بود و با آن همه ثروت زميني نشد و برخي هم مي‌گفتند چون سراغ فلسفه رفت كم كم از وابستگي دنيا برون شد و... درهرحال زندگي و شهادت ادواردو باعث تحول در خيلي‌ها گرديد.
-----------------------------
مصاحبه از جمال طاهري
شما از جمله افرادي هستيد كه وقتي شهيد ادواردو آنيلي به ايران آمديد با وي ملاقات داشتيد كمي درباره آن ديدار براي‌مان نقل كنيد
بله خاطرم هست كه شب عيد فطر سال 68 بود كه برادربزرگم گفت بيا برويم خانه يكي از دوستانم و من به دليل اين‌كه كارهاي مكاتباتي ايشان را انجام مي‌دادم همراهشان بودم آن شب هم به اتفاق برادرم رفتيم به خيابان كميل طبقه دوم ساختماني كه زير آن كارگاه نجاري بود كه پدر آقاي عبداللهي آنجا كار مي‌كرد. آن شب صحبت از اين بود بتوانند فرداي عيد فطر در حاشيه آن با حضرت آقا ديداري داشته باشند. مهدي عبداللهي گفت امشب برادرش حسين از ايتاليا مي‌آيد كه دوست ايتاليايي او هم همراهش هست ساعت حول وحوش 12ونيم تا 1 نيمه شب بود هواپيما در فرودگاه نشست؛ حسين با يكي دو نفر جلو بودند و ادواردو پشت سر آنها وارد شد. همه به استقبال‌شان رفتند و سلام عليك و احوالپرسي كردند و دست دادند بعد از ورود حسين تك تك افراد را به هم معرفي كرد و من ادواردو را ديدم كه البته نمي‌شناختمش تنها مي‌دانستم كه او مهمان خارجي حسين آقاست.
شما هم با ادواردو دست داديد؟
بله خوب يادم هست با اين‌كه خسته بود و از ظاهر تقريبا بهم‌ريخته او مي‌شد اين را فهميد ولي با صورتي متبسم و بشاش جلو آمد و دست داد و احوالپرسي كرد خيلي اين اخلاقش برايم جالب بود حسين آقا هم مي‌گفت ادواردو خيلي خسته شده است .
شما آن زمان چند سال داشتيد؟
18سالم بود و سن وسال زيادي نداشتم، ولي اتفاقات آن شب را خوب به ياد دارم شايد خاص بودن رفتار و گفتار ادواردو بود.
چطور؟
وقتي وارد اتاق شديم گوشه‌اي رفت وبه پشتي كنار اتاق تكيه داد بعد گويا با زبان ايتاليايي عذرخواهي كرد و پايش را دراز كرد.
تيپ ظاهري ادواردو چگونه بود به خاطرتان هست؟
قدبلند و لاغراندام او برايم خيلي جالب بود شايد به همين خاطر هم هنوز در ذهنم مانده است. آن شب او يك شلوار مخمل كبريتي قهوه‌اي تيره با يك پيراهن معمولي كه رويش پوليور قهوه‌اي رنگ به تن داشت و كاپشن يشمي دو رنگ با موهاي فرمعمولي كه كمي ژوليده شده بود و نشان از خستگي او مي‌داد انگار در هواپيما هم خوابيده بوده و فرصت مرتب كردن موهايش را نداشته است وداراي محاسن كه آنكارهم نشده بود يك فرد كاملا عادي به نظر مي‌رسيد. وقتي نشست سيگاري روشن كرد و با بچه‌ها حرف مي‌زد.
چه چيز گفته‌هاي ادواردو آن شب براي شما جالب بود؟
اين‌كه او خيلي خسته بود اما بااين وجود گفت براي فردا چه برنامه‌اي داريم. حسين و مهدي عبداللهي با هم صحبت مي‌كردند كه بتوانند فردا قبل يا بعد از نماز عيد فطر به ديدار حضرت آقا بروند. ادواردو در اين هنگام حالت جدي‌تري به خود گرفت و گفت پس اول برويم زيارت حرم حضرت امام (ره) بعد نماز عيد فطر برويم و بعد ديدار با آقا داشته باشيم؛ سپس كاپشنش را روي خود كشيد و خيلي راحت و عادي دراز كشيد.
او را با نام مهدي صدا مي‌زدند يا اسم ايتاليايي‌اش؟
نه همه به او مي‌گفتند ادواردو با همين اسم صدايش مي‌كردند.
آن شب شما او را چگونه آدمي ديديد؟
من زياد با ادواردو نبودم و اصلا هم او را نمي‌شناختم و فكر نمي‌كردم چگونه شخصيتي است تنها مي‌گفتند دوست مسلمان و شيعه حسين در ايتالياست. او خيلي متواضع، راحت وساده بود كه اگر كسي نمي‌دانست خارجي است تصور مي‌كرد از بچه‌هاي محله همانجاست ظاهرش و پوششي كه داشت خيلي عادي و ساده بود، زيرا در هرحال كسي كه از تمكن مالي برخوردار است تا حدودي در رفتار و گفتار و يا پوشش مي‌توان فهميد ولي ادواردو خيلي ساده و متواضع بود او با وجود خستگي زياد راه لباني متبسم و خندان داشت.
آن شب تا كي مهمان خانه عبداللهي‌ها بوديد؟
تقريبا نيم ساعتي مي‌شد كه آنجا بوديم؛ وقتي ادواردو دراز كشيد برادرم و ديگران گفتند او خسته است و گويا درهواپيما هم كمي اعصابش به دليل تاخيراتي كه وجود داشته خورد شده بود براي همين گفتيم دير وقت است برويم تا فردا بتوانيم به برنامه نماز عيد فطر برسيم.
چه زماني متوجه شديد ادواردو آنيلي كيست؟
من اصلا او را نمي‌شناختم تا اين‌كه در شبكه برون مرزي برنامه‌اي توليد شد كه ماجراي مستند ادواردو آنيلي معروف را تعريف مي‌كرد دوستان از سختي‌هاي كار و دستگيري عوامل هنگام ساخت تعريف مي‌كردند من حساس شدم و دقت كردم تا بيشتر بدانم او كيست و برايم تعريف كردند او از چه خانواده‌اي است و چطور به شهادت رسيده است وقتي مستند كامل شد و آن را ديدم خيلي تعجب كردم كه اين ادواردوي فيلم چقدر برايم آشناست تازه فهميدم او را كجا ديده‌ام و براي دوستان تعريف كردم خيلي خوشم آمد كه او با چنين موقعيتي آن قدر راحت و ساده و متواضع بود
پخش مستند به چه صورت انجام شد؟
به صورت دي.وي.دي دردانشگاه‌ها پخش شد همچنين از آنتن شبكه اول سيما هم نشان داده شده است.
در پخش برون مرزي با موانعي مواجه نشديد؟
نه به آن صورت بلكه عمدتا به دليل مسايل سياسي گفتند در شبكه‌هاي برون مرزي تكرار پخش صورت نگيرد و ملاحظاتي ازاين دست وجود داشت با اين‌كه درباره مرگ او نگاه بي‌طرفانه‌اي در مستند بود ولي نمي‌دانم چرا ولي مانع شدند.
بازخورد پخش را چگونه ديديد؟
بسيار خوب بود. خيلي‌ها را به سوال واداشت و كنجكاو كرد كه كسي با چنين ثروت و موقعيت اجتماعي ،اقتصادي و سياسي چگونه به همه چيز پشت پا زد و دين اسلام را ترجيح داد حتي شيعه شد بعضي مي‌گفتند به‌خاطر انتقال ثروت و داراي او را كشتند زيرا مسلمان شده بود و اين برايشان خوشايند نبود عده‌اي هم فراز و فرود زندگي او برايشان جالب بود كه زماني مديريت باشگاه بزرگ يوونتوس را به عهده داشت اما ارضايش نكرد و سراغ دين‌پژوهي رفت او به دنبال تامين نيازهاي روحي خود بود و با آن همه ثروت زميني نشد و برخي هم مي‌گفتند چون سراغ فلسفه رفت كم كم از وابستگي دنيا برون شد و... درهرحال زندگي و شهادت ادواردو باعث تحول در خيلي‌ها گرديد.
-----------------------------
مصاحبه از جمال طاهري
اخبار ویژه
یادآوری/ بازنشر
مقاومت لبنان و جنگ رسانه ای
بمناسبت یادواره سیامین سرداران و فرماندهان شهدای استان قم؛
نظرات بینندگان
ارسال نظرات
کوروش
۲۳:۰۶ - ۳۰ آبان ۱۳۹۳
خدا رحمتش کنه
ایشون قدر اسلام رو دونست و با خونش اینو ثابت کرد...
پاسخ ایشون قدر اسلام رو دونست و با خونش اینو ثابت کرد...
فیلم و عکس
جدیدترین اخبار پربازدید ها
