سرویس سیاسی پایگاه 598 - ابولفضل امامی/ تکنوکراسی و نان و خرمایی که امام معصوم جامعه با دست خود برای فقرا میبرد: نه میتوان انکار که که علی امیرالمومنین بوده است و نه میتوان انکار کرد که با وجود مخاطرات امنیتی آن زمان و امکان بردن نان و خرمای شبانه از طریق افرادی دیگر، خود آنان اقدام به انجام آن میکردند. به عقل یک التقاطی تکنوکرات، این کاره، هیچ «ارزش مدیریتی و دینی» خاصی تولید نمیکند؛ بلکه کاری ضد عقل است!
ماجرای حج پیاده و شک کردن تکنوکراتها در عقلانیت ائمه: از حضرت آدم تا خاتم و نیز ائمه اسلام، بسیاری، حج را پیاده گزاردهاند. حضرت آدم ۷۰۰ بار با پای پیاده حج کرد؛ سَبْعَمِائَةِ حَجَّةٍ مَاشِياً عَلَى قَدَمَيْه؛ وسائلالشيعة، ج ۱۱، ص ۱۲۸، حضرت امام حسن، ۲۰ حج ها را پیاده گزارد؛ تهذیب، ج ۵، ص ۱۲ و گاهی پابرهنه حج می گزارد: كَانَ إِذَا حَجَّ حَجَّ مَاشِياً وَ رَمَى مَاشِياً وَ رُبَّمَا مَشَى حَافِياً؛ وسائلالشيعة، ج ۱۱، ص 80، امام حسین ۲۵حج را پیاده گزارد؛ بحار، ج ۴۴، ص ۱۹۲، امام صادق ۲۵ حج پیاده گزارد؛ بحار، ج ۴۳، ص ۳۳۹، امام رضا ۲۰ حج پیاده گزاردند؛ بحار، ج ۴۳، ص ۳۳، امام سجاد مسافت بین مکه و مدینه را ۲۰ روز پیاده برای حج پیمود؛ روضةالواعظين، ج ۱، ص ۱۹۹. اصلا چرا نمیتوان طواف را با اسب انجام داد یا حج را به صورت ویدئوکنفرانس گزارد و در وقت خود، مدیریتی تکنوکراتی کرد؟ از منظر روشنفکران و تکنوکراتهای سطحینگر، حتی ممکن است این سخن پیامبر درباره ارزش افزوده حج پیاده، تمسخرآمیز باشد: «ابن عباس گوید بر هیچ چیزی مانند اینکه پیاده حج نگزاردم، حسرت نخوردهام، زیرا از رسول خدا (ص) شنیدم که هر کس خانه خدا را پیاده زیارت کند، خداوند ۷۰۰۰ حسنه حرم بر وی نویسد، و فرمود که هر حسنه حرم، برابر با ۱۰۰۰،۰۰۰ حسنه عادی است. امام حسین (ع) بارها پیاده به حج میرفت، در حالی که مَرکبش نیز پشت سر وی میآمد. «... كَانَ الْحُسَيْنُ بْنُ عَلِيٍّ ع يَمْشِي إِلَى الْحَجِّ وَ دَابَّتُهُ تُقَادُ وَرَاءَهُ». محاسن برقی، ج ۱، ص ۷۰ و نیز وسائلالشيعة، ج ۱۱، ص ۸۰.
البته سواره به سفر حج رفتن، اشکالی ندارد، اما جناب آقای قالیباف باید نسبت به سخن
زیر پاسخ دهند: «البته ممکن است که بگویند قالیباف، انسان تکنوکراتی است؛ که باید
بگوییم [با این تعریف۱]، تکنوکرات بودن چیز بدی نیست و به معنای استفاده درست از
ابزار خوب و مدرن است که برای پیادهسازی یک آرمان و یک عقل متصل به وحی الهی
استفاده میشود و اگر نخواهیم از آن استفاده کنیم باید به عقلمان شک کنیم، هر چند
گاهی برخی افراد آن را ابزار سیاسی میکنند و طوری وانمود میکنند و مثلا فکر میکنند
اگر جایی که میتوان با ویدئوکنفرانس حضور پیدا کرد، پیاده راه بروند و عرق بریزند
و نصف روز حرکت کنند، یعنی اجر و ثوابش بیشتر است. در اسلام چنین چیزی را نداریم».
روایات بسیاری در فقه شیعه است که میگوید پیاده به حج رفتن بسیار بهتر از سواره رفتن است؛ تهذیب، ج ۵، ص ۱۱، مثلاً امام صادق میفرماید: هیچ عبادتی مانند پیاده به حج رفتن نیست! «مَا عُبِدَ اللَّهُ بِشَيْءٍ أَشَدَّ مِنَ الْمَشْيِ وَ لَا أَفْضَل». از آن سو نیز به عللی؛ مانند مشقتبار شدن حج، یا از دست دادن توان دعا و عبادت، حج سواره سفارش شده است؛ تهذیب، ج۵، ص ۱۲ و ۱۳ و نیز کافی، ج ۴، ص ۴۵۶.
ابزار یا ابراز: امروزه برای بسیاری روشن است که هر ابزاری، هم ابزار است و هم آلتی برای ابراز یک معنا و فرهنگ، امام خامنهای در ۱۷ آذر ۸۶ میگوید: «هر دانش، فناوری و محصولی که در یک جامعه تولید میشود، محتوا و بار فرهنگی آن جامعه را نیز با خود داشته، منتقل مینماید. وقتی ما میخواهیم ساختمان بسازیم و شهرسازی کنیم، در واقع با این کار داریم فرهنگی را ترویج یا تولید میکنیم. وقتی تولید اقتصادی هم میکنیم، در واقع داریم از این طریق فرهنگی را تولید میکنیم، یا اشاعه میدهیم». بنابراین تکنوکراسی حتی اگر به معنای اجتهادی! جناب قالیباف باشد، باید بسیار هوشمندانه مدیریت شود تا هر ابزار غربی، کمترین قدرت ابراز هویت فرهنگی خود در جامعه اسلامی پیدا کند؛ توضیح بیشتر:
ابزار مدیریت یا مدیریت ابزار بر ما: جناب قالیباف میگوید وقتی می توان با ویدیوکنفرانس طراحی را افتتاح کرد، عرق ریختن و به آنجا رفتن ضد عقل و خلاف دین است؛ اما باید گفت که در محفظه نشستن و با دکمه و کلید و تلفن و ویدیوکنفرانس مدیریریت کردن، در واقع مدیریت شدن با این چیزها است. زیرا ابزارها رسالت شان ایزوله کردن مفاهیم در یک محدوده خاصی است؛ یعنی یک تصویر فقط همان چیزی را به تو مینماید که مدیر تصویربرداری تصمیم به قاب کردن آن برای شما دارد نه چیز دیگری و در اینجا هر چند شما بپندارید که با تکنوکراسی مشغول مدیریت جامعه هستید، اما در واقع صحنهگردان و نیز خود ابزارها در حال مدیریت شما هستند. آیا تا کنون کسی تصمیم گرفته است که خوراک شکمش را با ویدیوکنفرانس بخورد؟ پس چطور میشود قلب را با ویدیو کنفرانس تغذیه مطلوب کرد؟ باید درد را لمس کرد و رنج را زیست! فیلم درد و رنج انسانها، سیاستی در حد فیلم و ابراز هیجان را سبب میشود نه بیشتر! وقتی درد عمیقاً به جانت نشست و رنج را زیستی، آن وقت میتوانی سیاست ضد رنج و درد را نیز زندگی کنی و مردم و نظام را در شرایط تحریم، خلع سلاح نکنی.
ابرانسانشناسی در کلام امیرالمومنین (ع): امام علی (ع) در طراحی انسانشناسی استراتژیک میفرماید: «العقول أئمة الافکار، و الافکار أئمة القلوب، و القلوب أئمة الحواس و الحواس أئمة الاعضاء» عقلها امامان ذهنها هستند، ذهنها امامان دلها هستند، دلها امامان حسها هستند و حسها امامان اعضاء هستند؛ بحار، ج۱، ص۹۶. بر اساس نمودار انسان شناسی استراتژیک، تمام مفاهیم، از جمله مدیریت، ارتباطات، زیارت و ملاقات را باید در یک عمق (عقل) و سه سطح (ذهن، قلب و بدن) بازشناسی کرده، ارزش حیاتی یا غیر حیاتی آن را نشانداد.
تحلیل مدیریت اسلامی و مدیریت تکنوآلود؛ از حج پیاده تا حج سواره و حج ویدئو کنفرانسی! با وجود امکان سفر هوایی یا ماشینی به اماکن زیارتی، آیا جایی برای حج و زیارت پیاده و عرق ریختن هم هست؟ وقتی میتوان با ویدئو کنفرانس حجگزارد، آیا روا است که انسان عرق بریزد و پول به جیب وهابیون بریزد و در گرمایی کشنده به حج برود؟ مگر شما نمیخواهید به حج یا مشهد بروید؟ چرا با پای پیاده؟ آیا پیاده رفتن، تحقیر زمان و اسراف عمر نیست؟ آیا در قیامت از جوانی و عمر شما سوال نمیشود؟
پاسخ نقضی: در همان زمان قدیم هم که ائمه ما بارها با پای پیاده به حج رفتند، امکان رفتن با مَرکَب وجود داشت؛ پس مرکب ربطی به الان ندارد!
پاسخ حلی: ماتریالیستها وقتی سخن از رفتن به جایی میزنند، منظورشان آن است که تن آنان به آنجا برسد و حداکثر اطلاعاتی دریافت کنند که البته میتوانند این کار را با ویدئوکنفرانس انجام دهند؛ زیر در مکتب مادی آنان، جایی برای عمق و روح نیست تا در پی درک آن باشند و همه چیز در ظواهر خلاصه میشود. اما هدف ما رساندن اعضایمان به مکه و مشهد نیست؛ هدف آن است که فکر و دل و عقل هم با تن به مشهد بیاید و فراتر از دیدن ظواهر، اعماق مقصد را نیز درک کنیم. این امر، با رنج سفر و تمرکز و تفکر در محبوب حاصل می شود نه با هواپیما یا ویدئو کنفرانس! آمادگی برای درک ابعاد مختلف یک مسأله و ظاهر و عمق آن، طبیعتاً با ویدئوکنفرانس و ویدیوکال حاص نمیشود؛ لذا ارزش حج پیاده ۷۰۰۰،۰۰۰،۰۰۰ برابر حج سواره است؛ زیرا قدرت تأثیر آن اینگونه است؛ وگرنه ثواب دادنی که توان تأثیر در ما و تغییر زندگی ما نداشته باشد چه ارزشی دارد؟ زیرا به زودی با یک گناه بزرگی که شکستن دل یتیم باشد، عرش خدا می لرزد؛ و شکستن دل یتیم در اقتصاد توسعهای و مدیریت تکنوکراسی به وفور یافت میشود؛ و عرش لحظهها، فرش کفشهای خامی میشود که برای رسیدن، خود را در فیگور انتخاباتی میریزد و پاهایش را پهن میگذارد و عمرشان را صرف تنظیم زاویههای زیبایی مبتذل برای ساکن شدن بر عکس میکنند؛ غافل از آن که دلها به دست خداوند است؛ به قول امام خمینی: به خدا متوجه شو تا دلها به تو متوجه شد: اتبعونی یُحببکم الله!
شنیدن کی بود مانند دیدن؛ ویدئوکنفرانس نمیتواند درد را مخابره کند: هنگامی که حضرت موسی در کوه برای عبادت به میعاد رفتهبود، خداوند به وی فرمود که قومت گوسالهپرست شدهاند، اما هیچ رفتار خاصی از ایشان گزارش نشده است. اما پس از آن همه عبادت و توفیق برای به دستگرفتن «الواح مقدس» وقتی به میان مردم برمیگردد و گوسالهپرستی آنان را حضوراً میبیند، همان الواح آسمانی را میافکند! «وَ أَلْقَى الْأَلْواحَ وَ أَخَذَ بِرَأْسِ أَخيهِ يَجُرُّهُ إِلَيْهِ قالَ ابْنَ أُمَّ ... فَلا تُشْمِتْ بِيَ الْأَعْداء» اعراف، ۱۵۰: و سر برادرش هارون را گرفته، به سمت خود میکشد به حدی که هارون میگوید ای پسر مادرم! مرا دشمن شاد نکن! این است تفاوت حضور در صحنه با دریافت ویدیوکنفرانسی؛ حتی اگر در تراز کسی مثل پیامبر اولواالعزمی مانند موسی (ع) باشی؛ چه رسد به کسانی که برای گرفتن عکس انتخاباتی پای خود را در دام زاویههای مبتذل زیبایی «پهن» میکنند! به هر حال، ویدئوکنفرانس نمیتواند مساحت درد و شعاع رنج را محاسبه و مخابره کند و مدیریت ابزاری، مدیریتی فیلمی یا فیلم مدیریتی است! مدیریت ویدیوکنفرانسی، بیدردی مدیریتی و مدیریت بیدردی است.
«اعتراف»
عقلا بر ضد خودشان پذیرفته است، نه ادعایشان: قطعا اعتراف قالیباف
درباره تکنوکرات
بودنش، پذیرفته است؛ ولی اگر بعد از سخنان امام خامنهای،
ادعا
کرد که تکنوکرات نیست، نمیتوان این ادعا را همتراز اعتراف نشاند، چه رسد
که آن را
از نظر ارزش، برتر از اعترافش بدانیم و آن را معیار قرار بدهیم! هر چند
عملکرد
جناب قالیباف و سخنان دیگر وی نیز به روشنی نشان میدهد که نظام فکری ایشان بر چه مبنایی است.
واقعیت این است که مدیریت تکنوکراسی تعریف روشنی دارد و جناب قالیباف در
سطحی نیست که تئوری مدیریتی تولید کند یا در یک جلسه ای که ارزش تبلیغاتی
نیز دارد، به جعل اصطلح بپردازد.
حرف آخر: صرف نظر از توجیهات تبلیغاتی، تکنوکراسی معنای خاصی دارد و اگر فنسالاری را بپذیریم، انقلاب را به مسلخ بردهایم؛ زیرا آمریکا در تکنولوژی و فن، سالارتر از ما است، پس ناگزیر باید غلبه آمریکای تکنوکرات را پذیرفت؛ در این حالت، یا باید به ذلت مذاکره تنداد یا کمر امام و امت را در زیر بار مدیریت تکنوکراتها در برابر تحریم ها شکست.
۱. البته این مطلب را رسانه های حامی آقای قالیباف، دستکاری کرده است و اخلاق رسانهای را با برخی دستکاریها و بدون ذکر اصلاحیه یا تکمله، زیرپاگذاشته است؛ مثلا عبارت «با این تعریف» در دستکاریهای بعدی اضافه شده است و در اصل خبر نبوده است.